گِلی خوشبوی در حمام روزی
رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم كه مُشكی یا عبیری
كه از بوی دلاویز تو مستم
بگفتا من گِلی ناچیز بودم
ولیكن مدتی با گُل نشستم
كمال همنشین در من اثر كرد
وگرنه من همان خاكم كه هستم
سعدی
گِلی خوشبوی در حمام روزی
رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم كه مُشكی یا عبیری
كه از بوی دلاویز تو مستم
بگفتا من گِلی ناچیز بودم
ولیكن مدتی با گُل نشستم
كمال همنشین در من اثر كرد
وگرنه من همان خاكم كه هستم