رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های '50 فعل پرکاربرد آلمانی'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. این مجموعه را با استفاده از ۵۰ فعل معرفی شده به عنوان پرکاربردترین افعال زبان آلمانی ایجاد کرده‌ام. این افعال به ترتیب حروف الفبا عبارتند از: کار کردن arbeiten bekommen گرفتن, به دست آوردن bleiben ماندن, نگه داشتن brauchen نیاز داشتن, محتاج بودن bringen آوردن, هدیه دادن, حمل کردن denken فکر کردن, اعتقاد داشتن essen خوردن fahren راندن, رفتن , مسافرت کردن finden پیدا کردن, کشف کردن, عقیده داشتن fragen پرسیدن, جویا شدن geben دادن , عطا کردن, هدیه کردن gehen رفتن, قدم زدن, حرکت کردن gehören تعلق داشتن, مربوط بودن glauben تصور کردن, اعتقاد داشتن haben داشتن heißen نام گذاری کردن, دستور دادن, معنی داشتن helfen کمک کردن, پشتیبانی کردن hören شنیدن, گوش دادن kaufen خریدن kennen دانستن, آشنا بودن با kommen رفتن , اتفاق افتادن können توانستن lassen اجازه دادن, ترک کردن laufen دویدن, قدم زدن, عمل کردن legen قرار دادن liegen قرار گرفتن, دراز کشیدن machen ساختن, انجام دادن mögen دوست داشتن, خواستن müssen مجبور بودن nehmen گرفتن sagen گفتن schlafen خوابیدن, خوابیده بودن schlagen زدن, شکست دادن sehen دیدن, نگاه کردن, تماشا کردن sein وجود داشتن, بودن setzen قرار دادن, نشاندن sitzen نشستن spielen بازی کردن, اجرا کردن, نواختن sprechen صحبت کردن, ادا کردن stehen ایستادن, وجود داشتن stellen قرار دادن, ایستاداندن sterben مردن tragen حمل کردن, پوشیدن, تحمل کردن treffen زدن, آسیب رساندن, ملاقات کردن tun انجام دادن, کردن werden شدن, تبدیل شدن wissen دانستن, اطلاع داشتن wohnen زندگی کردن, ساکن بودن wollen خواستن, قصد داشتن ziehen کشیدن, جذب کردن
×
×
  • اضافه کردن...