masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مهر، ۱۳۹۲ علم طب در تمدنهاي قديم در لوحههاي يافتشده از تمدن آشور در شمال بينالنهرين مربوط به كتابخانه پادشاه مقتدر آشوري بنام آشور بانيپال از 250 نوع گياه درماني ياد شده است درپاپيروسهاي مصر باستان از 250 نوع گياه درماني ذكر به ميان آمده است درچين باستان يك كتاب داروشناسي وجود داشته بنام پنتاسو به معني دارونامه گياهي كه در چهل جلد تدوين شده بود و داراي چند هزار نسخه درماني بود و مؤلف آنرا امپراطوري بنام شينون ميدانند كتاب ديگر در چين باستان صد گياه دارويي نام داشت كه آنرا به چينيها وينگ ديني چينگ يعني هديه امپراطور زرد ميگفتند و در200-100 قبل از ميلاد تاليف شده بود. كتاب ديگر تحفه كشتزارهاي الهي است كه در سال اول ميلادي گردآوري و شامل 252 گياه درماني است و در سال 1977 م در دايرةالمعارف چين چاپ شده است. در هند باستان كتاب مقدس ريگودا را داريم كه توسط برهمنان در 1600 الي 4600 قبل از ميلاد تاليف شده است و ديگري ايور ودا كه در 4600 الي 1600 ق.م جمع شده است كتاب ديگري حاوي مطالب طب هندي شاراكا سمهيتا شامل 500 گياه دارويي است كتاب سوش روتاهم شامل 760 گياه دارويي ميباشد. در هند باستان طب آيورودايي رايج بوده كه كنش متقابل جسم عقل و روح را مدنظر دارد و اعتقاد به وجود ماده و انرژي وامكان تبديل آندو به هم دارد و عناصر پايه جهان ماده را آب خاك آتش هوا و اتر معرفي ميكند در سال 1833 م انگليسيها كه درك درستي از طب مزاجي نداشتند آنرا در هند و سپس ايران ممنوع كردند. طب يونان باستان به اخلاط اربعه در بدن انسان يعني دم بلغم صفرا و سودا اعتقاد دارد كه آنرا از ايران باستان گرفته است اين طب در زمان بقراط و سپس جالينوس مطرح بوده است در ايران باستان پزشكان ناموري چون آزوتكس و فرهاته (فرهاد) داشتيم در زمان ساساني طب پيشرفت كرد و رئيس كل بهداريها را درذستبد= درستبد ميگفتند دانشگاه ايراني جندي شاپور بعد از اسلام نيز داير بود و پزشكان آن مانند بختيشوع و ماسرجويه سرآمد بودند و شاگردان آنها چون عس بن شهلاقا و يوحنا بن سرافيون و داويد بن سرافيون در كار خود مهارت داشتند اولين شخصيت نيمه تاريخي نيمه افسانهاي و واجد جنبه الهي كه پايهگذار طب در اساطير نامبرده شده مربوط به يونان باستان و اسكولاپيوس ناميده شده است و ديگري كه شخصيتي تاريخي و بعد از اوست بقراط 357- 460 ق. م ميباشد. طيق افسانهها اولين پزشك آريايي و جراح ثريتا نام دارد او پدر ارواخشيته و گرشاسب است كه در افسانههاي هند هم به نام او اشاره شده است ديگري شخصي بنام ييما در كشور آرياويژ كه در منطقه واريماكرت زندگي ميكرد و در درمان بيماريهاي پوستي و استخواني و دنداني كارهايي كرد در دوره هخامنشي پزشكان يوناني و مصري در دربار بودند مانند آسكيلاس كه هم پزشك داريوش و هم جغرافيدان بود. كسي كه در تاريخ، طب را از خرافات جدا كرد بقراط بود درزمان اورساله مدون گياهشناسي بنام تئوفر مربوط به 285-370 ق.م وجود داشته است معروف است كه بقراط در زير درختي در ايالت آيسا در شمال يونان مينشست و طبابت ميكرد خود يونانيها طبايع اربعه طب را بيگانه ميدانستند و احتمالا آنرا از ايرانيان گرفته بودند بعدها در قرون 4 و 5 ميلادي به تدريج دوباره سحر با طب آميخته شد. از پزشكان معروف رومي بعد از ميلاد پدانيوس ديسكوريدس ميباشد كه طب را تدوين نمود (90-40 م) او جراح ارتش نرون امپراطور روم بود و درسفرهاي جنگي تحقيقات بسياري برروي گياهان دارويي اروپا انجام داد او در5 مجلد تمام اطلاعات پزشكي آنروز را بر اساس حروف الفبا تا قرن اول ميلادي جمعآوري كرد كه تا قرون 16 ميلادي تدريس ميشد اما اكثر نوشتههاي او ابهام دارد. جالينوس بعد از بقراط در يونان معروف شد (201-131م) او از اهالي پرگاموس يونان بود و تأليفي در 16 جلد با موضوع طب نگاشت كه حاوي 473 دارو بود بعد رنسانس در اروپا شخصي بنام پاراسلسوس (1541- 1493م) كه كيمياگري از سوئيس بود در دانشگاه بال پزشكي تدريس ميكرد اعلام كرد كليد اصلي پزشكي بويژه درمان شناسي علم شيمي است و طب اسلامي را رد كرد و مبناي درمان را استفاده از داروهاي شيميايي قرار داد البته در طب اسلامي درمان با داروهاي شيميايي را داشتيم اما درجاي خود، در ايران باستان زردشت پيامبر خود طبيب است و كتاب اصلي اوستاي او حاوي مطالب طب و نجوم بود كه در اثر حمله اسكندر كماهميت و پراكنده شد سالها بعد در زمان ساساني دانشگاه جندي شاپورتاسيس شد در اثر آزار و اذيت علماي نستوري در شهر ادسا يا الرها و هجرت آنها به ايران و رويآوردن به دانشگاه جندي شاپور علوم قديم از جمله طب در آنجا روبه پيشرفت نهاد زيرا در ادسا مذهب بر طب سايه انداخته بود و پاپ سختگيريهاي بيموردي انجام ميداد در 636 م جندي شاپور تسليم سپاه اسلام شد در آنجا از سالهاي قبل ترجمه كتب يوناني آغاز شده بود و درزمان مأمون به اوج خود رسيد البته بعد از 100 سال ركود در زمان حكومت امويان از پزشكان معروف آنجا ميكائيل و يوحنا پسران ماسويه، بختيشوع و اسرافيل بن زكريا را ميتوان نام برد. كورش هخامنشي در ايران اولين پادشاه ايران بود كه پزشك مصري به ايران آورد در آنزمان پزشكي در مصر پيشرفت ولي در بابل با خرافه مخلوط شده بود در بابل قبل از كورش در 1800ق.م حمورابي توانست تا حدودي طب را از دست كاهنان خارج كند اما بعد او دوباره كاهنان آنرا در دست گرفتند تا در دوره هخامنشي دوباره پزشكي غير ديني رونق گرفته سعي شد از خرافات جدا شود پزشكان معمولا آغاز كار معالجه خود را بر درمان كافران انجام ميدادند از شاهان ساساني اردشير دوم سعي در قانونمند كردن پزشكي كرد تا زمان انوشيروان كه كنگرههاي پزشكي هم برگزار ميشد. يكي از درمانهاي طب قديم حجامت بود كه از آن در 4000 سال قبل در كتاب امپراطور زرد در چين ياد شده است قديميترين سند تاريخي حجامت مربوط به مقدونيه ميباشد كه بعدها به يونان رفت سپس اسلام آنرا با شرايط خاصي تاييد نمود. لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مهر، ۱۳۹۲ دندانپزشكي در طب قديم رشتهاي جدا نبود بوسهل مسيحي همزمان با ابن سينا طبيبي است كه مقاله 76 از صد مقاله طبي او راجع به دندانپزشكي است طبيبي بنام حسن بن نوح قمري بخارايي كه تقريبا مقارن با ابن سينا بود (قرن 5 ه ش) در دندانپزشكي بسيار توانا بود شخصي بنام ابوالقاسم زهرابي كه در اروپا بنام البوكاسيس معروف است و در اندلس ميزيسته و بخشي از كتاب 30 جلدي او درباره جراحي دندانپزشكي است او كاشتن دندان وپركردن آن با آلياژ مس و طلا را انجام ميداد. بيمارستان مظفري يا مظفريه شيراز در قرون 7 (ه ش) به رياست قطبالدين شيرازي معروف بود او در 14 سالگي به رياست چشمپزشكي (كحالي) شيراز منصوب و كتاب تحفه سعديه را در شرح قانون ابن سينا نوشت ايرانيان در دندانپزشكي خيلي پيشرفت كرده بودند و حتي ارتودنسي و عصبكشي را هم انجام ميدادند. (مصاحبه دكتر علي اكبر ولايتي 1388) لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده