جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'نقد فیلم بینوایان les misérables'.
1 نتیجه پیدا شد
-
نقد فیلم بینوایان Les Misérables نقد فیلم بینوایان Les Misérables محصول 2012 ساخت فیلم بینوایان توسط تام هوپر که علاقمند به روایت وبازگویی اتفاقات تاریخی از دید خاص میباشد اتفاقی در نوع خود جالب است. یک کارگردان وفادار به سنت های سینمای انگلیس و تفکرات بریتانیایی که با ساخت فیلم سخنرانی پادشاه به شهرت رسید راوی یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ معاصر هست. اتفاقی که هرچند بر همه دنیای نوین اثر گذاشته ولی مسئله ذاتا فرانسویست ومهمترین نکته این فیلم ومهمترین ضعف ان همان روایت انگلیسی از تاریخ فرانسه هست. ویکتور هوگو به عنوان یک نویسنده وروشنفکر ونیز مبارزی که در بطن تحولات انقلاب فرانسه قرار داشته با دستمایه قرار دادن چندین داستان همزمان از موضوعات رمانتیک،تراژدیک ودرام داستانی از مبارزات مردم فرانسه خلق کرده تا انقلاب توده ها برای رسیدن به لیبرتی را جاودانه سازد. داستان بینوایان ویکتور هوگو داستانی بسیار ارزشمند وروایتی معتبر از مبارزات مردمیست که برای رسیدن به ازادی وفراهم کردن زمینه جمهوری اولین انقلاب کلاسیک را رقم زده وبه تنهایی تمامی اتفاقات انقلابهای بعدی را یک جا تجربه کردند. فیلم درام وموزیکال هوپر بسیار زیبا ساخته شده وریتم واهنگ بسیار مناسبی هم دارد ولی انگار از همان ابتدا باور داریم با یک نسخه جعلی روبرو هستیم! شروع فیلم ونمایش پرچم غرق شده فرانسه که هرکدام از رنگ های ان معرف یک مفهوم ناب متاثر از همان انقلاب فرانسه هست (آبی: آزادی، سفید: تساوی و قرمز: برادری) اولین وشاید بزرگترین دهن کجی هوپر به فرانسه به عنوان کشوری که همواره انگلیسی ها در حال تمسخرشان هستند و تاریخ سیاسی هست. پرچمی سوراخ سوراخ و در حال غرق شدن که اگر با دیده اغماض بنگریم راوی انارشیسم اجتماعی در اغاز فیلم و تلاطم شدید جامعه در زمان روایت تاریخ هست. نحوه اجرای دیالوگ ها که به صورت ریتمیک وبا شعر ادا میشوند تا تم موزیکال فیلم را تکمیل کنند کاری ستودنی از هوپر هست و کلاسه بندی فضای کار انصافا از نظر رنگ ودکور ولباس فقط میتونه شامل یک کلمه باشه: عالی اما هوپر بازهم دسته گل به اب داده وفیلمی که براحتی میتونست تبدیل به یکی از شاهکارهای تاریخ سینما بشه رو بشدت تنزل داده. در دنیای ادبیات از لحاظ غنای ریتم و قدرت شعر زبان فرانسه قویترین زبان موجود هست وهوپر بسادگی میتونست کل دیالوگ های فیلم رو مثل هانکه با زبان فرانسه انجام بده که هم فضای داستانی بینوایان هوگو شبیه سازی بشه هم فرانسه واقعی تر به نظر بیاد. نظر شخصی من اینه که من تو طول زمان تماشای فیلم احساس میکردم این بینوایان رو چارلز دیکنز نوشته نه ویکتور هوگو وداستان داره تو لندن اتفاق میافته!! . نگاهتان به پايين باشه ، نگاهتان به پايين باشه . باهاشون چشم تو چشم نشو . نگاهتان به پايين باشه ، نگاهتان به پايين باشه . تا وقتي بميريم در همينجا خواهيم بود . . نه خدا به دادِمان ميرسه . تنها جهنمُ پيش رومون داريم . . . نگاهتان به پايين باشه ، نگاهتان به پايين باشه . هنوز بيست سال در پيش رو داريم . . من هيچ کارِ خطايي نکردم ! يا مسيح ، صداي منو بشنو . . . نگاهتان به پايين باشه ، نگاهتان به پايين باشه . حضرت مسيح اهميتي به ما نميده . . ميدونم منتظرم خواهد بود . ميدونم باهام روراست خواهد بود . . . نگاهتون به پايين باشه ، نگاهتون به پايين باشه . اونها همگي شماهارو به باد فراموشي سپردند . . وقتي آزاد شوم ، هرگز من را نخواهيد ديد ! تا ابد خواهم رفت . . . نگاهتان به پايين باشه ، نگاهتان به پايين باشه . هميشه تا آخر عُمر برده خواهيد بود . نگاهتان به پايين باشه ، نگاهتان به پايين باشه . اينجا گورِ شما خواهد بود شعر سکانس های ابتدایی فیلم وضرباهنگ ونماها بخوبی برای تاثیرگذاری اولیه مناسب بودندتا دو شخصیت اصلی فیلم هم معرفی بشن هوپر درمتن داستان هم بیش از اندازه دست برده والبته منعی هم نمیشه در این مورد داشت جزاینکه وقتی فقط ابتدا وانتهای داستان با متن اصلی همخوانی دارن انتظار داریم کارگردان به اصول ومفاهیم روایت شده پایبند باشه وحداقل تفسیر خودش رو ارائه بده نه اینکه کتابی که مملو از مفاهیم ازادیخواهانه و انقلابی وسیاسی هست رو به سطح یک داستان عشقی تنزل بده(شاید دلیلش عشق وافر انگلیسی ها به سیستم پادشاهیشون باشه) برای اغلب ما که حس نوستالژیکی نسبت به ژان والژان ، کوزت ، فانتین ، تناردیه ها وبازرس ژاور داریم انتخاب وچینش کاراکترها کمی عجیب هست من تا انتهای فیلم نتونستم با شخصیت بازرس ژاور علیرغم اجرای فوق العاده راسل کرو کنار بیام وشاید به دلیل خاطراتم از این کتاب وداستان انتظار یک بازرس لاغر وقدبلند رو داشتم تا یک بازرس شبیه مشتزنا! هیو جکمن واقعا استادانه نقش ژان والژان رو ایفا کرده وتطبیقش با نقش و فرو رفتنش در هویت ژان والژان بسیار زیبا کارشده وانصافا یکی از نقاط قوت فیلم همین کاراکتر هست. به هرحال شاید هوپر فقط سعی کرده روایتی تئاتری از بینوایان رو به فیلم سینمایی تبدیل کنه ولی با توجه به حجم تبلیغات سنگینی که در مورد این فیلم شده بود انتظار اثر پرتری میرفت که به نظرم نتایج نقدها ونظرسنجی ها هم نشانگر ضعف روایت داستانی و کارگردانی اثر بوده است. اما یکی از نقاط قوت این فیلم روایت های احساسی در کل داستان بود که تم اصلی فیلم رو تشکیل میداد وانصافا بخوبی به این مسائل پرداخته شده بود. حضور گربه همسایه هوپر در نقش لاوروش هم انتقادهایی رو به همراه داشت که بازهم شک رو درمورد نحوه ساخت وچرایی اون بیدار میکنه! اپونین یکی از بهترین پردازش های هوپر در فیلم بینوایان بود که به نظرم هم در ایفای نقش وهم بالابردن تم احساسی فیلم بسیار عالی بازی کرده است. ودر نهایت همه مسائل اجتماعی توسط عده ای بهره برداری میشود ومهمترین انها انقلاب ها میباشند! تصویر بالا به تنهایی گویای خیلی از مسایل هست که هوپر هم به تاسی از متن کتاب سعی در پررنگتر کردن انها داشته است. هرچند فیلم بینوایان اشکالاتی بسیار جدی دارد ولی نمیتوان از تفاوت های شگرف ان در عرضه فیلمی متفاوت با جریان روز بی تفاوت گذشت. اجرای موزیکال یک درام تاریخی ونقلی از بزرگترین انقلاب تاریخ کار جالبی تام هوپر بوده که باعث میشود تا حتما این فیلم را ببینیم علیرغم همه چالشهای ریز ودرشت ان!