مثل زهری تلخ در شیرینی قندی کثیف
بر لبانت نقش بست آن روز لبخندی کثیف
خوب یادم هست آن لبخند زهرآلود را
پارک ساعی، ساعت شش، عصر اسفندی کثیف
پنج ماه از بیستم اسفند تا مرداد رفت
ما جدا اما رقم میخورد پیوندی کثیف
رفتی و در نکبت تنهاییاش جان کند دل
مثل یک زندانی مسلول در بندی کثیف
بیتو تهران چیست ؟ آیا از بلندی دیدهای ؟
آسمانی تیره، برجی کج، دماوندی کثیف