رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'اشعار ایینی'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. مهمان

    اشعار ایینی اسلام .

    نمونه این نوع اشعار را در چند پست اینده میبینید : اشک ریزانی که لفظ آشفته اند در درونانی که معنی سُفته اند مثنوی سازان ِ رند ِ اهل ِ بیت ساکنان کوچۀ ابن سکیت مقتل آموزان ِ نظم ِ لوحه ها پرده گردانان ِ بزم ِ نوحه ها چون به قتل ِ شاه ِ خوبان می رسند ناله لنگان ، سینه کوبان می رسند روز عاشورا تو گویی بوده اند مژه بر خون شهیدان سوده اند آه از این غربت کشان رنگ زرد آه از این مدّاح های دوره گرد های را شرمنده از هی می کنند وصف عاشورا که با نی می کنند روز عاشورا که شَه ، بیتاب شد بهر طفلان ، جرعه جوی آب شد پس نمی از نهر ِ چشم ِ تر گرفت اصغر ششماهه را در بر گرفت لشکر جرّاره پیرامون او تشنه اما گرد نهر خون او وین عجب کین ناکسان هم تشنه اند تشنۀ یک قطره خون ، چون دشنه اند می رود لب تشنه در کام ِ سراب چند گام آنسوتَرَش : یک دجله آب ای زمان ! ننگ ِ تأسف بر تو باد ای زمین ِ بی طرف ! اُف بر تو باد آب می نوشند خیل ِ رهزنان کودکان ِ مصطفی ، له له زنان نیست آیا در شمایان درد ِ دین ! ای گروه ی مشرکین ! هَل مِن مُعین ؟ آنکه بر پیمان وفاداری کند اهل بیت عشق را یاری کند لیک این خونخوارگان را درد نیست بین این نامردمان یک مرد نیست نیست اینجا مردخویی یا حسین ! زین یزیدستان ، چه جویی یا حسین ؟ من زبانم زین مصیبت قاصر است تیر ، پاسخگوی ِ هَل مِن ناصر است ناگهان تیر قساوت پر کشید خون به قنداق ِ علی اصغر کشید باز گرد ای شه ! که طفلت خواب شد اصغرت از خون ِ خود سیراب شد اصغرا ! ما عبرت آموز توییم زائر ِ زخم ِ گلو سوز ِ توییم زخم تو تاریخ را شرمنده کرد اصغرا ! داغ تو دل را زنده کرد یا حسین ! این داغ را تدبیر نیست چاره جز بوسیدن ی شمشیر نیست چون شقایق در بهار خون ، بجوش ! یا حسین ! از آب ِ بیرنگی بنوش ! تو مگر با زخم ِ خود ، لب وا کنی شهوت ِ شمشیر را رسوا کنی ناگهان فوج ِ سواران آمدند زخم بازان ، نیزه داران آمدند روزن ِ خورشید بر مه بسته شد شبه احمد از تجلی خسته شد باز رقص ِ جاهلیت باز گشت خیبر و خندق ، ز نو آغاز گشت مثل روباهان ِ شَل می آمدند از عروبت با هُبَل می آمدند گاه با زخم ِ زبانش می زدند گاه با تیغ و سنانش می زدند پنبه های آل سفیان رشته شد گلشن ِ یاسین به خون آغشته شد وه چه فریادی ز صحرا می رسد از زمین آواز ِ زهرا می رسد یا محمد ! این گُل ِ محزون ِ توست این حسین غوطه ور در خون ِ توست از کتاب "شرجی آواز" احمد عزیزی
×
×
  • اضافه کردن...