رئیس "یکی از سازمانهای پرجمعیت" به سوال خوبی اشاره کرد و پرسید: «چرا باید 64 میلیارد واردات داشته باشیم؟»
ما خواستیم رونوشت این سوال را به تیم اقتصادی دولت فکس کنیم که دستگاه فکس وارداتیمان خراب بود. خواستیم ایمیل کنیم که دستگاه کامپیوتر وارداتیمان خراب بود. خواستیم بدهیم پیک ببرد که موتور وارداتی پیک سر کوچه خراب بود. خواستیم با مترو ببریم که واگن متروی وارداتی خراب بود. خواستیم با بیآرتی ببریم که اتوبوس وارداتی هنوز بودجهاش را دولت نداده بود. خواستیم پای پیاده برویم که کفش وارداتیمان توش ریگ بود. و ما از اینجا فهمیدم توی کفش واردکنندگان ریگ است. البته جلوی یک خودروی وارادتی از نوع تویوتا لندکروز gxr شاید هم vxr را هم گرفتیم که ما را تا میدان پاستور برساند که دیدیم وزیر راه دولت خدمتگزار، علی نیکزاد، سوار خودوری وارداتی است. گفت: «برسونم؟»
ما گفتیم: «شما رفتی توی خاکی و حواست نیست. داری چپ میکنی.» به گزارش خبرگزاریها یک ساعت بعد وزیر راه چپ کرد.
کاردستی
وی گفت: «چرا ما نباید عروسک را در خانه درست کنیم که مجبور شویم از کشوری مانند چین اسباب بازی وارد کنیم.»
ما هم معتقدیم اگر هر کسی هر چیزی لازم دارد توی خانه درست کند دیگر نیازی به واردات نیست. اصولا این راهکار اینقدر ساده بود به ذهن کسی نرسیده بود.
ما: «الو. جعفرقلی سلام. داری چی کار میکنی چندروزه خبری ازت نیست؟»
جعفرقلی: «میخواهم بروم مسافرت به ولایتمان. دارم توی خانه هواپیما درست میکنم که دیگر مجبور نباشیم هواپیما وارد کنیم.»
فرهنگ تخم مرغی
وی با اشاره به اینکه روستاها میتوانند منبع تولید تخممرغ و مرغ باشند گفت: «هماکنون ما شاهدیم که در روستاها حتی تخممرغ را از شهر میآورند. این چه فرهنگی است که ما پیدا کردیم؟»
به نظر شما کدام گزینه پاسخ سوال وی است؟
الف- فرهنگ شهری ب- فرهنگ مصرفی پ- فرهنگی مرغی ت- فرهنگ تخم مرغی