رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
« فردوسی جاوید » در شاهکار جاودانه اش « شاهنامه ی بی همتا » می فرماید که

 

« خسرو پرویز » ، پیش از پیکارش با « بهرام چوبینه » در آذربایجان :

 

« همی تاخت تا پیش آذر گشسب » و پس از نیایش : « سوی دشت

 

دوک اند آورد روی ». خسرو در جنگ شکست خورد و هنگام گریز :

 

به پیش اندر آمد یکی غار تنگ -------------------- سه جنگی پس اندر ، بسان پلنگ

 

بُن غار هم بسته آمد به کوه ---------------------- بمان آن جهاندار دور از گروه

 

نه جای درنگ و نه جای گریز ---------------------- پس اندر همی رفت بهرام تیز

 

« بهرام چوبینه » با 3 مرد جنگی ، « خسرو پرویز » را دنبال کردند. چون کار بر شاه

 

تنگ شد و درمانده بر غار ماند ، خروشی از درد بر کشید و آفریننده را به یاری خواند.

 

همانگه چو از کوه بر شد خروش ----------------------- پدید آمد از راه فرخ سروش

 

همه جامه ها سبز و خنگی به زیر --------------------- ز دیدار او گشت خسرو دلیر

 

چو نزدیک شد دست خسرو گرفت --------------------- ز یزدان پاک این نباشد شگفت

 

چو از پیش بدخواه برداشتش -------------------------- به آسانی آورد و بگذاشتش

 

چو آن دید بهرام ، خیره بماند -------------------------- جهان آفرین را فراوان بخواند

 

بر افتاد لرزه بر اندام اوی ------------------------------- چو دیدش همه کار ، با کام اوی

 

همی گفت تا جنگ مردم بُوَد -------------------------- مبادا که مردی ز من گم بُوَد

 

بدان شد که جنگ کنون با پَری ست ------------------ برین بخت تیره بباید گریست

 

هم آنگاه خسرو از آن روی کوه ------------------------ پدید آمد از راه و دور از گروه

 

این پَری شگفت انگیز که در آن « غار مرموز » ، نمایان شد و لرزه بر اندام « بهرام چوبینه »

 

انداخت ، چه بود؟! برای پاسخ بهتر است به دو ویژگی فرشته ی « سروش » بنگریم.

 

یکی ، پیوستگی آن با « ابـر » است که در بخش های دیگر شاهنامه به این گونه ها

 

یاد شده : « بر آن ابر باران نشسته سروش » و « نشسته بر ابری پر از باد و نم ».

 

ویژگی دوم ، جامه ی"سبز"رنگ سروش می باشد. اگر دو ویژگی سروش را در هم آمیزیم ،

 

برآیند آن یک « ابر سبز رنگ » است که می توان نمونه ی آن را در « مثلث برمودا » پیدا کرد.

 

از پدیده های شگفت انگیز این بخش از جهان ، " ابر " و " مِه " سبز رنگی است که گه گاه

 

کشتی ها یا هواپیماها را در بر می گیرد و آنان را با شتاب بسیار از یک جا ، به جایی دیگر

 

می برد. این شتاب آن چنان است که گاه به نظر می آید زمان می ایستد.

 

درباره سروش نیز آمده که پیمایش و حرکت آن تندتر از باد و باران و هرچیز

 

دیگری می باشد. [ یسنا ▬ هات 57 ▬ بند 27 تا 29 ]

 

بر پایه ی گزارشی :

{ در سال 1943 میلادی ، نیروی دریایی آمریکا آزمایشی پنهان با یک کشتی سرنشین دار

 

انجام داد. یک میدان بسیار نیرومند مغناتیسی پدید آورد که به دنبال آن، « نور مات سبز

 

رنگی » نمایان شد ؛ درست مانند مِه نورانی سبز که بازماندگان « برمودا » گفته بودند.

 

سپس این مِه سبز ، کشتی را پوشانید و آن را از دیدگان ناپدید کرد. پس از چند دقیقه کشتی

 

چندین مایل دورتر دیده شد! }

[ گمشدگان مثلث برمودا ▬ چارلز بریتز ▬ ترجمه ی سیروس گنجوی ▬ سال 1379 ▬ صفحه ی 222 تا 224 ]

 

آیا در آن غار مرموز نیز میدانی مغناتیسی ، ابر سبز رنگی را پدید آورده بود که به مانند

 

« پَـری » ، خسرو پرویز را از آن جا بر کشید و در یک آن ، به سوی دیگر بُرد؟!

 

این پدیده یک ویژگی دیگر نیز داشت که آگاهی یافتن خسرو از آینده ی نزدیک خود بود.

 

وی پس از رسیدن به یارانش گفت :

 

که امروز من دیدم ای سرکشان --------------------- ز پیروزی و شهریاری نشان

 

نهان داشت دارنده کار جهان ------------------------ برین بنده گشت آشکار و نهان

 

آن چه که خسرو یاد کرد ، پاسخی بود که از سروش شنیده بود :

 

تو زین پس شوی در جهان پادشا -------------------- نباید که باشی جز از پارسا

 

بگفت این و پس گشت ازو ناپدید -------------------- کس اندر جهان این شگفتی ندید

 

خرم آباد ▬ واحد مرکزی خبر :

{ یک شیء نورانی یکشنبه شب گذشته در آسمان « کوهدشت » مشاهده شد.

 

شاهدان عینی ساعت 23 شنبه شب گذشته یک شیء خیلی نورانی را که در فاصله ی

 

200 متری سطح زمین قرار داشت ، در آسمان این شهرستان ، مشاهده کردند. این شیء که

 

مدتی ثابت مانده بود ، مسیر خود را از شمال به سمت جنوب ادامه داد و پس از لحظلاتی

 

ناپدید شد. این شیء مدوّر را هاله ای از « نور سبز رنگ » که درخشش شدیدی داشت ،

 

احاطه کرده بود. گزارش رسیده حاکی است : تمامی کشاورزانی که در حوالی شهر

 

کوهدشت ، سرگرم کار در زمین هایشان بوده اند ، این شیء نورانی را مشاهده کرده اند. }

[ روزنامه ی اطلاعات ▬ 73/8/24 ]

 

خرم آباد ▬ واحد مرکزی خبر :

{ برای دومین بار در چند روز گذشته یک شیء نورانی در فضای شهرستان کوهدشت

 

مشاهده شده است. به گزارش رسیده این شیء « نورانی سبز رنگ » جمعه شب گذشته

 

در فاصله ی 100 متری روستای « کل سرخ » از توابع بخش طرحان کوهدشت مشاهده شده

 

است و به گفته ی شاهدان عینی شکل آن دایره ای و دارای پایه های فنری است.

 

گزارش رسیده همچنین حاکی است که این شیء هنگامی که از طرف افراد محلی تعقیب

 

می شود ، به حالت جست و خیز به مسیر خود ادامه می دهد و می گریزد. }

[ روزنامه ی اطلاعات ▬ 73/8/29 ]

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
« فردوسی جاوید » در شاهکار جاودانه اش « شاهنامه ی بی همتا » می فرماید که

 

« خسرو پرویز » ، پیش از پیکارش با « بهرام چوبینه » در آذربایجان :

 

« همی تاخت تا پیش آذر گشسب » و پس از نیایش : « سوی دشت

 

دوک اند آورد روی ». خسرو در جنگ شکست خورد و هنگام گریز :

 

به پیش اندر آمد یکی غار تنگ -------------------- سه جنگی پس اندر ، بسان پلنگ

 

بُن غار هم بسته آمد به کوه ---------------------- بمان آن جهاندار دور از گروه

 

نه جای درنگ و نه جای گریز ---------------------- پس اندر همی رفت بهرام تیز

 

« بهرام چوبینه » با 3 مرد جنگی ، « خسرو پرویز » را دنبال کردند. چون کار بر شاه

 

تنگ شد و درمانده بر غار ماند ، خروشی از درد بر کشید و آفریننده را به یاری خواند.

 

همانگه چو از کوه بر شد خروش ----------------------- پدید آمد از راه فرخ سروش

 

همه جامه ها سبز و خنگی به زیر --------------------- ز دیدار او گشت خسرو دلیر

 

چو نزدیک شد دست خسرو گرفت --------------------- ز یزدان پاک این نباشد شگفت

 

چو از پیش بدخواه برداشتش -------------------------- به آسانی آورد و بگذاشتش

 

چو آن دید بهرام ، خیره بماند -------------------------- جهان آفرین را فراوان بخواند

 

بر افتاد لرزه بر اندام اوی ------------------------------- چو دیدش همه کار ، با کام اوی

 

همی گفت تا جنگ مردم بُوَد -------------------------- مبادا که مردی ز من گم بُوَد

 

بدان شد که جنگ کنون با پَری ست ------------------ برین بخت تیره بباید گریست

 

هم آنگاه خسرو از آن روی کوه ------------------------ پدید آمد از راه و دور از گروه

 

این پَری شگفت انگیز که در آن « غار مرموز » ، نمایان شد و لرزه بر اندام « بهرام چوبینه »

 

انداخت ، چه بود؟! برای پاسخ بهتر است به دو ویژگی فرشته ی « سروش » بنگریم.

 

یکی ، پیوستگی آن با « ابـر » است که در بخش های دیگر شاهنامه به این گونه ها

 

یاد شده : « بر آن ابر باران نشسته سروش » و « نشسته بر ابری پر از باد و نم ».

 

ویژگی دوم ، جامه ی"سبز"رنگ سروش می باشد. اگر دو ویژگی سروش را در هم آمیزیم ،

 

برآیند آن یک « ابر سبز رنگ » است که می توان نمونه ی آن را در « مثلث برمودا » پیدا کرد.

 

از پدیده های شگفت انگیز این بخش از جهان ، " ابر " و " مِه " سبز رنگی است که گه گاه

 

کشتی ها یا هواپیماها را در بر می گیرد و آنان را با شتاب بسیار از یک جا ، به جایی دیگر

 

می برد. این شتاب آن چنان است که گاه به نظر می آید زمان می ایستد.

 

درباره سروش نیز آمده که پیمایش و حرکت آن تندتر از باد و باران و هرچیز

 

دیگری می باشد. [ یسنا ▬ هات 57 ▬ بند 27 تا 29 ]

 

بر پایه ی گزارشی :

{ در سال 1943 میلادی ، نیروی دریایی آمریکا آزمایشی پنهان با یک کشتی سرنشین دار

 

انجام داد. یک میدان بسیار نیرومند مغناتیسی پدید آورد که به دنبال آن، « نور مات سبز

 

رنگی » نمایان شد ؛ درست مانند مِه نورانی سبز که بازماندگان « برمودا » گفته بودند.

 

سپس این مِه سبز ، کشتی را پوشانید و آن را از دیدگان ناپدید کرد. پس از چند دقیقه کشتی

 

چندین مایل دورتر دیده شد! }

[ گمشدگان مثلث برمودا ▬ چارلز بریتز ▬ ترجمه ی سیروس گنجوی ▬ سال 1379 ▬ صفحه ی 222 تا 224 ]

 

آیا در آن غار مرموز نیز میدانی مغناتیسی ، ابر سبز رنگی را پدید آورده بود که به مانند

 

« پَـری » ، خسرو پرویز را از آن جا بر کشید و در یک آن ، به سوی دیگر بُرد؟!

 

این پدیده یک ویژگی دیگر نیز داشت که آگاهی یافتن خسرو از آینده ی نزدیک خود بود.

 

وی پس از رسیدن به یارانش گفت :

 

که امروز من دیدم ای سرکشان --------------------- ز پیروزی و شهریاری نشان

 

نهان داشت دارنده کار جهان ------------------------ برین بنده گشت آشکار و نهان

 

آن چه که خسرو یاد کرد ، پاسخی بود که از سروش شنیده بود :

 

تو زین پس شوی در جهان پادشا -------------------- نباید که باشی جز از پارسا

 

بگفت این و پس گشت ازو ناپدید -------------------- کس اندر جهان این شگفتی ندید

 

خرم آباد ▬ واحد مرکزی خبر :

{ یک شیء نورانی یکشنبه شب گذشته در آسمان « کوهدشت » مشاهده شد.

 

شاهدان عینی ساعت 23 شنبه شب گذشته یک شیء خیلی نورانی را که در فاصله ی

 

200 متری سطح زمین قرار داشت ، در آسمان این شهرستان ، مشاهده کردند. این شیء که

 

مدتی ثابت مانده بود ، مسیر خود را از شمال به سمت جنوب ادامه داد و پس از لحظلاتی

 

ناپدید شد. این شیء مدوّر را هاله ای از « نور سبز رنگ » که درخشش شدیدی داشت ،

 

احاطه کرده بود. گزارش رسیده حاکی است : تمامی کشاورزانی که در حوالی شهر

 

کوهدشت ، سرگرم کار در زمین هایشان بوده اند ، این شیء نورانی را مشاهده کرده اند. }

[ روزنامه ی اطلاعات ▬ 73/8/24 ]

 

خرم آباد ▬ واحد مرکزی خبر :

{ برای دومین بار در چند روز گذشته یک شیء نورانی در فضای شهرستان کوهدشت

 

مشاهده شده است. به گزارش رسیده این شیء « نورانی سبز رنگ » جمعه شب گذشته

 

در فاصله ی 100 متری روستای « کل سرخ » از توابع بخش طرحان کوهدشت مشاهده شده

 

است و به گفته ی شاهدان عینی شکل آن دایره ای و دارای پایه های فنری است.

 

گزارش رسیده همچنین حاکی است که این شیء هنگامی که از طرف افراد محلی تعقیب

 

می شود ، به حالت جست و خیز به مسیر خود ادامه می دهد و می گریزد. }

[ روزنامه ی اطلاعات ▬ 73/8/29 ]

 

[h=3]

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
[/h]فقط ی مثاله.

ما هم حتما ی چیزی شبیه منطقه 51 تو این کشور داریم. ب هر حال اتصال ناشناخته های ما ب دنیا ماورا فیزیک ب نظرم اشتباهه.

متافیزیک، در حقیقت شاخه ای فلسفه است و با الحاقاقیاتی ک ب اون نسبت داده می شه بیگانه است.

مثال می زنم براتون، ک سالها و سالها پیش از کشف اتم؛ فلاسفه طبیعت گرا بودند و معتقد بودند اجسام باید حدودی ریزی داشته باشند و غیره و غیره. توضیحات بیشتر رو می شه در کتابهایی مثل "دنیای سوفی" دید.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...