جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'اکولوژی'.
2 نتیجه پیدا شد
-
مقدمه هر موجود زندهاي براي برخي از فرآوردهها و فرايندهاي زيستي اساسي بطور انکارناپذيري به محيط زيست خود و بويژه به موجودات زنده ديگر وابسته است. لازمه بقا ، همبستگي گروهي است و بررسي چگونگي اين همبستگيها مورد توجه دانش اکولوژي است. دانش اکولوژي مجموعه شناختهايي است که انسان درباره اثرات محيط بر روي موجودات زنده ، اثرات موجود زنده بر روي محيط و ارتباطات متقابل بين موجودات زنده دارد. وقتي موجود زندهاي از لحاظ بوم شناسي مورد مطالعه قرار ميگيرد، هدف اين است که معلوم شود، چرا موجود مورد نظر در محيطهاي خاص و تحت شرايط معيني زندگي ميکند؟ شرايط محيطي چه اثراتي بر موجود زنده دارند؟ و موجود زنده به نوبه خود چه تحولاتي در محيط پديد ميآورد؟ طبيعي است که خود انسان به عنوان يک موجود زنده ، متاثر از عوامل محيط و موثر بر روي عوامل طبيعت در چارچوپ مطالعات اکولوژي از توجه و اهميت ويژهاي برخوردار است. تعريف جامعه گياهي کوچکترين واحد اجتماعات گياهي را جامعه گياهي مينامند. يک جامعه گياهي مانند ساير جامعهها از افراد متعددي تشکيل يافته است که در بعضي صفات با يکديگر شباهت دارند و همين اشتراک منافع و وجود صفات مشترک سبب شده است که در شرايط واحد برويند و به طريق همزيستي معنوي با يکديگر زندگاني کنند. بنابراين دو اجتماع گياهي که از لحاظ سيماي ظاهري و ترکيب و صفات بوم شناختي (فراواني ، بارز بودن يا غلبه ، تراکم ، اهليت ، توانايي زيستي ، طبقه بندي ، وابستگي و ...) با يکديگر مشابه باشند، جامعه گياهي واحدي را تشکيل ميدهند. تعريف جامعه شناسي گياهي دانشي که اجتماعات گياهي را مورد بررسي قرار ميدهد و درباره صفات مختلف آنها ، تغييرات حاصل از نفوذ شرايط محيط در اجتماعات مذکور و همچنين تکامل اين اجتماعات بحث و گفتگو ميکند، جامعه شناسي گياهي ناميده ميشود. دانش جامعه شناسي اعم از اينکه جامعه مورد نظر انساني يا جانوري يا گياهي باشد، هيچ گاه با يک فرد از آن اجتماع سروکار ندارد، بلکه با گروه و توده افراد در ارتباط است. صفات بوم شناسي صفات بوم شناسي عبارتند از: فراواني ، بارز بودن ، تراکم ، اهليت ، توانايي زيستي ، طبقه بندي ، وابستگي و غيره. صفات مختلف بوم شناختي ، جامعههاي گياهي را از يکديگر مشخص ميکند و سبب تمايز آنها از يکديگر ميشود. مثلا فراواني ، تعداد افراد يک گياه در واحد سطح است و غلبه معرف پوشش و سطحي است که گياه اشغال کرده است. بنابراين فراواني و غلبه يک گونه گياهي ، در جامعههاي مختلف متفاوت است و يک گياه ممکن است فراوان باشد، ولي پوشش زياد نداشته باشد. بالعکس گياه ديگر هر چند به فراواني نوع اول نباشد، ولي ممکن است پوشش زيادي داشته باشد و از لحاظ غلبه بر او پيشي بگيرد. بطور کلي در يک جامعه گياهي يک يا دو گياه غالب وجود دارد. گياهان غالب ممکن است يک ساله ، چند ساله ، درختچه و يا درخت باشند که به نسبت بيشتري از محيط خود بهرهمند ميشوند. نامي که به يک جامعه گياهي داده ميشود، از گياهان غالب آن جامعه گرفته شده است. مانند جامعه راشستان و بيدستان. وابستگي گياهان به جامعههاي مختلف يکسان نيست. مثلا بعضي از گياهان در جامعههاي مختلف ديده ميشوند و گياه هر منطقهاي محسوب ميگردند. در حالي که بعضي ديگر در جامعههاي محدودتري ظاهر ميشوند، لذا نميتوانند خود را با محيطهاي مختلف و عوامل گوناگون سازش دهند و ناچار در همه جوامع ديده نميشوند. بعضي ديگر فقط به جامعه خاصي بستگي دارند و در شرايط محدودي که در آن جامعه برايشان فراهم است، ظاهر ميگردند. در چنين حالتي اين گياهان معرف آن جامعه محسوب ميشوند. عوامل پراکنش گياهان شرايط مختلف محيط در همه نقاط سطح زمين به يک ميزان فراهم نيست و از اين رو در نقاط مختلف ، گياهان متفاوتي ديده ميشوند. بطور کلي عوامل اکولوژي عبارتند از : عوامل آب و هوايي يا اقليمي ، عوامل خاکي ، عوامل زيستي. اين است که ترکيب و سيماي رستنيهاي مختلف در هر گوشه جهان مشخص است و با نقاط ديگر تفاوت فاحش دارد. به عنوان مثال اختلاف تابش نور خورشيد در عرضهاي جغرافيايي مختلف در ترکيب و سيماي مدارات مختلف تغييراتي ايجاد ميکند. بطوري که سيماي جنگلهاي استوايي کاملا با سيماي جنگلهاي معتدل فرق ميکند. با اين حال اگر شرايط محيط در دو نقطه مساوي و يکنواخت باشد، نيز ممکن است در ترکيب رستنيهاي آن دو نقطه اختلاف شديد مشهود گردد، زيرا موانع طبيعي بسياري ميتوانند از پراکنش گياهان در نقاط مناسب جلوگيري کنند. عوامل طبيعي مانند اقيانوسها ، کوهها و بيابانها مانع کلي پراکندگي گياهان در دو محيط مشابهاند و اگر اين سدهاي طبيعي ، قارهها و خشکيها را از يکديگر جدا نميساخت، شايد پراکنش بسياري از گياهان مختلف جهان سريعتر صورت ميگرفت. عوامل آب و هوايي گياهان تحت تاثير آب و هوا قرار گرفته و شکل زيستي خاصي مييابند، يعني شکل و سيماي ظاهري آنها تا حدي تابع آب و هواي محيطشان ميشود و در اين صورت ميتوانند کم و بيش از تقسيمات کلي آب و هوايي موثر واقع شوند. بديهي است درختان و جنگلها همواره بر اثر تعريق ، مقدار متنابهي بخار آب دفع ميکنند و بر مقدار بخار آب جو به ميزان قابل ملاحظهاي ميافزايند. در اين صورت مناطق جنگلي همواره در اثر باران مشروب ميشوند و داراي آب و هواي مرطوباند. هر قدر تعداد درخت در محيطي کمتر باشد و به جاي آن بوتههاي گياه و چمنزار سطح خاک را بپوشاند، به همان نسبت از بارندگي محيط و رطوبت زمين کاسته ميشود. دما و بارندگي از عوامل اقليمي مهمي هستند که ظهور گونههاي مختلف گياهي و رويش آنها را تعيين ميکنند. دما بر فعاليتهاي تعرق ، تنفس ، رويش ، رشد و توليد مثل تاثير ميگذارد. بارندگي ساليانه عامل اصلي در تعيين انتشار گياهان است. بطور کلي جنگلها ، نواحي پرباران را اشغال ميکنند. صحراها در نواحي کم باران ديده ميشوند و علفزارها در نواحي داراي بارندگي متوسط وجود دارند. نور سومين عامل اقليمي مهمي است که در رشد گياه ، گل دادن و فتوسنتز آن تاثير بسزايي دارد. بسياري از گونهها نيازهاي نوري نسبتا معيني دارند. برخي از آنها مانند رستنيهاي کف جنگل ، براي رشد به نور کم و بعضي ديگر مانند درختان به نور زياد دارند. عوامل خاکي عواملي که در پراکنش ، رشد و بقاي گياه تاثير ميگذارند، عبارتند از: دماي خاک ، مقدار آب ، اکسيژن ، مواد آلي ، مواد کاني و درجه اسيدي خاک. دماي خاک در رشد گياه بويژه از لحاظ تاثير در جذب آب و مواد کاني ، عامل موثري به شمار ميآيد. در دماهاي پايين ، دراز شدن ريشه متوقف گشته، سبب کندي نفوذ آن به طبقات واجد آب و مواد کاني ميشود، لذا ميزان جذب آب و مواد کاني کاهش مييابد. باکتريها نيز در خاک سرد غير فعالاند. بنابراين مواد کاني به اندازه کافي در دسترس ريشه قرار نميگيرد. در اين صورت کشتکاران ناگزيرند از کودهاي نيتروژندار استفاده کنند. دماي پايين خاک و هوا ، همراه با بادهاي شديد ، سبب کوتاه ماندن گياهان نواحي کوهستاني ميشوند. عوامل زيستي گياهان در طبيعت همراه با ساير موجودات زنده ، اعم از جانور و گياه ، زندگي ميکنند و از اين رو هر يک از آنها کم و بيش در زندگي موجودات ديگر تاثير دارد. بطور کلي طبيعت ميدان تنازع بقاست و ضعيف همواره مغلوب قويتر از خود ميشود. جانوران و پستانداران گوشتخوار ، پستانداران علفخوار را طعمه خود ميسازند و علفخواران از رستنيها و گياهان وحشي تغذيه ميکنند و کمک آنها به جامعه گياهي فقط ريختن فضولات و تقويت جزئي خاک است. خرگوش و موش و مورچه خسارات زيادي به جامعههاي گياهي وارد ميسازند، ولي در اثر احداث راهروهاي زير زميني خاک را تهويه ميکنند و يا آنکه در پراکندگي دانهها و ساير فعاليتها بوم شناسي موثرند. بنابراين جانوراني که در جامعه گياهي زيست ميکنند، هر در وضع محيط زيستي خود موثرند و اثرات سودمند يا زيانبخش بر روي آن جامعه باقي ميگذارند و حالت تعادل را برقرار ميسازند، بطوري که از بين رفتن يکي از آنها موازنه طبيعي آن جامعه را بر هم ميزند و دگرگون ميسازد. تنازع بقا يکي از مسائل مهم زيستي جهان گياهي و از خواص عمومي جوامع گياهي به شمار ميرود و در بين افراد يک گونه و يا گونههاي مختلفي که در مجاورت يکديگر ميرويند و داراي نيازهاي مشترکاند و به وجود ديگري نياز ندارند، حکمفرماست. بنابراين تنازع بقا از مشخصات جامعههاي گياهي است.هنگامي که گياه در شرايط مناسب ميرويد و در معرفي کمبود مواد غذايي و عواملي مانند نور و هوا واقع نشده است، يعني ريشه آن به راحتي از آب و مواد غذايي استفاده ميکند و ساقه و برگ آن نيز از نور و هوا بهرهمند ميگردد و بطور کلي مزاحمتي براي گياه مجاورش فراهم نميسازد، مسئله تنازع بقا مفهومي ندارد. ولي پس از آنکه تعداد افراد رو به افزايش گذاشت و گياهان مختلف با يکديگر تماس نزديک حاصل کردند و به عبارت ديگر ، اصطکاک منافع بين آنها ايجاد شد، گياه قويتر ، گياه ضعيفتر را حتي اگر از افراد همان گونه باشد، در مضيقه ميگذارد و از شرايط زندگي و حق حيات محروم ميسازد تا حدي که باعث از بين رفتن آن ميشود. بنابراين تنازع بقا معرف کمبود مواد و عوامل مورد نياز براي زندگي گياه است و نشانگر آن است که آب و نور و مواد غذايي به حد کافي در اختيار کليه گياهان ديگر قرار ندارد. توالي گياهي بطور کلي مراحل تغيير تدريجي يک اکوسيستم را که در مدتي طولاني و در طول قرنها رخ ميدهد، توالي گويند. در توالي بوم شناختي ، اجتماعات مختلف بطور متوالي و منظم در محل معيني پديد ميآيند. ترتيب اجتماعات که از روي سنگ برهنه آغاز ميشود و مثلا تا تشکيل يک جنگل بلوط و گردو ادامه مييابد، توالي اوليه نام دارد، يعني قبلا اجتماعي در اين محل وجود نداشته است. در موارد ديگر اجتماعاتي که در گذشته بوده و از بين رفتهاند، همچنان بر ويژگيهاي محيط فيزيکي اثر خواهند داشت. به عنوان مثال اين اثر وقتي رخ ميدهد که جنگلي با آتش سوزي ويران شود. توالي در اين محل يعني روي خاکي آغاز ميشود که با فعاليتهاي اجتماعات پيشين تعديل شده است. بنابراين ترتيب اجتماعات در مناطقي که قبلا در آنها اجتماع زيستي وجود داشته، نمونههاي توالي ثانويه هستند.
- 1 پاسخ
-
- 2
-
- وابستگي گياهان به جامعههاي مختلف
- اکولوژی
- (و 4 مورد دیگر)
-
اکولوژی گیاهی از نظر انواع موجودات زنده مورد مطالعه ، دانش بوم شناسی به بوم شناسی گیاهی ، جانوری و انسانی تقسیم می*شود. موضوع بوم شناسی گیاهی بررسی روابط بین گیاهان مختلف با خود و با محیط پیرامون آنهاست. مقدمه هر موجود زنده*ای برای برخی از فرآورده*ها و فرایندهای زیستی اساسی بطور انکارناپذیری به محیط زیست خود و بویژه به موجودات زنده دیگر وابسته است. لازمه بقا ، همبستگی گروهی است و بررسی چگونگی این همبستگیها مورد توجه دانش اکولوژی است. دانش اکولوژی مجموعه شناختهایی است که انسان درباره اثرات محیط بر روی موجودات زنده ، اثرات موجود زنده بر روی محیط و ارتباطات متقابل بین موجودات زنده دارد. وقتی موجود زنده*ای از لحاظ بوم شناسی مورد مطالعه قرار می*گیرد، هدف این است که معلوم شود، چرا موجود مورد نظر در محیطهای خاص و تحت شرایط معینی زندگی می*کند؟ شرایط محیطی چه اثراتی بر موجود زنده دارند؟ و موجود زنده به نوبه خود چه تحولاتی در محیط پدید می*آورد؟ طبیعی است که خود انسان به عنوان یک موجود زنده ، متاثر از عوامل محیط و موثر بر روی عوامل طبیعت در چارچوپ مطالعات اکولوژی از توجه و اهمیت ویژه*ای برخوردار است. تعریف جامعه گیاهی کوچکترین واحد اجتماعات گیاهی را جامعه گیاهی می*نامند. یک جامعه گیاهی مانند سایر جامعه*ها از افراد متعددی تشکیل یافته است که در بعضی صفات با یکدیگر شباهت دارند و همین اشتراک منافع و وجود صفات مشترک سبب شده است که در شرایط واحد برویند و به طریق همزیستی معنوی با یکدیگر زندگانی کنند. بنابراین دو اجتماع گیاهی که از لحاظ سیمای ظاهری و ترکیب و صفات بوم شناختی (فراوانی ، بارز بودن یا غلبه ، تراکم ، اهلیت ، توانایی زیستی ، طبقه بندی ، وابستگی و ...) با یکدیگر مشابه باشند، جامعه گیاهی واحدی را تشکیل می*دهند. تعریف جامعه شناسی گیاهی دانشی که اجتماعات گیاهی را مورد بررسی قرار می*دهد و درباره صفات مختلف آنها ، تغییرات حاصل از نفوذ شرایط محیط در اجتماعات مذکور و همچنین تکامل این اجتماعات بحث و گفتگو می*کند، جامعه شناسی گیاهی نامیده می*شود. دانش جامعه شناسی اعم از اینکه جامعه مورد نظر انسانی یا جانوری یا گیاهی باشد، هیچ گاه با یک فرد از آن اجتماع سروکار ندارد، بلکه با گروه و توده افراد در ارتباط است. صفات بوم شناسی صفات بوم شناسی عبارتند از: فراوانی ، بارز بودن ، تراکم ، اهلیت ، توانایی زیستی ، طبقه بندی ، وابستگی و غیره. صفات مختلف بوم شناختی ، جامعه*های گیاهی را از یکدیگر مشخص می*کند و سبب تمایز آنها از یکدیگر می*شود. مثلا فراوانی ، تعداد افراد یک گیاه در واحد سطح است و غلبه معرف پوشش و سطحی است که گیاه اشغال کرده است. بنابراین فراوانی و غلبه یک گونه گیاهی ، در جامعه*های مختلف متفاوت است و یک گیاه ممکن است فراوان باشد، ولی پوشش زیاد نداشته باشد. بالعکس گیاه دیگر هر چند به فراوانی نوع اول نباشد، ولی ممکن است پوشش زیادی داشته باشد و از لحاظ غلبه بر او پیشی بگیرد. بطور کلی در یک جامعه گیاهی یک یا دو گیاه غالب وجود دارد. گیاهان غالب ممکن است یک ساله ، چند ساله ، درختچه و یا درخت باشند که به نسبت بیشتری از محیط خود بهره*مند می*شوند. نامی که به یک جامعه گیاهی داده می*شود، از گیاهان غالب آن جامعه گرفته شده است. مانند جامعه راشستان و بیدستان. وابستگی گیاهان به جامعه*های مختلف یکسان نیست. مثلا بعضی از گیاهان در جامعه*های مختلف دیده می*شوند و گیاه هر منطقه*ای محسوب می*گردند. در حالی که بعضی دیگر در جامعه*های محدودتری ظاهر می*شوند، لذا نمی*توانند خود را با محیطهای مختلف و عوامل گوناگون سازش دهند و ناچار در همه جوامع دیده نمی*شوند. بعضی دیگر فقط به جامعه خاصی بستگی دارند و در شرایط محدودی که در آن جامعه برایشان فراهم است، ظاهر می*گردند. در چنین حالتی این گیاهان معرف آن جامعه محسوب می*شوند. عوامل پراکنش گیاهان شرایط مختلف محیط در همه نقاط سطح زمین به یک میزان فراهم نیست و از این رو در نقاط مختلف ، گیاهان متفاوتی دیده می*شوند. بطور کلی عوامل اکولوژی عبارتند از : عوامل آب و هوایی یا اقلیمی ، عوامل خاکی ، عوامل زیستی. این است که ترکیب و سیمای رستنیهای مختلف در هر گوشه جهان مشخص است و با نقاط دیگر تفاوت فاحش دارد. به عنوان مثال اختلاف تابش نور خورشید در عرضهای جغرافیایی مختلف در ترکیب و سیمای مدارات مختلف تغییراتی ایجاد می*کند. بطوری که سیمای جنگلهای استوایی کاملا با سیمای جنگلهای معتدل فرق می*کند. با این حال اگر شرایط محیط در دو نقطه مساوی و یکنواخت باشد، نیز ممکن است در ترکیب رستنیهای آن دو نقطه اختلاف شدید مشهود گردد، زیرا موانع طبیعی بسیاری می*توانند از پراکنش گیاهان در نقاط مناسب جلوگیری کنند. عوامل طبیعی مانند اقیانوسها ، کوهها و بیابانها مانع کلی پراکندگی گیاهان در دو محیط مشابه*اند و اگر این سدهای طبیعی ، قاره*ها و خشکیها را از یکدیگر جدا نمی*ساخت، شاید پراکنش بسیاری از گیاهان مختلف جهان سریع*تر صورت می*گرفت. عوامل آب و هوایی گیاهان تحت تاثیر آب و هوا قرار گرفته و شکل زیستی خاصی می*یابند، یعنی شکل و سیمای ظاهری آنها تا حدی تابع آب و هوای محیطشان می*شود و در این صورت می*توانند کم و بیش از تقسیمات کلی آب و هوایی موثر واقع شوند. بدیهی است درختان و جنگلها همواره بر اثر تعریق ، مقدار متنابهی بخار آب دفع می*کنند و بر مقدار بخار آب جو به میزان قابل ملاحظه*ای می*افزایند. در این صورت مناطق جنگلی همواره در اثر باران مشروب می*شوند و دارای آب و هوای مرطوب*اند. هر قدر تعداد درخت در محیطی کمتر باشد و به جای آن بوته*های گیاه و چمنزار سطح خاک را بپوشاند، به همان نسبت از بارندگی محیط و رطوبت زمین کاسته می*شود. دما و بارندگی از عوامل اقلیمی مهمی هستند که ظهور گونه*های مختلف گیاهی و رویش آنها را تعیین می*کنند. دما بر فعالیتهای تعرق ، تنفس ، رویش ، رشد و تولید مثل تاثیر می*گذارد. بارندگی سالیانه عامل اصلی در تعیین انتشار گیاهان است. بطور کلی جنگلها ، نواحی پرباران را اشغال می*کنند. صحراها در نواحی کم باران دیده می*شوند و علفزارها در نواحی دارای بارندگی متوسط وجود دارند. نور سومین عامل اقلیمی مهمی است که در رشد گیاه ، گل دادن و فتوسنتز آن تاثیر بسزایی دارد. بسیاری از گونه*ها نیازهای نوری نسبتا معینی دارند. برخی از آنها مانند رستنیهای کف جنگل ، برای رشد به نور کم و بعضی دیگر مانند درختان به نور زیاد دارند. عوامل خاکی عواملی که در پراکنش ، رشد و بقای گیاه تاثیر می*گذارند، عبارتند از: دمای خاک ، مقدار آب ، اکسیژن ، مواد آلی ، مواد کانی و درجه اسیدی خاک. دمای خاک در رشد گیاه بویژه از لحاظ تاثیر در جذب آب و مواد کانی ، عامل موثری به شمار می*آید. در دماهای پایین ، دراز شدن ریشه متوقف گشته، سبب کندی نفوذ آن به طبقات واجد آب و مواد کانی می*شود، لذا میزان جذب آب و مواد کانی کاهش می*یابد. باکتریها نیز در خاک سرد غیر فعال*اند. بنابراین مواد کانی به اندازه کافی در دسترس ریشه قرار نمی*گیرد. در این صورت کشتکاران ناگزیرند از کودهای نیتروژن*دار استفاده کنند. دمای پایین خاک و هوا ، همراه با بادهای شدید ، سبب کوتاه ماندن گیاهان نواحی کوهستانی می*شوند. عوامل زیستی گیاهان در طبیعت همراه با سایر موجودات زنده ، اعم از جانور و گیاه ، زندگی می*کنند و از این رو هر یک از آنها کم و بیش در زندگی موجودات دیگر تاثیر دارد. بطور کلی طبیعت میدان تنازع بقاست و ضعیف همواره مغلوب قویتر از خود می*شود. جانوران و پستانداران گوشتخوار ، پستانداران علفخوار را طعمه خود می*سازند و علفخواران از رستنیها و گیاهان وحشی تغذیه می*کنند و کمک آنها به جامعه گیاهی فقط ریختن فضولات و تقویت جزئی خاک است. خرگوش و موش و مورچه خسارات زیادی به جامعه*های گیاهی وارد می*سازند، ولی در اثر احداث راهروهای زیر زمینی خاک را تهویه می*کنند و یا آنکه در پراکندگی دانه*ها و سایر فعالیتها بوم شناسی موثرند. بنابراین جانورانی که در جامعه گیاهی زیست می*کنند، هر در وضع محیط زیستی خود موثرند و اثرات سودمند یا زیانبخش بر روی آن جامعه باقی می*گذارند و حالت تعادل را برقرار می*سازند، بطوری که از بین رفتن یکی از آنها موازنه طبیعی آن جامعه را بر هم می*زند و دگرگون می*سازد. تنازع بقا یکی از مسائل مهم زیستی جهان گیاهی و از خواص عمومی جوامع گیاهی به شمار می*رود و در بین افراد یک گونه و یا گونه*های مختلفی که در مجاورت یکدیگر می*رویند و دارای نیازهای مشترک*اند و به وجود دیگری نیاز ندارند، حکمفرماست. بنابراین تنازع بقا از مشخصات جامعه*های گیاهی است.هنگامی که گیاه در شرایط مناسب می*روید و در معرفی کمبود مواد غذایی و عواملی مانند نور و هوا واقع نشده است، یعنی ریشه آن به راحتی از آب و مواد غذایی استفاده می*کند و ساقه و برگ آن نیز از نور و هوا بهره*مند می*گردد و بطور کلی مزاحمتی برای گیاه مجاورش فراهم نمی*سازد، مسئله تنازع بقا مفهومی ندارد. ولی پس از آنکه تعداد افراد رو به افزایش گذاشت و گیاهان مختلف با یکدیگر تماس نزدیک حاصل کردند و به عبارت دیگر ، اصطکاک منافع بین آنها ایجاد شد، گیاه قویتر ، گیاه ضعیفتر را حتی اگر از افراد همان گونه باشد، در مضیقه می*گذارد و از شرایط زندگی و حق حیات محروم می*سازد تا حدی که باعث از بین رفتن آن می*شود. بنابراین تنازع بقا معرف کمبود مواد و عوامل مورد نیاز برای زندگی گیاه است و نشانگر آن است که آب و نور و مواد غذایی به حد کافی در اختیار کلیه گیاهان دیگر قرار ندارد. توالی گیاهی بطور کلی مراحل تغییر تدریجی یک اکوسیستم را که در مدتی طولانی و در طول قرنها رخ می*دهد، توالی گویند. در توالی بوم شناختی ، اجتماعات مختلف بطور متوالی و منظم در محل معینی پدید می*آیند. ترتیب اجتماعات که از روی سنگ برهنه آغاز می*شود و مثلا تا تشکیل یک جنگل بلوط و گردو ادامه می*یابد، توالی اولیه نام دارد، یعنی قبلا اجتماعی در این محل وجود نداشته است. در موارد دیگر اجتماعاتی که در گذشته بوده و از بین رفته*اند، همچنان بر ویژگیهای محیط فیزیکی اثر خواهند داشت. به عنوان مثال این اثر وقتی رخ می*دهد که جنگلی با آتش سوزی ویران شود. توالی در این محل یعنی روی خاکی آغاز می*شود که با فعالیتهای اجتماعات پیشین تعدیل شده است. بنابراین ترتیب اجتماعات در مناطقی که قبلا در آنها اجتماع زیستی وجود داشته، نمونه*های توالی ثانویه هستند.
- 1 پاسخ
-
- فرآوردهها و فرایندهای زیستی
- گیاهی
- (و 6 مورد دیگر)