masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۹۴ [h=1]نون و پنیر و هه هه هه ...[/h] زمانی که قرار شد ساعت پخش «خندوانه» از 23 به 19:30 منتقل شود انتقادهای زیادی به آن صورت گرفت. خیلیها معتقد بودند برنامهای شاد به سبک و سیاق خندوانه مناسب این ساعت از روز نیست و مردم یک ساعت مانده به افطار، دلشان نمی خواهد برنامهای تا این حد شاد تماشا کنند. دو روز بعد از شروع رمضان و پخش همزمان «خندوانه» و «ماه عسل» یک مرتبه ورق برگشت. اولین نظرسنجیها نشان داد که طرح شادی بودن قبل از افطار به جای القای غم و اندوه، بدجوری جواب میدهد. نظرات ریز و درشتی منتشر شد از اینکه مردم دیگر دلشان غم نمی خواهد و خوشحالند که دم افطار میتوانند بخندند. حالا «خندوانه» به یک جور ساختارشکن برنامههای رمضانی بدل شده و طبیعتا از سالهای بعد، خیلیها سعی می کنند به سبک و سیاق رامبد جوان، برنامههای شاد برای این مناسبت تولید کنند. درباره این ساختارشکنی با رامبد جوان گفتوگو کردهایم. *تا قبل از امسال، باور خیلی از برنامه سازان ماه رمضان این بود که برنامههای قبل از افطار باید یک مقدار جدی، سنگین و حالا با رگههایی از اندوه همراه باشد. بعد از اینکه «ماه عسل» به میدان آمد و به موفقیتی هم دست پیدا کرد، سایر برنامهها خیال کردند الگوی اصلی همین است و باید سعی کنند برنامههایشان را شبیه به آن بسازند. به همین دلیل هم هرسال انواع و اقسام برنامه رمضانی تولید شد که تفاوت چندانی باهم نداشتند. امسال با آمدن ساعت خندوانه به قبل از افطار، یک جورهایی این ساختار شکسته شد. مردم فهمیدند می شود موقع افطار هم برنامه شاد دید و نیازی نیست که حتما با غم وغصه سر سفره بنشینند. به نظرم این مسئله هیچ وقت به شکل قانون وجود نداشته شاید یک عادت بوده یا یک جور قرار نا گفته و نانوشته که مثلا قبل از افطار باید ذهن تماشاچی به فضای بیشتر درونی و توام با غم هدایت شود. ولی واقعیت این است که شادی مترادف با فضای بیرونی و غیر روحانی نیست. ما بهرحال در خندوانه از زبان کارشناسهای مذهبی، استادهای رشتههای مختلف، پزشکان و ... این را شنیدهایم که شادمانی، واجبترین رفتار و مطابق با حال و هوای بشری است. وقتی که ماه رمضان، ماه شادی و جشن است و سرور درونش وجود دارد، خب این بدیهی است که غیر از شبهای قدر، مابقی شبها، شبهای جشن هستند. پس باید در این شبها شادی کرد. *موقعی که تصمیم گرفتید خندوانه را از ساعت 22 به قبل از افطار بیاورید فکر می کردید اصلا چنین اتفاقی با موفقیت روبهرو شود ؟ تصمیم اینکه زمان پخش خندوانه به قبل از اذان مغرب منتقل شود، تصمیم مدیریتی بود. یعنی آقای پورمحمدی؛ معاون سیما و دکتر کرمی؛ مدیر شبکه نمایش، باهم تصمیم گرفتند که به آن ساعت منتقل شود و ما هم خیلی موافق بودیم. چون بهرحال نظرمان این بود که مردم روزه دار، مخصوصا در شرایط کنونی که زمان روزهداری بسیار طولانی است و روزهای گرمی را در پیش داریم، با تماشای این برنامه دم افطار شاد و سرحال و قبراق شوند و با سر وحالی افطار کنند. به نظرمان تصمیم بسیار درستی بود و ما هم از آن حمایت کردیم. فکر میکنم اتفاق خوبی هم افتاده. میبینیم که بینندههای خندوانه، شادمانه به استقبال اذان مغرب و افطار میروند و خب این خیلی هم خوب است. شبکههای تلویزیونی تنوع دارند. مردم این امکان را دارند که شبکهای را با یک برنامه بخصوص انتخاب کنند. کسانی که دلشان می خواهد برنامهای با حال و هوای محزونتر تماشا کنند میتوانند کانال دیگری را بیاورند. کسانی که تصمیم می گیرند با حال و هوای شادتری داشته باشند برنامه ما را انتخاب میکنند. *فکر نمی کردید شاید ذات چنین برنامهای با حال و هوای روزه داران در ساعات پایانی روز همخوانی نداشته باشد؟ یا اینکه مردم به فضای آرام قبل از افطار که طی سالها به آن عادت کردهاند و شاید برنامهای با این حد شاد و پرخنده را در آن ساعت پس بزنند؟ بهرحال شاید خیلیها بعد از 16 ساعت روزه داری، دیگر حال اینکه بنشینند و چیکو چیکو گوش بدهند نداشته باشند. ببینید شبکههای تلویزیونی تنوع دارند. مردم این امکان را دارند که شبکهای را با یک برنامه بخصوص انتخاب کنند. کسانی که دلشان می خواهد برنامهای با حال و هوای محزونتر تماشا کنند میتوانند کانال دیگری را بیاورند. کسانی که تصمیم می گیرند با حال و هوای شادتری داشته باشند برنامه ما را انتخاب میکنند. به نظرم این تصمیم بسیار درست مدیریتی است که کاری کنند تا در یک مناسبت بخصوص در تلویزیون تنوع برنامه وجود داشته باشد. اجازه بدهند تماشاچیها هرکدام بنابر تمایلشان برنامه های مورد علاقهشان را تماشا کنند. یعنی تماشاچی را وادار نکنند به اینکه از میان یک سری برنامه مشابه، دست به انتخاب بزند. *یکی از ویژگیهای برنامههای ماه رمضان که معمولا هرسال تکرار میشود ایجاد طرحهای تکریم نیازمندان، سر زدن به مراکز خیریه، جمع آوری کمک و ... است. تمام این برنامهها با حالتی حزنانگیز، آهنگهایی غمگین و در یک کلام «سیاه» با این مسائل روبهرو میشوند. در صورتی که خندوانه از ابتدای ماه رمضان، به این مراکز سر زده، در طرح جمع آوری کمک شرکت کرده و ... اما در هیچ کدام اثری از ناراحتی و اندوه دیده نمیشود. درواقع خندوانه با یک نگاه جدید و شاد به تمام این عناصر غمبار روبهرو شده. رسالت برنامه ما ایجاد و یادآوری شادی برای مردم است. پس طبیعی است که خندوانه هرجا برود باید این رسالت را رعایت کند. اگر میرود پیش بچههای معلول باید همین شیوه را رعایت کند، کنار بچههای بدسرپرست باید طبق همین اصل پیش برود و ... خلاصه در تمام شرایط نباید از رسالتش خارج شود. *خندوانه حتی در مواجهه با مسئله شهادت یا رویارویی با جانبازان هم به شیوه دیگری عمل می کند. طوری که از مرور این اتفاقها، یک جور حس خوشایند به مخاطبان دست میدهد. زمانی که شهدای غواص ما داشتند وارد وطن میشدند دوربین خندوانه تنها دوربین از میان برنامههای تلویزیونی بود که در نقطه صفر مرزی این ورود را ثبت کرد. هیچ برنامه دیگری دوربینش آنجا نبود. ما این حال و هوا را نشان دادیم که آنها چطور به وطنشان برگشتند. روزی هم که تشییع میشدند باز یک گزارش گرفتیم و نشان دادیم. خندوانه میخواهد بگوید حالتان خوب باشد. ما حتی به غم انگیز ترین چیزها از جنبه افتخار و شوری که آفریدهاند نگاه میکنیم. این یک اتفاق بزرگ ملی است و ما با رعایت احترام سراغ آن میرویم. چیزی که به تماشاچی منتقل می شود یک افتخار یا عِرق ملی است. چون تمام این حرفها را از ته دلمان میزنیم، کاملا براساس اعتقاد تیم شکل میگیرد و به هیچ عنوان جنبه سفارشی درونش وجود ندارد، آن لحظه حزن انگیز هم با یک حال و هوای توام با افتخار به تماشاچی منتقل میشود. تا جایی که آدم احساس می کند دلش میخواهد به پای این شهدای بلندمرتبه بلند شود. این را یادآوری می کنیم که حضور آنها، جنگ، دفاع، حضور لحظه به لحظهشان در میدان نبرد و شهید شدنشان باعث شده تا ما الان بتوانیم شادی کنیم. ما میگوییم باید شاد باشیم و حال و هوای افتخارآمیز و غرور آمیز به واسطه حضور آنها داشته باشیم. ممکن است بغض کنیم و حتی اشکمان هم دربیاید اما همین اشک هم به شادمانی منتج میشود. همینطور وقتی پیش بچههای معلول یا دارالتادیب میرویم. خب آنها که خودشان یک غم بزرگی دارند اگر قرار باشد ما هم آن غم را برای آنها تشدید کنیم که دیگر واویلا میشود؛ این شیوه یک اشتباه مطلق است. این خیلی بد است که ما برویم پیش آنها و بگوییم مردم ببینید اینها چقدر گناه دارند؛ چقدر نیازمندند! حالا بیایید بهشان کمک کنید. این رویکرد یعنی دست گذاشتن روی احساسات مردم. *بله شیوهای قدیمی که هنوز هم برنامههای مختلف تلویزیون اصرار دارند از آن استفاده کنند. جالب است برایتان بگویم بعد از اینکه آن آسایشگاه را در مشهد نشان دادیم یک خانم آمریکایی آمده ایران، رفته مشهد و به آنها یک کمک مالی بسیار زیاد کرده. وقتی ازش پرسیدهاند از کجا با این مرکز آشنا شدید؟ گفته من خندوانه را در آمریکا دیده بودم و آمدم. در صورتی که ما در هیچ بخشی از این گزارش، ناله نکرده بودیم. بخش سینما و تلویزیون تبیان لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده