جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'ساختار جامعهشناختی پیری'.
1 نتیجه پیدا شد
-
چکیده هدف – هدف نهایی از این مقاله، بررسی نظریههای پیری است که به خوبی توسط مقالات موضوع خاص مشخص شدهاند. این مقاله، تمهای پژوهشی را تنظیم میکند که نظریهپردازان اجتماعی در مورد پیری باید در ایجاد ابزار مفهومی جهت درک پویایی قدرت افراد مسن و جامعه مدرن در مورد آنها فکر کنند. طراحی / روششناسی / رویکرد – این مقاله، مرور کلی مسائل کلیدی است که توسط تئوریهای معرفیشده در کل چاپ ویژه یافت شدهاند. این مقاله تلاش میکند تا با نگاه به آینده دریابد که چگونه تئوری اجتماعی و پیری نیاز به تقویت دارند به طوری که نظریه و تجارب با یکدیگر پیوند میخورند. یافتهها – این مقاله نقل میکند که چگونه نظریه اجتماعی را میتوان در انواع زمینههای ملی و بینالمللی تحلیل کرد که رویکردی جامع و اروپا محور به علم پیریشناسی اجتماعی میدهد. ابتکار / ارزش – این مقاله ابتکاری است زیرا به چالشهای آتی علم پیریشناسی اجتماعی از منظر تئوریپردازی پیری اشاره میکند. ارزش زیاد نظریه اجتماعی به واسطهی فراهم کردن سوالات مهم در مورد ماهیت جامعه مدرن و پیامدهای آن برای افراد مسن میباشد. در رساندن محققان به درک استفاده خلاقانه از نظریه پیری، ابتکاری است. کلمات کلیدی: افراد مسن، نظریههای اجتماعی نوع مقاله: مقاله پژوهشیاین نسخه ویژه در مورد «نظریهپردازی پیری و سیاست اجتماعی» در مجله بینالمللی جامعهشناسی و سیاست اجتماعی با هدف ارائه تأمل انتقادی و ارائه بینشهای جدید برای مطالعات پیری و زندگی بعدی نوشته شدهست. همکاران ما به طیف وسیعی از نمونهها با تمرکز بر اشکال خرد و کلان تجزیه و تحلیل اشاره کردهاند. مانند سه مقاله نوشته شده توسط کینگ و کالاسانتی، چپمن و اندروز نشان میدهند، تمرکز نظری بر پیری باید با ظهور و تحکیم نشریات مربوط به عامل انسانی و چگونگی تجربهی پیری طی روایت و بیوگرافی محقق شوند. مقاله هازان بیشتر نشان میدهد که خارج از جامعهشناسی چیزهای بسیاری برای آموختن از رشتههای علمی غیر از جامعهشناسی مانند انسانشناسی وجود دارد. در همان زمان، استس و پورتکلون، اثر کار مگی کوهن واقع شده در تجزیه و تحلیل ساختاری را تحلیل میکنند که مقاله مک کلوی در مورد نیروهای جهانی پیری را تکمیل میکند. البته، تمام این مباحث نظری جذاب باید در برابر این پسزمینه هدایت شوند که علم پیریشناسی تا ظهور چنین تئوریهای انتقادی و انعکاسی گرفتار بندگی زیستپزشکی است (لانگینو و مورفی، 1995). در این مقالهی پایانی در نسخه خاص، منتظر برخی از چالشها و فرصتها برای مطالعات پیری هستیم. بحث را با تمرکز بر نقد تازهای از تعاریف زیستپزشکی آغاز میکنیم. سپس استدلال توسعه نظریههای اجتماعی در مورد پیری را با پرداختن به دو پرسش مورد ارزیابی قرار میدهیم: چرا در مورد پیری فرضیهپردازی میکنیم و چه کسی این کار را انجام میدهد؟ با قرار دادن برخی از تفکرات انتقادی در زمینهی ابزارهای مفهومی کار را به پایان میرسانیم که برای غنیسازی بیشتر علم پیریشناسی باید توسعه پیدا کنند. محور نهایی این مقاله بر چنین ابزارهایی در چهار حوزه کلیدی تمرکز دارد: پیری و توزیع مجدد منابع، پیری، پیری و جنسیت، هویت و جهان پست مدرن؛ و پیری و مراقبت. این لیست، جامع نیست اما نشانگر برخی از ابزارهای مفهومی مهم است که برای طرح مسئلهی ارزش تبیینی نظریه اجتماعی لازم هستند. با وجود رشد نظریههای اجتماعی در مورد پیری، مدت طولانی است که برای شرکتدادن مسائل مربوط به سن در نوعی از کاهشگری ، انتقال پیری به حوزهی بیولوژیکی و روانی آن تمایلی وجود دارد. در واقع، در فرهنگهای غربی، پیری به لحاظ توجه علوم زیستی به فرآیندهای تغییر ناپذیر ذاتی و واقعی درک شدهاست. تأکید متناظر در مدل پزشکی مانند مدل اجرا شده در غرب، آشکار شدن پیری را به عنوان پدیدهی به شدت واقعی، کاهشگری و منطقی در نظر گرفتهاست. این اصول علمی در درجه اول از مجموعهای از «مراحل» هنجاری بدن و پیشرفت ذهن ناشی میشوند که تجارب و بازنمایی پیری و سالخوردگی را در فرهنگ غرب (لانگینو و مورفی، 1995) جای میدهند. در همان زمان، نژاد پرستی را توجیه نمیکنیم. میدانیم که پیری تنها یک فرایند مدرنیته غربی نیست. تحلیل و تحقیق مقایسهای در زمینه پیری در فرهنگهای شرقی درک جایگزینی از پیری را برجسته میکند. مثلاً، در قرن هجدهم در چین زمانی که پیری بر خلاف مفهوم توسعهیافته توسط عقلانیت غربی به عنوان یک فرایند علمی درک شد، یک روش نسبتاً متفاوت برجسته شد. مثلاً، کوک و پاول (2007) مشاهده میکنند که ایدئولوژی سنتی چینی افراد مسن را بر یک پایه آرمانی قرار داد. آنها برای دانش انباشته، موقعیت خود در درون خانواده گسترده، و مفهومی از تاریخ و هویت که به آنها در حفظ خانواده کمک کرده، محترم و ارزشمند هستند. احترام به افراد مسن، بخش جداییناپذیر آموزههای مکتب کنفوسیوس بود. جالب است که دیدگاه قابل قیاسی در مفاهیم احترام به افراد مسن به خصوص در مورد مسائل جنسیتی پدرسالاری (جان بای د وی، 1995) در یونان باستان نیز رایج بود. قبل از صنعتیشدن، در هند، افراد مسن به دلیل «تجربه»، «عقل» و «دانش» وسیع خود مسئولیت نقش رهبری و مواضع قدرتمند تصمیمگیری را بر عهده داشتند (کاتز، 1996). به نظر میرسد که همزمان با علم و عقلانیت سکولار غربی، پیری در زمینههای مختلف و مشکلسازتری نسبت به آموزههای مکتب کنفوسیوس که در چین مجسم شده و مسائل مربوط به احترام برای پیری در هند در نظر گرفته شدهاست. بخشی از شناخت تنوع پیری در جهان، با توجه به ساخت و ساز اجتماعی آن در چارچوب اقتصاد سیاسی و اخلاقی شکل میگیرد. ——————– بخشی از مقاله “ساختار جامعهشناختی پیری (درسهایی برای نظریهپردازی)” را مطالعه کردید. در صورت تمایل میتوانید متن کامل را از لینک زیر دریافت نمایید. تعداد دفعات دانلود : 275 حجم فایل : 600 KBهرگونه کپیبرداری از مطلب فوق تنها با ذکر منبع (www.Daneshju.ir) و نام مترجم (محمد مشهدیزاده) مجاز است.