جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'کارگردان'.
4 نتیجه پیدا شد
-
سلام زمینی است که چند سالی از خرید آن می گذرد این زمین در گل خندان واقع شده است و بدون سند می باشد البته دستنویس دارد که حالا نمی دونم فایده دارد یا نه. این زمین ماجرای دارد مال بابام است که چند سال قبل قرار بود از طرف شهرداری به پدرم زمین بدن منطقه 22 که ندادن البته معلوم بود نمی دن ! خلاصه بعد از سرکاری های طولانی مقداری پول بهشون دادن که پدر ما اومد اونجا را گرفت انم (اگر اشتباه نکنم چون سنم کم بود ) دستنویس که حالا خودشم نیست ! بعد ..... نمی دونم سر و کله داماد کجا پیدا شد پدر ما هم کارگر ساده فکر می کرد هم مثل خودشن ! خلاصه اینطوری بگم الان نه پول هست نه زمین قبلا مشتری بود نفروخت الان هم که آقا قهر کرده با پدرم خودش و رفیقاش میروه سر زمین حتی کلید هم به پدرم نمیده جالب نیست حکایت ما . پولمون تو جیب شهرداری بود بهتر بود . لطفا راهنمایی کنید
-
برش هایی از سینما سینما هنری متفاوت ، ناب ، تاثیرگذار و اغواکننده هست... در این تاپیک مصاحبه ، نظر کارشناسان و کارگردانان ، روایت های پیدا و پنهان از عالم سینما و خلاصه برش هایی جالب از دنیای سینما که کمتر در معرض دید بوده اند یا ارزش به اشتراک گذاری دارند را قرار خواهیم داد اگر دوست داشتید همراه باشید...
-
فدریکو فلینی فدریکو فلینی (به ایتالیایی: Federico Fellini) (زادروز: بیستم ژانویه۱۹۲۰ -درگذشت سی و یکم اکتبر ۱۹۹۳) فیلمنامه نویس و کارگردان ایتالیایی است. وی یکی از نامداران سینمای ایتالیا است که برای شیوهٔ ویژهاش در آمیزش انگارههای رویاگون و فراهنگام بارز شده است. ارجمندترین فیلم او، هشت و نیم با بازی مارچلو ماستریانی است. «هشت و نیم» برنده دو جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی و بهترین بازیگردانی در سال ۱۹۶۳ شد. [h=2]زندگی[/h] فدریکو فلینی در سال ۱۹۲۰ در خانوادهای متوسط در ری مینی Rimini زاده شد.پدرش اوربانو فلینی Urbano Fellini فروشندهٔ دوره گرد وکلی فروش بود و مادرش آیدا باربیانی Ida Barbiani زنی بود خانواده دوست و خانه دار.فدریکو از هنگام کودکی شیفتهٔ بازیگرانی بود که در نمایش بازیها vaudeville و سیرکها هنرنمایی میکردند. در آینده، یادهای این خاطرات بر فیلم هایش تاثیر بسیار گذاشت. همچنین آموزش او در دبستان دینی کاتولیک از دیگر موثرها براو بود که به فیلم هایش هوایی خرده گیر از کلیسا و با این همه احساسی سرشار از معنویت spiritual می بخشید در بارهٔ ری مینی فلینی نوشتهاند: "ری مینی آب وهوای عجیبی دارد باد و بوران و مه و بارانهای ناگهانی از ویژگیهای آب و هوای آنجاست. مردمش خرافاتی و متعصب هستند با آداب و رسومی عجیب، و تشریفات و سنن مذهبی با شکوه که فراوان در آنجا اجرا میشود... علاوه بر اینها شهر دارای حالتی بسیار اسرار آمیز است . همه جای شهر علایم تاریخ بیزانتن به چشم میخورد. و آنسوی آبها، سواحل ابری، دریای مرموز و خانههای سنگی واقع شده است. و آنها که بیوگرافی فلینی را مینویسند جوان کنجکاو جستجو گری را به ما می شناسانند که در امتداد ساحل قدم میزند - در میخانهها شراب می نوشد - و ساعتها در ایستگاه راه آهن مسافرین را به نظاره می نشیند- گاهی برای مجلات کاریکاتور میکشد - زمانی دلقک سیرک میشود و هر از گاه داستانهای بی شرمانه را در مجلات به چاپ می رساند." وی پس از زمانی کوتاه که به گزارشگری تبه کاریهای شهر میپرداخت. در ششم فوریه ۱۹۳۸ نخستین کاریکاتور خویش را در روزنامهٔ دومینیکا دل کوریه Domenica del Corrier به چاپ رساند.در همان سال از زادگاهش به سوی فلورانس و رم رهسپار میشود. همکاری او با سینما با نوشتن طنز هایی برای هنرپیشه یی بنام آلدو فابریزی Aldo Fabrizi آغاز شد. در ۱۹۴۳ با جولیتا ماسینا Giulietta Masina زناشویی کرد . جولیتا در چندین فیلم او بازی کرد و فلینی او را والاترین الهام دهنده هنری خویش نامیده است. [h=3]فیلمهای سبک نوشدایی neorealist[/h] در ۱۹۴۵ فابریزی فلینی را به کارگردان نامدار و ارجمند روبرتو روسلینی Roberto Rosselini شناساند.روسیلینی اورا در نوشتن فیلمنامه یی از کارزار رزمندگان زیرزمینی ایتالیا در برابر نیروهای آلمان نازی، بنام رم شهر بی دفاع Roma, Citta Aperta به یاری گرفت و همچنین او رابه دستیار کارگرانی برگزید واین فیلمی بارز در "جنبش نو شدایش" neorealist movement بود . در ۱۹۴۸ روسیلینی فیلم «شیدایی » L'Amore را کارگردانی نمود که بخشی از آن بر پایه داستانی بود به نوشتهٔ فلینی بنام "شگفتاک" Il Miracolo که در بارهٔ زنی روستایی (به بازیگری آنا مانیانی Anna Magnani)است که می پندارد ولگردی که او را آبستن نموده (به بازیگری فلینی) سنت جوزف است و او را سرنوشت آنست که عیسی را بزاید وبه جهان آورد. اگرچه "شگفتاک" از دید سبکشناسی فیلمی نوشدایشی و ساختهٔ روسیلینی است وراکه درآن هنایش سبک رازناک و سرودای فلینی بس نمایان است. در سال ۱۹۵۱ با راهنمایی ارته وای technical supervision آلبرتو لاچودا Alberto Lattuada فلینی نخستین کار سینمایی خویش بنام روشنایهای گوناگونه Luci del Varieta را کارگردانی نمود. این فیلم بررسی بس فشردهٔ درونی از زندگی بازیگران نمایش بود که پیش نمادی شگرف بوداز شاهکارهای آینده او، با انگارهها یی از دیدگاههایی پر از ماتم و تنهایی و افسردکی. در سال ۱۹۵۲ شیخ سفید Lo Sceicco Bianco را کارگردانی میکند، که در آن جهان پوشالی و کم ژرفای ستارگان سینما را با تلخ خند به آزمون میکشد. گرچه این دو فیلم نخستین، تماشاگران چندانی نداشتند، وراکه ولگردها I Vitelloni فیلم درپس او آفرین جهانیان را برانگیخت. فلینی در این فیلم دیدگاه خویش را به جهان دل زده و سرخورده و نابهنجار مردم طبقه متوسط شهرهای کوچک گسترش میدهد تا که رفتار آسیب زای جوانان آفت زده را ریشه کاوی کند. اگرچه فیلمهای نخستین فلینی به آشکاری در مایهٔ سبک "نوشدایی" کار شدهاند با این همه از همان آغاز دلبستگی و مهر او به پرسناژهای نابخرد و لولی وش نمایان است و به همین گون شیفتگی او به بیهودگی و کژهودگی و سبکسری نشان از سبک ویژهٔ او دارند. [h=3]فیلمهای سبک ویژه[/h] پس از فیلم کوتاه "بنگاه زناشویی" Agenzia Matrimoniale در سال ۱۹۵۳، فلینی فیلم جاده La Strada را در ۱۹۵۴ کارگردانی نمود که ارجمندی جهانی رابر او به آوند یکی از برترین کارگردانهای سالهای پس از جنگ دوم جهانی فرا آورد و جایزه ی اسکار را برای بهترین فیلم غیر آمریکایی دریافت نمود.این فیلم بیاد ماندنی و تکان دهنده داستان دختر جوان پاک وسادهیی (جولیتا ماسینا) را روایت می کند که از سوی خانوادهاش به گروهی از مردان نیرومند درشتخوی بازیگر سیرک فروخته میشود. این فیلم با بکارگیری دیدسارهای فرا شدایی surreal scenes از سبک نوشدایی دوری میگرفت. "جاده" در سبک سرودا و نمادین فلینی پیام آور رهسپاری دو دلباختهٔ همراه و ناهموار بسوی رستاخیز شان بود. آهنگ زمینهٔ فیلم را نینو روتا Nino Rota ساخته بود که احساس نگارههای فیلم را دوچندان می نمود. همکاری روتا با فلینی تا هنگام مرگ روتا در ۱۹۷۹ ادامه داشت. در ۱۹۵۵ فلینی "کلاه بردار" Il bidone را ساخت که اگرچه ژرفای اندیشار "جاده" را نداشت وراکه از پرداختی استادانه بهره ور بودو داستان گروهی از خرده کلاه برداران را به خوشوایی و هشیاری میپرداخت. شبهای کابیریا Le Notti di Cabiria ۱۹۵۷ داستان افسون کنندهٔ زندگی یک روسپی ( با بازی جولیتا ماسینا) بود، که فلینی را به آوند کارگردانی دل وا و شداگرا romantic realist استواری داد. در آغاز دههٔ ۱۹۶۰ فلینی دو شاهکار سینمایی خویش "زندگی شیرین" La Dolce Vita، و "هشت و نیم" 81/2 را به همراه کار کوتاه خوبش در "بوکاچیو ۷۰"، Boccaccio 70 آفرید. "زندگی شیرین"، ساخته شده در ۱۹۶۰ یک فیلم سه ساعته، چشم انداز گسترده یی از زندگی جامعهٔ ایتالیایی را از دید یک روزنامه نویس هم هنگام (با بازی مارچلو ماسترویانی ) نشان میداد. در این فیلم فلینی با بکاربری نمادهای دینی از دیدگاه ژزویتها، گندایه و آزردگیهای جنسی، بی شرمانگی و آدمکهای دیوگون دلبستکی خویش را به اینگونه داستان سرایی آشکاره ساخت. او در بخش کوتاهش در "بوکاچیو ۷۰"، ساخته شده در ۱۹۶۲ گرههای روانی و پنداشتهای تن گرای مردی میانه سال را به پژوهش کشید واین پیش درآمد شاهکار ارزندهاش "هشت و نیم"، ساخته شده در ۱۹۶۳ بود که در آن فلینی زیرکانه سختاک خویش را در گزینش نهاده یی برای فیلم تازهاش به فیلم برمی گرداند و بنابرین نهادهٔ "هشت و نیم" پژوهش درمشکل کارگردانی مشهوراست که نمیداند برای فیلم آیندهٔ خود چه موضوعی را برگزیند. مارچلو ماسترویانی در نقش کارگردان، بازیگر نخست این فیلم بود.نام "هشت و نیم" گواه آن بود که تا آن هنگام فلینی هفت و نیم فیلم ساخته بود و این تازهترین فیلم شمارهٔ هشت و نیم بود-- پیداست که او فیلمهای کوتاهش را نیمه فیلم در می شمرد. هشت و نیم پاداشن اسکار دیگری را ربود. نخستین فیلم رنگی فلینی "جولیتای روان ها" Giulietta a Degli Spiriti در سال ۱۹۶۵ تلاشی بود پیشرفته در هنگام، واز این روی ارج ناگرفته. این فیلم به پژوهش در زندگی همسرش جولیتا ماسینا میپردازد که در این هنگام از اوج هنری به پایین افتاده و با سختی هایی در زندگی گریبانگیر ست. جولیتا ماسینا خود بازی نخست فیلم را به گمار میگیرد. فلینی در ین فیلم برداشتی زن سوی گیر feminist دارد وراکه بازکاوان فیلم بر درونگرایی او خرده گرفتند، و از پذیرایی این فیلم سر باز زدند. ساتیریکون فلینی Fellini Satyricon ساخته شده در ۱۹۶۹ را بسیاری از بازکاوان آژدهٔ اوج کارهای او میدانند. "ساتیریکون فلینی اقتباسی است از داستانی به همین نام از تیتوس پترونیوس آربیتر Titus Petronius Arbiter واژهٔ ساتیریکون لغت لاتینیزه Satyr به معنای دیر شهوتران میباشد و اگر همین Satyr را به صورت Satiric بنویسیم معنایش اثر هجوآلود و انتقادی خواهد بود و ساتیریکون فلینی واجد این هر دو معناست." در "ساتیریکون" و "جولیتای روان ها" فلینی از داستان گویی درمسیری مستقیم سر باز زد. به ویژه ساتریکون آمیزه ایست در هم از انگارههای مالیخولیایی. سرشار از انگارهای زشت و اندامهای برهنه در دشوارگی با زیبایی. او این شیوهٔ نا به آهنگ را که تهی از مردمی و به دور از آشاوانی وزیبایی چشم اندازهای فیلمهای پیشین اش بود در دو فیلم دیگر خود دلقکها I Clowns، ۱۹۷۰ و رم فلینی Fellini Roma در ۱۹۷۲ دنباله گیری نمود بیاد میآرم Amarcord فرجام فیلمهای ارزندهٔ او بود که نشان از بازگشت او به طبیعت مردمی و دوستی بود. او در این فیلم با مهربانی ری مینی روزگاران خردسالی را یاد میکند و همهٔ فیلم از نوشخندی سازگار و آسوده پر بارست. ابن فیلم پادشن اسکاری دیگررا به آوند بهترین فیلم بیگانه دریافت میکند. [h=3]فیلمهای افت[/h] پس از "بیاد میآرم" فیلمهای فلینی آن تازگی و طراوت پیشین را نداشت. بازکاوان فیلمهای او را بخودشیفته و سرد مییافتند و چنین مینمود که او دیگر چیزی برای گفتن نداشت. "کازانوای فلینی"، Fellini's Casanova ساخته شده در ۱۹۷۶ نمونهٔ بارزی از این رده بود. اگرچه فیلم بعدی او "و کشتی همچنان در سپارست" And the Ship Sails On، ساخته شده در۱۹۸۴ نیز همین کمبود را نشان میداد با این همه هنوز یادمان شیفتگی او برای آفرینش هم آغوشی هایی پرچاشنی و رنگ آمیز برجای مانده بود. جینجر و فرد (به ایتالیایی: Ginger e Fred) در ۱۹۸۶ با بازی ماسترویانی و مسینا در انگارهٔ دو رقاص پیر به همین گونه با خرده گیری رویاروی شد. او در ۱۹۸۷ فیلم مصاحبه (به ایتالیایی: Intervista) را چون کارنامهٔ هنری خویش به فیلم آورد."میان دیدانداز" فیلمی در درون فیلم بود که در چارچوبی فرا شدا یادآور کارهای گذشته او بود. در همان هنگام که بر پایهٔ داستان فیلم، فلینی برآنست که آمریکای کافکا را به پرده آورد یک گروه فیلم ساز ژاپنی از هر چنبش او فیلم میگیرند این ساختار به او پروا میدهد تا باهوایی اندوهناک گذشتهها را به یاد آورد وبه داوری کارهایش بنشیند. آوای ماه Voice of the Moon در۱۹۹۰ فرجامین فیلم او بود که بر پایهها ی داوری بازکاوان فرا شداترین surreal فیلم او و سرشار بود از یادمانهای غریب و پر اندوه و اندیشار هایی در انتهای زندگی. فلینی در ۱۹۹۳ پاداشن اسکار را برای دستاوردهای زندگی سینمایی اش دریافت نمود.ِدر پایان همانسال آفندی بزرگ قلب او را از تپش باز داشت. [h=2]آثار[/h] شیخ سفید ولگردها جاده شبهای کابیریا آمارکود زندگی شیرین جولیتای ارواح ساتریکورن فلینی دلقکها شهر زنان و کشتی به راهش ادامه میدهد جینجر و فرد مصاحبه آوای ماه هشت و نیم
-
- 1
-
- فلینی
- فدریکو فلینی
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
پیر پائولو پازولینی (به ایتالیایی: Pier Paolo Pasolini) (۵ مارس ۱۹۲۲- ۲ نوامبر ۱۹۷۵) شاعر، کارگردان، نویسندهٔ معاصر ایتالیایی است. وی از برجستهترین هنرمندان و روشنفکران ایتالیا در قرن بیستم است. پازولینی در ۱۹۲۲ در بولونیا به دنیا آمد. او از فیلمسازان نسل دوم سینمای بعد از جنگ ایتالیا است که علاوه بر فیلمسازی، در نوشتن رمان، شعر و نقدهای سینمایی و فرهنگی نیز دست داشته است. سینمای پازولینی آمیزهای از شعر، استعاره، اسطورهشناسی، روانشناسی و دیالکتیک مارکسیستی است. وی فعالیت اش را در سینما با نوشتن فیلمنامه شبهای کابیریا برای فدریکو فلینی آغاز کرد. فیلم انجیل به روایت متی او هنوز زیباترین و غیر متعارفترین روایتی است که تا کنون از زندگی عیسی مسیح در سینما ارائه شده است. تمام فیلم با بازیگران غیر حرفهای و در لوکیشنهای بدیع و خیره کننده فلسطین فیلمبرداری شده است. بسیاری از فیلمهای پازولینی، اقتباسهای مدرن از آثار کلاسیک ادبی جهان اند که با تاویل ویژه او ارائه شدهاند، آثاری چون ادیپ شهریار، مدهآ، دکامرون، حکایتهای کانتربوری و داستانهای عشقی هزار و یک شب. آخرین فیلم پازولینی قبل از مرگ، فیلمی است با نام سالو یا ۱۲۰ روز در سودوم که پازولینی فیلمنامه آن را با کمک رولان بارت بر اساس داستان غریب و پورنوگرافیک مارکی دوساد نوشته است و بیانیهای است علیه فساد اخلاقی فاشیسم ایتالیا. پازولینی نه تنها یک فیلمساز برجسته، بلکه شاعری بزرگ و نظریه پرداز معتبر سینما نیز بود. مقاله سینمای شعر که او در ژوئن ۱۹۶۵ در نخستین فستیوال فیلم پزارو قرائت کرد و در اکتبر ۱۹۶۵ در نشریه کایه دو سینما منتشر شد، یکی از مهمترین مقاله هائی است که در باره ماهیت شعرگونه سینما و زیبائیشناسی آن نوشته شده و از اعتبار آکادمیک و تحلیلی بسیاری برخوردار است. پازولینی در ۱۹۷۵ در اوستیا در نزدیکی رم، به دست روسپی پسر جوانی به نام جوزپه پلوسی به قتل رسید که مدعی شد پازولینی قصد تجاوز به او را داشته است. اما بسیاری معتقدند که قتل او مشکوک و به دلیل انگیزههای سیاسی بوده است. در هفتم می ۲۰۰۵، پلوسی ادعاهای خود را پس گرفت و اعلام نمود که پازولینی توسط سه نفر با لهجه ی جنوبی که او را یک "کمونیست کثیف" می نامیدند به قتل رسیده است. همچنین وی اعلام کرد خانوادهاش مورد تهدید قرار گرفته بودند.طی بررسی های بیشتر در سال ۲۰۰۵ و بر طبق شهادت دوستش سرجیو کیتی مشخص شد قاتلین که پیشتر حلقه هایی از فیلم سالو را دزدیده بودند با پازولینی در محل مورد نظر قرار گذاشته بودند تا آن را پس دهند که این ملاقات به مرگ وحشتناک وی ختم شد. فیلمشناسی آکاتونه، (به ایتالیایی: Accattone)، ایتالیا، ۱۹۶۱. ماما روما، (به ایتالیایی: Mamma Roma)، ایتالیا، ۱۹۶۲. پنیر بینمک، (به ایتالیایی: La ricotta)، فرانسه و ایتالیا، ۱۹۶۲. خشم، (به ایتالیایی: La Rabbia)، ایتالیا، ۱۹۶۳. مجالس عشق، (به ایتالیایی: Comizi d'amore)، ایتالیا، ۱۹۶۳. مکانیابی در فلسطین، (به ایتالیایی: Sopralluoghi in Palestina)، ایتالیا، ۱۹۶۳. انجیل به روایت متی، (به ایتالیایی: Il Vangelo secondo Matteo)، ایتالیا و فرانسه، ۱۹۶۴. پرندههای بزرگ و پرندههای کوچک، (به ایتالیایی: Uccellacci e uccellini)، ایتالیا، ۱۹۶۵. تماشای زمین از کره ماه، (به ایتالیایی: La Terra vista dalla Luna)، فرانسه و ایتالیا، ۱۹۶۶. ابرها چیستند؟، (به ایتالیایی: ?Che cosa sono le nuvole)، ایتالیا، ۱۹۶۷. ادیپ شاه، (به ایتالیایی: Edipo re)، ایتالیا و مراکش، ۱۹۶۷. تئورما، (به ایتالیایی: Teorema)، ایتالیا، ۱۹۶۸. داستان گل کاغذی، (به ایتالیایی: La sequenza del fiore di carta)، ایتالیا و فرانسه، ۱۹۶۸. یادداشتهای سفر برای فیلمی دربارهٔ هند (فیلم مستند برای تلویزیون ایتالیا)، (به ایتالیایی: Appunti per un film sull'India). خوکدانی، (به ایتالیایی: Porcile)، فرانسه و ایتالیا، ۱۹۶۹. یادداشتهایی برای یک اورستی آفریقایی، (به ایتالیایی: Appunti per un'Orestiade Africana)، ایتالیا، ۱۹۶۹. مدهآ، (به ایتالیایی: Medea)، ایتالیا و فرانسه، ۱۹۶۹. دکامرون،(به ایتالیایی: Il Decameron)، ایتالیا و فرانسه، ۱۹۷۰. یادداشتهایی برای داستانی دربارهٔ رفتگرها، (به ایتالیایی: Appunti per un romanzo dell'immondizia)، ایتالیا، ۱۹۷۰. حکایتهای کانتبوری، ایتالیا و فرانسه، ۱۹۷۱. فیلم مستند کوتاه، (به ایتالیایی: I Racconti di Canterbury)، ۱۹۷۲. دوازده دسامبر، (به ایتالیایی: 12Dicembre)، ایتالیا، ۱۹۷۲. داستانهای عشقی هزار و یک شب، (به ایتالیایی: Il fiore delle Mille e una Notte)، ایتالیا و فرانسه، ۱۹۷۳. دیوارهای صنعا، (به ایتالیایی: Le mura di Sana'a)، ایتالیا، ۱۹۷۳. سالو یا ۱۲۰ روز در سودوم، (به ایتالیایی: Salò o le 120 giornate di Sodoma)، ایتالیا و فرانسه، ۱۹۷۵.
-
- فدریکو فلینی
- کارگردان
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :