رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'زمهریر'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. seyed mehdi hoseyni

    سادات در زمهریر

    برخی سادات معتقدند که در صورت ارتکاب به گناه به جای جهنم وارد زمهریر می شوند كلمه زمهرير فقط يك بار در قرآن به كار رفته است و آن هم در سوره دهر و در باره پادش ابرار . در اين آيه كلمه زمهرير به معناي سرما آمده است . در لغت نيز زمهرير به معناي سرماي شديد يا شدّت غضب يا سرخ شدن چشم بر اثر خشم است . از اين مورد استفاده نمي شود كه زمهرير جايگاهي براي عذاب باشد، ولي در روايات زمهرير را يكي ازجايگاههاي عذاب مطرح كرده كه بر خلاف جهنم , از شدت سرماي شديد در عذابند. در حديثي آمده است كه در جهنم نقطه اي وجود دارد كه از شدّت سرما اعضاي بدن از هم متلاشي مي شود.(1) از رسول خدا(ص)نقل شده : آتش ، شكايت به پروردگار بُرد. خداوند اجازه دو نفس كشيدن به جهنم داد. يك نفس در زمستان و يك نفس در تابستان مي كشد. گرمي تابستان از گرماي جهنم سرچشمه مي گيرد و سرماي زمستان از زمهرير جهنم سرچشمه مي گيرد.(2) در روايات مطلبي يافت نمي شود كه زمهرير مخصوص سادات گناهكار باشد و اطلاق آيات عذاب شامل سادات و غير سادات مي شود. دهخدا در لغت نامه گفته است : عوام گمان برند كه گناهكاران از سادات (اولاد رسول) را به جايي كه سرد است ونامش زمهرير است مي برند.(3) سادات دو عنوان دارند. در يك عنوان مانند بقيه مردم هستند و به اندازه آنان محاسبه و مجازات مي شوند. گناه آنان مانند گناه ديگران و ثواب آنان مانند ثواب ديگران است . عنوان دوم سادات: اين است كه آنان انتساب به پيامبر و امامان دارند و در ديد مردم داراي مزيت هستند و از آنان توقع و انتظار نيكوكاري دارند و بدي و زشتي را از آنان نمي پسندند. همان طور كه علماي دين داراي دو عنوان هستند, يا زنان پيامبر داراي دو عنوان هستند. در يك عنوان با ساير مردم مساوي هستند و در عنوان ديگر انتساب آنان به دين و پيامبر است كه خوبي آنان باعث مزيد ثواب و بد كردن آنان باعث مزيد عذاب مي شود. امام رضا (ع) وقتي كه برادرش (زيدالنار) را ديد كه از خود تعريف مي كند و به سيادت خود مغرور شده فرمود:« ای زید! حرف افراد پست کوفه تو را گول زده است. آنها گفته اند چون از فرزندان فاطمه زهرا(س) هستی، آتش بر تو حرام است. به خدا قسم این درباره امام حسن و امام حسین و سایر فرزندان فاطمه است. ای زید، اگر روز قیامت تو و پدرمان موسی بن جعفر(ع) را بیاورند و تو گناهکار باشی، وارد بهشت شوی و پدرت موسی بن جعفر را هم که اطاعت خدا کرده، روزها روزه گرفته و شب‌ها به عبادت قیام نموده، داخل بهشت کنند، تو نزد خداوند گرامی‌تر و عزیزتر از موسی بن جعفر خواهی بود!؛ چرا که تو بدون زحمت وارد بهشت شده ای! ای زید! تقوای خدا را پیشه خود کن هر کس تقوی نداشته باشد، از ما نیست. جدّ ما، امام سجاد(ع) فرمود:« هر کس از اهل بیت کار نیک کند پاداشش دو برابر است و هر کس مرتکب گناه شود، عقوبت و عذابش دو برابر خواهد بود.» زید گفت:« اما من برادر شما و پسر پدر شما هستم. » حضرت رضا (ع) فرمود:« تو برادر من هستی، مادام که خدای تعالی را اطاعت کنی. اما هرگاه به معصیت خداوند دست زدی، دیگر بین من و تو برادری نیست. مگر در قرآن نخوانده ای؟ حضرت نوح (ع)به خداوند عرض کرد:« خدایا پسر من از خانواده من است.» ولی خداوند فرمود:« یا نوح انه لیس من اهلک انه عمل غیر صالح»؛ (سوره‌ی هود، آیه‌ی 46و45) (ای نوح! او از خانواده و اهل تو نیست.) خداوند به علّت عمل زشت او و معصیتش او را از خانواده نوح خارج ساخت. ای زید، تو هم اگر خدا را اطاعت کنی، از ما اهل بیت هستی و اگر معصیت کنی از اهل بیت خارج می شوی.» (4) منابع : 1.تفسير نمونه , ج 25 ص 363 به نقل از درّ المنثور, ج 6 ص 300 2.همان , ج 8 ص 283 3.بهاءالدين خرمشاهي , دانشنامهء قرآن . 4.بحارالانوار، ج 49، باب 16، ص 1و 2 و 3 و 4 و
×
×
  • اضافه کردن...