1
سالهاى سال به تو اندیشیدم
سالیان دراز تا به روز دیدارمان
آن سالها كه مى نشستم تنها و شب بر پنجره فرود مى آمد
و شمع ها سوسو مى زدند.
و ورق مى زدم كتابى درباره ى عشق
باریكه دود روى نوا، گل سرخها و دریاى مه آلود
و نقش تو را
بر شعر ناب و پرشور مى...