رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'داستان رمان'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. ماشاءالله خان در دربار هارون‌الرشید یک داستان بسیار زیبا وعمیق از ایرج پزشکزاد در این داستان شخصی به نام ماشاءالله‌خان که دربان بانک است و تحت تأثیر کتب تاریخی دوران هارون‌الرشید قرار دارد، شخص اول داستان است. وی به دلیل ذهنیتی که از رفتارهای اطرافیانش به خود دارد، خود را در آن زمان حس می‌کند. ماشاءالله آرزو می‌کند که ای کاش در دوران خلیفه بغداد به دنیا آمده بود و زندگی می‌کرد. نهایتاً روزی در خیابان پارچه نوشته‌ای در کنار یک خانه نظرش را جلب کرد. در این نوشته نام احمد سورخان یک مرتاض هندی اعلام شده بود که آینده و گذشته را پیش‌گویی می‌کند. ماشاءالله از او می‌خواهد روح وی را به دوران خلافت‌ هارون‌الرشید ببرد و مرد مرتاض با انجام اعمالی جادویی او را به قرن دوم هجری می‌برد. وی زمانی به هوش می آید که خود را در شهر بغداد و کنار رود دجله می‌یابد و متوجه می‌شود در دوران هارون‌الرشید قرار دارد. در طول داستان ساختار سیاسی و حکومتی در عهد خلفای عباسی مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد. ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی بیان می‌شود. خشونت و ظلم آن دوران در قالب فردی مانند «مسرور» که جلاد دربار هارون‌الرشید است، نشان داده می‌شود. البته داستان جنبه خنده‌آوری نیز دارد و تلخی‌های محیط به شیوه شیرین مطرح می‌شود. وی در طول ماندنش در آن دوران باید هزاران رنج و مصیبت را تحمل ‌کند و سعی دارد از بروز برخی فجایع مانند کشته شدن جعفر برمکی به دست مسرور جلوگیری کند ولی ناتوان است و تنها مجبور است خود را برابر حوادث حفظ کند. در پایان داستان از خواب بیدار شده ولی نشانه آن دوران که انگشتری گرانبها و بزرگ است را در دست دارد و همین موجب شهرت او و جلب توجه اطرافیانش در بانک می‌شود و عده‌ای قصد دارند از موقعیت او به نفع خود بهره‌ ببرند.
×
×
  • اضافه کردن...