رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'شاهد بازی در ادبیات'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. anvil

    شاهد بازی در ادبیات فارسی

    گزارش و چکیده ای از کتاب"شاهد بازی در ادبیات فارسی" تالیف دکتر سیروس شمیسا اساساً ادبیات غنایی ما ادبیات همجنس گرایی است. فقط در ادبیات معاصر است که در آن به طور گسترده ای با معشوق مونث سر و کار داریم در کتاب بیهقی از عشق سلطان محمود غزنوی به ایاز یا عشق برادر سلطان محمود به غلام ترکش طغرل سخن رفته در دوره صفویه در برخی شهرها اَمرد خانه هایی دایر بود که به صورت رسمی با مجوز کار می کردند و حکومت از آنها مالیات اخذ میکرد. در قدیم عاشق برای معشوق حکم پدر را داشته و او را به سر و سامان می رساند و از او محافظت می کند در دیوان ایرج میرزا هم عاشق مکلف است خدمت معشوق کند و به قول شاعر برای او هم پدر باشد هم مادر اسم ها و اصطلاحات عشق مرد به مرد در طول تاریخ از دیدگاه های مختلف با اسم ها و اصطلاحات مختلفی مطرح شده است: شاهد بازی ، نظربازی ، جمال پرستی، لواط، لواطه، اِغلام، کار، بچه بازی ... به شخص مفعول معشوق، اَمرد، مابون، شاهد، منظور، مفعول، کودک، مخنث، نوخط، بی ریش ، پسر، ساده ، ساده رخ ، اُبنه یی ... گفته اند به شخص فاعل : غلامباز، جمال پرست، صورت پرست، بچه باز، موزون ... گفته شده است. ورود این پدیده اجتماعی در ایران از سرزمین یونان و ترک بود اما با دو زاویه متفاوت همجنس گرایی در ایران باستان سابقه نداشته. در عرب هم مسبوق به سابقه نیست این پدیده از یونان رواج یافته و ابتدا در اندیشه های فلسفی رسوخ کرده.. عشق مرد به مرد در فلسفه یونان عشقی جدا از تمایلات جنسی ست و جنبه عرفانی و ملکوتی دارد.. اگرچه در جامعه یونان نیز این عشق با روابط جنسی دیده می شده.عشقی که امروزه ما به نام عشق افلاطونی می شناسیم و شاید در فرهنگ عام به ندرت کسی بداند این عشق همان عشق مرد به مرد است. اما در فرهنگ ترک عشق مرد به مرد صرفاً با گرایشات جنسی و جسمی همراه است. در فلسفه عرفانی یونانی این عشق تمرینی برای عشق الهی ست زیرا فاقد هر گونه سودجویی و کامیابی ست .. بر عکس روابط با زن که بر پایه خواست انسانی ِ بقا نسل است.. اما عشق مرد به مرد را باعث رشد و ترقی جامعه می دانستند و آنچه مستحسن است عشق به زیبا رویی عالِم و فرهیخته است. معشوق حکم مربی را دارد. در جامعه یونان ازدواج قانون بود، زین رو افلاطون در کتاب رساله مهمانی گفته بود اگر ازدواج قانون نبود مردان بزرگ هرگز تن به آن نمی دادند. و زن را موجودی حقیر میدانست. عشق به مردی زیبا رو پی بردن به صنع آفرینش خداست و اولین پله ترقی تا آن که سالک دریابد بدن معشوق او جلوه گاه زیبایی های آفرینش است و بدن دیگران نیز همین گونه است پس عاشق به یک معشوق بسنده می کند از نشانه های معشوق یونانیان روئیدن موی در رستنگاه آنهاست در حالی که در ایران معشوق تا وقتی زیبا روی محسوب می شود که ریش صورتش هنوز رشد نکرده.. فلسفه یونانیان در افکار کسانی چون ابن فارابی و ابن سینا منعکس شده و ابن سینا معشوق مرد را بدون روابط جنسی امری نکو می گمارد و روابط را تا آغوش کشیدن و بوسه مجاز می داند در ادبیات فارسی ما هر دو جنبه این پدیده وجود دارد.. جالب است که شاهد بازی در فرهنگ هند وجود ندارد زیرا هندیان در فرهنگ خود مقام بسیار بالایی برای زن قائل هستند در عرب جاهلیت نیز شاهدبازی وجود ندارد و تا یکی دو قرن بعد از اسلام نیز مدرکی در این باره نیست. ذکر معشوق مذکر در عهد عباسیان در شعر عرب پیدا شد و پیش از آن هم سابقه نداشت مبدع آن والبه بن الحباب شاعر اهل کوفه است و این نوع شعر از طریق ابونواس به شعر فارسی راه یافت و همه گیر شد ابونُواس در اصل ایرانی است. در اهواز متولد شد و در بصره تحصیل کرده در متون نثر عربی به وفور حکایاتی از شاهد بازی می توان جست ، جالب است که در اکثر این نوع حکایات به نوعی پای ایرانیان در میان است و گویی بدین وسیله قصد بد نام کردن عنصر و آئین ایرانی در کار است. قوم لوط نخستین لواط کننده ها داستان قوم لوط که در قرآن نیز یاد شده ماجرای مرد گرایی و جماع مردان با یکدیگر است. در داستان آمده که مردان آن قبیله قصد همخوابی با 12 فرشته ای را داشتند که از سوی پروردگار آمده بودند. این فرشتگان در خانه لوط سکنی گزیدند اما از طریق همسر لوط مردان قبیله آگاه شدند و به خانه لوط حمله کردند. خداوند نیز به لوط گفت که با خانواده اش آنجا را ترک کند و در گذر وادی به پشت سر خود نگاه نکند . همسر لوط در راه به پشت سر خود نگاه کرد و خدا او را تبدیل به ستونی از نمک کرد. سپس قوم لوط را سنگسار کرد و شهر را ویران و خراب کرد. بیت سعدی یادآور این داستان است با بدان یار گشت همسر لوط خاندان نبوتش گم شد سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان گرفت و مردم شد شاهدبازی در زمان سامانیان اندک اندک که ترکان در شمار لشکریان وارد شدند آغاز شد. و در عصر غزنویان رواج یافت معشوق لشکری یا لعبت سپاهی در دوره غزنوی معشوق مذکر معمولاً ترکان لشکری هستند. ازین رو صفاتی جون عربده جویی، بی وفایی، جفاکاری، سست پیمانی،خونریزی و ظلم جزو مختصات معشوق شعر فارسی می شود. مختصات جسمی ایشان چون چشم تنگ، کمر باریک، قد بلند، زلف برتافته است (توضیح آن که زلف وصف موی مذکر است و لفظ گیسو برای مونث به کار می رود) نگاه معشوق تیر و ابروی او کمان و زلفش کمند است... پس معشوق ادبیات ما عمدتاً نظامی هستند. لشکر برفت و آن بت لشکرشکن برفت هرگز مباد کس گرفتار لشکری کنیز و غلام جزو اموال ناطق محسوب می شد(در برابر صامت که زر و سیم است) و حق داشتند با اموال خود هر چه می خواهند انجام دهند. خرید و فروش برده به حدی رواج دارد که در فقه اسلامی هم احکامی دارد. در فقه هم در مورد مجامعت با کنیزان و فرزاند دار شدن از او و قانون ارث قوانین وجود دارد و هم در مورد مجامعت با غلامان. معشوق بنده یا لعبت سرایی نوعی دیگر معشوق مذکر معشوق بنده است. خرید و فروش برده و بنده امری متداول بود. در اینجا رابطه عاشق و معشوق رابطه ارباب رعیتی است. یکی از مضامین شعر فارسی این است که شاعر عاشق بنده فرد دیگری می شود. "از قوانین فقهی ست جماع با غلام خود مباح و با غلام دیگری حرام است" بهترین نوع معشوق ریدکان هستند. یعنی غلامان کم سن و سال که سبزه عذار ندارند.(ریش در نیاورده اند) کلمه ریدکان از رود به معنای پسر مشتق شده است. فرخی در قصیده ای افسوس می خورد که معشوق او با آنکه پانزده سال بیش ندارد ریش در آورده. آن سمن عارض من کرد بنا گوش سیاه دو شب تیره برآورد ز دو گوشه ماه سالش از پانزده و شانزده نگذشته هنوز چون توان دیدن آن عارض چون سیم سیاه روزگار آنچه توانست بر آن روی بکرد به ستم جایگه بوسه من کرد تباه شب نخسبم زغم وحسرت آن عارض و روز تا به شب زین غم و زین درد همی گویم آه نظربازی معاشقه چشمی و ایما اشارات معشوق با نگاه .. در دربار شاهان اگر کسی به غلام شاه نظر می انداخته به اصطلاح امروز به رگ غیرت شاه بر می خورده و گاه خون آن خائن جسور را می ریخته.. از شاخه های سنت وصف معشوق مذکر وصف شاه و ممدوح است به صورت معشوق. چنانچه بسیاری از غزلیات به ظاهر عاشقانه حافظ در مدح شاه شجاع است در بیت زیراز حافظ " کار" به معنای لواط و فحشاست دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد شد "برِ" محتسب و" کار" به دستوری کرد یکی از مکان هایی که در آن با معشوق مذکر اتفاق ملاقات می افتد گرمابه است. در اشعار انوری ابداً نباید عشق مرد به مرد را روحانی پنداشت: پیراهن گل دریده شد بر تن گل شلوار تو پی نُما چو پیراهن گل ای خرمن کون تو به از خرمن گل جایی که بود کون تو کون زن گل
×
×
  • اضافه کردن...