جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'رازهای کسب و کار حرفه ای استیو جابز'.
1 نتیجه پیدا شد
-
با همه رازهای کسب و کار حرفه ای استیو جابز آشنا شوید اینجا مدرسه اپل است، در اینجا قرار است تمام رازهای موفقیت و بزرگ شدن این سیب گاز زده را از زبان نزدیک ترین همکاران استیو جابز بخوانید تا شاید بتوانید جابز آینده باشید جی الیوت، معاون ارشد سابق کمپانی اپل، در دوران فعالیت استیو جابز در سمت مدیرعامل این کمپانی از همکاران بسیار نزدیک او بود تا جایی که بعضی ها او را به عنوان دست راست استیو یاد می کردند. می توان گفت هیچ کسی بهتر از او نمی تواند زندگی حرفه ای استیو جابز را به تصویر بکشد. او سال ها همراه استیو جابز در رشد اپل حضور داشته و تمام شیوه های رهبری خاص استیو را از نزدیک دیده است. جی الیوت تمام مراحل بزرگ شدن سیب گاززده جابز را دنبال کرده و رازهای موفقیت او را به چشم دیده بود و می دانست چطور استیو جابز به یکی از موفق ترین آدم های دنیا تبدیل شد و خودش را در تاریخ فناوری جاودانه کرد. تمام این رازها را از زبان جی الیوت بشنوید. ● به دنبال جوانانی با فکر نامتعارف بود استیو دنبال جوانان بیست و چندساله ای بود که در فضای نسبتا خصمانه شرکت ایده هایی کاملا تازه و بدیع بدهند، شرکتی که به لطف خط تولید خود شکوفا شده بود. اما استیو آن را کهنه و نامربوط می دانست. او گوشه و کنار اپل و هر جایی را که می توانست گشته بود تا کسانی را پیدا کند که جسارت متفاوت بودن، نامتعارف بودن و عبور از مرزهای امکان را داشته باشند و این جوانان، راز موفقیت او بودند. ● دزدان دریایی باشید به جای نیروی دریایی در یک مراسم افتتاحیه، جوانان تی شرتی را به اعضای گروه مک می دادند که رویش این جمله معروف نقش بسته بود: «دزدان دریایی به جای نیروی دریایی.» استیو این عبارت را سفارش داده بود تا به افرادش انگیزه دهد. او می خواست با این روش به تقویت رشته الفت و همبستگی گروه و حمایت آنها از یکدیگر کمک کند و او موفق شد. در واقع چنین افتتاحیه هایی فرصتی بود تا افرادی که روی جنبه های مختلف پروژه کار می کردند و کمتر یکدیگر را می دیدند، با هم ملاقات کنند، با هم اوقات بگذرانند و طی سه روزی که با هم بودند تمام دقایق بیداری خود را با هم بگذرانند، از غذا خوردن و تفریح گرفته تا جلسه های هم اندیشی. تا حس تعلق به یک پروژه مشترک در بین آنها تقویت شود. ● جشن های خاص جابزی و تی شرت های معروف اپل شرکتی بود که به هر بهانه ای جشن می گرفت. مانند تولیدات بزرگ، رسیدن به اهداف رشد میزان فروش، محصولات جدید و ... در اینگونه مراسم توزیع تی شرت یا گرمکن برای گرامیداشت چنین موفقیت هایی جزو سنت ها شده بود. فکر می کنم تا جایی که طی آن سال ها خیلی ها حدود صد تی شرت جمع کردند. در واقع کتاب فاخری در اپل هست که تنها به عکس های این تی شرت ها اختصاص دارد. او می خواست در بین کارکنان این را جا بیندازد که «همه ما در این پروژه باهم هستیم» ● mac باید تنها ۱۰۰ عضو داشته باشد! نقشه او از ابتدا این بود که گروه مک هرگز بیش از صد عضو نداشته باشد. او می گفت اگر قرار است کسی را با یک تخصص ویژه استخدام کنیم، یک نفر دیگر هم باید از گروه برود. او می دانست که بزرگ شدن بیش از اندازه گروه، آن را با خطر مواجهه با مشکلات سازمانی روبه رو می کند و کار کند خواهد شد. اما توضیحی که دوست داشت این بود که «به خاطر سپردن اسم بیشتر از صد نفر کار سختیه!!» در سازمان های بزرگ ارتباط چندان ساده نیست و جریان آزاداندیشانه در آنها مسدود است. ● روشی که استیو گروهش را مدیریت می کرد بخش اعظمی از صمیمیت گروه مک به این دلیل بود که استیو افرادش را از دخالت های سایر بخش ها دور نگه می داشت. گروه مک به عنوان یک واحد خودکفا طراحان، برنامه نویسان، مهندسان بخش تولید، بخش مستندسازی و متخصصان تبلیغات خود را داشت. جنبه مثبت عضویت در یک گروه تولید کوچک، به خصوص با شانزده ساعت کار روزانه، ارتباط راحت و صمیمی با دیگر اعضای گروه بود و موجب پاسخگو بودن همه می شد، در نتیجه افراد تولید را متعلق به خودشان می دانستند و همه مصمم به همراهی با دیگران بودند.