31 دسامبر سال 627 ميلادي خسروپرويز (خسرو دوم) شاه وقت ايرانيان از دودمان ساساني كه به خاطر اطفاء حس جاه طلبي خود و رسانيدن مرزهاي ايران به روزگار داريوش بزرگ دست به جنگهاي غير ضروري ازجمله تصرف مصر و محاصره قسطنطنيه و تصرف همه آسياي غربي زده بود و صليبي را كه مسيح به آن مصلوب شده بود به تيسفون آورده بود و ارتش را فرسوده و مردم را زير بار مالياتهاي سنگين قرار داده بود در كاخ تيسفون بازداشت شد و اين اقدام كه به خواست ژنرالهاي ايران و تصويب شيرويه (قباد دوم) پسر او صورت گرفت آغاز پايان امپراتوري توانمند ايرانيان در عهد باستان بشمار مي رود. ايرانيان بعدا در قرون وسطا و جديد چند امپراتوري ديگر تشکيل دادند.
خسروپرويز پس از ناموفق بودن تعرض نهم دسامبر سال 627 نظاميان ايران به سپاه روم بفرماندهي هراكليوس امپراتور روم شرقي در نبرد نينوا روحيه خودرا ازدست داد و برغم اصرار ژنرالهاي ارتش که ناموفق بودن در يک تعرض محدود، شکست کامل نيست دستور عقب نشيني داد و خود، به حالت فرار به دستگرد (120 کيلومتري تيسفون) و سپس به تيسفون بازگشت و براي فراموش كردن غم شكست به شراب و باده گساري پناه برد. وي در اين كار دست به افراط زده بود و خروج شبانه روزي او از حالت طبيعي ژنرالهاي ايران را در برابر دشمن بلاتكليف گذارده بود به گونه اي كه تصميم به بازداشت او و نصب پسرش به پادشاهي گرفتند. خسروپرويز در حال مستي كامل در جلسات نظامي حضور مي يافت و در چنين وضعيتي اتخاد تصميم دشوار بود و نيروهاي هراكليوس به دروازه هاي تيسفون نزديک شده بودند