رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'سقوط اسمان sky fall از نگاه بایرامعلی'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. spow

    سقوط اسمان Sky fall از نگاه بایرامعلی

    اسکای فال Sky fall بیست و سومین و آخرین فیلم از مجموعه جیمزباند است . مجموعه فیلمی که امسال پنجاه ساله شد و علیرغم اینکه می دانی همه اش چاخان و خالی بندی و جلوه ویژه است بازهم تماشا میکنی و لذت میبری و به عملیات محیرالعقول و نفس گیر جناب دوصفر هفت خیره میشوی و کیف میکنی . دنیل کریگ کم کم دارد در نقش جیمزباند جا می افتد. او چهره انسانی تری از مامور دوصفر هفت نشان می دهد. ماموری که مثل هر انسانی می تواند عاشق شود٬ درد بکشد٬ زخمی شود و تردید به دلش راه پیدا کند. علیرغم اینکه معتقدم "با همه تلاشی که میشه /هیشکی شان کانری نمیشه" اما دنیل کریگ هم جیمزباندخوبی است . داستان اسکای فال هم داستان شسته رفته و تمیز تری هم است و تا آخر آدم را دنبالش می کشد. اما چند نکته در باره فیلم: یک - دیگری خبری از وسایل عجیب و غریب در فیلم نیست. بحران اقتصادی اروپا روی MI6 هم اثر گذاشته. کل وسیله های که جناب کیو زحمت کشید برای ۰۰۷ آورد یک هفت تیر بود که با اثر انگشت فعال می شد و یک ردیاب رادیویی دوره جوانی جیمزباند. بعد لااقل نکردند یک آستین مارتین صفر کیلومتر به این مامور فداکار و زحمتکش بدهند و بنده خدا مجبور شد برود ماشین قدیمی و آنتیک فیلم گلدفینگر را از انبار دربیاورد که آنهم آخر سر اوراق بشود. دو - آقاجان پیری بد دردیست . جیمز باندهم روزی پیر می شود و دستش می لرزد و نمی تواند شلیک کند و توان بدنی اش کم می شود. "پیر اگر باند هم بود٬ پیر است " سه - غافل نشوید از این "سقوط آسمان" که عادله خانم با آن صدای آسمانی برای این فیلم خوانده . چهار - خاویر باردم با آن هیبت عجیب شخصیت منفی اصلی فیلم است . او هم مثل خود جیمزباند انسانی تر شده . دیگر از آن شخصیتهای غیرطبیعی و ترسناک باند مثل دکتر نو و دندان فولادی و اسکارمنگا خبری نیست. پنج - خیلی چیزها عوض شده ٬ ام (جودی دنچ) پیرزن مقتدر و رییس ۰۰۷ می میرد٬ و رالف فینز جایش را می گیرد. مانی پنی سیاه پوست شده ٬ کیو هم از آن پیرمرد بانمک و دوست داشتنی بدل شده به یک جوان از خود راضی و به قول قرنگی ها "نِرد" ! جیمزباند تیر می خورد و صلاحیتش رد می شود . باند به جای مارتینی همیشگی آبجو هاینیکن ! می خورد و رعایت کلاس و شان اجتماعی اش را نمی کند. خلاصه بد دوره زمانه ای شده ! پی نوشت : فیلم در استانبول و شانگهای و انگلستان فیلمبرداری شده . با توجه به قضایای سالهای اخیر بعید نبود جناب باند سری به ایران هم بزند ولی گویا هنوز این چنین تصمیمی ندارد ! منبع : وبلاگ بایرامعلی تقدیم میکند
×
×
  • اضافه کردن...