رفتن به مطلب

.:. گاه نوشـــــته های نواندیشـــــانی ها .:.


ارسال های توصیه شده

یادش بخیر..یه فیلمی بود که بچه بودیم نشون میداد (چکمه) همون دختره که اسمش سمانه بود و چکمه های آبی پلاستیکی داشت..چقد دوستش داشتم..دقیقا منم سمانه ای بودم که از همون چکمه ها داشتم...دقیقا آبی ام بود..:ws37:

لینک به دیدگاه

حال همه ما خوب است,اما تو باور مکن...!

هر قلبی "دردی "دارد...

فقط نحوه ی ابراز آن متفاوت است!

برخی آن را در چشمانشان پهان می کنند

و برخی در لبخندشان...!

ما انسان ها مثل مداد رنگی هستیم...

شاید رنگ مورد علاقه یکدیگر نباشیم!

اما روزی...

برای کامل کردن نقاشیمان,

دنبال هم خواهیم گشت!...به

شرطی که اینقدر نتراشیم یکدیگر را تا حد نابودی...!

لینک به دیدگاه

این روزها

خیلی چیزها عوض شده

این روزها

زندگی طور دیگریست

روزها میگذرد

ماهها

و حتی سال

همه چیز به ظاهر

آرام است

اما درونم

طغیان می کند هرازگاهی

آرام نمیگیرد!

این روزها

همه چیز آرام است

جز من!

محاکمه میشوی در درونم

مجازات میشوی

به بند کشیده میشوی

و در آخر

مثل همیشه

تبرئه میشوی

تو آزادی

به بهای دوست داشتن!

این روزها

همه چیز به ظاهر آرام است

این روزها

همه چیز عوض شده

جز

تو

که

ماندگارترین ثبات دنیایی...

 

P.S : AT Ghiaa

لینک به دیدگاه

..میدونی خیلی وقته حدود یک سالی میشه که هوس ترو تازگیتو کردم اون نگاه خیست و اون شوری مثال زدنیت ....

اخییی قربونت برم چقدر دلم هوست رو کرده

چاقاله بادوم نمک زده .....:sigh:

لینک به دیدگاه

چقد دلم تنگ شده بود برای موندن تو انجمن....اینجا رو دوس میدارم

روزای اخر سال خوبی نداشتم...ولی خب بخیر گذشت و فک کنم خدا محکم بغلم گرفته:w02: تا به خوبی از این سال پرتم کنه سال دیگه البته با کوله بار ی پر از خاطره خوب و بد

من خوباشو برداشتم میخوام با انرژی وارد سال جدید شم

اینکه همه خانواده سلامتن و داریم راهی سفر هر ساله میشیم یه لذتیه که امیدوارم همه شما ها هم این لذت داشته باشین

بیشتر به یاد دوستمم که همزمان پدر و مادرشو اخر سالی از دست داد...نمیدونم خدا حکمتت شکر ولی ازت میخوام بهشون صبرشو بدی تا کم نیارن

این روزا بابا و مامان داشتنمو با هیچی عوض نمیکنم این اتفاقا باعث میشه ادم به خودش بیاااد و جیغ بزنه بگه خدایا شکرت:hapydancsmil:

مامان قربون غر زدنا...بابا بیا بزن منو اصاا...فقط باااش...

ایشالا خدا همه پدر و مادرارو حفظ کنه و اونایی هم که تو جمعمون نیستن بیامرزه...و بهمون بیشتر بفهمونه که باید قدرشونو بدونیم اونا چیزایین که هیجا پیدا نمیشن:ws37:

این روزا عاشق خیابونام اکثر اوقات خرید نمیکنم ها ولی همینجوری میرم میچرخم و ادما و بچه هارو میبینم...عاشق شور و ذوقشونم...یاد بچگی های خودم و خودمون....چقدر خوش بودیم...مخصوصا تعارفای عیدی گرفتن..وااای ..نه من دیگه بزرگ شدم:ws28:ولی من هنوزم بزرگ نشدم:ws3:

امیدواررم امسال بچه زرنگی باشم ....اگه خدا بخواد کار نیمه کاره زیاد دارم...

مراقب خوبیاتون باشید

سر سفره هفت سینم مارو یادتون نره

دوستون دارم:hapydancsmil:

خدایا شکرت:icon_gol:

لینک به دیدگاه

آخرین پستم...

1سال گذشت...سالی که هیچوقت به راحتی نمیتونم فراموش کنم...

سالی که تو سال تحویلش دلم پر بود از بهونه های بی مورد...

سالی که درد سرم چشیدم...سالی که شباش اشک ریختم تا آروم بشم...

داد زدم سکوت کردم ولی چیزی فرق نکرد زندگی ادامه داشت و من سکون یکجا....

امسال94/1/1...

با کلی امید...

با کلی تجربه و نصیحت از اینجا...انجمن...

میخوام بشم همون تمنای2سال پیش...با همون انرژی...

گفتنش خیلی سخته سخت ترش عمل کردن بهش.."تغییر"

بازم شکر هنوز خانوادم دارم و سلامت کنارهمیم...

التماس دعا...

93/12/28

07:48

لینک به دیدگاه

تا بعداز تعطيلات باي...

اخرين پيام من و پست من در سال 93 ميباشد....:w16:

دلاتون دريايي ..

مواظب خودتون و خوبيهاتون باشيد.. اگر عمري بود برميگرديم.. اگر نه حلال كنيد..

سال خوبي داشته باشيد بچه ها.. :icon_gol:

لینک به دیدگاه

چندتا از ترانه ها و سروده های یغما گلرویی ، مهدی موسوی و ... رو دارم میخونم ... که بعضیاشون خیلی قشنگ اند ....

ببخشید زیاد ربطی به این تاپیک نداشت ...

 

 

شب ِ بارونی ِ تهرون، شب نمناک ِ ترانه س!

شب ِ رگبار ِ عزیز ِ خاطرات ِ عاشقانه س!

پرسه ی من ُ تو با هم، تو محله های شمرون!

نقره ریز ِ خنده ی تو، زیر ِ قطره های بارون!

کوچه های تنگ ِ تجریش، پرسه های خیس ِ دربند!

رو لب ِ تو زنده می شد، خط ِ جادویی ِ لبخند!

می دویدیم زیر ِ بارون، زنده گی تو مُشتِ ما بود!

هر نگاه ِ تو شروع ِ یکی از ترانه ها بود!

 

چتر ِ من، روسری ِ تو! چتر ِ تو، بارونی ِ من!

پرسه هامون دیدنی بود، ای همیشه گی ترین زن!

بی تو کوچه های تهرون، لایق ِ پرسه زدن نیست!

غیر از این سایه ی خسته، کسی همپرسه ی من نیست!

 

دوتایی دم می گرفتیم، شعر ِ آهنگای دورُ

صدای ما تازه می کرد، کوچه های سوتُ کورُ

وقتی دلگیری ُ تنها... بوی موهات زیر ِ بارون...

ای سوار ِ اسب ِ ابلق... یه شب ِ مهتاب ِ فرهاد...

واسه تو قد ِ یه برگم... یا فروغی، شعر ِ شیاد...

حالا اون محله ها ر ُ پرسه می زنم دوباره!

بی تو تهروون چه غریبه س، تو دلم بارون می باره!

 

چتر ِ من، روسری ِ تو! چتر ِ تو، بارونی ِ من!

پرسه هامون دیدنی بود، ای همیشه گی ترین زن!

بی تو کوچه های تهروون، لایق ِ پرسه زدن نیست!

غیر از این سایه ی خسته م، کسی همپرسه ی من نیست!

 

یغما گلرویی

لینک به دیدگاه

بارالهی میشه ازت خواهش کنم این احساس عذاب وجدانُ از رو من برداری :|

کارایی که میدونم خیلی خوب نیستُ به بهونه های مختلف انجام میدم

اما بعدش حس وجدان دردِ اون لذتُ از بین می بره

 

این حسُ بگیر از من لطفا ...

لینک به دیدگاه

لباس جوان پسند ، با تعدادی محافظ ، چهره خندان و مصمم ، بیسیم و بدون هیچ تجهیزات نظامی دیگه و... ترفندهایی برای اینکه یک کلاغ رو به جای طاووس قالب کنند ، از طرف دیگه ملتی بس احمق و ساده لوح ،در مصر السیسی با قدرت نظامی تحمیل شد ، اما در فلاکت اباد نیاز به قدرت نظامی نیست خیل عظیم گوسفندانی که سر در آخور پروپاگاندا دارند برای سوار شدن بر خر مراد کفایت میکنه

لینک به دیدگاه

صلوات شمار به رنگ های مختف ، تسبیح ، خرمای روی میز ، صدای روضه از بیرون ، و منه متفاوت که هدفون تو گوشم آهنگ شاد گوش میکنم ،شاید من سر راهی بودم:ws37:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...