رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'مسأله شناخت در فلسفه اسلامي'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. masi eng

    مسأله شناخت در فلسفه اسلامي

    مسئله شناخت يکي از مهمترين مسائل فلسفي بويژه در قرون اخير بوده و دشواري آن و راههاي رسيدن آن به واقعيت, سبب شده که بسياري از انديشمندان غربي به بيراهه بروند تا بجائي که اصل فلسفه و انديشه بشري و دستاوردهاي تاريخي آن را زير سؤال ببرند همانگونه که کانت و ايدئاليسم آلماني از يکطرف و نوشکاکان و حتي حسگرايان از طرف ديگر به اين جريان منفي کمک کرده اند. در فلسفه اسلامي و بويژه در مکتب ملاصدرا مسئله علم و شناخت جاي مهمي را اشغال کرده و از اينرو فلسفه و متافيزيک در اين مکتب پايگاه استواري دارد. مشکل اصلي مسئله شناخت در فلسفه جديد غرب در نوعي تشتت آراء و سرگرداني است که ناشي از بي اطلاعي از يک يا چند عنصر اصلي شناخت است کسانيکه تجربه گرا (اميپريست) هستند به ادراک حسي فقط از دريچه اعتبار و حقيقت داشتن حواس خمسه مينگرند و تقريباً حواس باطني انسان را, که علم روانشناسي آنرا تأييد ميکند, انکار دارند. هيوم نماينده اين دسته فقط به آنچه که محسوس حواس باشد معتقد است. از نظر فلسفه اسلامي اين مکتب در اول راه و در پله نخستين شناخت شناسي است و راه به پايان نمي برد. ايدآليستها ـ بر خلاف دسته اول ـ واقعيات خارج را نپذيرفته و آنرا بنوعی به آنچه که ذهن انسان ميآفريند تأويل ميکنند و کانت با وجودپذيرفتن حقايقي مبهم و خام و بيشکل در خارج, علم انسان را ناشي از قالبهاي ذهني و روزنه هايي ميداند که آنرا مقولات ناميده است. نظريه شناخت در فلسفه اسلامي رئاليستي است و بر اساس دستيابي بشر به معلومات واقعي ميباشد. يکي از ارکان مهم رئاليسم اين مکتب و صدق شناخت, و تطابق آن با عين خارجي«وجود ذهني» است که در غرب يا بکلي از آن غفلت شده و يا مانند فنومنولوژي هوسرلي بطور ناقص بيان گرديده است. براي درک نظريه فلسفي اسلامي و بويژه مکتب ملاصدرا آشنايي با چند مقدمه ضروري است:
×
×
  • اضافه کردن...