رفتن به مطلب

شبستـــانه [شب‌نشینی با عطر چای و هل]


sam arch

ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 713
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

  • 3 هفته بعد...

خدایا کفر نمیگویم،

پریشانم،

چه میخواهی تو از جانم؟!

مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی.

خداوندا!

اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی

لباس فقر پوشی

غرورت را برای تکه نانی

به زیر پای نامردان بیاندازی

و شب آهسته و خسته

تهی دست و زبان بسته

به سوی خانه باز آیی

زمین و آسمان را کفر میگویی

نمیگویی؟!

خداوندا!

اگر در روز گرما خیز تابستان

تنت بر سایه ی دیوار بگشایی

لبت بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری

و قدری آن طرفتر

عمارتهای مرمرین بینی

و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد

زمین و آسمان را کفر میگویی

نمیگویی؟!

خداوندا!

اگر روزی بشر گردی

ز حال بندگانت با خبر گردی

پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.

خداوندا تو مسئولی.

خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن

در این دنیا چه دشوار است،

چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است …

لینک به دیدگاه
خدایا کفر نمیگویم،

پریشانم،

چه میخواهی تو از جانم؟!

مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی.

خداوندا!

اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی

لباس فقر پوشی

غرورت را برای تکه نانی

به زیر پای نامردان بیاندازی

و شب آهسته و خسته

تهی دست و زبان بسته

به سوی خانه باز آیی

زمین و آسمان را کفر میگویی

نمیگویی؟!

خداوندا!

اگر در روز گرما خیز تابستان

تنت بر سایه ی دیوار بگشایی

لبت بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری

و قدری آن طرفتر

عمارتهای مرمرین بینی

و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد

زمین و آسمان را کفر میگویی

نمیگویی؟!

خداوندا!

اگر روزی بشر گردی

ز حال بندگانت با خبر گردی

پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.

خداوندا تو مسئولی.

خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن

در این دنیا چه دشوار است،

چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است …

 

:icon_pf (17)::aghosh:

لینک به دیدگاه

کباب غاز می خواد دلم..

 

البته به دست پخت جمالزاده...:icon_redface:

.

.

.

 

هه اینجا...هه اونجا...

 

"واو" و "یا" همسایه ی همن در صف الفبا.... میانش البته "ها" پادرمیانی می کند...

.

.

.

 

نمی دونم...درست بود که اون تاپیک قبلی رو سبکش کردم یا نه...(شبستانه قبلی رو با هزاران صفحه)....

 

گاهی پاک کردن صورت مسئله...و ندیدن آرامش دل نمی آره...البته پاک نشد..منتقل شده به بایگانی خاطرات...

 

البته خاطراتی که حالا در دسترس همه نیست...

 

اما ذهن رو که نمی شه پاک کرد...دل رو که نمی شه پاک کرد...

 

هنوز یادمه پست اول و دوم و سوم و......اون تاپیک از کدوم کاربرها بود...

 

کسانی که هستن هنوز و نیستن هنوز...

.

.

.

 

در اسپم کوشا پرتوان و خستگی ناپذیر باشین....

 

این رمز رسیدن به رکورد قبلی این تاپیک هست...(شکلک مو افشان با نیش باز)

 

باشد که من هم در این امر بتونم گوشه ای از کار رو بگیرم...

 

آرامش پیشکش لحظه هاتون:icon_gol::icon_redface:

لینک به دیدگاه
  • 2 ماه بعد...
  • 2 هفته بعد...
  • 2 هفته بعد...

سلام به روی ماهتون...

 

قرعه به نام ما خورده...بعد از مدت ها می خواهیم تو عید...نَه قبل از عید...تو عید بخش مسابقات ادبی تالار رو خونه تکونی کنیم...

 

هم اکنون به یاری سبز شما نیازمندیم...

 

انجمن درویشان،عارفان ،ادیبان ،عاشقان، فارغان،دوست داران ادبیات...:icon_redface:

 

[h=1]

فراخوان مسابقه ادبی با موضوع نوروز[/h]

لینک به دیدگاه
  • 2 ماه بعد...

داشتم با خودم فکر می‌کردم که یه زمانی یک شبستانه بود و یک انجمن. اون زمان این همه تاپیک مختلف واسه گپ و گفت و دور هم نشینی نبود.

ولی همینی که بود، با اقتدار بود و برای همه بود. و همه هم بودند. فرقی نمی‌کرد که مکانیکی باشی یا صنایع یا کشاورزی یا ادبیات یا برق و حتی حقوق و فلسفه. همه می‌دونستن که شبستانه هست، و میومدن اینجا و با هم حرف می‌زدند.

 

اما الان، اوضاع فرق کرده. میشه گفت هر تالار و حتی هربخش در هر تالار محل گپ و گفت خودش رو داره. همه چیز «تخصصی» شده و در طی این تخصصی شدن تا دلتون بخواد از هم دور شدیم. و البته این فقط مختص ما نیست، دنیایی که توش زندگی می‌کنیم هم بنوعی داره همین مسیر رو طی می‌کنه، و بقول اون شعر: مرگ ما بتدریج آغاز شده!

 

فرق شبستانه با خیلی از تاپیک‌های دیگه که همین الان هم توی همین بخش ادبیات حسابی فعال‌ند یک نکته‌ي خیلی مهمه، اونم محوریت «همدلی» و دورهمی هست. راستش رو بخواید، من از تاپیک گاه‌نوشته‌ها خوشم نمیاد. به این خاطر که اونجا همدلی و گپ زدن طبق قانون ممنوع‌ه. هرکسی فقط مسئول درد خودشه و گپ و گفتی درکار نیست. بقول فلاسفه اونجا جمع تنهایان دور هم جمع‌ند.

 

من ترجیح می‌دم شبستانه دوباره فعال بشه، و دوباره در اینجا دور هم جمع بشیم. دلم برای دوستی‌ها، گفتگوها و هم‌نشینی ها حسابی تنگ شده. sadhugsmiley.gif اگر شما هم با من هم عقیده‌اید، به شبستانه بیایید. noobiesmiley.gif

 

 

ppyu1z3evsqf3pdxphz6.jpg

 

 

#دوباره_میسازمت_شبستانه rainbowed.gif

#کمپین_تحریم_گاهنوشته_ها bunnyearsmiley.gif

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...