رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'تربیت بچه ها'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. Rose6

    شیوه صحیح تربیت کودک

    تربیت کردن بچه‌ها، کار درستی است و اتمام حجت کردن، بعضی وقت‌ها، خیلی هم لازم است شیوه تربیتی که برای فرزند خود انتخاب می کنیم ممکن است به رفتاری که از او سر می زند و سن او، خلق و خو و سبک تربیتی ما متفاوت باشد. به برخی از این راهکارهای پیشنهاد شده اشاره می کنیم. تشویق رفتارهای مثبت پذیرش رفتارهای مثبت و تشویق او بهترین کار برای ادامه رفتارهای مثبت است. به عبارت دیگر وقتی کار مثبتی می کند کار خوبش را مورد تحسین قرار دهید. بگذارید کودک خودش نتیجه طبیعی رفتارهای بدش را ببیند نیازی به سخنرانی و سرزنش کردن نیست. بنابراین این بار که یک اسباب بازی را شکست، بی توجه به این کار به او بفهمانید که دیگر نمی تواند با آن بازی کند. محرومیت گاهی اوقات یک رفتار بد نتیجه طبیعی یا منطقی به همراه ندارد و یا فرصتی برای تبیین آن ها نداشته اید. بنابراین محرومیت می تواند به کودک ناپسند بودن رفتارش را نشان دهد. به عنوان مثال اگر کودک تا زمان معینی کاری که از او خواسته شده انجام ندهد نمی تواند برنامه عصر تلویزیون را تماشا کند. این شیوه به شرطی موثر است که محرومیت با نوع کار ناپسند کودک همخوانی داشته باشد. جداسازی این شیوه فقط زمانی موثر است که بدانید کودک دقیقا چه عمل خطایی را و چه اندازه عمدی انجام داده است. دقایقی او را در مکانی نه چندان راحت تنها بگذارید. این شیوه زمانی موثر می افتد که کودک بفهمد هدف از این محروم سازی چه چیزی بوده است. این شیوه از ۲ سالگی به بعد موثر است و به ازای هر سال سن کودک می توان او را تنها گذاشت. مثلا برای یک کودک ۴ ساله، ۴ دقیقه جداسازی موثر است. در سنین پایین این روش بسیار موثر است زیرا محرومیت از حضور در کنار پدر و مادر برای کودک دشوار است.نباید فراموش کنیم که تنبیه جسمی کودک به افزایش پرخاشگری، خشونت و میل به ضربه زدن به دیگران و توجیه رفتارهای خشن از سوی کودک تلقی می شود و جایگاهی در شیوه های تربیتی موثر ندارد. شیوه تربیتی خود را با خلق و خوی کودک مطابقت دهید کلید اصلی شیوه تربیتی مناسب درک شخصیت خلق و خوی کودک است تا در کنار آن بتوانید استعدادها و تمایلات او را بهتر شناسایی کنید. در مورد شیوه تربیتی خود تا حد امکان با کودک مشورت کنید. به شخصیت کودک احترام بگذارید حتی زمانی که قصد تربیتی دارید به او احترام بگذارید. بچه هایی که از پدر و مادر خود احترام می بینند بیشتر به آن ها احترام می گذارند اگر کمی سخت گیری کردید یا عصبانی شدید از او عذرخواهی کنید. همان طور که دوست دارید او با شما رفتار کند با او رفتار کنید. صبور باشید هر شیوه ای اگر عجولانه و با انتظارات نابه جا پیاده شود، نتیجه نخواهد داد. اگر با یک شیوه نتیجه نگرفتید مایوس نشوید و آن را ادامه دهید. قواعدی را که خود تعیین کرده اید هرگز زیر پا نگذارید و هرگز در مقابل دیگران از رفتارهای ناشایست او صحبت نکنید. وقتی حرکتی ناشایست از او سر زد پس از اعمال شیوه تنبیهی مناسب از او نخواهید عذرخواهی کند یا درباره آن کار سخنرانی نکنید. به او کمک کنید پس از تنبیه به روال عادی برگردد. بدایند کدام شیوه تربیتی با کودک شما تناسب دارد قبل از اعمال تنبیه مطمئن شوید او منظور شما را از عملی که به نادرست انجام داده، فهمیده است. گاهی اوقات والدین منظور خود را به درستی بیان نمی کنند و یا توقعی فراتر از توانایی کودک از او دارند. به دنبال ریشه بعضی رفتارها باشید اگر رفتار ناشایستی به تکرار از او سر زد، بخشی از تلاش خود را برای علت یابی آن معطوف کنید. شاید کودک از واقعه یا حادثه ای متاثر شده و در واکنش به آن دست به رفتارهای نادرست و غیرقابل توجیه می زند. شاید تحت استرس قرار دارد و نمی تواند از آن به کسی بگوید. بنابراین با شناسایی ریشه این مشکلات سعی کنید بهتر به او کمک کنید.
  2. در تربیت فرزندان، تنبیه باید در کنار تشویق انجام شود به این معنی که وقتی کودک کار خوبی انجام می‌دهد باید تشویق شود تا آن رفتار خوب را تکرار کند و تشویق تقویت‌کننده یک حالت مثبت است در مقابل تنبیه از یک فعالیت یا رفتار بد بازدارندگی ایجاد می‌کند. متأسفانه در فرهنگ ما و در ذهن والدین نخستین چیزی که شکل می‌گیرد داد زدن بر سر کودک یا تنبیه بدنی است در حالی که این تنبیه به هیچ عنوان مورد تأیید نیست. این رفتار والدین به عنوان بازدارنده کارایی نخواهد داشت. چرا که هر رفتاری از سوی والدین که باعث ترس و نگرانی کودک شود مانند چشم‌غره یا کتک باعث ناهنجاری رفتاری در آینده می‌شود. بهترین تنبیه کودک، تشویق نکردن اوست. به عبارتی باید کودک را از فعالیت‌ها و کاری که مطابق میل و خواسته اوست به طور موقت محروم کرد. مثلاً اگر کودک درس نخواند، خواهر یا برادر خود را اذیت کرد یا بی‌انضباطی کرد می‌توان در مقابل او را از رفتن به سینما یا مهمانی موقتاً منع کرد. متأسفانه والدین در مواجهه با کار بد کودکان می‌خندند یا به او باج می‌دهند. تنبیه به طور کلی مردود نیست، تنبیه در کنار تشویق اگر به موقع استفاده شود، باعث سوق دادن رفتار کودک یا نوجوان به مسیر صحیح، منطقی و جامعه‌پسند خواهد شد. برای تنبیه سن خاصی مطرح نیست و حتی برای کودکان 3-2 ساله در صورت انجام رفتار بد، باید تنبیه یا رفتار بازدارنده اعمال شود. برخی والدین اگر چه تنبیه بدنی را برای کودکان خود به کار نمی‌گیرند اما با «چشم‌غره» سعی در تربیت فرزندان خود دارند و معتقد هستند «یک نگاه برای بازداشتن کودک کافی است» غافل از اینکه این نگاه از 100بار کتک زدن بدتر است. زیرا کودک برای مقابله با پدر و مادر مبادرت به تکرار آن رفتار ناپسند می‌کند. همچنین تنبیه بدنی هم عواقب جبران ناپذیری دارد. این امر باعث برانگیختن نفرت و احساس خشم کودک نسبت به والدین می‌شود. شاید این طور به نظر برسد که کودک بعد از چند دقیقه کتک را فراموش می‌کند و به بازی ادامه می‌دهد اما در واقع این تنبیه در ناخودآگاه او می‌ماند و نوعی عقده حقارت، ناراحتی و خشم نسبت به والدین پیدا می‌کند چرا که ضعف و قوانین اجتماعی مانع مقابله به مثل می‌شود. کودک در مقابل پدر یا مادر کوتاه می‌آید و همین مسئله احساس سرخوردگی را در او ایجاد می‌کند. تنبیه‌های مکرر در بزرگسالی به افسردگی و اضطراب منجر می‌شود. به طور مثال کودکی که پدر یا مادر عصبی دارد، با انجام هر کار بد دائم دچار اضطراب و نگرانی ناشی از ترس تنبیه بدنی و کتک می‌شود. به گفته وی، کودکانی که زیاد تنبیه می‌شوند در زندگی اجتماعی موفق نخواهند بود. والدین باید این واقعیت را بپذیرند که تنبیه بدنی کودکان مشکلات زیادی برای آحاد جامعه به وجود می‌آورد. افرادی که از تنبیه‌‌ بدنی به عنوان ابزار استفاده می‌کنند به نوعی بیمار و نیازمند روان درمانی هستند چون نتوانسته‌اند تحمل کنند و آستانه تحمل‌پذیری پایین دارند. افرادی که تنبیه می‌شوند نیز در آینده نیاز به درمان پیدا می‌کنند و اغلب در بزرگسالی به دلیل افسردگی به پزشک مراجعه می‌کنند. رفتارهایی از جمله تحقیر، تمسخر یا مقایسه با همسالان هم از دیگر رفتارهای غلط والدین است. این رفتار، تنبیه همراه با تبعیض است که علاوه بر ایجاد نفرت نسبت به والدین، نفرت و ناراحتی نسبت به خواهر، برادر یا دیگر همسالان را نیز به دنبال دارد.
  3. peyman sadeghian

    جملاتی که ممنوع اند

    بعضی مواقع، ما ابتدا صحبت می کنیم و بعد در باره آنچه گفته ایم به تفکر می پردازیم. در حالی که به عنوان پدر و مادر، باید به یاد داشته باشیم که کودکان گفته های ما را خیلی جدی می گیرند و اغلب به آن بها می دهند، حتی وقتی که ما منظور خاصی از گفتن آن مطالب نداریم. کافی است که ببینیم گفته های پدران و مادران تا چه اندازه روی ما تأثیرگذار بوده است. دوستانی را می شناسیم که آنچه را والدینشان 20 سال پیش به آنها گفته اند چه خوب و چه بد، به یاد دارند. ما باید مواظب تأثیر گفته هایمان روی کودکان باشیم. انتخاب کلمات بسیار مهم است. قدرت آنها در ساختن، تشویق کردن و مقتدر کردن بسیار زیاد است و برعکس، می تواند مخرب و تضعیف کننده بچه ها باشد. در ادامه این یادداشت به برخی از اشتباهات گفتاری رایج والدین در برخورد با فرزندان و شیوه درست بیان آنان اشاره می نمائیم؛ امید است شما والد گرامی و متعهد، بتوانید با شناخت جملات منفی ومخرب و متعاقب آن حذف آن جملات از خزانه گفتمانی خود با فرزند، گامی مهم را در جهت پرورش صحیح و مدبرانه خود بردارید. آن جملات عبارتند از: از چه رو نمی‌توانی مانند فلانی باشی؟ "مریم" پیوسته تکالیفش را انجام می‌دهد و دندان هایش را مسواک می‌زند. لیکن برادرش "رضا"، این گونه نیست و تمام امور را باید به وی یادآور شد. چرا او قادر نیست همانند " مریم " باشد؟ روان شناسان گفته‌اند که مقایسه صرفا موجب افزایش حسادت بین برادر و خواهر می‌گردد. به باور یک روانشناس کودک" در صورتی که بچه‌ای با خواهر یا برادرش یا بچه دیگری مقایسه شود، احتمالا از وی بیزار می‌گردد. در عوض مقایسه کردن بچه‌ها، برای فرزندتان دقیقا مشخص سازید که از او چه می‌خواهید؟! اتاق تمیز؟ میز مرتب؟ آن بخش از کردار بچه را که مایلید تغییر کند، به دقت مشخص سازید. برای فرزندتان تشریح کنید که خوی‌های نیکو، چه یاری‌هایی به او می‌کند. مثلا به او توضیح دهید که عادت انجام به موقع تکالیف، سبب می‌شود نمرات ممتازی کسب کند و در این حالت نباید دلواپس باشد که تابستان نیز به مدرسه برود. چنانچه بچه متوجه شود که شما میل دارید وی، کردارش را در پاره ای از موارد عوض کند تا بهتر از آنچه هست، بشود، در این صورت یقینا تغییرات فرزندتان را شاهد خواهد بود. چرا مانند بچه های خردسال رفتار می‌کنی؟ رفتار فرزند هفت ساله شما در یک تالار غذاخوری مانند بچه چهارساله است. شما شرمنده می‌شوید و به وی یادآوری می‌کنید که به چه دلیل نظیر خردسالان رفتار می‌کنی؟ پیامد کار چه می‌شود؟ به بچه اهانت شده و او اکنون با تنفر فراوان، همه نمک را از درون نمکدان بیرون می‌ریزد! از اطلاع خود در مورد استعدادهای فرزندتان برای ترغیب و پیشرفت وی سود بجویید نه این که برچسب شخصیتی به وی بزنید. به عنوان مثال اگر بگویید:" تو با هوشی و من می‌دانم که اینکار از عهده ات بر می‌آید" خیلی دلگرم کننده تر و ملایم تر از این است که چنین بگویید:" تو باهوش ترین بچه دنیا هستی" عوض ناراحت ساختن بچه، بکوشید شرایطی را مهیا سازید که از پس تغییر دادن فرزندتان به طرز دلخواه برآیید. نسبت به رفتار فرزندتان، به نحو غیر مستقیم بازتاب نشان دهید. مثلا می‌توانید بگویید:" می‌دانم که دوست داری پیش از رفتن به بستر، تلویزیون تماشا کنی و من مایل نیستم این فرصت را از تو بگیرم، ولی چنان چه تغییر رویه ندهی، نمی‌گذارم چنین کنی." با این حرف بچه در می‌یابد که احتمالا آن چیزی را که دوست دارد، از کف می‌دهد. چرا این اندازه ژولیده و نامرتبی؟ فرزندتان، پوشاک نظیف و مرتبی به تن دارد، لیکن درست یک ساعت بعد با یک تی شرت کثیف، شلوار پاره و موهای به هم ریخته جلوی شما حاضر می‌شود. انتقاد کردن از بچه، زمینه را برای کشاکش فراهم می‌سازد. امکان دارد پدرومادر بپرسند، پس ما برای مهار فرزندمان چه باید بکنیم؟ روانشناسان بدین سوال، این سان جواب می‌دهند:" هنگامی‌که بچه تصمیم می‌گیرد با دوستانش بیرون برود، بگذارید هر لباسی را که مایل است، بپوشد لیکن چنان چه با شما برای شام خوردن بیرون می‌آید، نباید هر لباسی را که می‌خواهد، بپوشد. فرزندتان باید فرابگیرد که در موقعیت های متفاوت، چه بپوشد. والدین می‌توانند شیوه صحیح را درباره موضوعات گوناگون به بچه بگویند". تو بامزه ترین، قشنگ ترین و زورمندترین بچه دنیایی! حتی یک لقب مثبت نابجا احتمالا باعث محدودیت بچه شده و مانع می‌شود که وی خودش را به واقع آن گونه که هست، ببیند و بشناسد. مثلا چنانچه بگویید:" تو از تمام بچه ها، هوشمندتری"، امکان دارد سبب شود که او حس کند، هیچ گاه با شکست روبه رو نمی‌شود. از اطلاع خود در مورد استعدادهای فرزندتان برای ترغیب و پیشرفت وی سود بجویید نه این که برچسب شخصیتی به وی بزنید. به عنوان مثال اگر بگویید:" تو با هوشی و من می‌دانم که اینکار از عهده ات بر می‌آید" خیلی دلگرم کننده تر و ملایم تر از این است که چنین بگویید:" تو باهوش ترین بچه دنیا هستی" می‌توانید این مورد را بیازمایید. یقینا برچسب بد زدن به بچه مانند غیب گویی از منش وی عمل می‌کند. به عنوان مثال اگر به او گفته شود "تنبل"، مایل است حتی تنبل تر اقدام کند زیرا مطمئنش ساخته اید که تن پروری جزو جدانشدنی شخصیت اوست. پدر و مادر باید بکوشند عوض لقب منفی به کودک دادن، آن چیزی را که به واقع مورد نظرشان است، بر زبان بیاورند. آیا بچه کلا تنبل است؟ امکان دارد او امور روزانه اش را بدون یادآوری به اجرا در نیاورد. در این صورت والدین باید بچه را با روش جایزه دادن یا تبیه کردن، ملزم به انجام کارهای روزمره کنند. تو چقدر احمق هستی! یکی از هدف‌های اصلی در تربیت فرزند، ایجاد اعتماد به نفس در بچه است. به جای چنین عباراتی، جهت بهبود کردار فرزندتان اهتمام ورزید سخنان ترغیب کننده و مثبت بیان دارید. به او یاد بدهید که چگونه کاری را به درستی صورت دهد. مثلا، چنان چه فرزندتان بدون توجه به رفت و آمد خودروها، به وسط خیابان می‌دود، می‌توانید به وی بگویید:" موقع عبور از خیابان، باید دستم را بگیری". هنگامی‌که بچه دستتان را گرفت، اضافه کنید:" تو خیلی باهوشی که دستم را میگیری. حالا می‌توانیم با خیال راحت از خیابان رد شویم." برخی اوقات آرزو می‌کنم که ای کاش بچه ای نداشتم آنچه فرزندتان از عبارت بالا می‌فهمد، این است: " تو ارزش نداری و من تو را نمی‌خواهم". او این حرف را به دل می‌گیرد و حتی تا بزرگسالی به یادش می‌ماند. آیا شما اینقدر بی خردید که به بچه بگویید:" ای کاش اصلا تورا نداشتم!". در عوض چنین بگویید:" بعضی وقت ها مرا خیلی ناراحت می‌کنی." بهتر آن است که پدر و مادر قواعد پیش گقته را اجرا کنند تا بدین حد از خشمناکی نرسند. وقتی بچه می‌داند که پدرومادرش چه انتظاری از وی دارند و مشاهده می‌کند که با او دمسازند، یقینا رفتار نیکوتری در پیش خواهد گرفت مرا تنها بگذار تمام پدر و مادرها پاره‌ای اوقات مایلند تنها باشند. ولی در صورتی که پرخاش کنان از فرزندتان بخواهید که ایشان را به حال خود گذارد، می‌اندیشد که دوستش ندارید. سعی کنید بچه‌ها را در انجام امور روزانه شرکت دهید. حتی یکی بچه سه ساله هم می‌خواهد در آماده ساختن میز شام یاری کند. اگر موقعی که بچه ها به شما احتیاج ندارند، وقتی را برای سپری ساختن با آنان اختصاص دهید، در این حالت زمانی که توجه شما به اجرای سایر امور است، بچه ها کمتر مزاحم شما می‌شوند.آن هنگام که لازم است تنها باشید، می‌توانید به بچه بگویید:" من خیلی تو را دوست دارم، اما حالا بسیار کار دارم." به او فرصت دهید که دریابد شما بعدا مدتی را با او می‌گذرانید. در صورتی که فرزندتان اصرار کرد، می‌توانید بگویید:" چنانچه بار دیگر حرفم را قطع کردی، ناچارا باید به اتاقت بروی، چون اینجا اتاق من است." این روشی در جهت دور کردن بچه نیست بلکه یک راه کار تربیتی به حساب می‌آید. خفه شو! این عبارت سبب می‌گردد که بچه حس کند شما کوچک ترین علاقه‌‌ای به شنیدن نظرش ندارید و اندک اندک به این نتیجه دست می‌یابد که او فردی ناتوان در طرح هر پیشنهادی است. شما می‌توانید با آرامش و خونسری به او بگویید:" ساکت باش" و اگر این لحن کلام بی اثر باشد، آن را با خونسردی لیکن محکم تر بیان کنید. یا امکان دارد تلویزیون را خاموش کنید و وی را به اتاقش بفرستید. یادتان باشد که بچه ها همه چیز را از انگاره (الگوی) خود فرا می‌گیرند. در صورتی که می‌خواهید فرزندتان مودب باشد، باید نخست خودتان با ادب باشید. هیچ گاه به هم سن و سالتان نمی‌گویید" خفه شو!" پس به بچه تان هم نباید چنین حرفی بزنید. این کار را بکن وگرنه...! ترساندن‌های بی‌مورد، در نهایت به زدوده شدن قدرت شما می‌انجامد. این قبیل گفتار سبب می‌گردد که بچه به رفتار ناپسندش ادامه دهد تا ببیند شما تصمیم دارید چه کنید. روش مطلوب، چینش تنبیه ویژه ای است که می‌توانید به کار ببندید. مثلا به اوبگویید: " اگر حالا دست از این کارت نکشی، یک هفته کامل باید در خانه بمانی." یا " در صورتی که مجددا این عمل را تکرار کنی، حق نداری پس از ناهار بازی کنی." اینجاست که بچه می‌فهمد شما قادرید او را از برخی چیزهایی که دوست دارد، محروم سازید. اگر حالا همراه من نیایی، دیگر با تو کاری ندارم و برای همیشه کنارت می‌گذارم! هر گز بچه ها را از رهاکردنش نترسانید. پدر و مادر باید برای فرزندشان پناهگاه امنی باشند، تا از آنجا بچه ها بتوانند به دنیا گام نهند. در غیر اینصورت آنان از حیث رفتاری، به افرادی وابسته وبدون اعتماد به نفس بدل می‌گردند. چنانچه کودک نوپایی دارید که گوشه خیابان نشسته و تکان نمی‌خورد، باید بگویید:" یا با من بیا یا دستت را می‌گیرم و با خود می‌برم." و اگر ضرورت ایجاد کرد، بلندش کنید و با خود ببرید. اگر فرزندتان دوست دارد وقت تلف کند، بکوشید به وی توجه بیشتری داشته باشید. مثلا بگویید:" تو دقیقا پنج دقیقه وقت داری تا با دوستت بازی کنی و بعد باید برویم." این کلام موثرتر از آن است که بچه را بترسانید به این که او را می‌گذارید و می‌روید. اگر حرف‌های ناصحیح به فرزندتان زده‌اید، فرصت‌های زیادی برای جبران آنها ندارید. باید اذعان داشت که اینان ویژگی برگشت ناپذیری دارند روانشناسی موسوم به فلمینگ توصیه می‌کند که: " به نزد فرزندتان بشتابید، وی را در آغوش بگیرید و بگویید من حرف‌های زشتی به تو زده ام؛ برخی اوقات که از کوره در می‌روم، سخنانی به تو می‌گویم که به هیچ عنوان دوست ندارم متاسفم." این برخورد نه فقط موجب بهبودی رابطه شما با فرزندتان می‌شود، بلکه ایشان می‌آموزند که وقتی در شرایطی قرار می‌گیرند که سبب خشمگینی‌شان می‌گردد، باید چه کرده و چگونه خویشتن را مهار کنند. این دستور مهم را به خاطر بسپارید:" پیوسته دست به کاری بزنید که بچه‌ها پی ببرند، دوستشان دارید." بخش خانواده ایرانی تبیان گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی
×
×
  • اضافه کردن...