رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'خور و بیابانک'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. Mohammad Aref

    خور و بیابانک

    تاریخچه تاریخ شکل گیری این شهر بدرستی معلوم نیست ولی آنه از شواهد و قراین و دست نبشته‌های قدیمی استنباط می‌شود حد اقل تا قرن پنجم و ششم هجری می‌توان آثاری هر چند نا محسوس را مشاهده کرد. خور شرقی‌ترین نقطه استان اصفهان است و ارتفاع آن از سطح دریا ۷۹۶ متر است و با استان‌های خراسان و یزد و سمنان همسایه‌است. خور در گویش زرتشتی همان فرشته نگهبان آفتاب است و البته به معنای خورشید و آفتاب هم بکار می‌رود. ناصر خسرو در سال ۴۴۴ هجری در سفرنامه خود از بیاذه و گرمه (جرمق) نام برده‌است. وی مجموع آبادی‌های منطقه را ۱۲ مورد تخمین زده و از پیاده (بیاضه) به عنوان مرکز و یکی از پایگاه‌های اسماعیلیه نام برده‌است و از قلعه‌ای در بیاضه نام برده که هنوز آثارش موجود است. بیابانک, نام متأخر ناحیه ای قدیمی در دشت کویر و نیز دهستانی به همین نام در استان اصفهان . ناحیة بیابانک . ناحیه ای قدیمی (تقریبا برابر با بخش خور و بیابانک امروزی ) در حاشیة جنوبی دشت کویر * که در گذشته بر سر راه اصفهان (نایین ) به خراسان (نیشابور) قرار داشت . در اصل ناحیة بیابانک قسمتی از بیابان بزرگ و قدیمی است که در منابع عربی از آن به نام «مفازه » یاد شده است . بیابانک به عنوان یک اصطلاح جغرافیایی به معنای بیابان کوچک یا نیمة کویر است و این نام در منابع و مآخذ قبل از قرن دهم دیده نشده است (هدین ص 562 حکمت یغمائی ص 96). نشانه هایی از مسکونی بودن این منطقه پیش از اسلام وجود دارد از جمله آتشکده ای در نزدیکی مهرجان / مهرنجان . بعلاوه جندق در این منطقه به زندان انوشیروان معروف است و گنبدی قدیمی به نام «هشت درب » متعلق به دورة ساسانیان دارد ( د. اسلام چاپ دوم ذیل ماده حقیقت ص 351). به روایتی در صدر اسلام فرش ابریشمی بافت جندق تا بازار مکه راه یافته بود ( رجوع کنید به مقدسی اردبیلی ص 383). فرای دربارة اسلام آوردن مردم این منطقه دو روایت نقل می کند که صحت هردو محل تردید است . در یکی از این روایتها مسلمان شدن مردم این ناحیه به زمانی بازمی گردد که عربها در تعقیب یزدگرد سوم بودند و براساس روایت دیگر پذیرش اسلام در این منطقه به ] آغاز [ قرن سوم در عهد امام رضا علیه السلام بازمی گردد ( د. اسلام همانجا). در قرن چهارم اصطخری (ص 229 231) آن را «جرمق » و موضع سه دیه معرفی کرده است . ابن حوقل (ص 144) آن را سه ده نزدیک به هم ضبط کرده است . به نوشتة وی در این ناحیه سه ده جرمق (گرمه ) بیادق / بیاذق / پیاده (امروزه آبادی بیاضه / بیاضیه ) و ارابه (احتمالا آبادی ایراج کنونی ) در کنار راه بیابان (کویر) قرار داشت . همچنین وی می نویسد: «تا جرمق چهار منزل و هر دو یا سه فرسخی گنبدی و برکة آبی است ... در آنجا خرما و کشت و چارپایان بسیار بود.» وی جمعیت آنجا را هزار تن ذکر کرده است . در اواخر همین قرن مقدسی (ص 437) جرمق را حاصلخیزترین و پردرخت ترین و ارزانترین شهرها آورده است . به نوشتة وی (ص 46) گروهی می گویند آتش حضرت ابراهیم علیه السلام در جرمق بوده است . ناصرخسرو در نیمة اول قرن پنجم راه نایین به کرمه / گرمه را 43 فرسنگ ضبط کرده و آن را در ناحیة بیابان آورده است . به نوشتة او در آن ناحیه ده دوازده پاره دیه با آب و هوای گرم قرار داشته و در هر دو فرسخی در مواضعی که شورستان نبوده گنبدکها و مصانع (محل جمع شدن آب باران ) ساخته بودند که علاوه بر استراحتگاه راهنمای مسافران بوده است . به روایت وی این ناحیه در دست امیر گیلکی ] ابوالحسن گیلکی بن محمد امیر اسماعیلی مذهب طبس [ بوده و او برای جلوگیری از غارت کوفجان ] کوفج کوچ و بلوچ [ در بیادق که حصاری نیز داشته نایبی منصوب کرده بوده است ناصرخسرو یادآور می شود که به واسطة حضور این امیر راهها ایمن بوده است . وی از ریگهای روان و عظیم آن ناحیه و رباط زبیده / مرامی که پنج چاه آب داشته یاد کرده است و می نویسد که اگر این رباط و آب نبود کسی از آن بیابان نمی توانست عبور کند (ص 139ـ140). چاز این مطالب چنین برمی آید که ظاهرا این ناحیه از توابع طبس و نیز قلعة بیاضه از پایگاههای اسماعیلیه بوده است ( رجوع کنید به حکمت یغمائی ص 53 ـ54 134). در قرن هفتم جرمق را شهری در فارس آورده اند (یاقوت حموی ج 2 ص 64). گفته های یاقوت در قرن هفتم (همانجا) و حمدالله مستوفی (ص 142) در قرن هشتم دربارة جرمق تکرار مطالب جغرافی دانان قرن چهارم است . پس از قرن هشتم اطلاعات چندانی از این ناحیه در دست نداریم ولی در دورة صفویه شاه عباس اول از همین راه عازم مشهد شد و در مسیر خود به شنهای روان برخورد و دستور داد تا برای راهنمایی مسافران ستونهای آجری در این ریگزار برپا کنند. همچنین به دستور او برای آسایش زوار مشهد رضوی مزرعه و رباطی احداث کردند که به مزرعة «عباس آباد» معروف است . در 1007 نیز سپاهیان وی از همین مسیر به خراسان رفتند ( دایرة المعارف فارسی ذیل ماده باستانی پاریزی ص 93 هنر یغمائی ص 46 فلسفی ج 4 ص 1445). در همین دوره خواجه حمام الدین نامی در آنجا ریاست داشت (یغمائی 1303ش ص 414). همزمان با به قدرت رسیدن آقامحمدخان (1193ـ1222) امیراسماعیل خان عرب عامری تا 1222 در آنجا حکومت می کرد و آثار و ابنیه و املاک زیادی از خود به جا گذاشت . سپس پسرش امیررفیع خان تا 1238 در آنجا حکومت کرد که به سبب متشنج کردن اوضاع جندق و بیابانک نوروز علیخان مأمور قلع و قمع او شد. نوروز علیخان اشرار بلوچ منطقه را نیز در 1254 سرکوب کرد (همانجا هنر یغمائی ص 120 157ـ 158). این نواحی از حملات بلوچها که تا 1338 نیز ادامه داشت صدمات زیادی دید. در اواخر 1325 عده ای راهزن در جندق و بیابانک به تاخت و تاز و راهزنی می پرداختند که به «دزدهای حسن » شهرت یافته بودند (هنر یغمائی ص 136). نایب حسین کاشی نیز در 1327 کویر بیابانک را به دلیل حصار طبیعی آن مرکز خود قرار داد و به مدت سه سال به همراه پسرانش دهات منطقه را غارت کرد و به آتش کشید ولی نتوانست قلعة بیاضه را تسخیر کند. پس از وی نیز منطقه گرفتار غارت رمضان خان باصری و ایل وی شد. در 1337 نیروهای قوام السلطنه والی خراسان رمضان خان و افرادش را از منطقه بیرون راندند (همان ص 6 70 131ـ132 155ـ157 یغمائی 1303ش ص 414ـ415). ظاهرا علت این غارتگریها محروم بودن این ناحیه از بودجة مملکتی بود و ازین رو نایب الحکومه به عناوین مختلف از مردم اخاذی می کرد. بعدها با کوشش حبیب یغمائی بودجة مخصوص و معینی به آنجا اختصاص داده شد. همو اهالی جندق و بیابانک را فقیر و زحمتکش معرفی کرده و آورده است که هر کس می توانست از املاک خود ارتزاق کند جزو متمولان و اشراف محل محسوب می شد (1303ش ص 412 415). جندق و بیابانک در دورة ناصری به قرای سبعه معروف بود. این هفت قریه عبارت بود از: جندق فرخی خور بیاضیه اردیب ایراج و مهرجان . اعتمادالسلطنه جمعیت این ناحیه را 500 2 تن ذکر کرده است . وی می نویسد: در سالهایی که برف زیاد می آمد تخمی شبیه به تخم یونجه که اهالی به آن «معاش » می گفتند می رویید و اهالی آن را آرد می کردند و نان می پختند. در زمان او حرفة اهالی ساختن مشک آب و نیم چکمه ای به نام «عربی » بود (ج 4 ص 2260ـ2261). مک گرگور که در 1292/ 1875 از منطقة بیابانک دیدن کرده می نویسد که بیابانک در وسط کویر واقع نیست و پنجاه مایل با آن فاصله دارد (ج 1 ص 94). در آن زمان بیابانک از بخشهای سمنان بود و ده روستا داشت . در 1340 ش به نوشتة حقیقت (ص 267) بیابانک به کلیة دهات این منطقه بویژه به آبادی بیاضیه 59کیلومتری «رباط پشت بادام *» اطلاق می­شد. شب بی بی هور به دلیل محصور بودن این منطقه در کویر نمک بسیاری از آداب و رسوم قدیمی در آنجا محفوظ مانده است از جمله بزرگداشت آخرین شب ماه اسفند معروف به «شب بی بی هور» که اهالی معتقدند در این شب فرشتة برکت به خانة آنها فرود می آید و بر برکت آنها می افزاید.
×
×
  • اضافه کردن...