جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'نقدی بر فمینیسم ایرانی'.
1 نتیجه پیدا شد
-
نقدی بر فمینیسم ایرانی ستون زنان ، مجله زنان ، حقوق زنان ، تاریخ زنان ، اجتماع زنان فرهنگ زنان و….اسم های پر طمطراق در عدم حضور مفاهیم و مبانی تئوریک . در عصر حاضر و به خصوص در کشور ما و بعد از باز شدن عرصه ی فکری ، در چند سال اخیر ، میل و نیل به این رویه فکری ناقص در جامعه ایران –که در ادامه به توضیح و نقد آن خواهیم پرداخت –رویکردی جدید را در گفتمان زنان و به اصطلاح مدافعان پوشالین حقوق ایشان باز نمود . این رویکرد که خالی از هر گونه بار تئوریک می باشد بیش از پیش این رویه را دچار اضمحلال نمود . بحث حقوق زنان داغ شد . دوستان نادان هر چه بیشتر این مقوله را پیچیده کردند و در این فضای سیاسی به وجود آمده دانسته یا ندانسته و با تعجیل بی خردانه در کردار خویش شروع به پیکاری بی امان با آسیابهای بادی شدند . این دون کیشوت ها ، بی گمان آزادی خویش را در کوبیدن و تضعیف جامعه مردانه پنداشتند و بر مصادیق جامعه سنتی همچون «ضعیفه »صحه گذاشتند . این جماعت نادان ، با ارائه تفسیری روبنایی و بسیار مبتذل از یک مقوله اجتماعی –فلسفی ، هر چه بیشتر از ارزش آن کاهیدند و بهانه را به دستان مردانی سپردند که ارزوی دیرینه شان دو تا شدن شلوار بود. و چه افسوس که این قشر ، احقاق حقوق خویش را در فراوانی کلمه زن در جامعه مشاهده کردند . زنان فردا، زنان امروز ، زنان دیروز ، ستون زنان ، زنان ….کلمه زن با شدت وحدت فراوان از طرف این قشر لجام گسیخته استفراغ شد و با قرار گرفتن در پس و پیش کلماتی دیگر ، وجهی کاملا چند سویه و غیر مفهومی و مبتذل ، یافت تا این قشر بدون هستی شناسی جنسیتی خویش و پیشینه شناسی تاریخی این ظلم بر حقوقشان هر چه بیشتر بر فراوانی صداها بیافزایند . و اما نگارنده در این مقال بنا را بر این گرفته تا با ایراد نکاتی کوتاه ، چارچوبی را برای این مبارزه تعین بخشد . باید همواره این را در نظر داشت که نمی توان بدون مبارزه علیه بردگی مزدی ریشه ی مردسالاری و ستم مضاعف علیه زن را از جای کند . این تصوری گمراه کننده و جلوه ای از القای باز گونه حقایق مادی توسط ارگانهای تبلیغاتی طبقه حاکم و فرهنگ مسلط سرمایه داری است . استثمار و ستم دوگانه زنان پدیده ی جامعه طبقاتی و در عصر ما پدیده ی ذاتی جامعه سرمایه داری است که متاسفانه زنان جامعه امروزی گناه مظلومیت خویش را برگردن مردان انداخته اند و در پی جایگزینی کلمه «زن » به جای کلمه «مرد » در واژه «مرد سالار » هستند . باید در نظر داشت که این نفس جنسیت نیست که سرمایه را به اعمال تبعیض علیه زنان وا می دارد ، برعکس این مکان متفاوت اشخاص در تولید میزان ارزش اضافی[۱] و سود است که باعث می شود یکی بر دیگری متقدم شمرده شود . در این رابطه این مردسالاری نیست که بود و بقای خود را بر نظم اجتماعی سرمایه تحمیل می کند بالعکس پروسه ی ارزش افزایی و تولید سرمایه است که در بقای مردسالاری الزامات و کارافزارهای اجتماعی خود را باز می یابد . باید توجه داشت که جنبش زنان جدا از لغو کارمزدی جنبشی بی افق و بی فرجام است . در نظام سرمایه داری مجوز شهروند و یا حتی انسان بودن ما به ازای نقش شما در تولید ارزش اضافیست و نه هیچ یک از خصایص فردی . جامعه سرمایه داری ، اگر توان این را داشت که تمامی نیروی کار موجود در جهان را به مثابه کارگران مزدی به عرصه اشتغال جلب کند در این صورت شاید هیچ اصراری برخانه نشینی زنان و ستایش پر جنجال آغوش گرم و دامان پر عطوفت مادران نشان نمی داد . در لحظات بحرانی جامعه سرمایه به ناگه شاهد اشک تمساح نمایندگان از هر گروه و هر جناح هستیم ، که داد الفغان سرمی دهند و دانشمندان روزمزد بادادن انواع واقسام تئوریهای روانشناسانه خویش آغوش گرم مادرانه رابمهدهای کودک ارجح ترو اصلح تر می دانند تا که شاید با این حربه از تعدد نیروهای خواهان کار در جامعه بکاهند و با خانه نشین کردن زنان هم از بحران جامعه بکاهند و هم به طور رایگان نیروی کار در آینده را (کودکان ) از خانواده ها طلب کنند . زن در ماورا مرزهای مادی جامعه طبقاتی در خارج از مدار مبارزه ی میان طبقات اجتماعی ، زندگی نمی کند . در زیر پرچم زن بودن ، شعار حق و حقوق زن را سر دادن ، با نام جمعیت زنان برگرد هم حلقه زدن ، بدون داشتن درکی شفاف از ریشه های واقعی بیحقوقی زن ، بدون کند و کاو عمیق این ریشه ها در هستی پلید سرمایه و سرمایه داری نمی توان یک جنبش نیرومند ، آگاه ، زنده و بالنده ی لغو نابرابری جنسی داشت . وقتی که هدف تولید و کار ، زندگی هر چه مرفه تر انسانها باشد ، زمانی که دخالتگری نافذ و مستقیم و آزاد کلیه ی آدمها در برنامه ریزی تولید و کار اجتماعی حق مسلم و مفروض هر زن و مردی باشد ، هنگامی که همگان بطور داوطلبانه و صرفا براساس علاقه ی خویش سهمی از کار مورد نیاز جامعه را تقبل نمایند ، زمانی که هدف تولید و کار فقط و فقط رشد انسان باشد ، دیگر زمینه ای برای تبعیض میان زن و مرد باقی نمی ماند . علیرضا غفاری