رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'چالش ها و امیدها'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. چکیده: شناخت وضعیت حاضر بهره وری بارش در اراضی دیم کشور، ارایه راهکارهای عملیاتی برای بهبود شرایط موجود و نیز ارایه گزاره های مناسب برای رقابت و جایگزینی با سیستم کشت محصولات زراعی، به منظور اصلاح مدیریت آب در زراعت دیم، ساختار و بنیان این گفتار را تشکیل می دهد. زراعت دیم که سطحی افزون بر 6 میلیون هکتار را در استان های مختلف کشور در بر گرفته و افزون بر 6/18 میلیون تن تولید چهار محصول گندم، جو، نخود و عدس را بر عهده دارد، نیازمند مدیریت صحیح تر و اساسی تر حدود 25 میلیارد متر مکعب بارشی است که بر این اراضی می بارد و متاسفانه در شرایط حاضر به طور متوسط به ازای هر 4000 لیتر بارش فقط 1 کیلوگرم محصول دیم تولید می شود. این هدف در قالب تحلیل چهار فعالیت شامل 1) تهیه نقشه بهره وری بارش در زراعت دیم کشور، 2) ارایه گزاره آبیاری تکمیلی محدود، 3) بسته پیشنهادی مدیریت برتر زراعی مبتنی بر پژوهش و 4) سامانه های استحصال و جمع آوری آب باران تجلی می یابد. تهیه نقشه بهره وری آب در شرایط حاضر برای محصولات دیم کشور، نشان خواهد داد که چه مناطقی بایستی کلاً از شمول زراعت دیم خارج شود و چه مناطقی نیازمند اقدامات مدیریتی تکمیلی چون استحصال آب باران، مدیریت برتر زراعی یا آبیاری تکمیلی محدود (تک آبیاری) است. با توجه به وجود مراحل بحرانی رشد (ابتدا یا انتهای فصل رشد) اعمال تک آبیاری در هر یک از این مراحل به ترتیب با جلو انداختن رشد و استقرار محصول و یا کنترل تنش رطوبتی انتهای فصل، موجبات تثبیت و افزایش چشمگیر عملکرد از 500 تا بیش از 2500 کیلوگرم در هکتار می گردد. بخشی از این افزایش عملکرد ناشی از افزایش بهره وری بارش خواهد بود. در مناطقی که امکان انجام تک آبیاری وجود ندارد با اصلاح ساختار مدیریت زراعی سنتی و به کارگیری مدیریت برتر زراعی در قالب بسته پیشنهادی پژوهشی و از طریق افزایش تولیدی بین 250 تا 500 کیلوگرم در هکتار، موجبات افزایش بهره وری بارش و بهبود معیشت کشاورزان فراهم می گردد. به دلیل وجود نوسانات مکانی زمانی میزان تولید محصولات زراعت دیم که ناشی از مدیریت سنتی حاکم بر آن است نیاز است تا برای پایدار ماندن بهره برداری از منابع پایه تولید در این بخش، آلترناتیوهای دیگری بهینه و تعیین شود. یکی از گزاره های مناسب برای رقابت و جایگزینی با سیستم کشت محصولات زراعی، Micro Catchments Water ) توسعه باغات دیم تحت شرایط سامان ههای استحصال و جمع آوری آب باران (Land Productivity) همراه با/بدون آبیاری محدود است که سبب افزایش بهر ه وری زمین می شود. این سامانه ها برای درختانی چون بادام، انگور، انجیر، فندق، گل محمدی و زیتون و نیز گیاهان دارویی و درختان غیر مثمر قابل تعریف و جانمایی هستند که ضمن وجود تنوع محیطی گسترده، قابلیت سازگاری و تطابق را با شرایط دیم، به دلیل قانع بودن (از جهات آب و تغذیه) دارند. مهمترین ابعاد توسعه باغات دیم شامل الف) جنبه های فنی سامانه های استحصال و جمع آوری آب باران، ب) شیوه های کنترل تبخیر، ج) بهبود ظرفیت آب خاک با مواد افزودنی و نهایتاً د) پیش بینی آبیاری تکمیلی محدود است. ظرفیت های فراوانی که در تلفیق سامانه های استحصال و جمع آوری آب باران و کنترل تبخیر و نیز رعایت دستورالعمل های فنی تهیه بستر، کاشت و داشت وجود دارد، می تواند تضمین کننده موفقیت احداث باغداری دیم و مدیریت بارش باشد. در این میان آنچه که به عنوان انحراف ممکن است وارد مسئله شود به کارگیری مواد به اصطلاح سوپرجاذب است که ناکارآمدی و توجیه ناپذیری آنها به اثبات رسیده است. شاخص های به سنجی در مصرف آب در کشاورزی لازمه تحلیل و ارزیابی هر فرآیند و رفتاری، ارایه، تعریف و تعیین شاخص هایی مناسب است که ضمن جامعیت، بتواند کاست یها و توانمند یها را شناسایی کند. در بسیاری از کشورها و از جمله ایران، یکی از اصلی ترین این شاخ صها، میزان عملکرد در واحد سطح بوده و هست و حتی به عنوان ملاک و معیاری برای انتخاب کشاورزان و تولید کنندگان نمونه مطرح بوده و هست. اما هیچگاه تلاش نشده که تعیین شود، تولید به چه قیمتی؟ تولید به ازای مصرف چه میزان نهاده ایی؟ در کشورهایی مثل ایران که با محدودیت مهمترین و موثرترین نهاده تولید یعنی آب مواجه است، کنکاش در این مسئله و تلاش برای اصلاح شاخصهای مقایسه ای به سنجی، اهمیت فزاینده و ساختاری می یابد. شاید در برهه ای از سیر تکوین کشاورزی، شاخص عملکرد در واحد سطح می توانست به عنوان ابزاری رقابتی و انگیزشی برای افزایش تولید در شرایط عدم محدودیت آب و زمین، محسوب گردد، اما در شرایطی که به شدت با محدودیت آب مواجه است و با ناکارآمدی هایی در بخش مدیریت زراعی مواجه است، تدوین راهکارهای اصلاحی برتر که قابلیت عملیاتی شدن را نیز دارا باشند، اهمیت حیاتی و بنیادی یافته است. یکی از شاخص هایی که سعی کرد تا اهمیت نهاده آب را تبیین کند، شاخص کارآیی مصرف آب بود که بیانگر نسبت عملکرد محصول به تبخیر و تعرق واقعی است. این شاخص سبب شد تا چگونگی تعیین تبخیر و تعرق پتانسیل محصولات، ضرایب گیاهی، راندمان آبیاری، آبشویی، تبخیر و تعرق واقعی و نیز مباحث مربوط به بیلان آب در خاک، به وفور در ادبیات دانشگاهی، تحقیقاتی و تریبون های علمی راه یابد. این مفاهیم (خصوصاً تبخیر و تعرق واقعی) هر چند در سطوح پژوهشی و علمی تعریف شده و قابل فهم بود اما در سطح بهر هبرداران و کشاورزان، این واژ هها غریب، نامانوس و غیر قابل هضم بوده و هیچگاه نتوانستند در سطح مدیریت زراعی حاکم بر کشاورزی، آن را جاری و تفهیم نمایند. یکی از مهم ترین دلایل را علاوه بر سختی و تنوع و تفرق روش ها در تعیین تبخیر و تعرق واقعی، می توان متاثر از ساختار کشاورزی کشور، یعنی تنوع زراعی، قطعات کوچک، کم بها بودن آب و .... دانست. بدیهی است که تنوع زراعی و قطعات کوچک، به خودی خود معضل محسوب نمی شوند و لازمه آن این است که برنامه مدیریتی مناسب و مطلوبی برای واقعی تهای کشاورزی کشور خویش تعریف و تدوین شود وگرنه صرف مطرح کردن این مسائل، بهانه جویی و شانه خالی کردن از واقعی تها محسوب می شود. شاید یکی از بهترین نمونه ها، تعداد بهره برداران و متوسط سطح اراضی شالیکاری به ازای هر بهره بردار در شمال کشور باشد، در این حالت مطرح کردن کوچک بودن قطعات، فقط بهانه ای است در مقابل ناتوانی بهبود بهره وری آب در مزارع برنج.یقیناً یک مهندس و محقق آبیاری بایستی متناسب با شرایط حاکم بر محیط های زراعی، کارآمدترین نسخه بهبود را بیابد و نظر کارشناسی خویش را که قابلیت عملیاتی شدن نیز دارد ابراز نماید، به همین منوال درمبحث زراعت دیم و پایین بودن شاخص بهره وری بارش. برای رفع این معضل یعنی نامانوس و غریب بودن کارآیی مصرف آب و تبخیر و تعرق، پارامتر مفهومی دیگری با شکلی ساده تر و کاربردی تر تعریف شد که خوشبختانه توانست با سرعتی چشمگیر در بین رده های مختلف جامعه توسعه یابد و آن شاخص بهره وری بود که نه تنها در کشاورزی بلکه در رشت ههای دیگر چون انرژی، سرمایه، ساختارهای انسانی و اجتماعی، بهداشت، فرهنگ و .... نمود پیدا کرد.آنچه که از این مفهوم در کشاورزی تجلی یافت بهره وری آب بود که از نسبت عملکرد محصول به میزان آب کاربردی به دست می آمد و بیانگر میزان تولید محصول (ماده خشک، ماده تر، غده و ... ) به ازای آب کاربردی است. از جمله مهمترین ویژگی های این شاخص ساختار مفهومی مدیریتی آن و مستقل بودن از تخمین و برآورد تبخیر و تعرق و راندمان است. اندک بودن شاخص بهره وری آب نشانگر ضعف مدیریتی و ناکارآمدی در مصرف آب است که در آن مرحله باید تلاش شود که شناسایی شود این ناکارآمدی متاثر از کدام یک یا تلفیقی از این پارامترها است: سامانه های آبیاری، تلفات عمقی یا رواناب، کیفیت آب، ناکارآمدی های زراعی و یا ناهنجاری های محیطی. در زراعت دیم میزان آب کاربردی، مقدار بارش محسوب می شود لذا این شاخص در زراعت دیم به صورت بهره وری بارش تجلی یافت. در زراعت دیم و تحت مدیریت آبیاری محدود (آبیاری تکمیلی/ تک آبیاری)، میزان آب کاربردی شامل مجموع بارش و آب آبیاری است که در این شرایط شاخص های بهره وری آب آبیاری و بهره وری کل مجموع بارش و آب آبیاری قابل تعریف و تعیین هستند. همانطور که اشاره شد شاخص بهره وری آب نشاندهنده ضعف یا قوت ساختار اعمال مدیریتی است و از زوایای مختلفی چون زراعی، اقتصادی، تولید انرژی و یا پروتئین قابل تعریف و تحلیل است و دارای جامعیت و استواری و پایداری است. اما وقتی در الگوی کشت به کار گرفته می شود، بعد زراعی آن ناکارآمد می شود زیرا همانطور که اشاره شد این شاخص بیانگر میزان عملکرد محصول به آب مصرفی است و محصولاتی که دارای تولید ماده خشک/ تر زیادتری هستند (مانند سیب زمینی، چغندرقند، یونجه و .....) به تبع آن دارای شاخص زراعی بهره وری آب بزرگتری هستند اما باید توجه داشت که هزینه تولید (اعم از هزین ههای ثابت، متغیر و هزینه های آب و آبیاری) در این محصولات و دیگر محصولات یکسان نیست. به عنوان نمونه شاخص بهره وری ،0/64 ،0/ آب در تولید گندم، چغندرقند، سیب زمینی، ذرت علوف های، پنبه، جو، نیشکر و یونجه به ترتیب 0/75، 0/64 ، 2/06 ،5/58 ،0/71 ،0/56 ،0/29 و 1/46 کیلوگرم بر متر مکعب آب مصرفی گزارش شده است اما نمی توان گفت کدام محصول دارای ارجحیت است. این رجحان و برتری زمانی مسلم خواهد شد که از نظر ابعادی یکسان شوند. حتی اگر بخواهیم دقیق تر به مسئله بنگریم بایستی اضافه کرد که برابر بودن کمی شاخص بهره وری آب در تولید یک محصول در دو منطقه نیز لزوماً به معنای مفاهیمی یکسان نیست و بایستی از ابعاد اقتصادی، تولید انرژی و یا پروتئین بررسی شود. از جنبه اقتصادی، شاخص بهره وری به صورت "نسبت سود خالص به ازای آب کاربردی"، از جنبه تولید انرژی، شاخص بهره وری به صورت "نسبت تولید کالری انرژی به ازای آب کاربردی" و از جنبه تولید پروتئین، شاخص بهره وری آب به صورت "نسبت میزان پروتئین تولیدی به ازای آب کاربردی" تعریف می شود. مفاهیم اخیر خصوصاً برای تحلیل در شرایط الگوی کشت که با انواع متنوعی از محصولات با ویژگ یهای متفاوتی از لحاظ میزان تولید، سطح زیر کشت و مقادیر آب مصرفی مواجه است کاربرد ویژه ای دارد و بسته به اهمیت مسئله و جنبه موضوعی (کسب سود بیشتر، کالری انرژی یا پروتئین تولیدی) می توان الگوی کشت بهینه را تبیین و تعیین کرد. تمام تلاش ها در راستای افزایش میزان تولید به ازای آب مصرفی یا بهبود شاخص بهره وری آب هد فگذاری می شود. وجود جامعیت و ساختار فنی و کارشناسی در تحلیل مجموعه این شاخص ها سبب شده که آن را مهندسی بهره وری آب بنامیم. در زراعت دیم مشخص نبودن شاخص بهره وری بارش سبب شده که تعیین وضعیت و ارزیابی این بخش از کشاورزی فاقد جامعیت و اصالت بوده و محدودیت های جدی در برنام هریزی و بهبود وضعیت ایجاد نماید. فارغ از سهم زراعت دیم در تولید برخی محصولات کشاورزی، آنچه که بر اهمیت موضوع و حیاتی بودن آن می افزاید، ساختار زراعت دیم، منابع آب، تناسب، فرسایش، حفاظت خاک و مباحث معیشتی مردم در این حوض ههاست. پایین بودن عملکرد و به تبع آن موجب شده که ثبات و پایداری، شاخص بهره وری بارش (بهره وری آب سبز در اتکا به تولید و درآمد این بخش، دچار نوسانات شدید مکانی زمانی باشد. تنها در صورت مشخص بودن شاخص بهره وری بارش است که می توان گزاره های بهبود را عملیاتی کرد و تغییراتی بنیادین در الگوی کشت و مدیریت آب در زراعت دیم و به صورت ساختاری ایجاد کرد. هرچند شاخص بهره وری بارش و نقشه های تهیه شده بر اساس آن، شاخصی جامع از جنبه های زراعی، فنی و اقتصادی است اما به دلیل یکسری محدودیت ها به ویژه ملحوظ نکردن سطح زیر کشت، اقدام به تعریف شاخصی جامع تر یعنی شاخص بهره وری نموده و نقش هها بر اساس بارش تولید آنها تصحیح شد. نقشه های بهره وری بارش و بهره وری بارش – تولید برای محصولات اساسی دیم کشور (گندم، جو، نخود و عدس) شرایط فعلی زراعت دیم کشور را به تصویر می کشاند و با توجه عمیق و کارشناسانه به آن می توانتصمیمات مدیریتی حکمرانانه و در سه محور اتخاذ کرد: الف) مناطقی که اصلاً شرایط حداقلی تولید را نداشته و بهره وری بارش در آنها بسیار اندک است و لازم است از شمول اراضی دیم خارج شود. این مناطق می توانند متاثر از مقدار ناکافی بارش، پراکنش نامتناسب بارش، عدم تناسب بارش و دیگر پارامترهای جوی با تقویم رشد محصول و نیز فقدان عملیاتی شدن جنبه های مدیریت برتر زراعی باشد. اگر لازم باشد این اراضی از شمول دیم خارج نشوند اتخاذ تمهیدات خاصی چون اصلاح ساختارها و برنامه ریزی برای اعمال آبیاری تکمیلی محدود توام با مدیریت برتر زراعی ضرورت دارد. درآن صورت بایستی گزاره های بهبود دیگری چون توسعه باغات دیم تحت شرایط سامانه های استحصال و جمع آوری آب باران و نیز کشت گونه های علوفه ای مقاوم به خشکی و دارای شرایط زودرسی مطالعه و بررسی شود. ب) مناطقی که دارای مقدار بارش کافی، اما بهره وری بارش اندک است. این پراکنش نامتناسب بارش، عدم تناسب بارش و دیگر پارامترهای جوی با تقویم رشد مناطق می توانند متاثر از محصول و نیز فقدان عملیاتی شدن جنبه های مدیریت برتر زراعی باشد. در این مناطق پراکنش بارش و یا پارامترهای جوی با تقویم فیزیولوژیک گیاه تناسب ندارد، در این شرایط اصلاح تقویم زراعی و برنامه ریزی برای اعمال تلفیقی آبیاری تکمیلی محدود توام با مدیریت برتر زراعی ضرورت دارد و می تواند در بهبود بهره وری بارش موثر باشد. ج) مناطقی که دارای مقدار بارش کافی و پراکنش متناسب با رشد محصول می باشد اما همچنان شاخص بهره وری بارش اندک است. این مناطق می توانند متاثر از عدم تناسب بارش و دیگر پارامترهای جوی با تقویم رشد محصول و فقدان عملیاتی شدن جنب ههای مدیریت برتر زراعی باشد. برای چنین مناطقی با اصلاح تقویم زراعی و اعمال مدیریت برتر زراعی می توان به بهبود بهره وری بارش امیدوار شد. مدیریت آب در زراعت دیم افزایش بهره وری از آب و نهاده های تولید در تولید محصولات کشاورزی با توجه به محدودیت آب اهمیت روز افزونی یافته است . هر چند زراعت دیم، علیرغم گستردگی آن دارای خصوصیات متمایز و متفاوتی از زراعت آبی می باشد اما در مبحث مدیریت آب (بارش) و پیوستگی منابع دارای ویژگی های مشترک هستند . بسیاری از پدیده ها و عوامل در زراعت دیم، علیرغم تاثیرگذار بودن، غیرقابل کنترل یا تعدیل هستند، تغییرات سال به سال بارش، تغییرات مقدار و پراکنش (توزیع) نزولات جوی، تغییرات درجه حرارت و عدم وقوع بارش در بخشی از سال زراعی سبب می شوند که ریسک و خطرپذیری در زراعت دیم بالا بوده و ضریب اعتماد و درجه ثبات و پایداری تولید، اندک باشد . به همین دلیل زراعت دیم در اقتصاد خانواده های روستایی دارای جایگاه و پایگاه مستحک می نیست و به امید و انشاالله متکی است . لذا ابزار ها و شیوه های مختلفی که در کاهش ریسک و ایجاد ثبات و پایداری عملکرد محصولات دیم موثرباشند و بتوانند در برنام ه ریزی و رشد بنیه اقتصادی و معیشت خانوارهای روستایی در گام نخست و اقتصاد ملی در نگاه کلان نقش آفرین باشند، مورد توجه است.
×
×
  • اضافه کردن...