رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'دیکتاتور کوچولو'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. چند وقتی است (حدود 2 سال) سوالاتی مغز مرا به خودش مشغول کرده. و هر روز هم که میگذرد این را هم در رفتار خودم هم در رفتار دیگران هم در اینجا و هم در دنیای واقعی به وفور مشاهده میکنم! هر از چندگاهی در تاپیک های مختلف هم اشارات کوچکی به ان کرده ام. ما جهان سومی ها علاقه ی زیادی به واژه های رهبر، امام، رئیس، آقا، کبیر و ... داریم. در همه ی جای دنیا conductor را هماهنگ کننده ی ارکستر معنی میکنند، ما رهبر ارکستر معنی کرده ایم! هنور فرق ریاست را با مدیریت نمیدانیم! جدا همیشه برای من سوال بوده! چرا نقش های سیاسی ما تحت سیستم فکری استبدادپذیری مان اینقدر عوض می شوند؟ مدیر دولت را رئیس دولت معنی میکنیم، هماهنگ کننده ی جنبش را رهبر انقلاب! چرا ما منتظر دیکتاتور مصلحی هستیم که دیکتاتور کنونی را زمین بزند و ما را از چنگ دیکتاتوری قدیم نجات دهد؟ مگر همین دیکتاتور مصلح را زمانی پدران ما سرکار نیاوردند؟ چه شد؟ چرا باید اشتباه پدرانمان را دوباره تکرار کنیم؟ چرا ما انسانها و پادشاهانمان را در طول تاریخ مقدس می پنداریم ولی از کسانی که محمد و علی را مقدس می پنداریم گله می کنیم؟ چرا ما خودمان را نژاد برتر میدانیم و عرب ها و افغانی ها را موجوداتی ضعیف میپنداریم اما انتظار داریم تا در دنیا مورد احترام قرار بگیریم؟ چرا فکر میکنیم هنر نزد ایرانیان است و بس؟ چرا دوست من با وزیردفاع آلمان در یک سفر هم کوپه قطار میشود و گرهارد شرودر را در پارک مشغول بازی با نوه هایش می بیند به نحوی که انگار یک شهروند عادی است، اما من وقتی یکی از سیاستمداران کشورم را می بینم میخواهم بدوم و از نزدیک ببینمشان و هزار تا محافظ دارند؟ چرا من شهروند هنوز با هم محله ای هایم نتوانسته ام به توافق برسم تا خودمان برای محل بازی کودکان فکری بکنیم و منتظر شهرداری نباشیم؟ چرا من مشارکت نمی کنم؟ چرا به اصلاحات در دراز مدت اعتقاد ندارم و اونرو یک آرمانشهر میدونم؟ آرمانشهر که هست هم اکنون در زندگی های جوامع دیگر؟ چرا تا یک نفر چیز جدید بر خلاف عقایدم مطرح کرد، سرکوبش می کنم؟ بعد انتظار دارم که مرا در اعتراض های دیگر سرکوب نکنند؟ چرا در پائین این تاپیک نظر موافق خودمان را اعلام می کنیم اما در تاپیک های دیگر مخالفانمان را می کوبیم؟ من گمان میکنم ما دیکتاتور های کوچکی هستیم که تمایل به دیکتاتورهای بزرگتر از خود داریم. منتها توعش فرق میکند، یکی مذهبی اش را می پسندد، یکی غیر مذهبی اش را! یکی زرتشتی و دیگری مسلمانش را! یکی ترک و دیگری ایرانی اش را!
×
×
  • اضافه کردن...