جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'ادبیات تعهد'.
1 نتیجه پیدا شد
-
ادبیات مقوله کلامی در فرهنگ یک جامعه است که برای ارتباط با خواننده با روادید دولت تکثیر می شود. چون ادبیات با نیروهای پویای جامعه رابطه ارگانیک/ تنگاتنگ دارد؛ لذا در اشکال گوناگون متناظر با مرحله انکشاف و پویش اقشار جامعه تبلور می یابد. ادبیات تعهد بایاترین بخش ادبیات جهان است. نامآورترین نویسندگان/ شاعران در اردوی ادبیات تعهد قرار دارند: فردوسی، خیام، حافظ، مولانا، داستایوسکی، شاو، دیکنز، لورکا، نرودا، تواین، پاسترناک، هاینه، شللی، شکسپیر، اکو، مارکز، شاملو، نیما، فروغ... ادبیات مقوله کلامی در فرهنگ یک جامعه است که برای ارتباط با خواننده با روادید دولت تکثیر می شود. چون ادبیات با نیروهای پویای جامعه رابطه ارگانیک/ تنگاتنگ دارد؛ لذا در اشکال گوناگون متناظر با مرحله انکشاف و پویش اقشار جامعه تبلور می یابد. ادبیات تعهد بایاترین بخش ادبیات جهان است. نامآورترین نویسندگان/ شاعران در اردوی ادبیات تعهد قرار دارند: فردوسی، خیام، حافظ، مولانا، داستایوسکی، شاو، دیکنز، لورکا، نرودا، تواین، پاسترناک، هاینه، شللی، شکسپیر، اکو، مارکز، شاملو، نیما، فروغ... در ميان طوفان، همپيمان با قايقرانهاگذشته از جان، بايد بگذشت از طوفانها.به تيره شبها، با يارم دارم پيمانهاكه برفروزم آتشها، در كوهستانها.دکتر رقابی: ترانه مرا ببوس این ترانه نمونه شعر تعهد است که در فرهنگ ایرانی ماناست. پس از کودتای تابستانی و قلع و قمع سیاسی، این ترانه سروده شد. ظرف نیم قرن بعد به ضمیر فرهنگی ایرانیان تصعید کرد. در این مفصل 5 عنصر مبارزه در هزوارشی با استعاره شاعرانه پیچیده شده: کوهستان = مردم، یار = سازمان، آتش = آگاهی، پیمان = تعهد، طوفان = قهر دولت. ادبیات تعهد خلاصه. ادبیات مقوله کلامی در فرهنگ یک جامعه است که برای ارتباط با خواننده با روادید دولت تکثیر می شود. چون ادبیات با نیروهای پویای جامعه رابطه ارگانیک/ تنگاتنگ دارد؛ لذا در اشکال گوناگون متناظر با مرحله انکشاف و پویش اقشار جامعه تبلور می یابد. ادبیات تعهد بایاترین بخش ادبیات جهان است. نامآورترین نویسندگان/ شاعران در اردوی ادبیات تعهد قرار دارند: فردوسی، خیام، حافظ، مولانا، داستایوسکی، شاو، دیکنز، لورکا، نرودا، تواین، پاسترناک، هاینه، شللی، شکسپیر، اکو، مارکز، شاملو، نیما، فروغ.. ادبیات اعتراض بخشی از ادبیات تعهد است که در جهت رفع/ تقلیل ستم در جامعه است. ادبیات تعهد جهانی بوده؛ در تاریخ هر کشوری هم وجود دارد. قدمت آن به 3 هزار سال می رسد. ادبیات تعهد بخشی از مبارزات مردم در تقابل با حاکمیت و در جهت پویش تاریخ است. در این مبارزات مصلحین اجتماعی مانند گاندی، مصدق، لوتر کینگ، ماندلا در سطوح مختلف مستمر کنشهایی در تقابل با حکومت حافظ وضع موجود انجام می دهند. ادبیات تعهد برای مولف و گاهی خواننده هزینه مانند زندان، اعدام، تبعید، آزار دارد. ادبیات تعهد در عین حال به دمکراتیزه کردن جامعه کمک می کند؛ در نهایت جامعه را بسوی دمکراسی پرسرعت می کند. از اینرو در نشریات کاغذی/ مجازی سیاسی/ خبری بخشی مختص به ادبیات است. زیرا شعارها و تحلیلهای تجریدی در این نشریات با ادبیات تکمیل می شوند. ادبیات تعهد با وجدان فرد – چه مولف چه خواننده- رابطه دارد. بزرگترین جایزه ادبی جهانی نوبل روی تعهد نویسنده بامری فرای خویش مانند افشای ستم، اختناق، خشونت تاکید می کند. ادبیات مانا در جهان ادبیات تعهد است که با ترابری عینیت مبارزه افراد، اقشار، طبقات، اقوام بضد ستمگران به ذهنیت/ بیان نویسنده پدید می آید. تعریف. سارتر در بیانات 1945 خود گفت: مولفان خطر {از سوی آپارات خشن دولت برای} عنصر اخلاق و سیاست را در نوشته ها فراموش می کنند. او اصطلاح ادبیات تعهد - بعربی ادبیات التزام و الادب الملتزم- committed / Literature Engagee را برای نویسنده کنشگر باوجدان اجتماعی بکار برد. در مرگ سارتر 1905- 1980 عنوان روزنامه های پاریس این شد: فرانسه وجدان اش را از دست داد. منظور سارتر این است که ادبیات در برابر واقعیات نباید قرص خواب آور یا نسیانگر باشد؛ نیز منقدان مرفه نباید از خطر خشونت دولت نسبت به ادبیات تعهد غافل باشند که سانسور پله اول این پلگان زمخت منتهی به تاریکخانه های حبس و آزار است. ادبیات برای تفریح با ادبیات اعتراض متفاوت است. بهترین استعدادهای ادبی بشر برای آگاهی /بیداری عامه به بیعدالتی محلی یا جهانی در طول تاریخ بتولید ادبیات اعتراض پرداخته اند. ادبیات/ هنر نه فقط برای تفریح مردم، بلکه بخش مهمی در روند دمکراتیک کردن یک جامعه است. برعکس حاکمیت که اعتراض داخل را به انگولک دول خارجی نسبت میدهد؛ اعتراض میهن دوستی/ پاتریوتیک است. زیرا برعکس حاکمیت خواهان حفظ وضع موجود، در جهت تکامل جامعه است. در سده 20م شعارهای دیگری مطرح شدند: فراوطنی/ ملل گرایی/ انترناسیونالیزم، جهان میهنی/ کسموپولیتزم، ملی گرایی/ ناسیونالیزم، ملیت پرستی/ شوونیزم، میهن دوستی/ پاترویتیزم. اعتراض می تواند مترقی برای شکوفانی روبه پیش جامعه؛ یا ارتجاعی برای بازگشت به سنن گذشته بنیادگرایی راست باشد. این گذشته گرایی ارجاع به دوران طلایی ایده آلیزه شده ایست که در آن نظم و اتوریته/ جباریت حاکم تام بود. ادبیات اعتراض امید را در جامعه می کارد؛ ثابت می کند که کلمه مهم است؛ قلم در مصاف چماق پیروز می شود. انواع. ادبیات تعهد شامل ادبیات اعتراض، ادبیات انقلاب، ادبیات تبعید می شود. ادبیات تبعید گاهی بزبان مادری مولف، گاهی بزبان موطن دوم او منتشر می شود. ادبیات اعتراض با مبارزات خیابانی در شرف تکوین رابطه دارد. ادبیات اعتراض اجزای شعار، پلاکارد، سخنرانی، شبنامه، مصاحبه، طومار، فراخوان، نامه سرگشاده، سرود و اشکال متنوع خیابانی دارد. سرودهایی مانند "سرآمد زمستان، یار دبستانی، ای ایران" و دهها سرود بزبانهای فلات در تحکیم سازمانی و وحدت معترضان بسیار اثر گذار اند. در هر خیزش عمومی/ خیابانی شعارها مورد بررسی سیاسیون قرار گرفته تا به مطالبات جنبش پی برده شود. ادبیات اعتراض ادیب را به مبارزه قلمی و قدمی تحریض می کند. ادبیات اعتراض سریعترین وسیله برای پیشبرد قانونی برای رفاه عامه است. با پیدایش رسانه های گروهی در نیمه دوم سده 20م و رسانه های جهانی در نیمه اول سده 21م میتوان این را بوضوح بطور روزانه دید، شنید، خواند – اخبار هر جای جهان بهمه جای جهان با ماهواره و اینترنت ترابری می شوند. ادبیات تبعید با آثار برشت، کوندرا، نابوکوف، مولر غنایی چشمگیر دارد. ادبیات انقلابی در مقطع فروپاشی نظام قدیمی و پیدایش نظام نوین آفریده می شود. نمونه: سیمون بولیوار در آمریکای لاتین بضد استعمار اسپانیا در سده 18، خوزه مارتی در کوبا، جفرسون در آمریکای شمالی بضد استعمار انگلیس در سده 18، مایاکوفسکی و گورکی در روسیه اوایل سده 20م. در ایران رساترین صدای شاعر انقلابی فرخی یزدی در انقلاب مشروطه 1906 و سلطانپور در انقلاب جمهوری 1358 می باشد. بخشهای دیگر، ادبیات بازاری و حاشیه اند. در هر انقلابی شعارهای پیشرو توده ها را بسیج می کند؛ پس از پیروزی، این شعارهای ارزنده توسط مجریان فرهنگ منحط گذشته به لجن کشیده می شوند. از عشق انسانی مسیح تفتیش عقاید/ انکوزاسیون Inquisition، از برادری/ برابری انقلاب کبیر فرانسه گیوتین برای گردن زدن مخالفان جناح در قدرت، از نان و مسکن و کار برای همه در انقلاب اکتبر به گولاکها و تصویه های خونین استالینی می رسد. اصولن محافظه گران از گردش قدرت/ حاکمیت ادواری، انتخابی، تخصصی گریزانند؛ آنها حاکمیت مدام العمری یا حتی موروثی در خانواده خود را می خواهند. نمونه: کره شمالی، کوبا، سوریه، مصر، عربستان، امارات. ادبیات بخشهای مختلفی دارد: بازاری برای تفریح خوانندگان معاصرش، هنری برای خواص/ متخصصان ادبی، متعهد برای آگاهی جامعه و تاریخ، اعتراض برای تسریع پویایی فرهنگ و قانون. خوانندگان ادبیات گروههای گوناگونی اند: معاصران و اخلاف برای تفریح/ لذت، نقادان با حفاری بدایع / الگوها در اثار ادبی، تاریخنویسان برای آوردن شواهدی عینی در حمایت از تجریدات کلامی خود، ترجمه گران به زبانهای دیگر، مدرسان برای گنجاندن در دروس تحصیلی نسل جوان، هنرمندان در ترابری به اشکال دیگر هنری مانند نمایش، فیلم، کلیپ، انیمیشن/ پویانمایی، کتابخانه های آجری/ مجازی، موزه ها/ آرشیوها در نگهداری از اقلام عتیق ادبی. ادبیات زنده ترین الگوهای فرهنگی زندگی گذشتگان، معاصران، آیندگان است؛ البته با هنرهای سینمایی گسترش یافته. ادبیات ژانرهای 6 گانه داستان، شعر، نقد، نمایش، سناریو، روزنامه نگاری را شامل می شود. ادبیات میتواند برای تفریح، تعهد یا اعتراض باشد. ادبیات مانا ادبیات تعهد و اعتراض است. تعهد می تواند ایجابی در باره دفاع از ستمدیگان، آزادی، استقلال، ترقی باشد؛ می تواند سلبی به ضد ارتجاع، استبداد، استعمار، تهاجم بیگانگان باشد. در گروه اول در ایران اعتصامی در همنوایی با محرومین، بهار برای آزادی، عشقی برای استقلال قلم خود را بکار بردند. در گروه دوم فرخی یزدی در افشای ارتجاع، سیف فرغانی در نکوهش حمله مغول، لاهوتی در حمله لفظی به ارتجاع، دهخدا در مبارزه قلمی با تاریکی و استبداد را میتوان نام برد. دولت. سرکوب اعتراض در هر کشوری از آلمان، یونان، آمریکا، شیلی، ترکیه، روسیه گرفته تا چین، کوبا، کره، دیگران طومار خونینی دارد. یک نمونه: در جنگ داخلی 1936- 1939 اسپانیا تا 114 هزار نفر کشته/ مفقود شدند. دیکتاتوری 4 دهه فرانکو در 1975 بپایان رسید؛ در 190 گورستان گروهی، 5500 جنازه تاکنون شمرده شده. اسپانیا، پس از کامبوج، مقام 2م را در تعداد مفقودین در جهان دارد. لورکا در اوت 1936 بسن 38 سالگی اعدام شد؛ گورش نامشخص است. در کودتای 1974 شیلی خبرنگاری با دوربین از سوی باند پینوشه تیر خورد. هرم دید دوربین او، در اثر پیچش و افتش خبرنگار، به دَوَران افتاده؛ در حالیکه دوربین روشن بود؛ نوار فیلم در 2 قرقره می گردید. این دوربین بدست مبارزی افتاد؛ در جهان پخش شد. در این فیلم مرگ خبرنگار در دَوَران صحنه ها و سپس بیحرکتی/ مکث روی نقطه ای در آسمان ضبط شد. این مستندی شد که خبرنگار در حال مرگ از مرگ خودش تهیه کرد؛ تا پس از مرگش، جنایت کودتاگران شیلی را افشاء کند. علل. وجود وجدان اجتماعی در فرد بنا به استعداد و موقعیتش در جامعه او را به "شک شرافتمندانه" بقول امرسون در مورد حاکمیت وا میدارد. بنا به فرمول زرتشت "پندار، گفتار، کردار" انسان باوجدان تابع این شک می شود؛ او را به کنش اعتراضی می کشاند. نمونه های آغازین در هزاره 1 ق.م. گریختن زرتشت به نواحی امنتر برای تبلیغ گاهان اصلاحات اجتماعی، تبعید تائو و محکومیت شوکران سقراط است که در جهان تکرار شده و می شود. ادبا بخشی از جامعه اند که استعداد کلامی داشته؛ آنرا در خدمت حقیقت گویی برای احقاق حق محرومین قرار می دهند. جوردانو در ایتالیا نمونه رشادت حقیقت گویی و رزا لوکزامبورگ در آلمان نمونه مبارزه برای حقوق ستمکشان اند. همانگونه که مصلحین اجتماعی در خیابانها برای اعاده حقوق فرودستان بپا میخیزند؛ ادبا هم با قلم برای حقوق ستمدیدگان در اجتماع می نویسند؛ در کنشهای اجتماعی شرکت می کنند. نمونه های عالی این فعالیتها سارتر و راسل در دهه 60 سده 20م با شرکت در تظاهرات ضد جنگ در اروپا بود. دکتر ارانی، فرخی یزدی، لاهوتی، عشقی، دهخدا، سلطانپور، مختاری، سیرجانی - ظرف سده گذشته- در اعتراض به وجود استعمار و ستم در ایران، شرکت قلمی و قدمی داشته اند که منجر به زندان، تبعید، قتل، اعدام آنها شد. روشنفکران بطور عمده بکارهای ذهنی مشغولند. آنها شامل ادیبان، هنرمندان، مصلحین مذهبی/ سیاسی، کنشگران، دانشمندان اند که وجدان بیدار دارند. انها در طیف تعهد قرار می گیرند که برای پویش جامعه با اقشار، گروهها، سازمانها تعامل دارند. در هر جامعه تعداد نوع شخصیت، اختلالات، عواطف، کارکردهای مغز محدود بوده؛ لذا رویهمرفته از 200 تا کمتر است: 16شخصیت مانند برونگرا و درونگرا + 24 اختلال شخصیتی و روحی مانند خودشیفتگی و افسردگی + 40 عاطفه مانند شادی و خشم + 100 کارکرد مغز مانند اعتقادات، وجدان، حافظه، خلاقیت، یادگیری، زبان، منطق، ادراک، حرکت. این کارکردهای مغز در شاعران و خوانندگان آثارشان مشترک اند؛ ولی نسبتهای فعالیت آنها متفاوت اند. پس تعهد و اعتراض بخشی از کارکرد مغز و شخصیت است. همانطور که در عوام و سیاسیون وجود دارد؛ در نویسندگان و هنرمندان هم وجود دارد. نکته دوم: بنا بر 200 کارکرد مغزی، خوانندگان و نویسندگان دلخواهشان ذهنیات مشابه دارند. بنا به ضرب المثل فارسی/ سعدی: کبوتر با کبوتر باز با باز/ کند همجنس با همجنس پرواز. پس تعهد به درجات در همه مردم منجمله نویسندگان وجود دارد. البته منافع فرد را هم در موضعگیری اجتماعی/ سیاسی او باید در نظر گرفت. از اینرو ادبای متعهد هم قطاران خود را در کنشگران معترض در هر جامعه دارند. نیما، شاعر متعهد، برادرش لادبن را داشت که بخاطر عقاید مساوات خواهی در کشور شمالی ناپدید شد. دهخدا، زمانی شاعر/ نویسنده، زمانی دیگر کنشگر سیاسی بود. کیوان، روزبه، وارطان، فاطمی، قندچی، دکتر قاسملو، دکتر اعظمی، زوج مقتول فروهر در خانه، شهدای این مبارزه اند – همه اینها از یک گوهرند؛ هر کدام ابزار مبارزه ویژه ای را برگزیده بمصاف تاریکی رفتند. ادبیات اعتراض وجدان تاریخ است. ادبیات اعتراض در کنترل مراکز وجدان، اعتقادات، منطق، جسارت/ اراده شخصیت قرار دارد. ادبیات، هنر کلامی است که 3 هدف عمده در جامعه دارد: تفریح، آموزش، تهییج. ادبیات تعهد/ اعتراض مانا بوده؛ برای آموزش و تهییج می باشد. ادبیات اعتراض پنجره ایست باز برای تاریخ. صدای انتقاد، پرخروش یا نرم، صدای لایه های فرودست، زیر خشونت نظام سیاسی- فرهنگی حاکم است که نوشته میشود؛ در جامعه پخش می شود؛ تا در تعیین جهت تاریخ شرکت کند.