رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'شامپانزه'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. مجله تایم در سال ۲۰۱۴ میلادی، «مبارزان با ابولا» را شخصیت‌های سال خود معرفی کرد. دانشمندان، محققان، پزشکان و امدادگرانی که زندگی خود را به خطر انداخته‌اند تا به نبرد با یکی از بدترین و کشنده‌ترین بیماری‌های معاصر بپردازند؛ ویروس ابولا که هنوز درمان مشخصی نیز ندارد. در میان این افراد نام پردیس ثابتی، دانشمند ایرانی‌تبار، استاديار زيست‌شناسی در دانشگاه هاروارد نیز وجود دارد. دکتر ثابتی، ۳۸ ساله، متولد تهران است و سرپرست اقدامات و رشته تلاش‌هایی است که هدف آنها خواندن ژنوم انسان و کروموزوم‌های موجود در ویروس ابولا را بر عهده دارد. مجله تایم از زبان برخی از کسانی که به عنوان شخصیت سال ۲۰۱۴ معرفی کرده، به فعالیت‌هایشان پرداخته است. از جمله در این میان خانم ثابتی نیز مختصری از آنچه او را به نبرد با این ویروس کشنده کشاند، می‌گوید. دکتر ثابتی می‌گوید اولین بار فیلم «فاجعه» (اوت‌بریک) -۱۹۹۵، کارگردان: وولفگانگ پترسون- او را به فکر ابولا انداخت و بعد کتاب «محل واقعه» -۱۹۹۴، ریچار پرستون. او می‌گوید «این از آن چیزهایی‌ست که می‌گویی: اوه، چه فاجعه‌ای! -یا- اوه! من هم می‌خوام این کار رو بکنم!» دکتر ثابتی می‌گوید همراه دوستانش در انیستیتو برود (ام‌آی‌تی و هاروارد)، برای مدتی طولانی به این موضوع فکر می‌کردند، که باید چرخه‌ای از ویروس ابولا در غرب آفریقا وجود داشته باشد. و دلیل آن هم وجود گله‌های بزرگ شامپانزه در آنجا بود و ابولا به طور عمومی در جاهایی سرایت می‌کرد که شامپانزه‌های زیادی وجود داشتند. در آن زمان تنها غرب آفریقا شامپانزه داشت ولی ابولا نداشت. به گفته دکتر ثابتی، گروه آنها فکر کرد احتمالا در مورد تشخیص ویروس اشتباهاتی در آنجا می‌شود و مثلا این ویروس را به جای مالاریا با حصبه می‌گیرند و به همین دلیل نیز ابولا چرخه شیوع خود را برای سال‌ها حفظ کرده است. آنها از نزدیک اخبار مربوط به بیماری را دنبال کردند. در نهایت نیز با بیمارستان دولتی که‌نه‌ما در گینه آغاز به همکاری تحقیقاتی کرده‌اند. پردیس ثابتی سپس از فعالیت‌های تحقیقاتی خود و گروهش در مورد ابولا و تشخیص آن و نیز خوانش ژنوم ویروس سخن می‌گوید؛ آنچه کمک می‌کند تا محققان بدانند از اساس با چه چیزی طرف هستند. او می‌گوید همچنان مسئله‌ای حیاتی ثبت توالی ویروس در زمان تحول آن است. (ويروس ابولا می‌تواند در زمان تغيير، به سرعت دگرگون شود، و دانشمندان ممکن است راهی بیابند تا شاهد جهش آن در جهت‌های خطرناک باشند) خانم ثابتی در مورد جمع‌آوری نمونه‌ها و فعالیت‌های گروهش توضیخاتی به اختصار بیان کرده است. دکتر ثابتی و گروه او مدت‌هاست در حال تحقیق و جمع‌آوری اطلاعات در مورد ابولا هستند، آنچه در نهایت می‌تواند به یافتن روش درمان این بیماری کشنده کمک کند. به گفته پردیس ثابتی «ما فقط در کنار هم خواهیم توانست این ویروس را از پای درآوریم».
  2. تا به حال فکر کرده‌اید که چرا ما غذا را می‌پزیم؟ حقیقتش را بخواهید من تا حدودی طرف‌دار گیاه‌خواری و خام‌خواری هستم. اما چیزی که همیشه برایم سؤال بود این بود که چرا هر بار که مثلاً شب‌ها غذای من این (که قبلاً به عنوان یک غذای مقوی و سالم و آسان معرفی کرده بودم) می‌شود: با اینکه خوب می‌خورم، اما می‌بینم خیلی سریع‌تر از قبل گرسنه شدم! یکی دو ساعت بعد باید دوباره یک چیزی بخورم! این در حالی است که مثلاً وقتی فقط کمی برنج با هر نوع خورشی می‌خورم (حتی کمتر از حالت قبل)، می‌بینم اینطور نیست! - آیا مغزهایی که وزن یکسانی دارند، یکسان می‌فهمند؟ وزن مغز یک شامپانزه برابر با مغز گاو است! اما آن کجا و این کجا!؟ (برای اینکه بفهمید شامپانزه چقدر هوشمند است، از قضا همین الان که این مطلب را می‌نوشتم، شبکه چهار در حال پخش مستند "جانواران بسیار باهوش" یا Super Smart Animals بود که بعد از کلی جستجو در اینجا نسخه انگلیسی‌اش را یافتم. این ویدئو را در آپارات ببینید. به ثانیه ۲۸ بروید. به یک شامپانزه اعداد ۱ تا ۱۵ را به صورت رندوم، فقط برای چند صدم ثانیه نشان می‌دهند و بعد اعداد را مخفی می‌کنند. او در ۱۶ صدم ثانیه به ترتیب روی اعداد کلیک می‌کند!! یعنی در یک چشم به هم زدن جای اعداد را حفظ کرد، حالا از اینکه توانست از ۱ تا ۱۵ بشمارد بگذریم! یا آن طوطی، اگر بدانید چقدر باهوش است!!! وقتی بپرسی چند توپ سبز اینجاست، می‌تواند از بین بیست توپ، تعداد توپ‌های سبز را بشمارد و اعلام کند!!!) - پس این تئوری درست نیست که هر چه مغز بزرگ‌تر، هوش بیشتر! به خصوص اینکه مغز انسان بزرگ‌ترین مغز نیست. مغز انسان ۱.۵ کیلوگرم است اما مغز فیل ۴.۵ کیلوگرم و مغز وال، تا ۹ کیلوگرم... - بنابراین مغز ما یک چیز خاص و Extraordinary (غیرمعمول) است که باید بفهمیم جریان این خاص بودن چیست!؟ - یک چیز غیرمعمول در مورد مغز انسان این است که مغز انسان نسبت به وزنش بزرگ‌تر از حد خودش است! این را از روی مقایسه انسان با موجودات دیگر می‌شود فهمید. مثلاً گوریل ۲.۵ برابر انسان است اما آن‌ها نیم کیلوگرم بیشتر مغز ندارند. - یک چیز غیرمعمول دیگر در مورد مغز انسان این است بیشتر از حد معمول "انرژی" مصرف می‌کند. با اینکه مغز انسان فقط ۲ درصد بدن را تشکیل می‌دهد اما ۲۵ درصد انرژی بدن را مصرف می‌کند! (شوخی: این را وقتی می‌فهمید که یک جلسه برنامه‌نویسی پیشرفته بخواهید درس بدهید یا برنامه‌نویسی کنید! دو ساعت کلاس به اندازه یک روز انرژی می‌گیرد!!) - گفته می‌شود که مغز انسان ۱۰۰ میلیارد نورون دارد. اما من و همکارانم وقتی تمام کتاب‌ها و تاریخ را بررسی کردیم، جایی این را ننوشته بودند! یعنی کسی تا به حال تعداد نورون‌های مغز انسان را نشمارده. بنابراین من مجبور شدم خودم تعداد سلول‌ها و نورون‌های مغز را بشمارم. بنابراین مغز انسان را تبدیل به یک سوپ کردم!!!!!!!!!!!!!!!!! نهایتاً فهمیدم که به طور میانگین مغز ما ۸۶ میلیارد نورون دارد که ۱۶ میلیارد آن در cerebral cortex (قشر مخ که مسؤول تحلیل و هشیاری و ... است) قرار دارد. - همین‌قدر بدانید که اگر یک موش می‌خواست اینقدر نورون داشته باشد، مغزش باید ۳۶ کیلوگرم می‌بود... - چرا مغز انسان اینقدر انرژی مصرف می‌کند؟ چون مصرف انرژی به تعداد نورون‌ها بستگی دارد و مغز انسان خیلی نورون دارد... - سؤال آخر: خوب، چرا حیوانات دیگر (مثلاً گوریل‌ها) مغزشان اینقدر نورون ندارد؟ یعنی چه چیز باعث شده که تعداد نورون‌های مغز انسان اینقدر زیاد شود (و بالطبع، هوشمندتر شود) و حیوانات دیگر خیر!؟ - پاسخ: احتمالاً آن‌ها نمی‌توانند میزان انرژی‌ای که نورونِ بیشتر نیاز دارد را تأمین کنند! - برای درک بهتر کمی محاسبات انجام دهیم: یک پستاندار که ۸ ساعت در روز می‌خورد، نهایتاً می‌تواند ۵۳ میلیارد نورون را تغذیه کند. آن هم در بدنی که ۲۵ کیلوگرم بیشتر نباشد. هر چقدر حجم (و وزن) بدن بیشتر شود، بدن پستاندار می‌تواند نورون‌های کمتری را تغذیه کند (چون بخشی از انرژی صرف بقیه اعضای بدن می‌شود). مثلاً یک حیوان ۱۰۰ کیلویی با ۸ ساعت خوراک در روز، ۱۲ میلیارد نورون را بیشتر نمی‌تواند تغذیه کند. مثلاً یک گوریل که ۷۵ کیلو وزن دارد، ۸.۵ ساعت در روز غذا می‌خورد تا بتواند انرژی بدنش و نورون‌ها را تأمین کند. بیشتر از این مقدار خوراک، برای موجود زنده می‌تواند خطرناک باشد. (قلب و ... دائم در حال کار خواهند بود) - حالا اگر بخواهیم در مورد انسان صحبت کنیم، برای تغذیه ۸۶ میلیارد نورون، باید بیش از ۹ ساعت در روز غذا بخورد! اگر اینطور بود، من و شما اینجا نمی‌بودیم! (باید دائم در حال یافتن غذا و خوردن می‌بودیم!) - پس، حالا سؤال این است: ما واقعاً‌ چطور با این خوراک کم اینقدر نورون را تغذیه می‌کنیم!؟ - باور کنید یا نه، دلیل این، آن چیزی است که اجداد ما ۱.۵ میلیون سال پیش کشف کردند: پختن غذا! - از این جمله خیلی خوشم آمد: To cook is to use fire to pre-digest foods outside of your body [پختن غذا یعنی استفاده از آتش برای اینکه غذا را خارج از بدن، پیش‌هضم کنیم!] - غذای پخته شده، نرم‌تر می‌شود و این باعث می‌شود سریع‌تر هضم و بهتر جذب بدن شود و این یعنی کسب انرژی بیشتر در زمان کمتر! (یعنی اگر قرار بود مثلاً سیب‌زمینی را نپخته بخوریم، برای همان‌قدر انرژی که الان از آن می‌گیریم باید چند برابر می‌خوردیم و بدن هم بیشتر درگیر هضم می‌بود) و این "کسب انرژی در زمان کمتر" باعث می‌شود که به جای اینکه دائم به فکر جستجوی غذا، آماده‌سازی غذا، خوردن آن، دفع آن و ... باشیم، وقت آزاد بیشتری داشته باشیم و در نتیجه فرصت کافی برای انجام کارهای جالب با اطرافمان و با نورون‌هایمان داشته باشیم! (آن‌ها را آموزش دهیم که بیشتر بفهمند) - اگر باور ندارید که ما به خاطر پختن غذا است که هوشمندتر شده‌ایم و مغزمان بزرگ‌تر و پر نورون‌تر شده است، بیایید اندازه مغز انسان را در دوران‌های مختلف مقایسه کنیم: همانطور که می‌بینید بعد از اختراع "پختن" مغز انسان از لحاظ اندازه جهش خارق العاده‌ای داشته است! چون انسان توانسته انرژی لازم برای بزرگ‌تر شدن مغز و بیشتر شدن نورون‌ها را تأمین کند. (مثل اینکه کسی که توانایی مالی بیشتری دارد، مثلاً تعداد فرزندان و شاید همسران(!) خود را بیشتر می‌کند...) همین باعث شد که از خام‌خواری کم‌کم به کشاورزی و تمدن و الکتریسیته و ... و پخت و پز برسیم و کم‌کم دنبال راه‌هایی برای کسب انرژی بیشتر در زمان کمتر باشیم که "فست‌فود" را اختراع کردیم و ... چاق شدیم! بعد، راه حل لاغری را چه چیز دانستیم!؟ خوردن میوه و سبزی‌جات و خام‌خوری! (چرا؟ چون مجبور باشیم سخت‌تر و در نتیجه کمتر بخوریم و طبیعتاً لاغر شویم) خلاصه ماجرا: اگر یک نفر از شما پرسید که چرا ما انسان‌ها هوشمندتر هستیم؟ بگویید چون تعداد نورون‌ها در قشر مخ ما بیشتر از همه حیوانات است. بعد اگر پرسید که چرا بقیه حیوانات به آن تعداد نورون نرسیده‌اند که باهوش شوند، بگویید چون توانایی تأمین انرژی آن مقدار نورون را ندارند. بعد اگر پرسید ما چه چیزی داریم که توانایی تأمین انرژی را داریم؟ بگویید ما "پختن غذ" را یاد گرفته‌ایم. از وقتی روی مغز مطالعه کرده‌ام، وقتی وارد آشپزخانه می‌شوم، تعظیم می‌کنم و از اجدادم به خاطر اختراع آشپزخانه تشکر می‌کنم چرا که احتمالاً همین اختراع بود که ما را "انسان" ساخت! منبع
×
×
  • اضافه کردن...