جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'تراکم شهری'.
2 نتیجه پیدا شد
-
در دهه های اخیر جمعیت کشور دچار تحولات عمده ای شده است. رشد سریع شهرنشینی و روند لجام گسیخته گسترش شهر های بزرگ در کشورهای روبه رشد مشکلات اجتماعی – اقتصادی و فیزیکی بیشماری را پدید آورده است که علت آن را نیز میتوان در همین عوامل جستجو کرد. این رشد جمعیتی که تا کنون روند صعودی داشته است، آثار مخربی را در ساختار سکونتگاههای انسانی ایجاد نموده است. شهرها نیز که مظهر تمدن عصر حاضر به شمار می روند بیشتر از سایر سکونتگاهها متحمل این اثار منفی شده اند؛ به گونهای که معضلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی امروز در شهرها زاییده این افزایش بی اندازه و سریع ارزیابی می شوند. آنچه بیش از همه در شهرها تحت تأثیر افزایش جمعیت قرار گرفته است کالبد و ساختار شهر است. شهر های موجود کشور خصوصاً کلان شهرها و شهر های بزرگ، به شهرهایی پراکنده و غیرمنسجم با رشد افقی تبدیل شده اند و روز به روز بر وسعت آنها افزوده میشود. گسترش افقی شهرها که پاسخی به کمبود مسکن است، نیاز به برنامه ریزی را در راستای مهار و کنترل گسترش در سطح پررنگ میسازد. گسترش عمودی و اعمال تراکم های جمعیتی بالا در سال های اخیر تلاشهایی است که به این منظور صورت گرفته است. به عبارتی تراکم (ساختمانی و جمعیتی) ابزاری است که سیاست استفاده از فضا را معلوم میدارد. موضوع تراکم از جمله مسائلی است که هم میتواند علت باشد و هم معلول، علت ایجاد تغییر و تحولات چشمگیر در کالبد شهر و معلول اتفاقات ناخواسته بسیار. موضوع تراکم از ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، حتی اقلیمی و کالبدی میتواند محل بحث باشد. توان مالی مردم در تامین هزینه های مسکن و زمین و خدمات شهری همگی بر روند شکل گیری تراکم شهری و تحقق تراکم های پیش بینی شده در طرح های توسعه شهری موثر می افتند.همچنین به طور متقابل آثار اقتصادی تراکم های تحقق یافته نیز چشمگیرند. برای مثال تراکم بالا در یک محدوده سبب جذب سرمایه گذاری ها به آن مکان می گردد. رابطه تراکم با موضوعات اجتماعی و فرهنگی نیز قابل بحث است. رشد جمعیت، تغییر و دگرگونی در ساختار و بعد خانوار، مهاجرت و حرکت های جمعیتی داخل شهرها، تمایلات فرهنگی و تغییر در الگوهای سکونتی از جمله عوامل موثر بر تعیین تراکم هستند. تغییرات کالبدی شاخص ترین نتیجه اعمال تراکم های مختلف است. سیستم حمل و نقل شهری، معابر، کاربری زمین و سطح و سرانه آن نقش موثری در وضعیت تراکم دارند. تراکم های تحقق یافته نیز تاثیر قطعی بر روی ساختار و بافت شهری می گذارند و می تواند سیما و منظر شهری را تحت تاثیر خود قرار دهد.عوامل اقلیمی نیز باید به عنوان فاکتوری مهم در تعیین حدود تراکم مورد استفاده قرار گیرند. زیرا بی توجهی به این آن سبب از بین رفتن آسایش ساکنین و مصرف انرژی مضاعف جهت جبران کاستی ها می باشد. مهمترین فاکتورهای اقلیمی عبارتند از: باد و تابش خورشید. در تعیین تراکم های شهری مسائل زیست محیطی و توجه و ازریابی آنها ضرورری است. به طور کلی باید گفت عوامل زیست محیطی سهم بزرگی در شکل گیری و توسعه شهرها ایفا می کنند و از سوی دیگر توسعه بی رویه شهرها محیط زیست شهری را تحت تاثیر خود قرار می دهند. یافتن نسبت بهینه و جمع بین عوامل فوق در تعیین تراکم های شهری مستلزم شناخت میزان تاثیر هر یک از این عوامل است. امروزه در شهرهایی که با بحران مسکن روبه رو هستند و یا در آستانه چنین بحرانی قرار دارند، توسعه و استمرار حیات شهری در معرض خطر قرار دارد. چرا که رشد سریع و گسترش افقی شهرها، منابع زیست محیطی شهر را می بلعد و با صرف انرژی های تجدیدناپذیر آینده آن را تهدید می کند.طراحان و برنامه ریزان شهری مجبور به اتخاذ تهمیداتی جهت حل یا کاهش این مسائل هستند. زمینه های اصلی این تهمیدات شامل: سیاست های بلند مرتبه سازی، انبوه سازی، تغییر قوانین مالیاتی، وضع قوانین استفاده از زمین و سیاست افزایش تراکم ساختمانی می باشند. منبع: پژوهشکده شهرسازی و معماری سپیدار
-
اهمیت آشنا شدن با چالش های ناشی از تراکم جمعیت در تجارب بین المللی از این روست که ضمن بازشناسی ماهیت مسائل می توان به تنوعات و اشکال مختلف آنها نیز پی برد. مسئله تراکم جمعیتی به واسطه ماهیتش می تواند ابعاد مشترکی در جوامع گوناگون داشته باشد ، لیکن به دلیل مشروط شدن آن توسط عوامل اقتصادی ، اجتماعی ، محیطی تجلیات و نمودهای خارجی خاصی در کشورها و حتی شهرهای متفاوت پیدا می نماید. ایالات متحده آمریکا تغییرات تراکم جمعیت از دهه ۱۹۶۰ در آمریکا تفاوت شدیدی را با روندهای قبلی نشان داده است. علاوه بر تغییرات جمعیت و تراکم در مقیاس ملی و منطقه ای، در مقیاس شهرهای آمریکا نیز تغییراتی در توزیع جمعیت مشاهده میگردد. در واقع از جمعیت نواحی فقیرنشین شهرها کاسته شده و به جمعیت نواحی مطلوب تر شهری افزوده گردیده است. کاهش جمعیت شهری این گونه مناطق در مورد شهر نیویورک نیز دیده شده است. نواحی فقیرنشین شهرها معمولاً بسیار فشرده و متراکم اند.چنانچه تراکم را در قالب تعداد ساکنان در هر واحد مسکونی در نظر بگیریم، میتوان گفت، شهرهای آمریکا شاهد کاهش تراکم بودهاند. به طور مثال در طول یک دهه تعداد متوسط افراد هر خانوار از ۳۱/۳ در سال ۱۹۶۰ به ۱۱/۳ در سال ۱۹۷۰ تقلیل یافته است، تعداد واحدهای مسکونی که بیش از یک خانوار سکنه داشته باشد کاهش یافته و برعکس تعداد واحدهای مسکونی که تنها در تصرف خانوار یک نفره هستند، افزایش چشمگیری را نشان میدهد. لیکن چنانچه تراکم را به مفهوم تعداد واحدهای مسکونی در واحد سطح تعریف کنیم، شهرهای آمریکا با افزایش تراکم رو به رو بودهاند. یکی از دلایل این موضوع روی آوردن به احداث ساختمانهای چند واحدی است که نتیجه افزایش تقاضای مسکن از سوی خانوارهای کم جمعیت میباشد. یکی از پدیدههای مهم شهری در تاریخ یک قرن اخیر آمریکا، دائمی جمعیت کلانشهرها و حومه شهری بوده است.به دنبال چنین مسئله ای در سال ۱۹۶۹ کمیته ملی سیاست رشد شهری پیشنهاد کرد که دولت آمریکا نقش فعالی در برنامه ریزی و مکان یابی توسعههای آتی شهری بر عهده بگیرد. مطابق توصیههای کمیته مزبور میبایست در ۳۰ سال آینده، ایالات متحده اقدام به ساخت ۱۰۰ شهر جدید صدهزارنفری و ۱۰ شهر یک میلون نفری مینمود و شهرهای مزبور ۲۰ میلون نفر از رشد جمعیت را در خود جای میدادند و ۳۵ میلون نفر دیگر میبایست در نواحی کلانشهرهای موجود جذب میشدند. معضل اساسی این مسئله این است که احداث شهرهای جدید در آمریکا همیشه با مشکل رو به رو بوده است. برای مثال، از سال ۱۹۴۷ تنها ۶۳ شهر و شهرک جدید ساخته شده است که فقط سه مورد آنها برای جمعیت بیش از ۲۵۰ هزار نفر پیش بینی شده بودند. در صورتی که شهرهای جدید مورد نیاز احداث نگردند، قطعاً نواحی کلانشهری موجود همچنان بیشتر از سهم خود رشد جمعیت را جذب خواهند کرد. ژاپن مسائل جمعیت و تراکم شهری در آمریکا بدون شباهت با مسائل کشورهای دیگر نیست. در یک مطالعه تطبیقی در مورد تراکم شهری در آمریکا و ژاپن به مشابهت مسائل و تفاوت در رویکردهای دو کشور به مسئله تراکم پرداخته شده است. ژاپن نیز نظیر آمریکا کشوری صنعتی است که نیمی از جمعیت آن بهطور متراکم در سطحی معادل یک پنجاهم، سطح کشور زندگی میکنند. تحقیق مزبور نشان از موفقیت نسبی بیشتر رویکرد ژاپنیها در تأمین مسکن و کاستن از اراضی برای رشد سریع شهری در مقایسه با تجربه آمریکا مینماید. برخی از بررسیهای تطبیقی در مورد مسئله در شهرهای آمریکا و ژاپن در قسمت زیر ارائه میشود. در حالی که علل اصلی مسائل در ژاپن و آمریکا مشابهند و عبارتند از توزیع نامتعادل جمعیت در سرزمین و عدم استفاده یا استفاده ناکافی از اراضی نواحی شهری، لیکن ژاپنیها بهبه شکل مناسبتری در نزدیکی یکدیگر و به صورت متراکم زندگی میکنند. همچنین ژاپنیها از نظر برآورده ساختن نیاز به مسکن از آمریکاییها موفق تر بودهاند. زیرا با داشتن جمعیتی برابر نصف آمریکا سالانه ۲ میلون واحد مسکونی تولید نمودهاند، در حالیکه آمریکا تنها ۶/۱ میلیون واحد مسکونی میتواند تولید کند.میزان تراکم جمعیتی در شهرهای جدید ژاپن بسیار بیشتر از شهرهای جدید آمریکاست. در حالی که چنین تراکمی برای ژاپنیها برابر ۱۳ الی ۱۸ واحد مسکونی در جریب میباشد، تراکم جمعیتی در شهرهای جدید آمریکا فقط دو الی سه واحد مسکونی در جریب است. بنابراین برخی صاحبنظران توصیه میکنند که در سیاست توسعه شهرهای جدید آمریکا میبایست تجدیدنظر کلی به عمل آورند. لیکن همین صاحبنظران هشدار دادهاند که مسلماً افزایش تراکم نمیبایست در حد تراکمهای فوق العاده زیاد ژاپنیها باشد، زیرا آمریکاییها زمینه فرهنگی متفاوتی در انطباق با محیطهای شلوغ ومتراکم دارند. یکی از علل موفقیت تراکم زیاد ساختمانهای مسکونی در ژاپن، ریشههای مذهبی و سنتهای زندگی متراکم حتی در روستاها بوده است. بر اساس چنین سابقه ای مسائلی همچون توجه به نظم انفرادی، آبروی خانوادگی، پاکیزگی و احترام به حقوق دیگران در شهروندان ژاپنی نهادینه شده است. جمع بندی ژاپنیها بر خلاف آمریکاییها، یا استرالیاییها که جوامعی چند ملیتی میباشند، جامعه ای همسان و فاقد تنوع مذهبی و نژتدی هستند که این خود امکان زیست متراکم تر را تسهیل نموده است. بر اساس مرور مختصری که بر مسئله تراکم جمعیتی در چند کشور جهان انجام گردید، معضلات را میتوان در دو سطح سیاست گذاری و تکنیکی خلاصه کرد. همان گونه که اشاره گردید، اغلب تحقیقات نشان میدهد که توزیع مناسب جمعیتی چه از طریق طبیعی یا از طریق مهاجرت به صورت موردی و کوتاه مدت ممکن نیست. بنابراین در نمونههای مطالعه شده بر ضرورت تدوین سیاست ملی رشد شهری جمعیت برای تعیین تکلیف در مورد مکانهای شهری که میبایست به جمعیت پیش بینی شده جهت چند دهه آینده کشور پاسخ دهند تاکید شده است. در نبود چنین سیاستی حرکت و توزیع جمعیت و درنتیجه توزیع تراکمها به صورت غیر قابل کنترل و بدون آمادگی جهت جذب آنها صورت میگیرد و همانند وضع فعلی در برخورد نقاط با تراکم کم و غیراقتصادی و در پاره ای از نقاط با تراکم بسیار زیاد و مسائل مرتبط با آن رو به رو شده و با روند افول جمعیت نواحی روستایی وتراکم بیش از حد نواحی کلانشهری ادامه پیدا خواهد کرد. از بعد تکنیکی علاوه بر لزوم پیگیری روشهایی جهت مطالعه عوامل مؤثر بر تراکم جمعیتی و در نتیجه تدوین ابزارهایی برای پیش بینی آثار تراکمهای مختلف نیاز مبرم به مجموعه روشهایی جهت کنترل تراکم وجود دارد. امروزه کشورهای زیادی نظیر آمریکا، استرالیا، انگلستان و ژاپن اهمیت بسیاری برای مبحث تراکم در مقررات و ضوابط طراحی محیط و سنجش کیفیتهای محیطی قائل اند. بسیاری از کشورها از مفهوم ضریب سطح زیربنا (F.A.R) جهت کنترل تراکم استفاده مینمایند. معدودی از کشورها نیز از سطح جامع تری نظیر سیستم استاندارد LUI (سیستم شدت استفاده از زمین) استفاده میکنند شایان ذکر است که در سیستم LUI در کنار ضریب سطح زیربنا مجموعه ای از متغیرهای دیگر نظیر ضریب فضای باز، ضریب فضای باز مفید، ضریب فضای تفریحی، ضریب پارکینگ نیز بهطور یکپارچه جهت کنترل تراکم و همچنین برای کنترل محیطی در طراحی نواحی مسکونی به کار گرفته میشوند. منابع: عزیزی، محمدمهدی: تراکم در شهرسازی، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۸۰ منبع: پژوهشکده شهرسازی و معماری سپیدار
- 1 پاسخ
-
- 1
-
-
- تجارب جهانی تراکم شهری
- تراکم در شهرسازی
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :