جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'ناشناخته'.
3 نتیجه پیدا شد
-
کتله خور، بهشت ناشناخته ایران
Nicoltntpcd پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در زنجان، اردبیل، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی
غار کتله خور در پنج کیلومتری بخش گرماب از توابع شهرستان خدابنده واقع شده و بر اساس اظهار نظرهای مختلف این غار از لحاظ وسعت دومین غار جهان و از لحاظ زیبایی اولین غار جهان شناخته میشود و گنجینه ای ناشناخته در صنعت گردشگری ایران است. کتله خور بر اساس بررسیهای انجام گرفته معانی مختلفی مثل تپه خورشید، روستای بدون خورشید و غیره دارد که مناسبترین معنی بدست آمده یک کاربرد ترکی بوده که کتله به معنی پستی و بلندی و ناهمواریهای داخل غار و خور به معنی راحتی و آسانی است که به صورت کلی به معنی پستی و بلندیهای راحت و دنج است. راه دسترسی مناسب، امکانات رفاهی و جاذبههای دیدنی منطقه از جمله ویژگیهایی است که مطمئنا میتواند اوقات خوشی را برای مسافرین نوروزی ایجاد نماید. غار کتله خور در دل کوههای آهکی جنوب استان در پنج کیلومتری بخش گرماب از توابع شهرستان خدابنده واقع شده است. فاصله این غار با مرکز شهرستان 85 کیلومتر است. گرماب از طرف شرق با استان همدان و از جانب غرب با استان کردستان هم مرز است. این منطقه به بخش افشار یا قشلاقات معروف است و ساکنان آن از ایل معروف به شاهسونهای افشاری تشکیل یافتهاند. غار به طول تقریبی 10 کیلومتر در بهار سال 1331 هجری شمسی توسط یک هیئت کوهنوردی و با همکاری مرحوم سید اسدالله جمالی شناسایی و کشف شد. طبق نظریههای علمی و نقشههای زمین شناسی غار کتله خور در دل کوه ساقیزلو در آهکهای الیگومیوسن مربوط به دوران سوم زمین شناسی بوجود آمده و تقریبا حدود 30 میلیون سال میتواند قدمت داشته باشد. سال پیدایش این غار برای اولین بار توسط انسان معلوم نیست ولی مردمان این منطقه از سال پیدایش در این غار رفت و آمد داشته اند. گفتههای افراد مسن منطقه حاکی از آن است که پدران آنان نیز در این غار رفت و آمد داشته و داستانهای مختلفی در این باره تعریف میکرده اند. دهانه ورودی غار کتله خور به صورت طاق مثلثی شکل به قطر 70 سانتیمتر تنها راه دسترسی به داخل غار بوده و هست. از عمق 150 متری تا عمق 700 متری به نسبت زیادی در غار گشایش حاصل شده و شعب متعددی بوجود آمده است. در مکانهایی که از ریزش مصون مانده استالاگیتها و استالاگمیتها خودنمایی میکنند. استالاگیتها و استالاگمیتها با ارتفاع 30 تا 40 متر از کف و سقف غار قرار گرفتهاند که با شنیدن صدای موزون قطرات آب، آهنگهای دلپذیر و مناظر بدیعی، چشم و گوش گردشگر را به خود جلب میکند. پس از عبور از این قسمت، منطقه وسیع و مسطحی ظاهر میشود که به شبستان مساجد شبیه است. در این بخش، در ضلع شرقی آن، استخر آبی به ابعاد 20×35 متر قرار گرفته است. برای دسترسی به این غار باید از آبادیهای کرسف و زرین رود گذشته و با پشت سر گذاشتن گرماب، در قسمت شمال این منطقه به دهانه غار رسید. دهانه این غار در ارتفاع 11 متر از سطح مسیر که مشرف بر آن است، قرار گرفته و در وضعیت ضلع قطری معادل1.40 متر ارتفاع دارد. ابتدای غار تا عمق 150 متری، شبیه به راسته بازارهای معمولی است، با این تفاوت که عناصر و اندامهای آن اندکی از بازار کوچکتر میباشد. کف این قسمت را لایه ضخیمی از خاک و خاکستر پر کرده است. هم اکنون این غار به صورت سه طبقه خشک و طبقه چهارم به بعد مسیرهائی نیز به صورت آب بوده و زمین شناسان احتمال تشکیل چهار طبقه دیگر را تا سفره آب زیرزمینی داده اند که در سال 2003 میلادی حدود 30 کیلومتر از مسیرهای متعدد غار توسط زمین شناسان آلمانی و سوئیسی نقشه برداری شد و از سال 72 تاکنون تقریبا 5.2 کیلومتر آن به صورت رفت و برگشت آماده بازدید شده است. پدیدههای داخل غار نظیر دهلیزها و گذرگاهها و وجود ستونهای عظیم و وجود استاگتیتها (چکندهها) و استلاگمیتها (چکیدهها) به رنگهای مختلف و تعدادی قندیلهای تو خالی و نیسانی که جز کمیابترین قندیلها به شمار میرود، جلوه منحصر به فردی به این غار بخشیده است. به وجود آمدن قندیلها به اشکال مختلف مثل شیر خوابیده، پنجه شیر، پای فیل، لباس عروس، قلع شمع، سگ شکاری، دست شیطان، نخل سوخته، مریم مقدس، دوجادوگر، سفره عقد و عروس و داماد و گفتههای زمین شناسان فوق از لحاظ پیدا نشدن انتهای غار وجود مسیرهای دیگر این مهم را ثابت میکند. مجموعه تفریحی غار کتله خور دارای 12 سوئیت تک خوابه و دو خوابه میباشد که با داشتن امکاناتی نظیر حمام، سرویس بهداشتی فرنگی و ایرانی، وسایل پخت و پز، شومینه و ... محیط مناسبی را جهت اسکان شبانه گردشگران فراهم کرده است. چشم انداز مناسب این سوئیتها، مجاورت در کنار غار، دسترسی به کوه جهت کوهنوردی و استفاده از محیط سد غار کتله خور از سایر مزایای این سوئیتها است. -
10 روستای جذاب و ناشناخته ایران را بشناسید! (+عکس)
Nicoltntpcd پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در ایرانگردی
10روستای جذاب و ناشناخته ایران را که یک فرصت گردشگری بکر محسوب میشوند را در این گزارش بخوانید. 1...کرمانشاه ـ هجیج کفشهایتان لنگه به لنگه نمیشود آنجا اگر کمی سر کیسه را شکل کنید و یک جفت گیوه مرغوب هجیجی بخرید، کفشهایتان دیگر هرگز لنگه به لنگه نمیشوند چون گیوه لنگه راست و چپ ندارد و یکی از اصلیترین مکانهای تولیدش، روستای هجیج از توابع بخش نوسود شهرستان پاوه در استان کرمانشاه است. هجیج ـ که برخی آن را با «ح جیمی» مینویسند و میگویند به معنای دره سرسبز و عمیق است ـ روستایی است که همه خانههایشان از سنگ هستند و حتی یک آجر در آنها به کار نرفته است. در یکی از وبنوشتهها درباره هجیج، قصهای هست که میگوید، پانصد سال پیش در هجیج، آسمان خسیس شد و خشکسالی بیداد کرد. اهالی روستا سراغ مردی متدین که نسبش به امام موسی کاظم(ع) میرسید، رفتند تا برای باریدن باران، دعا کند. مرد دعا کرد و چشمهای پر آب، دل خاک را شکافت و مرد از همان وقت، صاحب احترامی ویژه میان مردم شد و حتی پس از مرگش، بقعهای به یادش ساختند به نام «بقعه سیدعبدالله» یا «بقعه کوسه هجیج». کسی نمیداند این ماجرا درباره روستای هجیج و بقعه سیدعبدالله در کنار رودخانه سیروان، راست است یا تنها قصهای ساده است برای سنگین شدن پلکهای بچههای هجیجی، وقت خواب. مهم این است که اهالی هجیج، اهل تسنن هستند، اما به امامزادهشان احترام میگذارند واین بقعه از پنج قرن پیش تاکنون سرپا بوده است و زیارتگاه دوستدارانش. چند کار واجب است که به محض رسیدن به هجیج باید انجام دهید، نخست این که دستکم یک جفت گیوه مرغوب بخرید، چون پیشه بیشتر هجیجیها، دوختن همین گیوههای فوقالعاده است، دوم به چراگاههای خوشمنظره «پیاز دول میشا» و «گاول» و آبشار بل در نزدیکی روستا که آب معدنی شفابخش دارد، سری بزنید و سوم اگر فرصت کردید از یکی از قدیمهای ده بپرسید چرا هجیجیها قابهای در و پنجره همه خانههای روستا را آبی آسمانی میکنند؟ 2...گیلان ـ قلعه رودخان افسون میشوید حتی از دیدن عکس روستای قلعه رودخان از توابع بخش مرکزی شهرستان فومن در استان گیلان هم لذت میبرید و دلتان تازه میشود تا چه رسد به اینکه آنجا باشید و در هوای خنک و مطبوعش نفس عمیق بکشید و صدای هوش گیاهان به گوشتان برسد و بوی سبزه مرطوب جنگل را حس کنید و به آواز پرندگان گوش کنید که در اعماق آن سبزی یکدست میخوانند. طوری نمیشود، هیچکس نمیفهمد، فقط چند لحظه موتور خیالپردازیتان را روشن کنید و خودتان را به ما بسپرید تا پیشنهادمان را برای شما توصیف کنیم. آمادهاید؟ امروز صبح شما از طرف فومن راه افتادهاید و از روستای حیدرکلات گذشتهاید، در پارک جنگلی قلعهرودخان هستید و از روی پل چوبی رودخانه رد شدهاید و آن ترس عمیق و خواستنی از جریان تند آب خنک رودخانه زیر پایتان را تجربه کردهاید. از همین جا، همین سنگفرش زیر پایتان، دالان بهشت آغاز میشود؛ دالانی سبز که سرشاخههای درهمپیچیده درختان، آن را برای شما آذین بستهاند. بگذارید آن سبز دلاویز چشمهایتان را بنوازد، بگذارید ریههایتان از نفس گیاهان انباشه شود و قدم تند کنید تا به پلههای قلعه رودخان، باشکوهترین دژ نظامی استان گیلان، برسید. پلهها زیادند و شاید هم به همین دلیل به آن قلعه هزار پله گفتهاند، اما مطمئن باشید طبیعت اطراف و قلعه عظیم و خزهبسته بالای تپه، چنان افسونتان میکند که مثل مسخشدهها، پلهها را با سرعت بالا میروید و خستگی را از یاد میبرید. خب، حالا خیالپردازی را تمام کنید و تنها به یک پرسش ما پاسخ دهید؛ چرا وقتی از نعمت زنده بودن برخوردارید و خبر دارید این همه زیبایی در جایی از کشور، انتظارتان را میکشد، در خانه نشستهاید و ترجیح میدهید در رویا سیر کنید؟ مگر تا قلعه رودخان چقدر راه است؟! 3...آذربایجان غربی ـ سهولان به کبوترها احترام بگذارید حتی اگر هیچیک از آن قلعهها و مساجد قدیمی، دور و بر روستای سهولان، از توابع بخش مرکزی شهرستان مهاباد در آذربایجان غربی نبود، حتی اگر آن چشمههای خروشان و باغهای میوه پربار، روستا را احاطه نکرده بودند، وسوسه سوار شدن بر قایقی پارویی و گردش در دالانهای تو در توی غار معروف این روستا، حتما میتوانست هر گردشگری را به آنجا بکشاند؛ وسوسه دیدن قندیلهایی که گاهی خوشه انگور شدهاند، گاه پروانه، گاهی پای فیل، گاهی توت فرهنگی، گاه عروس دریایی و ... . کردها میگویند سهولان به زبان آنها به معنای یخبندان است که احتمالا دلیل گذاشتن این نام بر روستای چهارصد ساله سهولان، آب و هوای سرد آن است که اگر شما این پیشنهاد را بپذیرید و به آنجا بروید، به خوبی تجربهاش میکنید. وقتی مسافر دنیای اسرارآمیز غار سهولان شدید، چه در دالانهای تو در توی بخش خشک آن پرسه میزدید، چه سوار قایق در حوضچههایش شدید، به یاد داشته باشید به کبوترها و آرامششان احترام بگذارید، چون آنها ساکنان اصلی سهولان به شمار میروند و در نقاط گوناگونش لانه ساختهاند، به همین خاطر هم اهالی به این غار «کوتهکوتر» یا «لانه کبوتر» گفتهاند! برای سفر به روستای سهولان، باید آنقدر در جاده بوکان مهاباد برانید تا به فرعی برسید که به روستای عیسی کندی میرسد و همین جاده را اگر ادامه دهید، سهولان در انتظار شماست. 4...تهران ـ کر کبود همخوانی موزون آب و سنگ برخی از پدربزرگهای آنها میگویند که از پدربزرگهایشان شنیدهاند و پدربزرگهایشان از پدربزرگهایشان نقل کردهاند و پدربزرگ بزرگهای آن پدربزرگها تعریف کردهاند که ... به هر حال مهم نیست دقیقا چه کسی گفته است، مهم این است که برخی بر این باورند که شاید نام روستای کر کبود از نام دو اسب که «کهر» و «کبود» صدایشان میکردهاند، گرفته شده است. هر کس در دیدار از کر کبود از توابع بخش طالقان ساوجبلاغ در استان تهران درباره اینکه مهمترین جاذبه گردشگری روستا کدام است، نظری دارد، اما از نظر ما، زیباترین اجزای روستا، معماری سنتی خانههای آن، درختهای تنومند کهنسالش با سایههای پربرکت و کوچههای خاکی و شیبداری است که دیوانهوار پیچ و تاب میخورند، پله میشوند، حیاط میشوند، یا به دل کوه میزنند و به آبشار کر در هفتصد متری شمال شرقی روستا یا یخچالهای طبیعی آن در شمالش میرسند. آبشار کر سی تا پنجاه متر ارتفاع دارد و صدای ریزش آبش آنقدر بلند است که با نیم ساعت گوش کردن به آن تا پایان روز در خواب و بیداری زمزمهاش در گوشهایتان تکرار میشود. روستای کر کبود که به دلیل قرار گرفتن در دامنه کوه، آب و هوایی دلپذیر دارد، از مسیر اتوبان کرج ـ قزوین و از راه شهرستان طالقان قابل دسترسی است. فراموش نکنید شما به روستایی دعوت شدهاید که حدود 1100 سال قدمت دارد با دو امامزاده به نامهای امامزاده زید ابراهیم و امامزاده شاه محمد حنفیه و البته آرامگاه ملا یغمایی کر کبودی هم در قبرستان تاریخی روستا واقع شده است. امامزاده زید ابراهیم در مرکز روستاست و نسبش بنا به گفتههای اهالی، به امام موسی کاظم(ع) میرسد، اما آرامگاه امامزاده شاه محمد حنفیه در ارتفاعات شمال شرقی روستا معروف به کوه عقیق قرار دارد، علاوه بر همه اینها، روستا حمامی تاریخی هم دارد که متعلق به دوره قاجار است. 5...چهارمحال و بختیاری ـ آتشگاه خانه آبشارها ممکن است از ما بپرسید چرا از استان چهارمحال و بختیاری که سرزمین لالههای واژگون است، روستای آتشگاه از توابع بخش مرکزی لردگان در استان چهارمحال و بختیاری را انتخاب کردهایم که کمتر لاله وحشی دارد که به شما پاسخ میدهیم، اولا لالهها معمولا در اردیبهشت باز میشوند و در فروردین هنوز باز نشدهاند و ثانیا شک نکنید طبیعت آتشگاه هم آنقدر بکر و دستنخورده است که از سفر به آن پشیمان نمیشوید. قدمت این روستا به دوره قاجار برمیگردد؛ همان زمانی که عشایر بختیاری آن را به عنوان یکی از ییلاقهای خود پسندیدند و چادرهایشان را در مجاورت آبشارهای زیبای آن که در مساحتی سه کیلومتری گسترده شدهاند، برپا کردند. طبیعت در تبدیل آتشگاه به یکی از جذابترین مکانهای گردشگری چهارمحال و بختیاری نقش اساسی داشته است. درختان کهنسال بلوط و گردو و بنه در سراسر دره تنگی که روستا در آن واقع شده، کوههای شورم جلا و دریک در جنوب و شمال روستا و حتی جنس آهکی آنها که سبب به وجود آوردن غارها و آبشارهای متعدد در منطقه شده، همگی از جاذبههای بینظیر این منطقه به شمار میروند. اگر خواستید از آتشگاه سوغاتی بخرید، از اهالی سراغ گیاهان معطر و دارویی یا شیر و پنیر و ماست و دوغ محلی یا گلیمهای ساده و بادوامشان را بگیرید. برای سفر به این روستا، باید به شهرستان لردگان بروید و از آنجا دو جاده هست که شما را به آتشگاه میرساند، اولی که طولانیتر است جادهای است که از روستاهای منجر موثی و کیهان و چلهگاه و کلار و چمنبید و دره نامدار و قلعه سوخته و باغ کاج و ده کهنه میگذرد و جاده دوم که کوتاهتر است، از لردگان و میلاس و سردشت و آبزا و دلی رد میشود و به آتشگاه میرسد. -
کرمانشاه ـ هجیج کفش هایتان لنگه به لنگه نمی شود آنجا اگر کمی سر کیسه را شکل کنید و یک جفت گیوه مرغوب هجیجی بخرید، کفش هایتان دیگر هرگز لنگه به لنگه نمی شوند چون گیوه لنگه راست و چپ ندارد و یکی از اصلی ترین مکان های تولیدش، روستای هجیج از توابع بخش نوسود شهرستان پاوه در استان کرمانشاه است. هجیج ـ که برخی آن را با «ح جیمی» می نویسند و می گویند به معنای دره سرسبز و عمیق است ـ روستایی است که همه خانه هایشان از سنگ هستند و حتی یک آجر در آنها به کار نرفته است. در یکی از وب نوشته ها درباره هجیج، قصه ای هست که می گوید، پانصد سال پیش در هجیج، آسمان خسیس شد و خشکسالی بیداد کرد. اهالی روستا سراغ مردی متدین که نسبش به امام موسی کاظم(ع) می رسید، رفتند تا برای باریدن باران، دعا کند. مرد دعا کرد و چشمه ای پر آب، دل خاک را شکافت و مرد از همان وقت، صاحب احترامی ویژه میان مردم شد و حتی پس از مرگش، بقعه ای به یادش ساختند به نام «بقعه سیدعبدالله» یا «بقعه کوسه هجیج». کسی نمی داند این ماجرا درباره روستای هجیج و بقعه سیدعبدالله در کنار رودخانه سیروان، راست است یا تنها قصه ای ساده است برای سنگین شدن پلک های بچه های هجیجی، وقت خواب. مهم این است که اهالی هجیج، اهل تسنن هستند، اما به امامزاده شان احترام می گذارند واین بقعه از پنج قرن پیش تاکنون سرپا بوده است و زیارتگاه دوستدارانش. چند کار واجب است که به محض رسیدن به هجیج باید انجام دهید، نخست این که دست کم یک جفت گیوه مرغوب بخرید، چون پیشه بیشتر هجیجی ها، دوختن همین گیوه های فوق العاده است، دوم به چراگاه های خوش منظره «پیاز دول میشا» و «گاول» و آبشار بل در نزدیکی روستا که آب معدنی شفابخش دارد، سری بزنید و سوم اگر فرصت کردید از یکی از قدیم های ده بپرسید چرا هجیجی ها قاب های در و پنجره همه خانه های روستا را آبی آسمانی می کنند؟ گیلان ـ قلعه رودخان افسون می شوید حتی از دیدن عکس روستای قلعه رودخان از توابع بخش مرکزی شهرستان فومن در استان گیلان هم لذت می برید و دلتان تازه می شود تا چه رسد به این که آنجا باشید و در هوای خنک و مطبوعش نفس عمیق بکشید و صدای هوش گیاهان به گوشتان برسد و بوی سبزه مرطوب جنگل را حس کنید و به آواز پرندگان گوش کنید که در اعماق آن سبزی یکدست می خوانند. طوری نمی شود، هیچ کس نمی فهمد، فقط چند لحظه موتور خیالپردازی تان را روشن کنید و خودتان را به ما بسپرید تا پیشنهادمان را برای شما توصیف کنیم. آماده اید؟ امروز صبح شما از طرف فومن راه افتاده اید و از روستای حیدرکلات گذشته اید، در پارک جنگلی قلعه رودخان هستید و از روی پل چوبی رودخانه رد شده اید و آن ترس عمیق و خواستنی از جریان تند آب خنک رودخانه زیر پایتان را تجربه کرده اید. از همین جا، همین سنگفرش زیر پایتان، دالان بهشت آغاز می شود؛ دالانی سبز که سرشاخه های درهم پیچیده درختان، آن را برای شما آذین بسته اند. بگذارید آن سبز دلاویز چشم هایتان را بنوازد، بگذارید ریه هایتان از نفس گیاهان انباشه شود و قدم تند کنید تا به پله های قلعه رودخان، باشکوه ترین دژ نظامی استان گیلان، برسید. پله ها زیادند و شاید هم به همین دلیل به آن قلعه هزار پله گفته اند، اما مطمئن باشید طبیعت اطراف و قلعه عظیم و خزه بسته بالای تپه، چنان افسونتان می کند که مثل مسخ شده ها، پله ها را با سرعت بالا می روید و خستگی را از یاد می برید. خب، حالا خیالپردازی را تمام کنید و تنها به یک پرسش ما پاسخ دهید؛ چرا وقتی از نعمت زنده بودن برخوردارید و خبر دارید این همه زیبایی در جایی از کشور، انتظارتان را می کشد، در خانه نشسته اید و ترجیح می دهید در رویا سیر کنید؟ مگر تا قلعه رودخان چقدر راه است؟! آذربایجان غربی ـ سهولان به کبوترها احترام بگذارید حتی اگر هیچ یک از آن قلعه ها و مساجد قدیمی، دور و بر روستای سهولان، از توابع بخش مرکزی شهرستان مهاباد در آذربایجان غربی نبود، حتی اگر آن چشمه های خروشان و باغ های میوه پربار، روستا را احاطه نکرده بودند، وسوسه سوار شدن بر قایقی پارویی و گردش در دالان های تو در توی غار معروف این روستا، حتما می توانست هر گردشگری را به آنجا بکشاند؛ وسوسه دیدن قندیل هایی که گاهی خوشه انگور شده اند، گاه پروانه، گاهی پای فیل، گاهی توت فرهنگی، گاه عروس دریایی و ... . کردها می گویند سهولان به زبان آنها به معنای یخبندان است که احتمالا دلیل گذاشتن این نام بر روستای چهارصد ساله سهولان، آب و هوای سرد آن است که اگر شما این پیشنهاد را بپذیرید و به آنجا بروید، به خوبی تجربه اش می کنید. وقتی مسافر دنیای اسرارآمیز غار سهولان شدید، چه در دالان های تو در توی بخش خشک آن پرسه می زدید، چه سوار قایق در حوضچه هایش شدید، به یاد داشته باشید به کبوترها و آرامششان احترام بگذارید، چون آنها ساکنان اصلی سهولان به شمار می روند و در نقاط گوناگونش لانه ساخته اند، به همین خاطر هم اهالی به این غار «کوته کوتر» یا «لانه کبوتر» گفته اند! برای سفر به روستای سهولان، باید آنقدر در جاده بوکان مهاباد برانید تا به فرعی برسید که به روستای عیسی کندی می رسد و همین جاده را اگر ادامه دهید، سهولان در انتظار شماست. تهران ـ کر کبود همخوانی موزون آب و سنگ برخی از پدربزرگ های آنها می گویند که از پدربزرگ هایشان شنیده اند و پدربزرگ هایشان از پدربزرگ هایشان نقل کرده اند و پدربزرگ بزرگ های آن پدربزرگ ها تعریف کرده اند که ... به هر حال مهم نیست دقیقا چه کسی گفته است، مهم این است که برخی بر این باورند که شاید نام روستای کر کبود از نام دو اسب که «کهر» و «کبود» صدایشان می کرده اند، گرفته شده است. هر کس در دیدار از کر کبود از توابع بخش طالقان ساوجبلاغ در استان تهران درباره این که مهمترین جاذبه گردشگری روستا کدام است، نظری دارد، اما از نظر ما، زیباترین اجزای روستا، معماری سنتی خانه های آن، درخت های تنومند کهنسالش با سایه های پربرکت و کوچه های خاکی و شیبداری است که دیوانه وار پیچ و تاب می خورند، پله می شوند، حیاط می شوند، یا به دل کوه می زنند و به آبشار کر در هفتصد متری شمال شرقی روستا یا یخچال های طبیعی آن در شمالش می رسند. آبشار کر سی تا پنجاه متر ارتفاع دارد و صدای ریزش آبش آنقدر بلند است که با نیم ساعت گوش کردن به آن تا پایان روز در خواب و بیداری زمزمه اش در گوش هایتان تکرار می شود. روستای کر کبود که به دلیل قرار گرفتن در دامنه کوه، آب و هوایی دلپذیر دارد، از مسیر اتوبان کرج ـ قزوین و از راه شهرستان طالقان قابل دسترسی است. فراموش نکنید شما به روستایی دعوت شده اید که حدود 1100 سال قدمت دارد با دو امامزاده به نام های امامزاده زید ابراهیم و امامزاده شاه محمد حنفیه و البته آرامگاه ملا یغمایی کر کبودی هم در قبرستان تاریخی روستا واقع شده است. امامزاده زید ابراهیم در مرکز روستاست و نسبش بنا به گفته های اهالی، به امام موسی کاظم(ع) می رسد، اما آرامگاه امامزاده شاه محمد حنفیه در ارتفاعات شمال شرقی روستا معروف به کوه عقیق قرار دارد، علاوه بر همه اینها، روستا حمامی تاریخی هم دارد که متعلق به دوره قاجار است. چهارمحال و بختیاری ـ آتشگاه خانه آبشارها ممکن است از ما بپرسید چرا از استان چهارمحال و بختیاری که سرزمین لاله های واژگون است، روستای آتشگاه از توابع بخش مرکزی لردگان در استان چهارمحال و بختیاری را انتخاب کرده ایم که کمتر لاله وحشی دارد که به شما پاسخ می دهیم، اولا لاله ها معمولا در اردیبهشت باز می شوند و در فروردین هنوز باز نشده اند و ثانیا شک نکنید طبیعت آتشگاه هم آنقدر بکر و دست نخورده است که از سفر به آن پشیمان نمی شوید. قدمت این روستا به دوره قاجار برمی گردد؛ همان زمانی که عشایر بختیاری آن را به عنوان یکی از ییلاق های خود پسندیدند و چادرهایشان را در مجاورت آبشارهای زیبای آن که در مساحتی سه کیلومتری گسترده شده اند، برپا کردند. طبیعت در تبدیل آتشگاه به یکی از جذاب ترین مکان های گردشگری چهارمحال و بختیاری نقش اساسی داشته است. درختان کهنسال بلوط و گردو و بنه در سراسر دره تنگی که روستا در آن واقع شده، کوه های شورم جلا و دریک در جنوب و شمال روستا و حتی جنس آهکی آنها که سبب به وجود آوردن غارها و آبشارهای متعدد در منطقه شده، همگی از جاذبه های بی نظیر این منطقه به شمار می روند. اگر خواستید از آتشگاه سوغاتی بخرید، از اهالی سراغ گیاهان معطر و دارویی یا شیر و پنیر و ماست و دوغ محلی یا گلیم های ساده و بادوامشان را بگیرید. برای سفر به این روستا، باید به شهرستان لردگان بروید و از آنجا دو جاده هست که شما را به آتشگاه می رساند، اولی که طولانی تر است جاده ای است که از روستاهای منجر موثی و کیهان و چله گاه و کلار و چمن بید و دره نامدار و قلعه سوخته و باغ کاج و ده کهنه می گذرد و جاده دوم که کوتاه تر است، از لردگان و میلاس و سردشت و آبزا و دلی رد می شود و به آتشگاه می رسد. خراسان شمالی ـ درکش داروخانه سرسبز چند بار نام روستای درکش از توابع بخش مرکزی شهرستان مانه و سملقان به گوشتان خورده است؟ آیا دوست دارید مهمان کردهای کرمانجی در خراسان شمالی شوید؟ تا حالا پیش آمده به آوازهای محزون آنان، وقتی با دو تار همراه می شود، گوش دهید؟ تا به حال دوتارنوازی کرمانجی ها را دیده اید؟ از مهمان نوازی و غیرتمندی شان شنیده اید؟ وصف رسوم و سنت هایشان در عزا و جشن و ... چطور؟ اگر راجع به همه اینها کنجکاوید، به روستای درکش بروید که مردمش بیشتر کردهای کرمانجی اند. درکش روستای خوش آب و هوا و کوهستانی است که چشمه های فراوانی در اطرافش جریان دارند و یافته های باستان شناسی در حوالی برج تاریخی سبزعلی خان قراچورلو و تپه های اطرافش، نشان می دهند این روستا عمری دویست ساله دارد. از زیباترین جاذبه های طبیعی روستای درکش، می توان به مراتع وسیع و سبز اطراف روستا، حواشی رودخانه زومار و دره کنداب در جنوب آن اشاره کرد، اما آنچه دوستداران طبیعت را به درکش می کشاند، جنگل زیبا و انبوه بلوط در نزدیکی آن است که تنها جنگل بلوط شرق کشور به شمار می رود. یک نکته دیگر هم درباره درکش هست که بد نیست آن را بدانید. این روستا بنا بر نظر گیاه شناسان، گنجینه ای کم نظیر از گیاهان دارویی است، به گونه ای که چند سال پیش، یکی از این کارشناسان گفته بود، 380 گونه گیاه دارویی در روستای درکش شناسایی شده است که 79 گونه از آنها بسیار ارزشمند هستند. او برای نمونه از بابونه بجنورد به عنوان گیاهی منحصر به فرد در درمان بیماری های گوارشی نام برده بود که در حوالی این روستا می روید. برای سفر به درکش از بجنورد به سمت آشخانه حرکت کنید و همین که روستای کلاته زمان صوفی را پشت سر گذاشتید، نرسیده به جوزک، جاده ای فرعی شما را به روستا می رساند. سیستان و بلوچستان ـ تیس از خانه جن ها تا خلوت با دریا آنجا روی یکی از آن صخره های آهکی بلند که هنوز از پسمانده آفتاب ظهر گرمند، گوشه ای دنج و خلوت پیدا می کنی و می نشینی و خورشید را نگاه می کنی که سرخ و لرزان و بی هیچ تقلایی در دریا غرق می شود و به صدای موج هایی گوش می کنی که آرام و منظم بر تن صخره ها می کوبند و اگر حوصله داشتی به بلوچ های سپیدپوشی که با دست پر از دریا برمی گردند، «خداقوت» می گویی، اما همه این توصیف ها حتی گوشه ای از زیبایی های روستای ساحلی تیس، از توابع بخش مرکزی شهرستان چابهار در سیستان وبلوچستان نمی شوند و حتما پیشینیان ما هم این را فهمیده اند که از 2500 سال پیش در تیس ساکن شده اند و به آن گاهی بندر تیزیا گفته اند و گاهی تیز و گاهی تسی. تیس، سه قلعه باستانی مهم دارد؛ اولی قلعه تیس است که سبک معماری اش نشان می دهد، به دوره سلجوقی تعلق دارد، دومین قلعه، «پیروز گت» نام دارد که به غیر کوهنوردها پیشنهاد نمی کنیم از داخلش بازدید کنند، چون راه ورود به آن سخت و خطرناک است، قلعه سوم، «بلوچ گت» است که بالای کوه قرار گرفته و دو مقبره هرمی کوچک هم در آن ساخته شده است. انتخاب سفر به تیس ـ که از طرف نیک شهر و جاده چابهار ـ کنارک جاده ای آسفالته دارد ـ با خودتان است، اما فقط این هشدار را بشنوید که اگر به تیس نروید، نه مقابر جنانی گچ را (که به باور اهالی، محل سکونت جن ها بوده) می بینید، نه پیل بند را، نه سدهای تیس را، نه غارهای بان مسیتی و نقاشی های عجیب و غریب داخلشان را، نه چاه باستانی تیس کوپان را و نه حتی گورهای مرموز تپه نهادی را. حالا تصمیمتان چیست؟ چمدان ها را می بندید یا نه؟ فارس ـ سرمشهد یک مرد با دو شیر مرده آنجا شما شاهدان جنگی تقریبا تمام شده اید؛ پیکاری میان بهرام دوم، پنجمین پادشاه ساسانی با شیری شرزه. بهرام خنجرش را در سینه شیر فرو کرده و شیری دیگر هم پیشتر به دست او کشته شده و بر خاک افتاده است. پشت سر شهریان چند تن از اعضای خانواده اش در کنار کرتیر (موبد موبدان) ایستاده اند که ظاهرا بهرام در دفاع از آنها با شیرها جنگیده است. درست بالای سر بهرام و خانواده اش هم کتیبه ای نصب شده که یکی از چهار کتیبه موبد موبدان آن زمان و بزرگترین کتیبه عهد ساسانی روستای سرمشهد، از توابع بخش جره و بالده شهرستان کازرون در استان فارس که جاده های رسیدن به آن چه از طرف برازجان و چه از طرف کازرون، آسفالته و مناسب است. متون قدیمی نشان می دهد روزگاری این منطقه مورد توجه پادشاهان هخامنشی و ساسانی بوده است و در آن بناهای گوناگونی ساخته اند که بقایای آنها هنوز در اطراف سرمشهد دیده می شود و از آن جمله می توان به تپه باستانی تل نقاره خانه، آتشکده، تل خاموش، قنات سرمشهد، تل خندق و کاروانسرای کوشک اشاره کرد. در شش کیلومتری شمال شرقی روستا هم ، باستان شناسان شهری کهن به نام «قندجان» را از دل خاک بیرون آورده اند که از دیدن آن پشیمان نخواهید شد. کردستان ـ پالنگان پله پله تا بهشت واقعا عجیب نیست که هنوز هم وقتی می پرسی: «کدام روستای ایران معماری پلکانی دارد؟» همه بلافاصله می گویند: «ماسوله»!. فکر می کنید چند نفر در پاسخ به این پرسش، از روستای پالنگان از توابع بخش مرکزی شهرستان کامیاران استان کردستان، یادی می کنند؟ فکر می کنید چند نفر می دانند این روستا گوشه ای از بهشت است؟ چند نفر خبر دارند در ده کیلومتری شمال غرب این روستا در رشته کوه های «گواز»، چشمه های داغ آب معدنی شفابخشی از دل کوه، بیرون می جوشند که از فراوانی ترکیبات گوگردی و آ هنی، شیری رنگ شده اند؟ چند نفر وصف قلعه عظیم و اسرارآمیز این روستا را شنیده اند؟ خیلی کم! خیلی خیلی کم! و به همین دلیل است که برخی ترجیح می دهند امسال هم راهی ماسوله شوند و بیشتر وقت تعطیلاتشان را در ترافیک جاده روستا بگذرانند و در انبوه جمعیت، فرصت خلوت کردن با طبیعت را از دست بدهند تا ما روزنامه نگارها در پایان تعطیلات با تأسف گزارش کنیم: «ماسوله گنجایش این همه گردشگر ورودی را ندارد! به بقیه ایران هم سری بزنید!». اما شما که این مطلب را خوانده اید امسال پالنگان را انتخاب کنید، چون پالنگان، خلوت، خوش آب و هوا، پر از چشمه ها و رودهای خروشان و طبیعتی دست نخورده است با کردهای مهربانی که به اورامی سخن می گویند و وقتی دلتنگ می شوند با صدایی محزون سیاه چمانه می خوانند یا چپله یا گریان، اما اگر شاد باشند آن وقت باید ببینید با دو دستمال رنگی و یک دهل، چگونه هنرنمایی می کنند. وقت رفتن فراموش نکنید از پالنگانی های شریف، کشک و گیوه بخرید به رسم سوغات و اگر تعارفتان کردند به خوردن ولوشه یا غازینه یا شلمین، رد نکنید چون غذاهای کردی واقعا لذیذند! پالنگان از راه شهرهای کامیاران و پاوه و سروآباد و سنندج قابل دسترسی است. پس بهانه نگیرید که چون دقیقا نمی دانید کجاست آن را برای سفر انتخاب نمی کنید. کرمان ـ سیرچ اینجا با کویر کنار نمی آید همین ابتدا باید اعتراف کنیم ما هم پیشتر مثل خیلی از خوانندگان این مطلب، خیال می کردیم کرمان استانی گرم و خشک و بی آب و علف است، اما شما هم باید مثل ما روستاهای طرز، لاله زار، میمند، هرزا و ... را ببینید تا باور کنید کرمان یک بهشت کوچک و دوست داشتنی است که کمتر کسی از همه جاذبه هایش خبر دارد. سخت است از بین روستاهای دیدنی کرمان، یکی را انتخاب کنیم، اما وقتی پای اجبار به میان می آید، ما به هزار و یک دلیل، روستای سیرچ از توابع بخش شهداد را برای معرفی می پسندیم. می پرسید کدام دلایل؟ اول این که سیرچ، زادگاه هوشنگ مرادی کرمانی، خالق «قصه های مجید» است، دوم آن که روستای ما، سروی تاریخی دارد که سیرچی ها می گویند دوهزار سال از خدا عمر گرفته است. سوم روستای پیشنهادی ما در مجاورت کویر واقع شده، اما در آن پیست اسکی زمستانی ساخته اند چون آب و هوایش با خلق و خوی کویر هیچ همخوانی ندارد و خنک و کوهستانی است که همین تضاد موجب شگفتی تان خواهد شد. چهارم این که در نزدیکی سیرچ، رودخانه ای باصفا و کوهی بلند و مناسب برای کوهنوردی وجود دارد. پنجم آن که سیرچ چشمه های آب گرمی دارد که کرمانی ها، آنها را برای آب درمانی مناسب سازی کرده اند تا از گردشگران استقبالی درخور داشته باشند. و ششم با سفر به سیرچ می توانید کره و روغن نباتی مرغوب، خشکبار، قالیچه های کوچک و حصیربافته های تزئینی سوغاتی بخرید و ... . ما شش دلیل از هزار و یک دلیل سفر به سیرچ را گفتیم، حالا نوبت شماست که از طریق جاده های آسفالته شهرهای کرمان یا شهداد، راهی سیرچ شوید تا شاید 995 دلیل دیگر را هم پیدا کردید.