جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'مدیر فروش موفق'.
1 نتیجه پیدا شد
-
امروزه هر کسی که توانایی نشتن پشت فرمان را دارد می گوید من راننده هستم اما چند نفر توانایی رانندگی باسرعت بالا در پیست را دارند؟ دنیای فروش هم مانند رانندگی است همه می گویند فروشندگی بلدند اما چند نفر فروشنده خوب هستند ودر کار خود الگو هستند؟شغل فروشندگی به قدری اهمیت دارد که آن را به تمام کننده تیم (فوروارد) تشبیه کرده اند. فروش به زبان ساده، مبادله اطلاعات بین فروشنده و خریدار است. یک فروشندهء خلاق و ماهر کسی است که به بهترین نحو بتواند اطلاعات مربوط به نیاز مشتری را کسب کرده و سپس اطلاعات مربوط به محصول خود را در اختیار وی قرار دهد.به بیان دیگر فروشنده نخست نیازهای خریدار را شناسایی و تجزیه و تحلیل میکند، سپس خصوصیات و مزایای استفاده از محصول را به خریدار اعلام کرده، به سوالها و انتقادهای وی پاسخ میدهد و در نهایت قرارداد فروش را منعقد میکند.از مهمترین موارد در یک فروش موفق می توان به موارد زیر اشاره کرد:اول دانش و اطلاعات شما در مورد محصولتان و دوم درک شما از مشتری ها و مهارت های ارتباطی شما و داشتن صبرو حوصله برای به انجام رساندن یک فروش موفق. 1- مرحله شروع فروشدر این مرحله فروشنده سعی دارد توجه خریدار را جلب کند. به طور معمول روشهایی که برای شروع فروش به کار گرفته میشوند، شامل چهار دستهاند : روش تشخیص: در این روش باید مشخصات شخص مشتری مانند نام مشتری را بدانید و از آن مشخصات برای شروع مذاکرات استفاده کنید. این روش، احساس تشخص و معروفیت را در مشتری تقویت میکند و از اینکه به او توجه ویژهای دارید احساس رضایت میکند. ضمن اینکه این روش باعث ایجاد فضای دوستانه نیز میشود . روش مستقیم: در این روش بدون هیچ مقدمهای فروشنده به اصل مطلب میپردازد و معمولا مستقیما پیشنهاد فروش کالا یا خدمت را به خریدار میدهد. نکتهء مهمی که در این نوع فروش وجود دارد این است که اگر خریدار درخواست فروشنده را رد کند، فروش از دست میرود . روش مصرفی کالا یا خدمت: فروشنده در این روش نقش اطلاعرسانی را راجع به کالا یا خدمت بازی میکند و در صورتی که فروش هم صورت نگیرد، تلاش فروشنده به هدر نرفته، زیرا حداقل نتیجهء این روش این است که مشتری یکبار با محصول آشنا شده است . روش نظرخواهی: در واقع میتوان گفت این روش یک روش هوشمندانه برای جلب نظر مشتری به کالا یا خدمت و بیان یک پیشنهاد از طریق نظرخواهی مشتری دربارهء محصول است.نکتهء حایز اهمیت در چهار روش بالا این است که یک مکالمهء فروش به نوعی آغاز شود که باعث جلب اعتماد مشتری و ایجاد یک رابطهء مستحکم و پایدار شود . 2- مرحلهء شناسایی نیازها بعد از مرحله ی شروع صحبت با مشتری، نوبت شناسایی نیاز مشتریان به کالا یا خدمت شماست و فروشنده باید تلاش کند تا با اظهارات مشتری پی به ریشهء نیاز آنها ببرد. این نیازها مجموعه علایمی را به فروشنده میدهد که به علایم خریدار مشهورند. بنابراین فروشنده ی موفق شخصی است که بتواند به درستی نیاز مشتری را تشخیص دهد. 3- شناساندن ویژگیها، مزایا و منافع محصولپس از اینکه شما نیاز مشتری را تشخیص دادید، نوبت به ارایه ی کالا، مزیت و منفعت محصول شما به مشتری میرسد. در این مرحله لازم است که فروشنده اطلاعات کافی راجع به محصول و مزایا و منافع آن داشته باشد. بنابراین پیشنهاد فروش باید همراه با اطلاعاتی راجع به ویژگیها، مزیتها و منافع محصول باشد. ویژگیها در واقع خصوصیات منحصر به فرد یک محصول است، مزایا همان عملکرد بهتر محصول منحصر به فرد است و منافع بیانکننده کارآیی ایجاد شده از مزیت محصول برای مشتری است که معمولا باعث ایجاد انگیزه ی خرید در مشتری میشوند . 4- پاسخگویی به انتقادها و ایرادهای مشتریبعد از انجام مراحل، معمولا برای مشتریان سوالاتی پیش میآید یا ایرادات و انتقاداتی در مورد محصول مطرح میکنند که این سوالات و ایرادات معمولا به سه دسته تقسیم میشوند :الف) سوال برای اطلاعات بیشتر ب) اعتراض در مورد قیمت ج) قانع نشدن مشتری در حالت اول شما باید جوابهایی به مشتری بدهید که تمام ویژگیها و مزایا و منافع محصولتان را پوشش دهد. در حالت دوم، اعتراض مشتری نسبت به قیمت نشاندهندهی تمایل وی برای خرید محصول است بنابراین تلاش کنید تا با توضیح در مورد مزایا و منافع محصول، اعتراض قیمت را به تصمیم خرید تبدیل کنید.در حالت سوم اگر مشتری در مورد خرید محصول قانع نشده باشد و از شما درخواست فرصت بیشتر برای تصمیمگیری کند، بهتر است با پرسیدن سوالهای بیشتر دلیل واقعی قانع نشدن یا انصراف او را پیدا کنید 5- نهایی کردن فروشدر آخرین گام به مرحلهءدرخواست برای سفارش میرسید. برای این کار راههای مختلفی وجود دارد که به چند مورد اشاره میشود . الف) روش سوال مستقیم: مستقیما از مشتری بپرسید که آیا مایل به دریافت کالا هست یا خیر؟ ب) روش سوال غیرمستقیم: در این روش ذهن مشتری را از سوال مستقیم به سوال غیرمستقیم معطوف میکنیم و سپس معامله را انجام میدهیم. یکی از راههای متعارف این است که به مشتری حق انتخاب بدهید،مثلا از او بپرسید چه رنگی از محصول را دوست دارید برایتان بستهبندی کنم؟ کاربرد دیگر این روش زمانی است که مشتری در خرید دودل باشد. در این هنگام هرگز نباید از سوالات مستقیم در مورد خرید کالا استفاده کرد . ج) روش فرصت استثنایی: در این روش میتوان شرایط خاص را برای مشتری ایجاد کرد که او را تشویق به خرید کند . به عنوان مثال تخفیفهایی که فروشندگان لباس برای تغییر فصول ارایه میدهند جزو این روش هستند . د) کمک گرفتن از دیگران: در آخرین مرحله اگر هیچکدام از روشهای به کار رفتهء شما موثر واقع نشد، میتوانید مشتری را به همکاران خبره یا مدیر خود معرفی کنید تا فرصت فروش به دست آمده را از دست ندهید. نکتهء مهمی که راجع به چهار روش بالا وجود دارد، این است که وقتی مشتری قانع شده و در حال تصمیمگیری نهایی است، بهتر است کمی به او فرصت دهید و خودتان را برای آمادهسازی مقدمات عقد قرارداد مشغول کنید. منبع:[Hidden Content]