جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'افسانه های یونان قدیم'.
2 نتیجه پیدا شد
-
درود به دوستداران تاریخ میخوام این تاپیک مرجعی از آثار یونان باستان باشه. لطفا اگه تصویری دارید با توضیح کوتاه قرار بدید با سپاس
- 18 پاسخ
-
- 3
-
- یونان
- یونان باستان
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
هيولاي جزيره کِرت جزيره کِرت ، در درياي مديترانه ، در روزگار باستان ، بين دو تمدن بزرگ مصر و يونان قرار داشت و از همين جزيره بود که يکي از معماهاي کهن ، به صورت افسانه اي شگفت انگيز ، نسل به نسل و سينه به سينه نقل شده ، انسانها را به خود مشغول داشته و به فکر فرو برده است . بر طبق افسانه هاي مردم کرت باستان ، " مينو تور " موجودي به شکل نيمه آدمي و نيمه گاو ، با دو شاخ بلند و تيز بر سر ، در غاري عميق در جزيره کرت مي زيست و از گوشت انسان تغذيه مي کرد و اين موجود را مردم پرستش مي کردند . مينوس ، پادشاه جزيره کرت ، براي مينوتور مکاني ويژه در برابر آن غار ساخته بود که راهرو هاي پيچ در پيچ و دالانهاي گمراه کننده بسيار داشت و چنان بود که اگر کسي وارد اين مکان مي شد ، هر قدر جلو مي رفت ، به چهار راه جديد مي رسيد و سرانجام در دهليز هاي تو در توي آن گيج و گمراه مي شد و در چنگال مينوتور گرفتار مي شد ! اين مکان عجيب را " لابريت " مي گفتند . افسانه مي گويد که مينوس پادشاه جزيره کرت ، دو فرزند داشت : پسرش آندروژه و دخترش آريان.. آندروژه که ورزشکاري بي مانند بود ، بر آن شد به يونان برود و در مسابقه اي با قهرمانان ان کشور شرکت کند . در يونان آندروژه موفق شد همه قهرمانان را شکست دهد و شايستگي و مزيّت جوانان کشور کرت را بر جوانان کشور يونان نشان دهد . يونانيان که انتظار چنين شکستي را نداشتند و نمي توانستند شرم شکست را تحمل کنند ، تصميم به قتل شاهزاده کرت گرفتند و سرانجام او را کشتند. چون خبر کشته شدن آندروژه به پادشاه جزيره کرت رسيد ، چنان خشمگين شد که به قصد خونخواهي فرزند ، با صد کشتي ، انباشته از سربازان انتقامجو ، به يونان حمله ور شد و نه فقط آتن ، مرکز يونان را ويران کرد ، بلکه دستور داد يونانيان هر 9 سال يکبار 14 جوان _ 7 پسر و 7 دختر _ را به عنوان خونبهاي فرزندش روانه جزيره کرت کنند تا به قربانگاه لابريت فرستاده شوند . اين انتقام وحشتناک ، دو بار به فاصله 9 سال تکرار شد . هر بار 14 دختر و پسر يوناني ، در ميان اشک و ناله مردم ، سوار بريک کشتي که بادبانهاي سياه ، به نشانه ماتم _ داشت به جزيره کردت فرستاده مي شدند و ديگر بازنمي گشتند . سومين بار ، تزه ، فرزند اژه ( پادشاهان يوناني ) که جواني دلاور بود ، با اصرار از پدر خواست که اين بار او را همراه قربانيان به جزيره کرت بفرستد . نقشه تزه اين بود که به جنگ مينوتور برود و با کشتن ان هيولا به اين ماجراي غمناک پايان دهد . اژه ناگزير پذيرفت . تزه با پدر قرار گذاشت که هنگام بازگشت کشتي ، اگر بادبانها همچنان سياه بودند ، بداند که وي به هدف خود نرسيده است و موجود وحشتناک او را طعمه خود کرده است . اما اگر بادبانها سفيد بودند ، نشانه ان است که که وي توانسته است هيولاي جزيره کرت را نابود کند . وقتي " قربانيان پيشکش به هيولا " به جزيره کرت رسيدند ، به فرمان مينوس شاه جشن بزرگي در ميدان مقابل لابريت ترتيب داده شد و چهارده يوناني در جايي مانند قفس ، در وسط ميدان ، به تماشا نهادند و پيرامون انها مردم به پايکوبي پرداختند .
- 22 پاسخ
-
- 2
-
- یونان
- یونان باستان
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :