جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'کانسپت'.
4 نتیجه پیدا شد
-
موضوع از کانسپت تا طرح (روند طراحی) چکيده در معماري، هر طرح يك سيستم است . با استفاده از اين جمله سيستمی برای روند طراحی تهيه کرده ام که عبارت است از: طراحي فرايندي است که از تفکر شروع و به يک محصول ( بنا ) ختم مي شود . محصول ( بنا ) تجسم و تخيل تفکر عوامل موثر بر کانسپت در طراحی:هدف- تحليل سايت و مکان يابي ساختمان- عوامل فرهنگي اجتماعي- عوامل جغرافيايي- شرايط آب و هوايي- برنامه فيزيکي طرح- خواسته کار فرما- مقياس و تناسبات- بررسي مصالح و تکنولوژي ساخت بنا- ابعاد انساني و فضاهاي معماري (حرايم)و الزامات تاسيساتی روش هاي مختلف طراحي معماري: 1-روش طراحي فرم گراکه برای براي طراحي بناهايي مثل سينما , تئاتر , موزه , فرهنگسرا و تا حدودي مذهبي ميتوانيم از چنين سبک و سياقي استفاده کنيم . و2-روش طراحي عملکردگرا که براي طراحي ساختمان هايي مثل بيمارستان , مدرسه ها و برج هاي مسکوني مورد استفاده قرار مي گيرد . فرم و معنا در آفرينش معماري:آفرينش معماري همواره با دو مقوله اساسي سر وکار داشته است: فرم يا شکل و مفهوم يا معنا. اين دو مقوله که به ترتيب جنبه;هاي صوري و معنايي معماري را تشکيل ميدهند، از بحث;انگيزترين مقولات در طول تاريخ معماري بخصوص معماري معاصر بوده;اند. آفرينش فرم در معماري: فرم يکي از مقولههاي اساسي آفرينش معماري به شمار مي;آيد. در واقع سنگينترين وظيفهاي که براي معمار ميتوان قائل شد، آفرينش فرم است، چرا که معمار بايستي در اين مرحله با به کار گرفتن ماده زيبايي بيافريند، يعني سختترين موجوديت را براي انتقال ظريفترين معناها بکار گيرد. نقش فرم در آفرينش معماري: براي معماران که از ديدگاه آفرينشي در فضاي معماري به فرم مي;نگرند، آفرينش فرم از اهميتي بسيار برخوردار است، زيرا معمار در آفربنش فضا آنچه را ميخواهد بگويد، با استفاده از فرم ابراز ميکند، همچنان که موسيقيسازان، نقاشان، شاعران و فيلمسازان نيز هريک به زبان و بيان خاص خود آنچه را در دل دارند، از طريق صوتها، کلامها و رنگها به مخاطبان خودشان انتقال ميدهند. فرم چه در موسيقي، چه در معماري و چه در شعر، بعدهاي ذهني را مينماياند و تنها راه ممکن براي انتقال مفهومي خاص از سوي آفريننده اثر به استفادهکننده و مخاطب است. تشخيص فرم: خصوصيت عملكردي فضا، به دنبال صفتهاي فرمال فضا مي آيند و وقتي ما اتاق را ساختيم، خود به خود عملكرد را تعيين كرده ايم . بنابراين در معماري، يعني در ساختن فضاها، ما به منظور دستيابي به فونكسيون بايد از فرم شروع كنيم . فرم و فضاي معماري: عناصر فرم و فضا همراه يكديگر واقعيت معماري را تشكيل ميدهند. وقتي فضا توسط عناصر تشكيل دهنده فرم شروع به حبس شدن، محصور شدن، شكل گرفتن و سازماندهي شدن ميكند، معماري بوجود ميآيد کارهائی که باید برای رسیدن به طرح خوب و مورد نظر باید انجام داده شود 1-اول این که با توجه به فضاهایی که در مد نظر داریم باید دیاگرام ارتباطیو بکشیم..مثلا ما میخواهیم یک درمانگاه رو طراحی کنیم و به ما گفتن شامل چه فضاهایی میشه مثل:اتاق انتظار-اتاق معاینه-تزریقات و... خوب حالا نحوه ارتباط دادن فضاهارو به همدیگه با فلش نشان میدهیم اگه مکان ما چند طبقه باشه ارتباط پله های طبقات رو نباید فراموش کنیم...با این کار ما میتونیم متوجه بشیم ورودی ساختمان کجاست و با بقیه چه جور ارتباطی پیدا میکنه و از کدوم اتاق به کدوم اتاق راه داریم.... 2-در مرحله بعدی حجم مورد نظر رو تجسم میکنیم اینکه شکل ما از چه احخامی تشکیل بشه کدوم شاخص باشه و جوری باشه که حالت هدایت کنندگی اون حوب باشه و مارو راهنمایی کنه برای ورود به ساختمان....بعض� � ساختمان ها رو اگه دقت کرده باشید وقتی نزدیک ان میشیم اصلا نمیدونیم باید از کجا وارد ساختمان شد...این ضعف طراحیو میرسونه....ورو� �ی در ساختمان از مهمترین قسمتهای اونه....میتونی� � ورودیو تشخیص بدیم اگه شاخص باشه اگه ساختمان دارای ریتم باشه....اگه هدایت کننده باشه اگه نسبت به قسمتهای دیگه سر پوشیده باشه اگه بلندتر از جاهای دیگه باشه یا عجیب غریب باشه چون انسان ذاتا کنجکاو میره به اون سمت که کنجکاویش برطرف بشه.... داشتن چند ورودی در ساختمان از بد بودن و ضعف طراحی به حساب میاد.... شاید چند تا درب خروج هم جاهای دیگه داشته باشه ولی نمای اصلی سلختمان که اصولا در جنوب طراحی میشه باید یکی باشه در ضلع های شرقی و غربی چون در نمای اصلی نیست مشکلی نداره و بعضی اوقات خوبه چون از رفت و امد بیش از حد و تراکم جلوگیری میکنه و راحتی و دسترسی سریع به نقاط دیگه رو باعث میشه... 3-برای تجسم حجم خوبه که بهتر ببینیم و 3بعدی فکر کنیم...من یک مقاله ای نوشتم که میتونه کمک کنه بهتر تجسم کنیم گر چه تاپیکش هست برای راحتیه خواندن دوباره اینجا هم میذارمش.... کتابهای خوبی هم هستن که ترکیب احجام رو نشون میده مثل:فرم فضا معماری-نقد و برسی شاهکارهای معماری- مفاهیم معماری معاصر غرب لوکوربوزیه و... 4-در طی دیدن و کار کردن روی طرحتون کمکم بهطرها و ایده های جدیدی میرسید پس اگه اولش خیلی طرحتون دلخواه نبودنترسید.... مرحله بعدی ترسیم پلان نما و جای گذاری فضاها به صورت دست ازاده نیلزنیست الان وارد جزئیات اندازه بشید... ارتباط بین فظاها رو رعایت کنید فضایتقسیمتون رو باز انتخاب کنید راه پله رو در مکان مناسبی قرار بدید که تراکمم رفت وامد به بقیه قسمتها اسیب نرسونه.... سرویس بهداشتی نباید در معرض دید باشه و درباون نباید رو به کلاس یا اتاق معاینه باز بشه.... نور گیری فضاها رو از یادنبرید.... اینا کلی بودن برای هر ساختمان فرق میکنه اگه دوست عزیزی کمک بیشتر یاتوضیح بیشتر خواست بگه تا در مورد فضای اون باهم بحث کنیم.... از کارتون نما ومقطع بزنید.... فضای سبز هم جز مهم هر ساختمان...از رمپ برای کسانی که از ویلچراستفاده میکنند استفاده کنید... اگر ساختمانتان دارای پله هست 2شکل وجودداره 1-پله هارو جوری بگذارید که کمکم به سمت بالا برویم و بعد ازساختمان خارج شویم 2-یا اینکه فرد را به سمت پایین با پله ها هدایت کنید نباید بالا و پایین بریم در یک سمت حرکت کردن از موارد مهم یک ساختمانه.... چون هم فرد خسته میشه و هم حالت گمراه کننده داره.... اگه با ورود به ساختمان با پله ها بفهمیم مرتب داریم به سمت مثلا بالا میرویم ذیگه گمراه هم نمیشیم که حالا بریم پایین از پله یا بیاییم بالا...و به راحتی هدایت میشیم... این مطلب خیلی گسترده است توضیح مختصر دادم... 5-حالا میتونید با اندازه کل پلان رو ترسیم کنیید در این مرحله ممکنه متوجه بشید که شکلتون با اندازهها مطابقت نمیکنه اشکالی نداره چون برای هر طرحی پیش میاد چون اونجا حالت اسکیس بود متوجه این موضوع نمیشدید... برای اندازه ها نویفرت کتاب جامعی هست... اگر هم حجمتون تغییر کرد اشکالی نداره تا به کار دلخواه برسید زمان میبره.... میتونید برای دیدن بهتر نما و ساختمانتون ماکت هم بسازید.... خوب ترکیب کردن احجام خیلی مهمه بعضی از استادها از شکلهای عجیب غریب خوششون میاد.....میشه شکل رو تغریبا ساده درست کرد و با نمای پیچیده از سادگی اون کاست.... منبع
- 2 پاسخ
-
- 15
-
- کانسپت
- دانلود کانسپت تا طراحی
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
نویسندگان:دکتر علیرضا تغابنی،دکتر حامد کامل نیا مقاله در باب بررسی تطبیقی ویژگی های معماری مفهوم گرا در مقایسه با هنر مفهوم گرا در دوران معاصر هست. نویسنده ها مفهوم کانسپت رو به خوبی تبیین می کنن. پیشنهاد می کنم که دانلود کنین و بخونین 1019161 مفهوم گرائی در معماری بررسی تطیبقی ویژگی های معم.pdf
-
- 4
-
- مفهوم
- مفهوم در معماری
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
بررسی روند آفرینش و خلق یک اثر در معماری
Mohammad Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات معماری
مقدمه: انسان به واسطه انسان بودن، نیازمند آفرینش است؛ نیازمند کشف رموز طبیعت و دست یابی به مفاهیمی است که آفرینش او و خلقت جهان را معنی کند، گویا که در هر خلقتی از جانب وی، به خلقت خویش نزدیک تر و آگاه تر می شود؛ آگاهی به جانب همه شناخته ها و ناشناخته های هستی که در تب و تابی بسیار من درونی هر شخصی را به خود می خوانند. زمانیکه قلم به دست می گیری و یافته های خویش را به صورت شعری یا نقش بندی از آب و رنگ بر پهنه سفید کاغذ می گسترانی، قبل از آنکه بدانی و بپنداری طبیعت به شوری عظیم، به همراهی تو برخاسته و دریچه های الهام خویش را در ذهن تو گشوده است و تو را به زایشی دوباره می خواند و هر بار نوتر از قبل، گستره ذهن تو را به مفاهیمی جدید می آلاید و خواهان بی آلایشی ذهن توست که همواره گذرگهی برای افکار و اندیشه های نوتری باشد. دنیایی که اکنون پذیرای ماست در رابطه ای تنگاتنگ با انبوهی از الگوهای ذهنی و مفاهیم فکری، آنهم در بعدی وسیع و قابل دسترس، مراحلی جدیدی از تاریخ انسانی را سپری می کند که در عین حساسیت و برانگیختگی خاصی که به همرا دارد، مخاطبان خود را در بستری هزار تو از یافته ها و اندیشه های نو، آنهم با گوناگونی بسیار آنچنان درگیر می کند که رهایی از آن و حتی بازگشت به تعادل اولیه نیز ناممکن به نظر می رسد. انسان مدرن آنچنان در یاقته ها و ساخته های خویش غرق شده است و بیگانه از طبیعت. دیگر کمتر کسی را می توان یافت ذهنی دور از پیش داوری های علمی و مفاهیم پایه ای دانش و هنر، در خلقت و عظمت طبیعت به تفکر و تعمق بپردازد. هرگز نباید فراموش کنیم که یك فكر خوب در فضایی مناسب ساخته و پرداخته می شود و داشتن بستری مناسب و امکاناتی نسبی، مستلزم برخوردی زیربنایی و آینده نگر است. شرایط و امكانات مناسب و كارایی بالا در هر جامعه ای تضمین كننده سلامت فكری و عملی آن بوده و در عین حال می تواند به صورت خودكار نیروهای جدیدی را در خود پرورش دهد؛ در چنین بستری پویا، می توانیم شاهد شکل گیری ایده ها و اندیشه هایی نو باشیم كه حركتی رو به رشد و سازنده رابرای فردایی بهتر پی ریزی می كنند. حال عملکرد یک معمار به عنوان خالق در فضایی این چنینی که در هر ثانیه آن ذهن، درگیر و پاسخگوی بسیاری از مسائل است چه می تواند باشد؟ و چه نوع ارتباطی با جهان هستی و چه رویه ای را در آفرینش می تواند پیش رو گیرد؟ در این مجال کوتاه سعی بر این است که عملکرد یک معمار را در تعامل با چرخه هستی با بحث گذاشته و کلیتی نمودار گونه از روند آفرینشی وی داشته باشیم. معمار معمار با در دست داشتن آنچه که از جهان معنا و گستره هستی یافته است با نظم دهی به ابزارهای تخصصی خویش، حرکتی را به سوی معماری آغاز می کند. اندیشه ها و ارزشهای رایج در جامعه، که می تواند با موضوع آفرینش او مرتبط باشد را روی میز کار خود جمع آوری کرده، با تجزیه و تحلیل آنها و تبیین ایده اصلی شروع به خلق فضایی سه بعدی و بصری می کند. مبانی نظری و پشتوانه فکری معماران از دیرباز نقشی حساس و تعیین کننده درشکل گیری و نوع روند حرکتی پروژه، برعهده داشته است. به گونه ای که معماران موفق، در زمینه های مختلف، فنی و هنری به مطالعه و تجربه پرداخته و با تاکیدی خاص بر شعاع آگاهی معمار و نوع سازماندهی ذهنی او در ابعاد و شرایط مختلف، شخصیتی چند بعدی از خود ارایه داده اند، بطوریکه همگی در ساختار فکری معمار دخیلند و در مجموعه ای از گزینه های یاد شده، تشکیل کلیتی را می دهند که در عین راهگشا بودن وتجویز ابزارهای مناسب بر مضمون هویتی معماری می افزاید. نمودی که می تواند مخاطب را برانگیخته و تداعی دوباره و نو تر از آنچه که دیده است را به وجود آورد. گستره ذهن هنرمند و شکل گیری اندیشه: داشتن استقلال ذهنی، عدم وابستگی به هر سبک و شیوه هنری و در عین حال دست یافتن به نحوه کارکرد ذهن مهم ترین شاخص های خلاقیت و نبوغ هر هنرمندی به شمار می آیند. نباید ذهن را به هر الگو و اصولی که از طرف اشخاص و مکاتب مختلف مطرح می شود آلوده کرد. چنین مباحثی نیازمند تحلیلند و استنتاجی درست از روند فکری و عملی، که در غیر اینصورت محدودیتی مضاعف را در کنار مشغله های رایج هر جامعه ای در مقابله با هنرمند به ذهن اعمال کرده و از او خواهیم خواست که بدان شیوه خاص بیندیشد. پس می توان نتیجه گرفت که ذهن در ماهیت درونی خویش خواهان آزادی است و باید با ابزار و داده هایی که در اختیارمان می گذارد با آن روبرو شده و به تعاملی پویا دست یابیم که بتواند در مقابله با اندیشه های جدید، در عین حفظ اصول کلی خویش، تحلیل مناسبی را ارایه دهد. حرکتی از درون به بیرون که حاکمیت هر اصول و عقیده ای را بر ذهن رد می کند. هر هنرمندی دارای شیوه خاصی برای طراحی است و از عناصر و اتفاقات گوناگونی در طبیعت الهام می گیرد. هر چقدر که به طبیعت نزدیک تر شده و بکارت فرمی و معنایی آن را لمس می کند، قوه شناخت و تحلیل ذهن تقویت شده و به سطوح بالاتری از آگاهی دست می یابد. اندیشه، چه بر مبنای قاعده ها یا راه و روش های شناخته شده، پویایی خود را بر چهره برونی پیکره معماری متظاهر می کند، چه بر مبنای ابداع هایی که در لحظه های متفاوت، گسسته از یکدیگرند و در طول مسیرهای بهره برداری و زندگی با یکدیگر پیوند می یابند، دریافت می شود ... ، می تواند مکان ها یا فرصت هایی را برای آدمیان ایجاد کند. پایه معرفتی و مبانی نظری هر حرفه ای نیاز به ساختار اولیه قوی دارد، که می تواند نمودی از کارکردها و تجربه های عملی و ذهنی بشر در طول تاریخ باشد. این مبانی بر هنرمند بودن و بر باورهای فردی معماران به خصوص با تاکیدی خاص در مورد معماری «خوب» و «درست»، نشان دهنده نوع جهان بینی و نحوه تفکر آنان است؛ تفکری که متشکل از مجموعه اطلاعاتی که از جهان هستی در ذهن ایشان نقش بسته است و در صورت بالفعل شدن با استفاده از ابزاری نمایشی سه بعدی، متشکل از مجموعه روابطی که ما را به عینیت نزدیک می کنند، می توانند بیانی از وجوه مختلف یک کالبد معماری را برای ما ایجاد کنند و در عین حال چنین اندیشه کاملی، در تعاملاتی که با چرخه هستی برقرار کرده است پویایی خویش را حفظ کرده و همیشه در حال نو شدن است. کانسپت: ایده هایی که در چنین بستری که از ذهن زمینه سازی و خلق می شوند، هنرمند را بر آن می دارند که تجسمی هر چند کمرنگ را در دنیای بیرون به منصه ظهور برساند؛ چنین تجسمی کانسپت یک پروژه محسوب می شود که با استفاده از ابزار و اشکال مختلف، چه به گونه ای دوبعدی در قالب اتودهای سریع و یا ماکت هایی حجمی و ترسیمات کامپیوتری می توان نمایش داد. البته امکان تعدد ایده های مختلف را نیز باید در نظر داشت و اینکه یک ایده ثابت می تواند در قالب ها و فرم های متفاوت مطرح شود. به عنوان مثال، نحوه برخورد هر معماری با طبیعت و ایده هایی که در ذهن وی از جریان آب گرفته تا الگوهایی از پرواز پرندگان، شکل می گیرند یکسره با هم متفاوت و دارای بیانی مستقل هستند. ساختار: کانسپت خلق شده برای یک پروژه معماری، ساختاری کلی را برای طراحی موضوع مورد نظر به وجود می آورد. ساختاری که به واسطه آن به خطوط و سطوحی دست می یابیم که شمایی از کلیت فرمی، فضایی و حال و هوای پروژه را مشخص کرده و واسطه ای است بین زبان انتزاعی کانسپت به وجود آمده با کالبد واقعی معماری. اگر بتوان گستره ذهن را بخش بندی کرد می توان چنین نتیجه گرفت که در مراحل اولیه خلق یک اثر لایه هایی از ذهن فعالیت می کنند که بیشتر جنبه شهودی داشته و رفته رفته که به عینیت اثر هنری نزدیک می شویم و فکر و منطق جای پای بیشتری می یابد، چنانکه در معماری نیز لایه های ثانویه تاثیر گذار بر روی یک پروژه، بر خلاف مراحل اولیه که حالتی شهودی و انتزاعی داشت، جنبه فکری و تجربی به خود می گیرند. تلاش کانسپت در جهت تجسم بخشی به ذهنیت و فکر معمار است و در عوض ساختاری که القا می کند سعی دارد الگوها و یا چهارچوبی فیزیکی و نه صرفا فکری را برای طراح به وجود آورد. در این بین ذهن هنرمند در کنار رابطه عمودی که با مراحل مختلف از روند طراحی یاد شده دارد به هر کدام از این مراحل تبدیل و تغییر، نظارت کرده و در کنار انجام اصلاحات مورد نیاز تا آخرین لحظه خلق کامل اثر معمار را همراهی می کند. لازم به ذکر است که دیاگرام مورد نظر در چهارچوبی عقلانی ترسیم شده و تنها بازگو کننده یک شمای کلی از روندی است که یک هنرمند در مقام خلق کننده آنرا طی می کند و چه بسا در شرایطی خاص، جوابگو و یا قابلیت توجیه را نداشته باشد؛ لذا در تکمیل بحث و خلا ءهای موجود باید به این نقطه اشاره کرد که تمامی مراحل ذکر شده در وحدتی و ادغامی سخت به سر می برند که حتی در مواردی قادر به تفکیک و بررسی تاثیر جز به جز آنها نیستیم، چه بسا در مواردی از کار معماران، شاهد تلفیق و یا حذف ونه ای از این عناصر هستیم. به عنوان مثال در هر مرحله ای می توان بروز ایده ای جدید را حتی در نهایی ترین مرحله ساخت نیز مشاهده کرد. اسکیس های مفهومی: تسلط بر ذهن و کنترل رابطه بین لایه های یاد شده، تحریک ذهن و افزایش درجه خلاقیت هنرمند از یک طرف و کم کردن فاصله ذهن تا واقعیت، دو مقوله ای است که باید بیشتر بدان پرداخت. با کم کردن فاصله بین ذهن و دست معمار به سبب درک سریع و انتقال یافته ها بر روی کاغذ می تواند بسیار راه گشا باشد. مشکلی که در بیشتر طراحان دیده می شود عدم کنترل ذهن و تجسم به موقع یافته های ذهنی است، به گونه ای که گسستی بین اندیشه معمار و اثر خلق شده دیده می شود و کانسپت اصلی پروژه چیزی متفاوت از اثر خلق شده است و نمی توان روند مشخصی را برای شکل گیری پروژه مورد نظر قائل شد. معزلی که اکنون در بسیاری از دانشکده های و دنیای حرفه ای معماری با آن روبرو هستیم و شاید نقطه شروعی باشد، در توجیه عدم وجود هویت مشخص و پویا در معماری معاصر ایران. یکی از مواردی که زیر بنای فکری ایشان را تقویت کرده و به سوی مفاهیم جدیدی هدایت می کند اسکیس هایی هستند که به دور از هر گونه تعقلی، در راستای معرفت حسی و ساختار ذهنی شخص در ارتباط با دنیای بیرون ترسیم می شوند. طراحی سریع، از ایده ای که به ذهنشان خطور می کند بهانه ایست بر بکارت فرم ها و نقش هایی که شکل می گیرند و در مراحل بعدی است که لایه های فکری و تجربی هنرمند، وارد عمل شده و اسکیس ای ساده را به طرحی معمارانه تبدیل می کنند. ایده های مختلفی که به مرور زمان به ذهن خطور می کنند فضای الهام گونه ای را پدید می آورند و معمار را بر می انگیزند، همچون شاعری که در چالش با هستی در لحظه ای خاص و بسیار کوتاه سعی در ثبت مفاهیمی دارد که در حالت عادی متوجه آنها نبوده است. اتفاقی غیر منتظره که دارای معانی عمیقی بوده و دریچه های جدیدی در ذهن یک معمار باز می گشاید. معمار نیز به مانند مراقبه کننده ای منتظر فرا رسیدن آن لحظه خاص بوده و با تذهیب و ترغیب اندیشه و احساس خویش می تواند به ادراکی والا، دست یابد. تعدد اسکیس های مفهومی که در هر برخوردی با عناصر و اندیشه های مختلف انجام می گیرند، در دست یابی به چنین ادراکی بسیار راهگشا است. کشف و شهودی معمارانه که اتفاقات و نوآوری های خاصی را در بین صفحات کاغذ، قلم و رنگ جستجو می کند و یا تجسمی حجمی در قالب ماکت، تجسمی سه بعدی و به خصوص قابل لمس، با ارتباط گیریی بالا برای خالق اثر و مخاطب به وجود می آورد. طراحی صرف و استفاده از ابزار و تکنیک های راندو، تنها وجهه ای خلاصه و عینی از محیط را القا می کنند که به شناسایی آن فضای خاص می انجامد نه خود معمار و نه ذهنیت خاص او. دغدغه اصلی یک معمار خلقتی است که در ابعاد و بستر های مختلف جوابگو باشد. چنین عملی زیر بنای فکری و ذهنی دقیقی را طلب می کند که به طور همزمان قدرت سازماندهی مفاهیم فضایی خاص پروژه، نیازمندی های طرح، دریافت های مختلف از آنالیز سایت، دیاگرام و عملکردهای پروژه، راهکارهای پیشنهادی و غیره را داشته باشد. اسکیس ها و ماکت های مفهومی که در راستای زندگی معمارانه شخص اتفاق می افتد و نه به خاطر پروژه ای خاص، مجموعه ای عظیم از یافته های خود را کنار هم قرار داده و ظرفیت پردازشی ذهن را بالا می برد تا جوابگوی موارد ذکر شده باشد. معمار در لحظه ای چه قلم بدست باشد و چه در خواب، ذهن به فعالیت خویش ادامه داده و یافته های خود را برای مرحله ظهور و حتی حضوری استعاره گون آماده می کند و با انعطعاف پذیری بالا، جوابگوی پروژه هایی با موضوعات مختلف خواهد بود؛ چرا که شخص بر ساختار کلی از فضا، نشات گرفته از ماهیت درونی معماری تسلط یافته و می تواند آن را در قالب های مختلفی از مکان، زمان و موضوعات مختلف معنی کرده که این خود راهی است به سوی بی زمانی در معماری. این موضوع به دو معناست و در رابطه معمار و اثر معماری تعریف می شود. در وهله اول ما با معماری مواجه هستیم که در وراء زمان و مکانمندی پروژه طراحی می کند و نه تنها موضوعات و شرایط خاص پروژه تفکرات وی را تحت الشعاع قرار نمی دهد بلکه توانایی برخورد با هر نوع پروژه ای را بدلیل تسلط بر ماهیت فضا و نحوه تغییر و تسلط بر آن را داراست. آفریده های چنین معماری به سبب نشات گرفتن از چنین مفهومی عمیق، اندیشه ای واحد و در عین حال قابل تعریف و استناد در دوره های مختلف تاریخی خواهد داشت. در تحلیل آثار شاخص معماری با نمونه هایی از سبک ها و دوره های مختلف و مقایسه آنها به وحدتی معمارانه در درون مایه اثر پی می بریم؛ به گونه ای که اکثر آثار در شاخصه های مهم و تعیین کننده فضای معماری مشترکند و از تناسبات گرفته و نحوه ارتباط احجام و سطوح به گونه ای است که گویی هر کدام از این معماری ها استادی مشترک دارند. البته در سبک های مختلف به سبب اندیشه و اهدافی که طراح به دنبال آن است کیفیت فرم ها و فضای خلق شده باطبع متفاوت خواهد بود ولی مسلم آنست که ما تعریفی واحد از ماهیت معماری داریم و به معماران و طراحانی که در آن دست می برند تغییر یافته، سعی می کند با اندیشه اعمال شده کنار بیاید و حتی در دست استادان فن خود را به آنان واگذارد. نتیجه گیری: تقویت ذهن و گشودن دریجه های تخیل یک هنرمند امری است بسیار مهم و نمی توان یک معمار و یا هنرمندی را در خارج از چهارچوب ایده و خلاقیت تعریف کرد. مفاهیمی که به گونه ای استعاری و تمثیلی در یک فضای ذهنی شکل می گیرند نیازمند زمینه ای برای پرورش و توسعه اند و باید با ابزار مشخص هر حرفه ای در دنیای خارج تجسم یابند. تحلیلی دوباره بر روی نمونه کارهای انجام شده و انعکاس دوباره آن در ذهن، حرکتی دو سویه را تداعی می کند که در مسیری افقی دارای رفت و برگشتی عمودی است و همین امر در کنار عمق دهی به ساختار عملی ذهن، ایده های پخته ای را ارایه کرده و سطح تفکر معماری شخص را بالا می برد. پی نوشت: فلامکی، م، ریشه ها و گرایش های نظری معماری، نشر فضا، 1381 هفته نامه هنر و معماری نقش نو – شماره 13-
- 4
-
- فضای معماری
- ماهیت درونی
-
(و 23 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
- فضای معماری
- ماهیت درونی
- معماری
- معماری معاصر ایران
- معماران موفق
- هویت مشخص و پویا
- کلیت فرمی
- کنترل ذهن
- کالبد واقعی معماری
- کانسپت
- کانسپت اصلی پروژه
- گستره ذهن هنرمند
- پروژه معماری
- آثار شاخص معماری
- الگوهای ذهنی
- اسکیس
- اسکیس معماری
- اسکیس های مفهومی
- تحریک ذهن
- خلق فضایی سه بعدی
- خلق اثر معماری
- ساختار فکری معمار
- سازماندهی ذهنی
- شکل گیری اندیشه
- طرحی معمارانه
-
کانسپت دارای تعاریف گوناگونی هست ... بعضا کانسپت را ایده و جرقه نخست می دانند.. و گاها ان را الهاماتی می دانند که منجر به شکل دهی بنایی معمارانه می شود ... در مورد کانسپت نظر شخصی من : کانسپت سناریو است که با الهام از یک عنصر شروع می شود و به یک بنای خلاقانه و ایده ال تبدیل می شود .. زمانی کانسپت خوب می باشد که شما از یک عنصر خاص به طور مثال موج دریا، صحرا، درخت و روده های انسان الهام گرفته و آن را به بنایی شاهکار تبدیل کنید ..( باید توجه کنید که خداوند بزرگ معمار جهان هستی هست ... پس اگر نیم نگاهی به عناصر این جهان بندازید متوجه می شوید که این معمار چطور خلاقانه عناصری بدیل و زیبا را خلق نموده...). بزرگ معماران معاصر جهان بخاطر الهام از این عناصر زیبا و خاص معماران بزرگ شدند ...زاها حدید و رم کلهاس و نورمن فاستر از جمله این معماران هستند. جایگاه کانسپت در معماری ایران: متاسفانه به جز چند بنای خاص بقیه بناهای ایرانی که در حال حاضر ساخته می شوند قالبا از پروسه تقلید از غرب تبعیت می کنند ... البته در معماری گذشته ایران کانسپت اهمیت خاصی داشته ...
- 9 پاسخ
-
- معماری
- معماری ایران
-
(و 4 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :