رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'ترس'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. هر چند شاید خیلی به گوشتان نخورده باشند، اما بسیار در رسیدن به زندگی خوب موثر هستند. 1- چگونه "نه" گفتن اکثر ما طوری تعلیم دیده‌ایم که بیش از آنکه به تمایلات شخصی خود اهمیت دهیم به سعی در راضی نگاه داشتن دیگران داشته باشیم. حتی وقتی که موفق می‌شویم خود را از انجام کاری که به آن تمایل نداریم خلاص کنیم، باز هم پیش می‌آید که نسبت به رد درخواست طرفمان احساس گناه می‌کنیم. اما اشتباه نکنید؛ آموختن نه گفتن و اینکه نسبت به نه گفتن احساس بدی نداشته باشیم، مهارتی ضروری برای داشتن یک زندگی موفق است. 2- چگونه پاسخ رد را بپذیریم از همان آغاز کودکی که برای زندگی به دیگران وابسته بودیم، به ما یاد داده‌اند تا مقبولیت در بین دیگران و تایید آنها برایمان ارزشمند باشد. این امر باعث می‌شود که زمانی که تایید دیگران را دریافت نمی‌کنیم، دچار ترس شدید شویم. از طرفی ترس از پاسخ رد شنیدن و پس زده شدن بسیاری از ما را از رفتن به دنبال بزرگترین رویاهایمان بازمی‌دارد. آموختن اینکه حتی اگر دیگران با ما موافق نباشند نیز مشکلی نیست، کلید خوشبختی است. 3- چگونگی فهمیدن اینکه چه می‌خواهید هنگامی که با جهان آشنا می‌شویم، بسیاری از ما برای جلب محبت و تایید دیگران، در تشخیص اینکه دیگران چه می‌خواهند و اولویت بخشیدن به خواسته‌های آنان متخصص می‌شویم. این عادتی نیست که بتواند شما را به شکوفایی شخصی رهنمون سازد. آموختن اینکه چگونه آنچه را حقیقتاً می‌خواهید را شناسایی کنید و همچنین جرات افتخار کردن به آن را داشته باشید، چیزی نیست که به ما یاد دهند، اما مسلماً برای رسیدن به موفقیت حیاتی است. 4- چگونه به راهنمایی‌های درونی گوش کنید به عنوان یک تکنیک متداول به ما یاد داده‌اند که به حرف پدر و مادرها و سپس به حرف آموزگارانمان گوش کنیم و به خرد درونی خود وقعی نگذاریم. آموختن توجه کردن به راهنمایی‌های درونی می‌تواند نقش بزرگی در داشتن یک زندگی شاد ایفا کند. با آموختن اینکه خرد خود را به رسمیت بشناسید و از آن پیروی کند می‌تواند فواید بسیاری را برایتان به همراه بیاورد. 5- چگونه لذت خود را در اولویت قرار دهید در اکثر فرهنگها، داستان این است که اول کار، بعداً پاداش؛ تازه اگر خوش شانس باشیم! ما پیش پیش زحمتمان را می‌کشیم و به امید پاداش می‌نشینیم. اما در اغلب موارد نتیجۀ این رویکرد به زندگی، استرس و بدبختی است. داشتن ارادۀ این که شادی و لذت را مستقلاً به زندگیتان بیافزاید، راه خردمندانه‌ای برای رسیدن به موفقیت حقیقی است. 6- چگونه خود را در اولویت قرار دهید معمولاً در جامعۀ ما، خودخواهی مورد سرزنش قرار می‌گیرد و بی‌توجهی به خود مورد ستایش. با این وجود، اگر قبل از همه به فکر خودمان نباشیم به شخصی بی‌فایده در دنیا بدل خواهیم شد. آموختن اینکه به شکلی موثر به خود توجه کنیم، به ما امکان می‌دهد تا به بهترین شکل در خدمت اهدافی که مشتاقانه در قلبمان داریم باشیم و بدین ترتیب انسانهای بهتری برای دنیا باشیم. 7- چه وقت تسلیم شویم به اکثر ما یاد داده‌اند که فارغ از رنج و هزینه‌ها همواره مقاومت و پایداری کنیم، چرا که هر چه بخواهیم ارزش سخت کار کردن را دارد. اما بعضی وقتها ایثار و مشقتهایمان به چیزی جز نتایج بی‌خاصیت نمی‌انجامد و نهایتاً خسته و درمانده می‌شویم. کسانی که تجربۀ این موارد را داشته‌اند، درک می‌کنند که مسیرهای پررنج و غم، پایانهای شاد ندارند. این امر اهمیت اینکه بدانیم چه زمانی تسلیم شویم و چگونه، دو چندان می‌کند. 8- چگونه آنچه را که هست بپذیریم و از آن لذت ببریم بیشتر، بزرگتر، بهتر و سریعتر، دغدغۀ بسیار از آدمهای در جستجوی خوشبختی است. اما اگر یاد نگیریم که لحظۀ اکنون را در آغوش گیریم و از آنچه که زندگی به اکنون به ما داده لذت ببریم، نباید امیدی داشته باشیم که در آینده نیز هر چه که رقم خورد ما را خوشحال کند. 9- چگونه تقاضای کمک کنیم ترس از نه شنیدن و سربار دیگران شدن (یا شاید تمایل ما به مستقل بودن)، اغلب ما را از تقاضای کمکی که برای رسیدن به چیز دلخواهمان بدان نیازمندیم بازمی‌دارد. بهتر است این مسائل برای خودتان حل کنید، چرا که انجام بسیاری از کارهای بزرگ بدون همکاری دیگران ممکن نیست. تقاضای کمک و حمایت کردن، بی‌شک یکی از مهمترین مهارتهای رسیدن به موفقیت است. 10-چگونه بگیریم ما معمولاً دادن را خوب یاد گرفته‌ایم، اما گرفتن را خوب بلد نیستیم. وقتی که دریافت کننده هستیم حس بدی به ما دست می‌دهد. از آنجایی که فرهنگ ما دادن و اهدا کردن را می‌ستاید، به راحتی پیش می‌آید که دچار فقدان مهارت گرفتن شویم. این عادت برای موفقیت مهم است و باید آن را بیاموزیم.
  2. ترس شدید یا بیمارگونه که در روانشناسی به هَراس یا فوبیا شهرت دارد عبارت است از نوعی بیمارگونه و پایدار از ترس در فرد که باعث اختلال در زندگی روزمره وی می‌شود. ترس شدید یا بیمارگونه که در روانشناسی به هَراس یا فوبیا شهرت دارد عبارت است از نوعی بیمارگونه و پایدار از ترس در فرد که باعث اختلال در زندگی روزمره وی می‌شود. بر خلاف ترس معمولی که واکنشی زودگذر و طبیعی به یک عامل خطرناک خارجی است، هراس بیشتر ترس از قرار گرفتن در یک موقعیت خطرناک است مانند ترس از پرواز یا ماشین‌سواری. در برخی موارد، فرد هرگز در تماس با چیزی که از آن می‌ترسد نبوده‌است. به طور کل 3 نوع هراس وجود دارد: هراس‌های ویژه، جمع‌هراسی و هراس از مکان‌های باز. هراس از مکان‌های باز، ترس بیمارگونه از مکان‌های عمومی و مکان‌های باز است. این افراد تا حد ممکن سعی می کنند در مکان های باز حضور نداشته باشند. جمع‌هراسی نوعی اختلال اضطراب اجتماعی است که باعث می شود فرد از قرار گرفتن در مکان های اجتماعی هراس داشته باشد. هراس‌های ویژه نیز ترس هایی مانند ترس از حیوانات، ترس از زخم یا هراس موقعیتی مانند ترس از مکان های بسته و ارتفاع، ترس از بلاهای طبیعی مانند زمین‌لرزه و غیره است. علارغم فوبیاهای رایج مانند ترس از ارتفاع یا آنچه در بالا بدان اشاره شد، فوبیاهای عجیب و غریب دیگری نیز وجود دارند که تعدادی از آنها را در اینجا به شما معرفی می کنیم.پ 1. فوبیای کاغذ اگر شما هم از کاغذ می ترسید، باید بگوییم که فوبیایی مانند فوبیای مگان فاکس دارید. مگان فاگس اعتراف کرد که از کاغذ خشک می ترسد. این نوع ترس ممکن است به صورت های مختلفی مانند لمس کاغذ، ترس از پاره شدن یا حتی کاغذ خشک بروز کند. برای درمان آن می توان از شیوه های رفتار درمانی و در صورت لزوم از داروهای ضد اضطراب استفاده کرد. 2. فوبیای جوانی شاید برایتان جالب باشد که داستان پیرمردی را که با گریه از کودکان خواهش می کرد از محوطه خانه او دور شوند، بشنوید. این افراد به شدت از کودکان و نوجوانان بیزارند و تا حد ممکن سعی می کنند از آنها دور باشند. برای درمان این هراس باید ریشه آن را یافت و به دنبال روش ها و مهارت هایی برای مواجه شدن با این موقعیت بود. 3. فوبیای شعر آیا خواندن یک غزل برای شما لذت بخش است؟ هایکو چطور؟ اگر هنگام خواندن شعر دوست دارید که از نزدیک ترین در فرار کنید، شما فوبیای شعر دارید. شاید ریشه یابی برخی از هراس ها مشکل باشد اما دلیل فوبیای شعر شیوه آشنایی ما با هنر ادبیات است. شعر خوانی نیاز به تحصیلات، تفکر و تامل دارد و شاید دلیل این فوبیا ترس از عدم فهم و تفسیر آن باشد. شعر همان سخنان معمول روزانه در قالبی خاص است بنابراین مواجه شدن با آن نباید خیلی دشوار باشد. 4. فوبیای استفراغ فوبیای استفراغ، فوبیای رایجی است اما احتمالا نام آن را نشنیده اید. چرا؟ چون دیگران دوست ندارند در مورد ترس خود از استفراغ با شما صحبت کنند. این دسته افراد از بیمار شدن و پریشان حالی می هراسند. آنها از خوردن غذاهایی که دیگران درست کرده اند نیز امتناع می کنند زیرا می ترسند دچار مسمویت غذایی شوند. حتی برخی زن ها به دلیل ترس از حالت تهوع، از باردار شدن خودداری می کنند. آنها حتی از شنیدن بیماری و استفراغ دیگران نیز به دورند. ریشه این نوع هراس در تجربه های کودکی مانند از دست دادن کنترل یا بیماری نهفته است. برای درمان آن باید اضطراب پنهان شده در پشت آن را شناخت. شیوه های رفتار درمانی می تواند پاسخگو باشد اما اگر شدت یابد و تبدیل به حملات عصبی شود، مصرف دارو می تواند موثر باشد. 5. ترس از خواب یک خواب راحت در شب برای سلامت جسم و روح ما ضروری است. بزرگسالان به 7 تا 9 ساعت خواب در شب احتیاج دارند اما طبق آمار گرفته شده 29 درصد آنها کمتر از 7 ساعت می خوابند. آیا شما هم احساس خستگی می کنید؟ اما خستگی شما هنوز هم به پای افرادی که فوبیای خواب دارند، نمی رسد. قبل از درمان، باید علت آن را دانست. به دنبال عواملی که آرامش خواب شما را بر هم می زنند، باشید. 6. فوبیای چانه حتما شما اعضای بدن خود را دوست دارید و از لمس دست ها، پاها و صورتتان لذت می برید اما افرادی هستند که نه تنها از اعضای بدن دیگران که از نگاه کردن یا لمس اعضای بدن خود نیز هراس دارند. شاید عجیب به نظر آید اما واقعیت دارد. خوشبختانه این نوع فوبیا را می توان با گفتار درمانی یا مصرف دارو درمان کرد. 7. فوبیای رنگ برخی هراس ها مانند فوبیای رعد و برق احتیاج به درمان ندارد اما فوبیایی مانند فوبیای رنگ می تواند زندگی فرد را مختل کند. چنین افرادی مدام تلاش می کنند که دنیای اطراف خود را بی رنگ تصور کنند. این ترس ممکن است نسبت به تمام رنگ ها یا حتی رنگ هایی خاص مانند زرد یا سفید باشد. 8. فوبیای آینه اگر از آینه آویخته از دیوار هراس دارید، شما به فوبیای آینه دچار هستید. این ترس ناشی از دیدن تصویر خود در آینه است که شاید علت آن خرافات باشد، مانند وقتی که آینه می شکند و نشانه ای از بدیمنی است. اما یک چیز حقیقت دارد، افراد خودشیفته هیچگاه دچار این فوبیا نمی شوند. 9. فوبیای کار عوامل مختلفی می تواند بر این فوبیا تاثیرگذار باشند مانند فوبیای صحبت در جمع، جمع‌هراسی یا حتی فوبیای شکست. برای درمان این هراس، فرد باید خود را در شرایط محیط کار قرار دهد و سعی کند بر ترس های احتمالی غلبه کند. مصرف دارو نیز می تواند اضطراب وارده را کاهش دهد.
  3. با ترس‌ نجنگید زندگي كنيد؛ همه ما همزمان ترس و شهامت را در وجودمان داريم فكر كنيد يك نفر در زندگي‌تان هست كه 24ساعته دنبال شماست و تعقيب‌تان مي‌كند و هر جا مي‌رويد مدام به شما ترس، نگراني و اضطراب مي‌دهد، اعتمادبه‌نفس‌تان را تخريب مي‌كند و اجازه نمي‌‌دهد كار‌هايي كه مي‌خواستيد را انجام دهيد. فكر كنيد هر بار كه مي‌خواهيد تغييري ايجاد كنيد، مي‌آيد و به شما مي‌گويد: « اگر جاي تو بودم اين كار را نمي‌‌كردم. اگر تو را برنجانند چي؟ اگر شكست بخوري چي؟» فرض كنيد هر بار كه مي‌خواهيد كاري كنيد اين شخص مدام زيرگوش‌تان مي‌خواند كه «پشيمان مي‌شوي، خواهيم ديد چه گندي مي‌زني». ممكن است با خودتان بگوييد هيچ‌وقت چنين شخصي را تحمل نمي‌‌كنید اما باید بدانید كسي كه چنين رفتاري را با شما دارد، همان ترس شماست همه ما نبرد دروني داریم؛ نبردي كه ميان دو بخش از وجودمان در مي‌گيرد؛ يكي بخش منفي و مخرب و دیگری مثبت. در اصل اين نبرد ترس و شهامت است كه آن را بخش روشن‌بين و خودآگاه مي‌ناميم. همه ما همزمان ترس و شهامت را در وجودمان داريم اما اگر بخواهيم بر ترس پيروز شويم، بايد منشا اصلي آن را درك كنيم. واقعيت اين است كه طبيعت ذاتي فكر و ذهن آن است كه عشق بورزد. فكر و ذهن‌تان، شما را دوست دارد اما شيوه و روشي كه براي محافظت از شما در مقابل رويداد‌هاي دردناك به كار مي‌برد « ترس» است. هدف ترس آن است كه شما را در مقابل درد و رنج محافظت كند. منبع و منشا تمامي ترس‌‌ها تنفر از خويشتن نيست بلكه عشق به خويشتن است. ترس از بين نمي‌رود قرار نيست شما ترس را از وجود خود‌تان پاك كنيد. ترس هيچ‌گاه از بين نمي‌رود بلكه شما بايد بخواهيد با ترس‌تان به گونه‌اي متفاوت برخورد كنيد. هر بار با ترس‌تان روبه‌رو مي‌شويد، مي‌توانيد انتخاب كنيد كه چه كسي بر اوضاع مسلط باشد؛ ترس‌تان يا بخش خودآگاه، روشن‌بين و شجاع وجودتان. راز تغيير رابطه‌اي كه با ترس‌تان داريد اين نيست كه تلاش كنيد آن را نابود كنيد، بلكه بايد جرات، شهامت، دانش و خودآگاهي‌تان را از ترس‌تان جلوتر ببريد و عشق به خود‌تان را از ترس‌تان بزرگ‌تر كنيد. ترس‌تان را بد تفسير نكنيد همه ما سوءتعبير‌هايي از ترس داريم؛ سوءتفاهم‌هايي كه باعث مي‌شود بيش از حد در دام ترس‌مان بيفتيم. اولين سوءتعبير اين است كه ترس را نشانه اين بپنداريم كه مرتكب اشتباهي شده‌ايم. فرض كنيد به‌تازگي با مردي براي ازدواج آشنا شده‌ايد كه روزبه‌روز به او نزديك‌تر مي‌شويد. يك روز صبح از اينكه بيشتر با او صميمي شويد ترسيده‌ايد؛ اين ترس را چطور تفسير مي‌كنيد؟ آيا اين ترس نشانه اين است كه نبايد با اين مرد ازدواج كنيد؟ پاسخ احتمالا اين خواهد بود«نه». ترس شما فقط به اين معناست كه از منطقه امن خود خارج شده‌ايد و فراتر از قلمرو « آشنا» قدم برداشته و به حيطه «ناآشنا» رسيده‌ايد. ترس شما صرفا واكنشي انساني و طبيعي در برابر رشد و تغيير است. اغلب انتخاب‌هاي زندگي به خودي خود نه مثبت هستند نه منفي؛ فرافكني‌‌هاي ماست كه احساس مثبت يا منفي را در ما زنده مي‌كند. اين قاعده به‌ويژه درباره ترس هم صادق است. درك و شناخت ماهيت ترس تنها راه تسلط و پيروز شدن بر آن است. خود شما هستيد كه انتخاب مي‌كنيد هر روز از چه چيزي بترسيد و از چه نترسيد. ممكن است كار‌هايي انجام دهيد كه حتي فكر كردن راجع به آنها هم براي ديگران ترسناك باشد اما ممكن است كار‌هايي انجام دهید كه براي ديگران انجام دادنش راحت است اما براي شما بسيار ترسناك است. ذهن شماست كه تصميم مي‌گيرد از چه بترسيد و از چه نترسيد. حالا كه خود‌تان انتخاب مي‌كنيد پس چرا انتخاب ديگري نكنيد؟ ترس هميشه ما را از لحظه اكنون دور مي‌كند و ما را به آيند‌‌ه‌اي موهوم مي‌برد. كافي است از خود‌تان بپرسيد: « آيا همين الان خطري مرا تهديد مي‌كند؟» اين سوال شما را به لحظه اكنون مي‌آورد و كمك مي‌كند با منبع خودآگاه درون‌تان تماس بگيريد. تعبيرش را درك كنيد قرار نيست ترس به شما بگويد كه هيچ كاري نكن و دست روي دست بگذار. اگر درست اين حس را تعبير كنيد خواهيد ديد ترس شما به اين معناست كه تا مطمئن نشده‌ايد چه چيزي در پيش است ادامه ندهيد نه اينكه قدم از قدم برنداريد. ترس قرار است تمام آسيب‌ها و خطراتي كه تصميم‌گيري براي شما دارد به شما نشان دهد چون خطرات زيادي در كمين شماست. بهتر است بدانيد اين احتياط اصلا بد نيست و مي‌تواند كمك كند شما همه جوانب را بسنجيد. آماده‌باش مي‌دهد اگر فكر مي‌كنيد ترس مي‌خواهد اين را به شما القا كند كه شما آمادگي شروع كاري را نداريد، بهتر است يك‌بار ديگر معناي ترس را با خودتان مرور كنيد. ترس مثل يك هم اتاقی احساسي و عاطفي است كه با شما زندگي مي‌كند، با شما حرف مي‌زند و سعي مي‌كند شما را متقاعد كند برخي كارها را انجام دهید و برخي كارها را نه و مدام دارد به شما هشدار مي‌دهد. ترس شما به اين معناست كه آماده باشيد و خودتان را مهيا كنيد، يكي از روياهاي شما در شرف به حقيقت پيوستن است. پس تا آنجا كه توان داريد از آن حمايت كنيد. موانع را نشان مي‌دهد چه به اين موضوع از اين ديدگاه نگاه كرده باشيد و چه نه، شما همواره با ترس رابطه برقرار مي‌كنيد و اين رابطه يكي از مهم‌ترين روابط شما در زندگي است. ترس سعي مي‌كند شما دست بالا را بگيرد. گاهي اوقات ترس را اينطور معني مي‌كنيم كه نبايد دست به انجام كاری بزنيم مگر اينكه هيچ مانعي وجود نداشته باشد. كاري كه حس ترس با شما مي‌كند اين است كه سختي‌ها را به شما نشان دهد. ترس شما به اين معناست كه موانعي در سر راه شما وجود دارد. اين موانع را به تو نشان مي‌دهم تا بتواني چاره‌اي بينديشي و يك‌بار براي هميشه از شرشان خلاص شوي. با ترس‌ نجنگید زندگي كنيد اگر بخواهيد منتظر شويد ترس‌هاي‌تان ناپديد شوند تا بتوانيد دست به كاري بزنيد، ممكن است مجبور باشيد تا ابد صبر كنيد. ترس هميشه با ما خواهد بود؛ ترس واكنش طبيعي بدن ما در برابر برخي رويدادها و موقعيت‌هاست بنابراين كاملا ساده‌لوحانه است كه منتظر باشيم ترس‌هاي‌مان از بين بروند تا دست به كاري بزنيم و زندگي كنيم. به خاطر داشته باشيد ممكن است اين حق انتخاب را نداشته باشيد كه بترسيد يا نترسيد اما اين انتخاب با شماست كه فقط نظاره‌گر ترس‌هاي‌تان باشيد و به‌رغم ترس‌هاي‌تان دست به عمل بزنيد يا اينكه اجازه دهيد آنها شما را فلج كنند. كافي است ترس‌تان را نظاره كنيد و هر بار كه ترسيديد از خود‌تان بپرسيد: « من مي‌ترسم اما ترس هويت واقعي من نيست من آن خودآگاهي و بصيرتي هستم كه ترس‌هايم را مشاهده مي‌كنم.» با ترس‌های‌تان حرف بزنيد اگر مي‌خواهيد با ترس‌تان كنار بياييد و راهي براي روبه‌رو شدن با آن به دست بياوريد بهتر است از ترفند صحبت كردن با ترس‌تان استفاده كنيد. با استفاده از اين ترفند به سادگي مي‌توانيد ترس‌تان را بريزيد و چنانچه كار را به درستي انجام دهيد تفريح خوبي هم خواهد بود. يكي يكي ترس‌هاي‌تان را بيان كنيد و از خود‌تان بپرسيد: «بعد چه؟» اين تمرين به شما اجازه مي‌دهد ترس‌هاي‌تان بريزد و با تصور بدترين حالات ممكن ببينيد كه حتي در بدترين شرايط هم كاري از دست‌تان برمي‌آيد. با بيان واضح و شفاف احساسات و نگراني‌‌ها، افكار ناراحت‌كننده و ترسناك شما تخليه مي‌شود. وقتي ترس‌تان را تخليه كنيد از انرژي‌شان كاسته خواهد شد. درست زماني كه ترس‌هاي‌تان را بيان مي‌كنيد در مقطعي متوجه مي‌شويد هرگز اجازه نخواهيد داد چنين اتفاقات ناگواري بيفتد. شهامت با چه چيز‌هايي تقويت مي‌شود نقطه مقابل مواردي كه ترس را در شما تقويت مي‌كند، چيز‌هايي است كه مي‌تواند خيلي راحت به شما شهامت ببخشد؛ اولين و مهم‌ترين چيزي كه به شما جرات مي‌دهد، عشق است؛ جرات و شهامت شكلي از عشق است. شكلي از عشق به خويشتن و بزرگداشت و گراميداشت حقيقت وجودي و ماهيت واقعي‌تان. علاوه بر اين منبع بزرگ انرژي، برخورداري از پشتيباني ديگران، برنامه‌ريزي روشن و واضح در مورد اهداف، نظم و انضباط، نشست و برخاست با افراد مثبت و حضور در محيط‌هايي كه در آنها تغيير و رشد تاييد مي‌شود، مي‌تواند شما را در جهت داشتن شهامت جلو ببرد. علاوه بر اينكه به روح‌تان بايد در اين مورد بها بدهيد بايد جسم را همسو با روح در جهت رشد پيش ببريد. داشتن تغذيه سالم، استراحت، رفتن به دامان طبيعت و سبك زندگي مناسب همگي مي‌توانند به شما كمك كنند ترس را در خود‌تان ضعيف كنيد. صرفنظر از مواردي كه ذكر شد، بايد خود‌تان نيز براساس شناختي كه از خود‌تان داريد در مسير تقويت جرات و شهامت پيش برويد. چطوری با ترس‌تان روبه‌رو شوید؟ ترس نيرويي دارد كه مي‌تواند خوشحالي و خوشبختي شما را خراب كند. ترس ضعف‌هاي‌تان را تثبيت مي‌كند و اجازه نمي‌دهد رشد كنيد و بين شما و ديگران جدايي مي‌اندازد. ترس كاري مي‌كند روياهاي‌تان را فراموش كنيد اما چند تغيير ساده به شما كمك مي‌كند كمتر بترسيد و شجاعت بيشتري در خود احساس كنيد. آنچه ترس شما را تقويت مي‌كند قضاوت، سرزنش، گوشه‌گيري، انزوا، خستگي، سردرگمي و تشويش است. علاوه بر همه اينها دمخور شدن با افراد منفي‌باف و بدبين و حتي سركوب احساسات و فروخوردن آنها و حضور در محيط‌هايي كه تغيير و رشد شخصي در آنها تاييد و تشويق نشده از جمله مواردي است كه خيلي راحت مي‌تواند ترس شما را قوي كند. حتما خودتان هم مواردي را تجربه كرده‌ايد كه ترس در شما آنقدر بزرگ شده كه نتوانسته‌ايد كاري از پيش ببريد اما بهتر است بدانيد هرچه خودآگاهي و روشن‌بيني‌تان را بالا ببريد، جرات و شهامت‌تان را تقويت كنيد و ترس‌هاي‌تان را ضعيف و ضعيف‌تر كنيد، احساس اقتدار و آزادي بيشتري خواهيد كرد. هميشه با خودتان بگوييد كه نبايد بترسيد. ترس دشمن تفكر و تعقل شماست. ترس مرگي كوچك است كه به نابودي تمام و كمال شما مي‌انجامد. با ترس‌هاي‌تان روبه‌رو شويد و بگذاريد از شما رد شوند. وقتي ترس‌ها را از سر گذرانديد ديگر هيچ‌چيز باقي نمي‌ماند و خود واقعي شما بروز مي‌كند. با تكرار اين جملات انگار با يك چيز عميق در روح‌تان صحبت مي‌كنيد؛ با حقيقتي كه آن را از ياد برده‌ايد.
  4. aghakbar

    شما از چی میترسید؟

    ترس های اصلی بشر از ابتدای هستی تا به امروز چههستند؟ -مرگ... _جنگ... -خشکسالی -خشم خدایانش... شما از چی میترسید، چرا و برای رفعش چکار میکنید؟
  5. هرجا با ترس مواجه می شوید، از آن نگریزید. در واقع از ترس، نشانه ها را دریافت کنید. این نشانه ها علام راهنمایی هستند که به شما می گویند در کدام چهت پیش روید. ترس فقط حریفی است که به شما میگوید - بیا وقتی چیزی واقعا خوب است، ترس آور هم هست، زیرا شناخت و نگاهی تازه به شما می بخشد و شما را به سوی تغییرات خاصی میراند. شما را به مرزی میرساند که اگر عقب نشینی کنید، هرگز خودتان را نخواهید بخشید. همیشه از خودتان به عنوان آدمی ترسو یاد خواهید کرد. اگر پیش روید، خطرناک است هرگاه با ترس روبه رو می شوید، به یاد داشته باشید که عقب نروید، ، زیرا عقب نشینی راه حل نیست. به درون ترس بپرید. اگر از شب تاریک می ترسید، وارد شب تاریک شوید، زیرا تنها راه غلبه بر آن ترس، همین است. تنها راه پشت سر گذاشتن ترس، همین است. وارد شب شوید. هیچ چیز مهم تر از آن نیست. در شب تنها بنشینید و بگذارید شب کار خود را بکند. اگر هم میترسید و می لرزید، به شب بگویید: هر چه میخواهی بکن. من این جا هستم بعد از چند دقیقه خواهید دید که همه چیز آرام گرفته است. تاریکی دیگر تاریک نیست، بلکه روشن شده است. از آن لذت خواهید برد. می توانید آن را لمس کنید، آن سکوت مخملی، آن گستره و آن نوای موسیقی را. قادر خواهید بود از آن تاریکی لذت ببرید و خواهید گفت: چه احمق بودم که از این تجربه ی زیبا میترسیدم
  6. بیشتر ما در رابطه مان با همسر از کشمکش و بگومگو گریزان هستیم. معمولاً آن را چراغ قرمزی در روابط مان می دانیم و البته بیشتر آن را مشکل طرف مقابل مان می دانیم در نتیجه برای حل مشکل به دنبال سرزنش خود یا دیگری هستیم. اما نگران نباشید. اختلاف در رابطه زناشویی مساله ای طبیعی و حتی خوب است که مشکلات روبه افزایش را در رابطه سالم و رو به تکامل نشان می دهد و امکان حل آنها را فراهم می کند. جر و بحث های تند اعتماد، درک متقابل و صمیمیت بیشتری ایجاد می کند. اختلاف در زندگی زناشویی ممکن است ناخوشایند به نظر برسد اما در حقیقت اگر با آن درست برخورد کنیم روابط را به سطح بالاتری از همکاری و سرزندگی سوق می دهد. به جای اینکه اختلاف علامت پایان رابطه باشد می توان آن را کاتالیزوری برای تغییرات مثبت و کشف چیزهای جدید در رابطه دانست. به روش های ملموس زیر توجه کنید. در این موارد اختلاف می تواند سبب تغییرات مثبت در رابطه شود. مهم ترین نکته در دستیابی به نتیجه مثبت از یک جر و بحث تند تغییر زاویه دید است. در طول گفت وگو با همسرتان همیشه به خاطر داشته باشید هر دو با هم اختلاف دارید، طرف مقابل هم جنبه های مثبتی دارد، همه مشکلات را به گردن او نیندازید. ● اختلاف نشانه مشکل دیگری است پرهیز از اختلاف در زندگی زناشویی این واقعیت را تغییر نمی دهد که مساله ای در زندگی زناشویی تان هست که باید به آن رسیدگی شود. اختلافات که بالا می گیرد دلیل بر این است که زن و شوهر باید وقت بیشتری با هم بگذرانند. در غیر این صورت فاصله بیشتری بین آنها ایجاد می شود و بیشتر از هم دور می شوند. اختلاف باعث از نو پیدا شدن ارزش های مهم می شود و کمک می کند زن و شوهر برای یک هدف مشترک دوباره با هم متحد بشوند. هنگامی که در زندگی زناشویی اختلافی پیش می آید طرفین ممکن است دریابند وقت آن رسیده که نقش های کنونی خود را کنار بگذارند و نیز انتظارهایی را که از طرف مقابل دارند تغییر بدهند. اختلاف معمولاً نشان دهنده این است که زن و شوهر روش های قدیمی با هم بودن را پشت سر گذاشته اند و باید پیوسته برای رابطه خود دوباره برنامه ریزی و آن را احیا کنند. ● مشاجره به سبک جدید تصور کنید هنگامی که بین زن و شوهر مشاجره ای درمی گیرد، اگر زیادی پیگیر یا حتی هیجان زده باشید ممکن است چه اتفاقی بیفتد؟ پاداشی که می گیرید صمیمیت بیشتر، دوستی عمیق تر و رابطه متقابل رشدیافته تر است. پنج نکته کمکی زیر را برای استخراج طلای موجود در اختلافات زناشویی به یاد داشته باشید: ۱) از وسوسه سرزنش دیگری بگریزید، دنبال نتیجه گیری هایی باشید که فرصت های خوب نهفته در اختلافات را نمایان کند. فکر کنید اگر این موقعیت می بایست توجه شما را به چیزی کاملاً به دور از مشکل تان جلب می کرد، آن چه می تواند باشد. ۲) از رویاها، خواست ها و ارزش هایی که ممکن است ورای این اختلاف نهفته باشد از همسرتان سوال کنید. «این مساله چه اهمیتی برای تو دارد؟» ۳) درباره انتظارات تان که برآورده نشده یا رویاهایی که از آنها ناامید شده اید و شما را بسیار غمگین کرده خیلی راحت و صادقانه صحبت کنید. «چیزی که واقعاً مرا ناراحت کرده این است که...» ۴) به جای شکایت کردن و غر زدن درخواست خود را مطرح کنید. واضح و مستقیم درباره چیزی که می خواهید صحبت کنید و بی خود درباره چیزهایی که دوست ندارید داد سخن سر ندهید. ۵) منصف باشید و حتی اگر دو درصد از حرف های طرف مقابل درست است آن را پیدا کنید. هیچ کس صددرصد درست نمی گوید و هیچ کس هم صددرصد اشتباه نمی کند. فصل مشترک بین درست ها را پیدا و بر آنها تاکید کنید. و بالاخره به خودتان اعتماد داشته باشید، به همسرتان اعتماد کنید و آگاه باشید چه اتفاقی دارد در رابطه تان می افتد چون شاید هنوز ندانید این اختلافات دارد شما را به کجا می رساند. هنگامی که موفق به درک فرصتی که پیش آمده شدید و کاملاً صادقانه خودتان را محک زدید و مشتاقانه در پی کشف چیزهایی باشید که برای همسرتان اهمیت دارد در همه جنبه های رابطه زناشویی تان رضایتمندی بیشتری احساس خواهید کرد. ● برای بگومگو آمادگی داشته باشید وقتی دو نفر در کنار هم قرار می گیرند مسلم بدانید که اختلاف سلیقه و درگیری به وجود می آید. این کاملاً طبیعی است و نیاز به تغییر و تکامل را نشان می دهد. اگر به این امر آگاه باشید می توانید از قبل برای اختلافات برنامه ریزی کنید و برای آن آماده باشید. بعد از آن برای رسیدن به توافقاتی که می خواهید استفاده کنید. به یاد داشته باشید خیلی آسان تر است که برای اختلاف آمادگی داشته باشید تا اینکه کاملاً در آن غرق شده باشید و بعد بخواهید از آن استفاده کنید. اختلاف قسمتی طبیعی از هر رابطه ای است و بیشتر اوقات نشانه تمام شدن عمر رابطه نیست. باید به اختلافات زناشویی خوشامد گفت چون نشانه ای برای تلاش برای رابطه ای بهتر و تکامل یافته تر و راهی برای فهم متقابل عمیق تر است. ● از رودررویی با همسرتان نهراسید «من از جر و بحث متنفرم»، «ما نمی توانیم مشکلات مان را خوب حل کنیم، پس اصلاً وارد مشاجره نمی شویم»، «من می گذارم او خودش هر کاری دلش می خواهد انجام بدهد». گوش کردن، صحبت کردن، برقراری ارتباط، حل مساله، تصمیم گیری مشترک... اینها لازمه ارتباط بین زن و شوهر هستند. رابطه بدون مهارت های ارتباطی و اختصاص زمان مفید برای صحبت درباره مسائل مشترک خیلی زود به دردسر می افتد و منجر به شکست می شود. به خصوص زوج هایی که شغل های پراضطراب دارند بیشتر باید به این مساله توجه کنند. خیلی زن و شوهرها با هم حرف نمی زنند چون می خواهند از اختلاف و مشاجره بپرهیزند. عقیده نادرستی رایج است که اختلاف و درگیری بد است. یکی از دلایل اصلی اختلافات خانوادگی این است که زن و شوهرها نمی توانند با مسائلی که برایشان پیش می آید، روبه رو بشوند. ممکن است داد و بیداد راه بیندازند اما نمی توانند با صداقت و احترام متقابل با مشکل اصلی مواجه بشوند. انگار اختلاف و برخورد با یکدیگر بی ادبی است. در حالی که اختلاف و برخورد طبیعی و نشانه سلامت رابطه است. زن یا شوهری که باعث ایجاد اختلاف می شود، آدم بدی نیست و کار غلطی انجام نداده است. اختلاف فتح بابی برای مکالمه و حل مشکلات است. از اختلاف و درگیری نترسید. هدف تان نباید پرهیز از درگیری باشد بلکه باید ابزار تکیه کردن بر اختلافات و حل آنها را یاد بگیرید تا بتوانید زندگی خود را دوباره بر اساس آموخته های جدید سازمان دهی کنید. بعضی زن و شوهرها فکر می کنند اگر اختلاف عقیده خود را بروز بدهند رابطه شان در معرض نابودی قرار می گیرند. بنابراین از درگیری فرار می کنند یا ابزارهای ناکارآمدی را به کار می گیرند که مشکل را سریع اما سطحی حل می کند. مصالحه یا به اجبار قبول کردن خواسته همسر دو تا از این ابزارهای ناکارآمد هستند. معمولاً اگر به زن و شوهری که اختلاف دارند توصیه شود به خاطر دیگری کوتاه نیایند، تعجب می کنند. مگر مصالحه لازمه زندگی مشترک نیست؟ واقعیت این است که تصمیم هایی که بر اساس مصالحه گرفته می شوند فاقد خلاقیت لازم هستند و معمولاً پایدار نمی مانند. مطمئناً هرچند وقت یک بار لازم است یکی از زوجین مصلحت اندیشی کند و بر سر مساله ای با دیگری کنار بیاید اما درباره تصمیمات مهم مصالحه ممکن است عصبانیت و مقاومت به بار بیاورد. مصالحه معمولاً نتیجه این است که هر دو نفر درباره مساله ای واداده اند تا با هم به توافق برسند و تصمیم نهایی هم نسخه تعدیل شده دو نظر و عقیده قوی و محکم است. اگر بخواهید از زیر بار اختلاف و درگیری فرار کنید، مصالحه روش بسیار خوبی است. به نظر می رسد با مصالحه می توان اغتشاش ها را فرو نشاند و هر دو طرف را راضی و خوشحال کرد، اما آنچه واقعاً اتفاق می افتد این است که هر دو طرف احساسات خود را زیر پا می گذارند. ممکن است یکی از زن و شوهر از مصالحه رنجیده باشد و منتظر دستاویزی باشد تا ثابت کند تصمیم گیری غلط بوده و باید بر اساس نظر او تصمیم می گرفتند. دیگری ممکن است فکر کند کار کاملاً درستی انجام داده که نظرش را به همسرش تحمیل نکرده اما هنگامی که مصالحه نتیجه رضایتبخشی دربر نداشته باشد او هم احساس ناخشنودی می کند. کمی روی این موضوع فکر کنید تا خودتان دریابید تصمیمات مشترکی که بر اساس مصالحه گرفته اید چقدر دوام داشته اند. قبول اجباری یا مجبور کردن دیگری به پذیرش عقیده یکی دیگر از راه های پرهیز از اختلاف در روابط بین زن و شوهرها است. ممکن است زن یا شوهر، هر کدام که توانایی قانع کردن دیگری را دارد، دیگری را وادار به پذیرش نظر خاصی بکند. در حالی که معنی پذیرش این نیست که او هم آن نظر را قبول دارد. در حقیقت نفر دوم فقط برای پرهیز از جنگ و دعوا وانمود به پذیرش کرده و تسلیم شده است. پس اشتباه نکنید. نه همسرتان را وادار به پذیرش نظر خودتان بکنید و نه به زور نظر او را بپذیرید. به این ترتیب اختلاف تان حل نمی شود و بدتر از آن اینکه مشکل پنهان می شود و روزی عمیق تر سر باز می کند. اگر وقتی را برای صحبت کردن با همسرتان اختصاص ندهید، اگر به پرورش رابطه تان اهمیت ندهید و اگر از اختلافات سازنده و برخوردهای سالم طفره بروید رابطه تان دیر یا زود فرو می پاشد. پس از همین الان دست به کار بشوید و مهارت های ارتباطی خود را تقویت کنید. از وقت خود خوب استفاده کنید و رابطه ای معنی دار و دوستانه با همسرتان ایجاد کنید. ● اگر اختلاف خوب است چرا حال مان را بد می کند اختلافات زناشویی طبیعت دوگانه و متضادی دارد. بسته به اینکه چطور با آن کنار بیایید، ممکن است سازنده یا مخرب باشد. ممکن است فکرهای جدید و خارق العاده و زاویه دیدی تازه درباره چیزی که تاکنون به آن توجه نکرده اید برایتان به ارمغان بیاورد. اما اگر درست با آن برخورد نکنید ممکن است باعث دل شکستگی و خرد شدن عزت نفس و غرور آدم بشود. مشکلی که زن و شوهرها در اختلافات زناشویی دارند خود اختلاف نیست بلکه بیشتر روش برخورد افراد با احساسات شان است که متاسفانه جزء جدانشدنی اختلافات است. اشتباه بیشتر مردم این است که بدون اینکه بفهمند کدام احساس شان درگیر ماجرا است سعی می کنند مشکل را به طور مجرد حل کنند. آنها مشکلات را له می کنند و حین این کار احساسات خودشان را هم که به آن مشکلات آویخته له می کنند. درست است که این کار مشکلات را از سر راه کنار می زند اما به احساساتی که در آن دخیل هستند آسیب می رساند. به همین علت است که بگومگوهای زناشویی حال شما را بد می کند. این مشکل از تمرکز بیش از حد بر مشکل به جای احساسات درگیر در آن ناشی می شود.
  7. Mohammad Aref

    ترس در کودکان

    چرا کودکان از تاریکی می ترسند؟ برخی کودکان قادر نيستند در تاريکی بخوابند. وحشت برخی کودکان از تاريکی، برخلاف تصور بعضی از والدين که آن را تلاش کودک برای جلب توجه می دانند، می تواند ناشی از شب کوری باشد. پژوهشگران می گويند که اين ناراحتی نادر و تشخيص طبی آن دشوار است. چشم اکثر مردم پس از مدت کوتاهی به تاريکی عادت می کند، اما چشم برخی از کودکان، که ظاهرا از هيچ گونه ضعف بينايی رنج نمی برند و در محيط پرنور به خوبی می بينند، به تاريکی عادت نمی کند. تـــــــــرس از ســــايه پژوهشگران بيمارستان عمومی "گارتناول" در شهر گلاسکو در اسکاتلند با انتشار نتايج تحقيقات خود در "نشريه پزشکی بريتانيا" يکی از دو نوع ناراحتی مادرزادی شب کوری را تشريح کرده اند. والدين يک دختربچه سه ساله که او را نزد پزشکان برده بودند گفتند که بچه بی وقفه از نابينايی در تاريکی شکايت می کند. او به سختی به خواب می رفت و در تاريکی قادر به حرکت از يک اتاق تاريک به اتاق تاريک ديگر نبود، در حالی که می توانست به سوی محيط روشن حرکت کند. پدر و مادر کودک او را تنها پس از آن که مشخص شد خواهر سه ماهه اش به ضعف بينايی مبتلا است نزد پزشک بردند. مورد دوم به يک دختربچه دو ساله مربوط می شد که علاوه بر مشکل بينايی در تاريکی دائم به اشيا برخورد می کرد و زمين می خورد. اين دختر بچه نيمه شب درحال گريه از خواب برمی خاست اما به اتاق خواب پدر و مادرش نمی رفت و شديدا وحشتزده می شد. او همچنين از سايه می ترسيد. پزشکان دريافتند که در خانواده اين کودک، مشکلات بينايی از جمله شب کوری سابقه دار است. به اين کودک چراغ قوه ای داده شد تا در تاريکی با خود حمل کند و اتاق خواب او شب ها روشن نگاه داشته شد. به نظر می رسد به اين ترتيب وحشت او از شب برطرف شده باشد. گروه پژوهشگران که سرپرستی آن را "گوردون داتون"، متخصص چشم به عهده داشت، نوشت: "نابينايی شبانه در کودکان می تواند باعث وحشت عميق از تاريکی شود." وی افزود: "تشخيص اين ناراحتی و اختيار دادن به کودک برای کنترل نور محيط می تواند زندگی خانوادگی را متحول کند. منبع
×
×
  • اضافه کردن...