رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

مغز به عنوان پیچیدهترین عضو بدن جایگاه احساسات، غرایز، تفکر و بسیاری از واکنشهای آدمی است و کوچکترین آسیب به آن میتواند عوارض جبرانناپذیری به همراه داشته باشد.

 

این روزها عبارت مرگ مغزی را زیاد میشنویم، اما این بیماری که همه از شنیدن نامش متاثر میشوند، چیست و چه ویژگیهایی دارد؟

 

مرگ مغزی به معنای از دست دادن تمامی عملکردهای مغز است و در پی توقف کامل جریان خون به این عضو حساس بدن به وجود میآید.

دکتر نورالدین صدرالاسلامی، متخصص مغز و اعصاب در این باره میگوید: در مرگ مغزی، خونرسانی و همچنین اکسیژنرسانی به مغز متوقف میشود و این عضو از بدن کارکرد خود را از دست داده و دچار تخریب غیرقابل برگشت میشود هرچند پس از این عارضه اعضای دیگر بدن، ازجمله قلب، کبد و کلیهها به وسیله دستگاههای کمکی میتوانند به فعالیت حیاتی خود ادامه دهند، اما این روند زیاد به طول نمیانجامد و اگر بیمار از این دستگاهها جدا شود، زندگی مصنوعی او متوقف خواهد شد.

وی میافزاید: پس از وقوع مرگ مغزی در فرد، هیچ گونه احساس دردی وجود ندارد و بیمار قادر به صحبت کردن، دیدن و حتی پاسخ به تحریکات خارجی نیست.

 

علل مرگ مغزی

تصادفات رانندگی، وارد آمدن ضربه شدید به سر، سقوط از ارتفاع، خونریزیهای داخلی مغز، سکته مغزی و مسمومیتهای شدید از علل مهم مرگ مغزی به شمار میروند.

دکتر صدرالاسلامی میگوید: آسیبهای شدید بافتی که به علل مختلف به مغز وارد میشود، در نهایت منجر به تورم بافتی شده و از آنجا که مغز در فضای بسته بین استخوانهای جمجمه قرار گرفته و امکان افزایش حجم ندارد، بنابراین این تورم بافتی به قسمتهای پایینتر مغز (ساقه مغز) فشار وارده کرده و باعث فتق مغزی و مختل شدن گردش خون به مغز میشود که این خود در نهایت اکسیژنرسانی را مختل و کم میکند و سرانجام موجب مرگ مغزی میشود.

 

تشخیص مرگ مغزی

در کشورهای مختلف، معیارهای گوناگونی برای اعلام مرگ مغزی وجود دارد، اما اساس این اعلام، بررسی نشانههای بالینی فقدان کامل اعمال مغز است.

این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان توضیح میدهد: هرچند قرار گرفتن فرد در حالت کمای عمیق، عدم پاسخ به تحریکات دردناک، قطع کامل تنفس و نبود هیچ نشانهای از باز کردن چشمها یا حرکات در سر و تنه از علائم مرگ مغزی هستند، اما با توجه به اهمیت این مساله، در اغلب موارد برای اثبات عدم فعالیت مغز نوار مغزی گرفته و حتی آنژیوگرافی از رگهای مغزی انجام میشود.

دکتر صدرالاسلامی میافزاید: به دلیل اهمیت این موضوع، علاوه بر تمامی موارد گفته شده لازم است یک دوره زمانی نیز بر بیمار بگذرد (مدت نظارت) تا در طول این دوره، بررسی مداوم بیمار توسط تیم پزشکی، عدم تغییر در معیارهای بالینی را به اثبات برساند و بتوان مرگ مغزی را اعلام کرد. البته این نکته را نیز نباید فراموش کرد که اعلام مرگ مغزی در کودکان و افرادی که داروهای آرامبخش قوی و بیهوشکننده مصرف کرده یا مبتلا به بیماریهایی چون کمکاری شدید تیروئید و حتی سرمازدگی شدید ـ که باعث رکود و توقف فعالیت ساقه مغز میگردد ـ شدهاند، تابع شرایط دیگری است.

 

شناخت کما

در حالت کما شانس بهبود برای برخی بیماران وجود دارد، در صورتی که در مرگ مغزی بهبود بیمار غیرممکن و مرگ وی ظرف چند روز حتمی است. دکتر صدرالاسلامی با بیان اینکه کما یک نوع اختلال در کارکرد مغز بوده که در آن شخص ـ مشابه مرگ مغزی به دلیل کمبود خون و اکسیژن رسانی به مغز ـ دچار کاهش شدید سطح هوشیاری میشود و به هیچ یک از تحریکات پیرامونش پاسخ نمیدهد، میگوید: در حالت کما شخص ممکن است برای مدت طولانی زنده بماند و زندگی نباتی پیدا کند و حتی افرادی که به کما رفتهاند در صورت سالم بودن ساقه مغز، در اغلب موارد به تنفس غیرارادی خود ادامه داده و ضربان قلب منظمی نیز دارند.

وی میافزاید: هوشیاری بیماران در حالت کما بسته به میزان پاسخ آنها به محرکهای گوناگون درجهبندی میشود.دکتر صدرالاسلامی میافزاید: در جریان مرگ مغزی اعضای دیگر بدن مانند قلب، کلیهها یا کبد تا مدتی زنده و قابل پیوند هستند و این ارگانها درصورت اقدام بموقع میتوانند در بدن شخص دیگری به وسیله پیوند اعضا استفاده شوند.

 

با این حال، تخریب اعضای بدن به فاصله کمی پس از مرگ مغزی شروع میشود و به همین علت است که فرآیند پیوند اعضا باید هرچه زودتر انجام شود.

لینک به دیدگاه

مرگ مغزی به معنای از دست دادن تمامی عملکردهای مغز است و در پی توقف کامل جریان خون به این عضو حساس بدن به وجود میآید.

 

دکتر نورالدین صدرالاسلامی، متخصص مغز و اعصاب در این باره میگوید: در مرگ مغزی، خونرسانی و همچنین اکسیژنرسانی به مغز متوقف میشود و این عضو از بدن کارکرد خود را از دست داده و دچار تخریب غیرقابل برگشت میشود هرچند پس از این عارضه اعضای دیگر بدن، ازجمله قلب، کبد و کلیهها به وسیله دستگاههای کمکی میتوانند به فعالیت حیاتی خود ادامه دهند، اما این روند زیاد به طول نمیانجامد و اگر بیمار از این دستگاهها جدا شود، زندگی مصنوعی او متوقف خواهد شد.

 

وی میافزاید: پس از وقوع مرگ مغزی در فرد، هیچ گونه احساس دردی وجود ندارد و بیمار قادر به صحبت کردن، دیدن و حتی پاسخ به تحریکات خارجی نیست.

 

10913_649.jpg

لینک به دیدگاه

[h=2]همه چیز درباره "مرگ مغزی[/h]

در مرگ مغزی، خونرسانی به مغز متوقف شده
،
اكسیژن رسانی به آن انجام نمی گیرد.مغز تمام کارکرد خود را از دست می دهد و دچار تخریب غیر قابل برگشت می گردد. اگرچه پس از مرگ مغزی اعضای دیگر از جمله قلب، کبد و کلیه ها هنوز دارای عملکرد هستند، بتدریج در طی چند روز آینده، از کار خواهند افتاد.

بیمار مرگ مغزی، صحبت نمی کند، نمی بیند، به هیچ یک از تحریکات خارجی پاسخی نمی دهد و بدون استفاده از دستگاه تنفس مصنوعی قادر به تنفس نخواهد بود.

 

علل شایع مرگ مغزی كدامند؟

تصادفات رانندگی، وارد آمدن ضربه شدید به سر، سقوط از ارتفاع، غرق شدن در آب، مسمومیت ها، خونریزی های داخلی مغز و همچنین سكته مغزی.

 

مرگ مغزی چگونه رخ میدهد؟

هر گونه آسیب شدید به مغز می تواند منجر به تورم بافتی شود. از آنجاییکه مغز در یك فضای بسته (استخوان جمجمه) قرار دارد و جایی برای این افزایش حجم وجود ندارد، بر بخش های پایین تر مغز (ساقه مغز) فشار آورده، مانع جریان گردش خون به قسمت های بالا یی می گردد و بیش از پیش مانع اكسیژن رسانی میشود.

این فرایند ممكن است چند دقیقه یا چند روز بدرازا بكشد. قلب به کمک دستگاه تنفس مصنوعی به فعالیت ادامه داده، به اعضای دیگر اكسیژن می رساند، در حالیكه بافت مغز و ساقه مغز كه وظیفه كنترل تنفس و ضربان قلب را بر عهده دارند از این ماده حیاتی(اكسیژن) محروم مانده، دچار مرگ می شوند.

 

چرا در مرگ مغزی، بیمار تا مدتی دارای ضربان قلب و تنفس می باشد؟

قلب تا زمانی كه دارای اكسیژن رسانی باشد، به ضربان خود ادامه میدهد. در بیمار مرگ مغزی، دستگاه تنفس مصنوعی ( ونتیلاتور ) اكسیژن لازم را برای ضربان قلب فراهم خواهد کرد و به محض جدا کردن دستگاه از بیمار قلب هم از كار خواهد افتاد.

 

كما چیست؟ آیا همان مرگ مغزی است؟

كما در واقع یك نوع اختلال در كاركرد مغز است كه شخص دچار كاهش شدید سطح هوشیاری میگردد و به هیچ یک از تحریكات پیرامونش، پاسخ نمیدهد.

در كما شانس بهبودی برای برخی بیماران وجود دارد، در صورتیكه در مرگ مغزی بهبودی بیمار غیر ممکن و مرگ وی ظرف چند روز حتمی است.

زندگی نباتی چیست و چه فرقی با مرگ مغزی دارد؟

زندگی نباتی، با مرگ مغزی کاملا متفاوت است.

این وضعیت تقریبا همیشه در پی كما رخ می دهد. با اینکه شخص بیدار بنظر می رسد ( چشمانش باز است ) و دارای یك سری حركات غیر ارادی اعضای خویش است، هیچ عملكرد ذهنی و شناختی ندارد.

این ها در واقع بیمارانی هستند كه بدنبال آسیب شدید مغزی، برای سالهای متمادی زنده می مانند و به نظر هوشیارند، بدون اینكه بتوانند با محیط اطراف خود ارتباطی برقرار كنند.

 

آیا از ظاهر فرد بیمار میتوان فهمید كه او دچار مرگ مغزی شده است؟

خیر، فردی كه دچار مرگ مغزی شده، مانند کسی است که در خوابی عمیقی فرو رفته است. ریه هایش به كمك دستگاه تنفس مصنوعی ( ونتیلاتور ) از هوا پر می شوند، قلبش به سبب اكسیژن رسانی دارای ضربان است و حتی پوست او گرم و برنگ صورتی می باشد.

 

آیا بیمار بدنبال مرگ مغزی درد را احساس می كند؟

خیر. پس از وقوع مرگ مغزی، در انسان هیچگونه احساس درد و اندوهی وجود نخواهد داشت.

 

آیا مواردی از مرگ مغزی بوده است که بهبود یافته باشند؟

خیر، امکان بهبودی و بازگشت بیمار مرگ مغزی به هیچ عنوان وجود ندارد.

مواردی که شنیده اید فرد دچار مرگ مغزی شده و سپس بهبود یافته است، در واقع مرگ مغزی نبوده است.

این بیماران در کمای عمیق بوده ولی نزدیکان آنها و یا حتی گاهی برخی از پزشکان و پرستارانی که درباره تفاوت مرگ مغزی و کما اطلاعات کافی ندارند چنین برداشت نادرستی کرده اند.
لینک به دیدگاه

[h=2]زندگی نباتی سخت تر از کماست[/h]

زندگی نباتی وضعیتی است که به علت ضایعه مغزی شدید در برخی از بیمارانی که به کما رفتهاند، رخ میدهد. به نحوی که بیمار در این حالت بیدار میگردد، ولی هوشیاری و آگاهی خود را مجددا به دست نمیآورد. در صورت مراقبت صحیح از این بیماران، احتمال زنده ماندن برای چندین سال وجود دارد.

 

حالت نباتی پایدار معمولا به علت آسیبهای شدید مغزی مانند
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
،
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و ضایعات ساختمانی مغز ایجاد میگردد.

 

بیماران دارای چرخههای خواب و بیداری، کنترل نسبتا طبیعی درجه حرارت، تنفس، دفع، تنظیم جریان خون و بلع هستند، ولی فاقد واکنشهای شناختی بوده و پاسخهای رفتاری آنها به صورت رفلکسهای حرکتی ابتدایی یا الگوهای احساسی غریزی است.

 

بنابراین در وضعیت نباتی پایدار، آگاهی و شناخت نسبت به خود و محیط اطراف وجود ندارد و بیماران فاقد تکلم هستند.

 

در سال 1972 دکتر فرد پلام، متخصص مغز و اعصاب آمریکایی و دکتر بریان جنت جراح اسکاتلندی برای اولین بار اصطلاح زندگی نباتی را به جای سندرم آپالیک به کار بردند.

 

زندگی نباتی بسیار سختتر از حالت کما است، زیرا با وجود یک سری حرکات غیر ارادی، هیچ نشانه ای از هوشیاری در بیمار وجود ندارد.

 

زندگی نباتی در پی آسیبهای جدی و گسترده به قشر مغز و کمای عمیق به وجود میآید و این بیماران کسانی هستند که از کما بیدار میشوند.

بیمار مبتلا به حیات نباتی واکنشهایی مانند خندیدن، گریه کردن و ... دارد.

 

 

اگر زندگی نباتی بیش از دو سال طول بکشد، دیگر هیچ امیدی به بازگشت هوشیاری در بیمار وجود ندارد.

 

این بیماران چرخه خواب و بیداری همانند انسانهای عادی دارند و گاهی حرکات آنها مثل چرخش به طرفین، بلع غذا، خندیدن، گریه کردن و فشردن دست اطرافیان، حتی پزشکان را هم گمراه میکند.

 

کما و زندگی نباتی چه تفاوتی دارند؟

در کما شانس بهبودی برای بعضی بیماران وجود دارد.

 

زندگی نباتی در پی بیداری از کما رخ میدهد و کمتر شانس بهبودی در آن وجود دارد، به خصوص اگر مدت آن کمی طولانی شود.

 

در هر دو حالت هیچ نشانه ای از هوشیاری و واکنش آگاهانه به محرکهای محیطی وجود ندارد

علت اصلی مرگ در زندگی نباتی

منوچهری، متخصص اعصاب و روان و کارشناس کمیسیونهای تخصصی پزشکی قانونی گفت:

 

«زندگی نباتی حالتی است که بر اثر آسیب شدید نیمکرههای مغزی (اعم از ماده سفید و خاکستری) ایجاد میشود. در این حالت، ساقه مغز و دیانسفال آسیب ندیدهاند و به عملکرد فعال خود ادامه میدهند.

 

افرادی که در زندگی نباتی به سر میبرند، با توجه به آسیب نیمکرههای مغزی، آگاهی خود را نسبت به محیط و خود از دست میدهند.

 

این افراد توانایی تفکر ندارند. آنان نمی توانند با دیگران تعامل کنند، توانایی درک گفتار دیگران و تکلم ندارند، توانایی ارائه رفتار و پاسخ هدفمند به محرکهای بیرونی را ندارند، البته ممکن است در پاسخ به محرکهای بیرونی پاسخهای خودبخودی ایجاد شود به عنوان مثال: چشمهایش را در پاسخ به تحریک دردناک بازکند، اما این حرکات هدفمند نیستند یا ممکن است در برابر صدای بلند یا نور پلک بزنند.

 

در افراد دارای زندگی نباتی توانایی حرکت دادن دست و پا به صورت ارادی و آگاهانه از دست رفته و ممکن است به صورت خود به خود گاهی دست یا پا را حرکت دهد. در این افراد تنها رفلکس حرکتی هدفمندی که ایجاد میشود، رفلکس اولیه grasp (گرفتن دست افراد در اثر تماس) است.

 

عملکرد شناختی و قدرت تجزیه و تحلیل در این افراد از بین رفته است. بیاختیاری ادرار و مدفوع، آسیب شدید در عملکرد جنسی و بلع ارادی از دیگر ویژگی های این افراد است.

 

در زندگی نباتی حتی توانایی درک درد به علت آسیب مراکز مغزی مربوطه از بین رفته، اما از آنجا که ساقه مغز در این افراد سالم است، عملکردهای نباتی (vegetative) مثل عملکرد قلب، تنفس و توانایی کنترل فشار خون حفظ شده است.

حتی ممکن است رفلکسهای پیچیده مثل حرکات چشم، خمیازه، کشیدن، جویدن، سرفه، عطسه و حتی گریه و خنده حفظ شود.

تشـخیص این وضـعیت بـالیـنی اسـت، هر چند از تصویربرداری و سایر طرق تشخیص به عنوان ابزار کمکی استفاده میشود.

 

 

سیر این بیماری و میزان شانس بهبود به سه عامل بستگی دارد؛ اول سن بیمار و به طور کلی هر چه سن فرد کمتر باشد، شانس بهبودی بیشتر است. در افراد جوان نسبت به افراد مسن، بهبود عملکرد حرکتی بهتری دیده شده است اما از نظر شناختی و رفتار و گفتار تفاوتی بین این دو گروه دیده نشد.

 

نوع آسیب ایجاد کننده بیماری از دیگر موارد در شانس بهبودی است که در یک تقسیمبندی کل آسیبهای ایجاد کننده بیماری به دو گروه تروماتیک (سوانح رانندگی و ...) و غیر تروماتیک (آسیب هیپوکسیک ـ ایسکمیک در اثر
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
یا
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و ....) تقسیم میشود. میزان بهبود در انواع تروماتیک بیشتر از انواع غیر تروماتیک است.

 

مدت زمان سپری شده از وقوع حادثه به طور کل هر چه مدت زمان سپری شده کمتر باشد، شانس بهبود بیشتر است.

 

البته باید توجه داشت که وقتی ما صحبت از بهبود در این افراد میکنیم، منظور بهبودی کامل نیست، زیرا در یک مطالعه که بر روی این افراد صورت گرفته است اشاره شده است که افراد بهبود یافته به شدت ناتوان باقی میمانند و برای انجام کارهای خود به دیگران وابستهاند. بهبود در این افراد ابتدا در آگاهی نسبت به محیط است.

 

میزان مرگ و میر در این افراد به علت شرایط خاص خود بالا است و در عرض پنج سال بیش از 85 درصد است.

 

زنده ماندن طولانی مدت نادر است و نیاز به مراقبتهای بهداشتی و پزشکی برای جلوگیری از
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
، عفونتهای ریوی ـ ادراری،
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
، جلوگیری از انقباض عضلات دست و پا دارد.

 

مرگ این افراد عمدتا به علت
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
میباشد.

 

در نهایت باید توجه داشت که چون این وضعیت نادر است، تعیین شانس بهبودی در آنها بسیار مشکل است.»

لینک به دیدگاه

[h=2]تفاوت کما با مرگ مغزی[/h]

بیمار در حالت کما میتواند نفس بکشد ولی مغز برای مدتی هوشیاری ندارداما از لحاظ زیستی زنده میباشد.کما در واقع واکنشی است به یک حادثه که قبلا برای بدن افتاده است مانند یک( ضربه شدید به سر ) که منجر به ایجاد یک شوک عصبی یا کما میشود. بیشترین کماهایی که به این دلیل به وجود می ایند بیش از ۴هفته طول نمیکشند و پس از ان بیمار به سمت زندگی نباتی میرود .در زندگی نباتی ظاهرا فرد بیدار است و نفس میکشد وحتی فشار خونی نرمال دارد ولی هیچ عملکرد ذهنی وشناختی ندارد و دارای یک سری حرکات غیر ارادی در اعضای خویش است. کما میتواند در اثر مصرف بیش از حد الکل/مورفین ویا دیابت وخونریزی شدید هم باشد.در وضعیت کما شانس بهبودی برای برخی از افراد وجود دارد در حالیکه در مرگ مغزی شانس بازگشت ۰ ٪ است و مرگ فرد طی چند روز بعد اتفاق می افتد. و اما در مرگ مغزی خونرسانی به مغز متوقف شده و اکسیژن رسانی انجام نمیگیرد و مغز کاملا از کار می افتد در واقع هر گونه اسیب شدید به مغز (تصادفات.سقوط از بلندی.سکته مغزی و خونریزی داخل مغز ) میتواند منجر به تورم بافت مغز شود.از انجا که مغز درون جمجمه جای گرفته و جایی برای ازدیاد حجم ندارد به اجبار به قسمتهای پایین سیستم عصبی(ساقه مغزی) فشار اورده و مانع از رسیدن خون به قسمت های بالایی ودر نتیجه بیش از پیش مانع رسیدن اکسیژن میشود. بیمار دچار مرگ مغذی (صحبت نمیکند.نمیبیند.به هیچ تحریک خارجی پاسخ نمیدهدو بدون دستگاه تنفس مصنوعی*ونتیلاتور*زنده نخواهد ماند) فردی که دچار مرگ مغذی شده میتواند در صورت رضایت خانواده اش اعضای بدنش(قلب.کبد.کلیه.قرنیه و.....) به فرد محتاج دیگری پیوند زده شود که متاسفانه در کشور ما علیرغم برخوردار بودن از تکنیک پیوند اعضا به لحاظ تعداد اعضای اهدا شده در سطح خیلی پایینی قرار داریم

 

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...