جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'مازیار فلاحی'.
2 نتیجه پیدا شد
-
مازیار:تمام تلاشم ساختن شبی پر از عشق و آرامش است پس مشعاره هم بازی می کردید؟ بله. الان چطور؟ الان بیشتر در ترانه این کار را می کنیم. برای حرف م می توانید در حال حاضر یک ترانه بگویید؟ مثل تصویر ماه توی بارون چطوری شد به خوانندگی روی آوردید؟ من موسیقی را دوست داشتم و تصمیم داشتم موسیقی کار کنم و از همان اول هم تلاشم این بود که موسیقی را درست یاد بگیرم. به نظر من، هر کسی توانایی هر کاری را دارد و فکر می کنم قسمتی از آن اکتسابی است. ما زمانی که هر چیزی را آموزش می بینیم روش مستقیم و غیر مستقیم دارد، زمانی شما در خانواده ای زندگی می کنید که اعضای خانواده اهل هنر خاصی هستند و شما ناخواسته در معرض آن آموزش ها قرار می گیرید. شما می توانید به صورت مستقیم هم آموزش ببینید. یک استعداد به تنهایی نمی تواند شما را خواننده خوبی کند، من این را قبول ندارم که می گویند تو چقدر صدایت خوب است. آموزش هایی هست که همه باید ببینند، چون موسیقی یک هنر بسیار پیچیده است. هزاران تکنیک در خواندن وجود دارد و موسیقی یک علم است. معمولا خواننده خوب کسی است که یک ساز می نوازد و موسیقی را می شناسد. در مورد شما چطور اتفاق افتاد؟ من پیگیری کردم، مدت ها به دنبال جواب سوالاتم بودم. می خواستم بدانم تنظیم یعنی چی؟ ارکستراسیون یعنی چی؟هارمونی چی است؟پارت بیس چطور می نویسند؟درام یا نت نویسی به چه صورت است؟ و برای اولین بار به گروه کُر دانشگاه شهیدتربیل مدرس رفتم ، آن جا خواندن را شروع کردم. قرار گرفتن در گروه کر این طور نیست که صدایتان حتما قشنگ باشد. یک رنگ صوتی را به شما آموزش می دهند که در گروه کر این پنجاه نفر یک صدا می دهند. من در قسمت تنور بودم، که پارت آوازی مشخصی را داشت. من در آنجا تکنیک های آوازی، سلفژ و روش خواندن در یک چارت صدا را یاد گرفتم. من به موسیقی پاپ، ترانه نوشتن، ساز گیتار و پیانو خیلی علاقمند بودم و دوست داشتم تمام این کار ها را بتوانم انجام دهم. همزمان موسیقی ایران و جهان را دنبال می کردم.خیلی ترانه می نوشتم ،می ساختم و ضبط می کردم تا این که با آقای قاسم جعفری آشنا شدم ایشان برای فیلم مجنون لیلی ترانه می خواست. قبل از این آشنایی اصلا در جایی نخوانده بودید؟ یعنی در جایی رسمی و تک نفری بخوانم؟ نه. مثلا در جمع دوستان یا خانواده. قطعا این کار را می کردم، علتش این بود که معلم موسیقی من، آقای حمید رضا دیب آذر آن موقع به من یاد داد، که موسیقی در نهایت در اجرا شکل می گیرد نه در خلوت. شما باید توانایی این را داشته باشید که اجرا بکنید و این را به ما یاد دادند که از هر فرصتی استفاده کنیم برای این که قطعه ای که ساختیم را برای دیگران اجرا کنیم. شما سال ها بنویسید و بسازید و در جایی بگذارید. به محض این که اجرا می شود موسیقی روح می گیرد و به نظر من در کنسرت این لحظه به اوج می رسد. پس آشنایی با قاسم جعفری فصل جدید برای آینده حرفه ای شما را برای شما رقم زد. بله.من برای قاسم جعفری چند ترانه اجرا کردم با این که اصرار داشت من ترانه ها را برایش روی سی دی بیاورم. من ترانه ها را نبردم، و بعد از ساعتی موفق شدم یک ترانه برایشان اجرا کنم. خدا را شکر که من برای اولین بار با قاسم جعفری آشنا شدم، او خیلی خوب موسیقی را می شناسد و می توانم بگویم به نوعی بنیان گذار استفاده از ترانه در فیلم بعد از انقلاب است. گرچه بعد از آن دیگران خیلی از این استفاده کردند و در موسیقی ، پدیده ای به اسم تیتراژ خوانی شکل گرفت، این که حتما باید در تیتراژ ترانه ای خوانده شود تا مخاطب با حس خوبی از دیدن فیلم جدا شود. اما قاسم جعفری استاد استفاده از ترانه است و من از فرصتی که در اختیارم گذاشت و به من اعتماد کرد، ممنونم. آن موقع رفتید با تماشاگران سینما فیلم را ببینید ومتوجه بشوید که تاثیر ترانه هایتان چطور است؟ بله، رفتم. چه اتفاقی افتاد؟حس خوبی داشتید؟ من بسیار اضطراب داشتم، رفتم و در سینما برای اولین بار نشستم تا همراه تماشاچیان فیلم را ببینم. کدام سینما بود؟یادتان هست. سینما آستارا، آن جا کیفیت صوتی خوبی داشت. بعد یادم است که وقتی ترانه پخش می شد، دو اتفاق افتاد. معمولا مردم در سینما همزمان فیلم را نقد می کنند، یعنی شما می شنوید .آن چند پسری که پشت سر من نشسته بودند به تک تک لحظات فیلم ایراد می گرفتند تا این که فیلم به قسمتی رسید که ترانه پخش می شد، آن موقع صدای یک بغضی را از چند صندلی جلوتر شنیدم و فکر کردم شاید به من ارتباطی ندارد. اما این چند پسری که پشت سر من بودند سکوت کردند و شنیدم که یکی از آن ها گفت:خیلی خوب بود و از آن لحظه به بعد اصلا از فیلم ایراد نگرفتند و یادم همزمان با کسی که آن جا گریه می کرد منم گریه ام گرفته بود و آن جا من دستمزدم را گرفتم. غمناک بود اما خیلی حس خوبی داشت. چطور یک فیلم را برای ساخت ترانه انتخاب می کنید؟ معمولا من انتخاب نمی کنم.خوشبختانه یک اتفاق خوبی که افتاد، وقتی فیلمی شکل می گرفت که فضایش به حال و هوای ترانه های من نزدیک است به من زنگ می زنند. و اما می رسیم به آلبوم قلب یخی. تجربه خوبی بود؟ خوب بود. فروشش چطور؟ آن هم خوب بود. در کل استقبال خوبی هم شده بود. من بازتاب خیلی خوبی از ترک های آلبومم دیدم، اتفاق خوبی که شاهدش بودم این که هر کسی تمام ترک ها را به نوعی دوست داشت. یک مطلبی که از شما در مصاحبه های قبلیتان خواندم و برای من خیلی جالب بود، این که شما گفته بودید داستان نویسی کار می کنید و برای هر ترانه اول یک داستان می نویسید، سوالی که برای من پیش آمد این که ترانه شما کل آن داستان بیان می کند یا دیالوگ شخصیت های داستان به همدیگر است؟ معمولا 90% اول قصه شکل می گیرد و اگر شکل هم نگیرد ترانه با آن جلو می رود.هیچ موقع با فضای ذهنی خالی من چیزی نمی نویسم. می توانید یکی از قصه های ترانه هایتان را بگویید؟ بعضی از ترانه ها ، قصه هایشان کاملا مشهود اما در بعضی ها مشهود نیست. مثلا طوقی؟ بله دقیقا. طوقی به کبوتر هایی می گویند که دور گردنشان حلقه ای دارند که بهش طوق می گویند.طوقی کبوتر با ارزشی بود چون خیلی کم این طور کبوتری به دنیا می آمد.قصه این ترانه روایتی است که برای من در مدرسه اتفاق افتاد.در دوران قدیم ما از هر صنف و قشر کنار هم می نشستیم ، و معمولا سه یا چهار نفری روی یک نیمکت می نشستیم.کسی به کسی برتری نداشت جز به خاطر درس.یک روز یکی از بچه ها شروع کردن انشائش مثل همین ترانه خواندن ،شاید فکر می کرد همه ما شرایط او را داریم و در اواسط خواندنش معلم بهش گفت انشایش را نخواند و بنشیند و بهش یک نمره بیست داد.این داستان ترانه طوقی بود. فرض محال چطور؟ فرض محال گرچه روی قسمتی از سریال قلب یخی خوانده شد اما من یک قصه ی دیگر برایش نوشته بودم، اولین بار در سریال قلب یخی زمانی ما ترانه را می شنویم که حمید گودرزی ، الناز شاکردوست را می بیند و همه به او گفته اند که الناز شاکردوست مرده است اما او دلش می خواهد دوباره او را ببیند. قصه ای که من بر اساس اسم ترانه گفتم اسمش بود «دختر گلخانه ای» قصه ی پسری که هر روز روی تپه ای می آید گیتار می زند و متوجه می شود در حیاط خانه ای که گلخانه بزرگی دارد دختری به خاطر شنیدن موسیقی او هر روز می آید و او را نگاه می کند، این قصه ترانه به صورت کوتاه بود یا ترانه «دروغه» در قصه یک خطی داستان آدمی است که عزیزی را از دست داده است اما باور نمی کند. بیشتر ترانه های عاشقانه ای که می سرایین بیشتر غمگین هستن، قبول دارین؟ قصه های عاشقانه اصولا آن لحظه که بخواهد که یک ترانه در آن شکل بگیرد، برای من این طوری است که باید یک اتفاق دراماتیکی بیافتد که براساس آن ترانه شکل بگیرد اگر قرار به شاد بودن باشد که درام نمی شود. به نظر شما عشق، غمگین هست؟ بله ،البته در آن یک نوع شیرینی وجود دارد. اما فکر نمی کنید این ترانه ها یک جور فضای منفی دارند؟ یکی از ترانه های من ، ترک 6 که می گوید دل تنهات به دست گله نسپار،تو منو داری عزیزم منو این بار،عاشقانه مثبت است. بله ترک 9 ترانه بانوی خیال هم همین طوری بود. درسته.این یک عاشقانه مثبت است .من مهر ماه که تولدم در آن بوده است از همه بیشتر دوست دارم، زمانی که وارد مهر ماه می شویم هوا غبار آلود می شود و برگ ها شروع به ریختن می کند، این نوستالژی برای من شیرین است. عشق برای من یک غم شیرین است. فکر می کنید در کنسرت این جواب می دهد؟ من فکر می کنم به حد کافی اتفاقات خیلی ریتمیک و شاد در فضای موسیقی می افتد و به نظرم باید در گوشه ای این فضا هم موجود باشد.خیلی از افراد فضای در زندگیشان دارند که این نوع موسیقی و فضا آن لحظات را پر می کند.چه اشکالی دارد که ما یک کنسرت آرام و عاشقانه برگزار کنیم؟ هدفم این نیست که غمگین بشویم هدفم این است که به آرامش برسیم. به انجام کار های تیمی علاقمند هستید؟ این ها یک تجربه هستند. من معمولا سعی می کنم با همه دوست باشم و از رابطه دوستانه ای که در حیطه موسیقی یا سینما دارم بسیار لذت می برم و وقتی چنین اتفاقاتی می افتد باید بدانید که یک رابطه خیلی دوستانه و دلی وجود دارد. یک کنسرت هم بابک جهانبخش در زاهدان داشتید، قبلش هم با هم در کنسرت اول گروه ریزار همکاری داشتید. این کنسرت چطور بود؟ خوب بود. من در مردم زاهدان شور و شوق و درک بالای موسیقی دیدم و حاضرم هر چقدر که لازم باشد برای مردم زاهدان برم و بیام ،بدون این که به مسائل مالیش فکر کنم. مردم زاهدان مردم دوست داشتنی بودند و کنسرت لذت بخشی بود.گرچه در اهواز هم که ما بودیم، مردم بسیار خون گرم و دوست داشتنی بودند. در اهواز هم کنسرت داشتید؟ بله. قصد دارید در شهر های دیگر هم کنسرت بذارید؟ یعنی برنامه از قبل تعیین شده دارید. بله. وقتی شما آلبومی بیرون دادید، مختص یک شهر که نیست. بنابراین به نظر من جز وظایف خواننده است که اگر جایی از شما خواستند کنسرت برگزار کنید شما بروید. همکاری شما با گروه آلبوم خاص چطور صورت گرفت؟ تهیه کننده با من تماس گرفت و تصمیم گرفتم با آن ها همکاری کنم چون کارشان را دوست داشتم. حضور چند خواننده با هم در یک آلبوم چطور می بینید؟ به نظرم اگر در یک فضای دوستانه اتفاق بیافتد خوب است.همین طور که خیلی وقت ها شاهد هستیم، سه خواننده با هم در یک ترانه همکاری می کنند. البته در ایران خیلی سخت اتفاق می افتد. شما قبلا گفته اید که آموزش فیلمسازی دیدید و یک فیلم کوتاه هم ساخته اید.اما در مورد بازیگری چطور؟ بازی کرده اید؟ بله. من در یکی از فیلم های قاسم جعفری نقش کوتاهی داشتم و در فیلم کوتاه پیمان عباسی، که یک فیلم جشنواره ای بود به نام چهار بود که به نظر من فیلمنامه عجیب و استثنایی بود، ولی نقش هایی که من بازی کرد نقش یک موزیسین بود. بازیگری چطور دیدید؟علاقه دارید بازیگری ادامه بدید؟ بازیگری کار بسیار سختی است.من تمام وقتم را بر روی موسیقی گذاشتم و اگر بخواهم نقشی را بازی کنم در همین حد خواهد بود.فکر می کنم کسی بخواهد کار بازیگری باید کوشش و سابقه بیشتری داشته باشد. در زمینه موسیقی چه کمبود هایی حس می کنید؟ به طور مستقیم اگر بخواهم زاهدان را بگویم نبود سالن مناسب برای اجرای کنسرت، نبود سالن های مناسب برای تمرین، سالن های بزرگ که آکوستیک مناسبی برای موسیقی داشته باشند. در تالار وحدت شاید یک سالن وجود داشته باشد اما این سالن در اختیار همه نیست و یک سالن هم کافی نیست. به نظرتان جای یک شبکه تلویزیونی برای پخش کلیپ های خوانندگان مجاز داخل کشور خالی نیست؟ موسیقی با این که هنری که با صدا سروکار دارد اما در جامعه امروز با تصویر بسیار نزدیک است. این کمبود واقعا احساس می شود. خصوصا شبکه ای که به آموزش و اطلاع رسانی در مورد موسیقی بپردازد. یک برنامه ساده سازشناسی در تلویزیون جایش خالی است. برنامه تان برای آینده چیست؟ کنسرت های شهر های مختلف و تهران را پیش رو دارم و آلبوم بعدی، آهنگسازی، شعر و ترانه وخانواده. درباره کنسرت این هفتهتان بگوید؟ چه ویژگی هایی دارد؟ اولین کنسرت مستقل من در تهران است. من که سعی کردم با کنسرت های قبلی و اجراهای قبلی متفاوت تر وجذاب تر باشد با ارکستر به رهبری محسن افشار به سرپرستی وی چندین اجرا داشتیم و به هماهنگی خوبی رسیدیم. آهنگ های جدید و اتفاقات تازه را نیز پیش رو داریم امیدوارم از بودن در کنار هم لذت ببریم. همه از مازیار فلاحی انتظار کنسرت متفاوتی دارند. به نظرتان چه واکنش هوادارانتان در کنسرت چگونه خواهد بود؟ تمام تلاشم ساختن شبی پر از عشق و آرامش و احساس است. حضور تک تک مخاطبانم برای من قابل احترام و دوست داشتنی است.و با تمام وجود تلاش خودم را برای کنسرتی خوب می کنم.
-
گزارش تصویری از کنسرت مازیار فلاحی در زاهدان
shadmehrbaz پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در موسیقی ایرانی
گزارش تصویری از کنسرت مازیار فلاحی در سالن نمایشگاه بین المللی زاهدان مازیار فلاحی ۱۰-۱۱ تیرماه در زاهدان به مدت دو شب و هر شب یک سئانس روی صحنه رفت و این کنسرت که با استقبال خوبی همراه شد بطوریکه در اکثر کارها همه این خواننده را تا آخر آهنگ همراهی میکردند.- 2 پاسخ
-
- 6
-
- مازیار فلاحی
- کنسرت
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :