رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'داستان های آقای مربع'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. chame

    داستان های آقای مربع

    لطفا برای کامنت گذاشتن بر این تاپیک ایجا کلیک کنید. توی سرزمینی به نام تخت آباد همه ی موجوداتی که زندگی می کردن دو بعدی بودن. در بین اونها یه مربع بود که هم خیلی مطالعه می کرد و هم آرزوی دستیابی به نادانسته ها، اون رو هر روز و هر روز به سمت ماوراء دنیای خودش می کشوند. تا اینکه یه روز وقتی تنها بود تو اتاق مطالعه اش یه صدایی شنید که می گفت: سلام من کره هستم. آقای مربع که گیج شده بود و نمی دونست این صدا از کجاست کلی ترسیده بود و یه گوشه ی اتاق کز کرده بود باز هم صدا اومد و اینبار گفت: مگه تو همیشه تو مقاله هات دنبال ماوراء دنیای خودت نبودی؟ مگه نمی گفتی من مطمئنم که دنیای دیگه ای هم غیر از این دنیا هست ولی... منم کره کسی که دنبالش بودی؟ وقتی کره دید مربع خیلی زیاد ترسیده اون رو رها کرد و دیگه مربع صدایی نشنید. کم کم که مربع به هوش اومد و فهمید دور و برش چه خبره از ترسش کم تر شد و سعی کرد اون چیزایی که شنیده بود رو به خاطر بیاره و براشون علت هایی بیاره، فرضیه هایی که داد اینا بودن: 1- حتمن یکی از دوستام بوده که پشت در یا از پشت دیوار این صدای عجیب و غریب رو از خودش در می آورده 2- حتمن روح اون کسایی بوده که من تو مقالاتم حرفاشون رو نقض کردم مثلن اقلیدو مثلث یا افلایره بعد رفت برا اثبات فرضیه هاش عدله پیدا کنه ولی وقتی که از دوستاش پرسید و اونها بهش اطمینان دادن که نبودن و خودش به فرضیه ی دومش فکر کرد دوباره ترسید و گفت اونها که نمی تونن باشن چون روح که یه چیز فیزیکی نیست که. پس چی شده بود؟؟؟؟ چند روز بعد دو.باره کره اومد و با همون صدای عجیب و غریب به مربع سلام کرد. مربع این بار ترسش رو کم کرد و سریع پرسید: - توتوتتتو کی هستی؟ - من کره ام، موجودی از بعد سوم که فیزیکی هستم. - بعد سوم؟ اونجا دیگه کجاست؟ تا اونجا که من از یادمه تخت آباد محله ای به نام بعد سوم نداره؟ - بعد سوم بابا. مگه تو کتابای اقلیدوس رو نخوندی؟ - منظورت اقلیدو مثلثه؟ نکنه تو روحشی؟ باور کن مممن بی تقصیرم فقط ففکر کردم که خط های موازی باید تو تخت آباد یه جایی هم دیگر رو قطع کنن همییین. اگر شما می گی من دیگه نمی نویسم فقط به من کاری نداشته باش. - بابا روح چیه؟ من گفتم که "کره" هستم "آقای کره" و بعد کره ادامه داد که اقلیدوس گفته بود که جهان در جهات مختلف بالا-پایین، چپ - راست و جلو-عقب گسترده شده. که یهو آقای مربع حرفشو قطع کرد و گفت: - اگر منظورت اقلیدو مثلثه که اون فقط گفته جهان در دو جهت جلو-عقب و راست-چپ گسترده شده. که من بارها هم بهش فکر کردم و فکر می کنم اگر فرا فیزیکی باشیم دیگه جهتی برامون تعریف نمی شه. این بالا-پایین دیگه چیه؟ اصلن این بعد که تو می گی نکنه منظورت جهت های حرکت آزادانه است که همه می دونن دو تا بیشتر نیست مگه روح باشی که آزادانه همه جا بری. - آره دقیقن همینه ولی نگاه کن به من من می تونم بالا-پایین برم من همه جا می تونم برم. -یعنی تو روحی ی ی؟ - اه تو چه قدر گیر می دی به روح. من که گفتم روح نیست. من سه بعدیم مگه من رو نمی بینی؟! -نه!!! تو مگه کجایی که فقط صدات اونم با یه حالت عجیبی به من می رسه؟! بعد کره راش تعریف کرد که اون رو می تونه ببینه و آقای مربع ازش خواست که آقای کره خودش رو به اون نشون بده. به نظر شما کره با چه شکلی می تونست جلوی چشم آقای مربع ظاهر بشه؟ لطفا برای کامنت گذاشتن بر این تاپیک ایجا کلیک کنید.
×
×
  • اضافه کردن...