رفتن به مطلب

ناگفته های بهرام رادان از زندگی هنری خود


ارسال های توصیه شده


من فكر می‌كنم شاید اسیر شرایطی نشده‌ام كه مجبور شوم بروم سریال بازی كنم.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

آیا ممكن است یك روزی بازیگری یا خوانندگی‌ات را كنار بگذاری؟

 

ترجیح می‌دهم از این مانیفست‌ها ارائه ندهم. چون اینها احساسات زودگذر است. بنده شاید دوست داشته باشم در هزار جا بپرم، پس فردا بخواهم كتاب شعر منتشر كنم، یا شاید بخواهم كارگردانی كنم. بنابراین هیچ‌وقت نمی‌گویم كه دیگر این كار را انجام نمی‌دهم. چون اساسا وقتی یك رای برای خودت صادر می‌كنی حواست نیست كه شاید 5 سال دیگر تمایل داشته باشی آن كار را انجام ندهی. یك زمانی است كه تو توانایی انجام كارت را نداری مثل ورزشكاری كه از نظر علمی، بدنی و بیولوژی در 40سالگی دیگر نمی‌تواند خیلی دنبال توپ بدود پس می‌گوید دیگر بازی نمی‌كنم. این امكان وجود ندارد كه طرف 60 سالش شود و بخواهد دوباره بدود. اما در هنر چنین چیزی وجود ندارد. در هنر همیشه می‌توانی خلق كنی، شما همیشه می‌توانی از قوه ادراك، فهم و شعور خودت استفاده كنی. چرا با این حرف​های بیهوده خود را محدود می​کنی.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

معمولا می‌گویند آن كاری كه بلد هستی را ادامه بده و هرچه می‌توانی در آن پیشرفت كن چون به هر حال بخشی از موفقیت آدم به تمركز برمی‌گردد. تو خواننده تمام وقت كه نیستی...

 

من هنرمند تمام‌وقت هستم. یعنی از صبح كه بیدار می‌شوم به این فكر می‌كنم كه چطور آن چیزی كه خودم اسمش را می‌گذارم هنر را ابراز كنم. یك روز با یك آلبوم موسیقی، یك روز با فیلم بازی كردن در یك نقش خاص و شاید یك روز با كارهایی مثل عكاسی و... بنابراین ترجیح می​دهم یک هنرمند تمام وقت باشم نه یک انسان تک بعدی.

 

این سطح هنری را خودت تعیین می‌كنی یا دیگران؟

 

اصلا چرا باید برای هنر سطح قائل شوی؟

 

بالاخره یك متر و معیاری بین هنرمندان وجود دارد. بین تو و آقای فلانی حتما یك تفاوتی وجود دارد.

 

معیاری كه من قائل می‌شوم با متری كه تو در نظر داری با دیگری فرق می‌كند. بنابراین نمی‌توانی یك حكم كلی برایش صادر کرد.

 

منظورم این است كه یك معدلی وجود دارد. معدل می‌گوید بهرام رادان بازیگر خوبی است یا نیست. در مورد همه هنرمندان هم وجود دارد.

 

بله، این قضاوت‌ها قابل تغییر هم است. یك دیالوگی در آواز قو بود که می​گفت افكار عمومی حافظه ضعیفی دارد بی‌جهت خودت را فدا نكن. هرچند افكار عمومی این روزها به خاطر وجود اینترنت حافظه قوی‌ای پیدا كرده اما به هر حال قابل تغییر است. منظورم این است که مثلا کسی که همه فکر می​کنند.خیلی بازیگر بدی است، ‌فردا یك فیلم بازی می‌كند كه علی می​شود کسی که خیلی بازیگر خوبی است پس فردا در یکی از کارهایش موفق نمی​شود. همه می​گویند همان 4 فیلم را هم شانسی بازی كرده بود. بنابراین این قضاوت‌ دائم دستخوش تغییر است. تو می‌توانی بگویی الان در این لحظه، با توجه به دیده‌ها و شنیده‌ها این حكم صادر می‌شود اما این حكم قابل تغییر است.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

منتهای آرزویم کمال انسانیت

چیزی که به عنوان پیام روی کاور آلبومت از قول تو نوشته شده و اینکه برای منتقدانت آرزوهای مثبت کرده​ای خیلی خودخواهانه به نظر می​رسد.

 

من حتی نمی‌توانم برای خودم هم دعا كنم؟! تنها آرزوی من سربلندی و كمال انسانیت است، یعنی درباره هیچ چیز جز انسانیت فكر نمی‌كنم.

 

من نمی‌دانم چرا اینطور به نظر می‌آید در همان کاور نوشتم هر دو گروه، هم طرفداران و هم منتقدان. حتی آن کس که سال​ها آرزویش نیست و نابود شدن من است هم در کسب موفقیت​هایم سهیم بودند. این دعا هم منتهای فروتنی و تواضع است اگر می‌نوشتم آرزویم فروش این آلبوم است یا منتهای آرزویم موفقیت خودم است چی؟ آیا كلی‌تر از دعایی كه كردم می‌توان دعایی كرد؟

 

به بازخوردهای منفی هم فكر كردی؟

 

من نوشتم هر دو گروه، حتی كسانی كه من را هم تكذیب كردید حتی تویی كه سال‌ها با جفت پا پریدی برای اینكه بگویی به درد بخور نیستم. حتی تو هم در موفقیت‌های من سهیمی.

 

توآدم متکبری هستی؟

 

نه، نیستم اما به آن چیزی كه دارم عالم هستم.

 

آن چیزی كه نداری و دوست داشتی داشته باشی چه چیزی است؟

 

مثل همه آدم‌ها دوست داشتم هزاران استعداد دیگر داشتم كه به هزار قله دیگری می‌پریدم. اما اگر از كوه بالا می‌رفتم باز هم یكسری پیراهن‌های خودشان را می‌دریدند كه مگر تو عضو فدراسیون كوهنوردی هستی كه از كوه بالا می‌روی؟ و من دوباره از كوه بالا می‌رفتم و آنها باز پیراهن‌شان را می‌دریدند.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

داستان سفر و سنگ

آیا این فرصت به عنوان یك هنرمند برای تو هم وجود دارد؟

 

وقتی برای خودت هدف‌گذاری می‌كنی برای اینكه از نقطه A به نقطه B برسی، این یكسری ملزومات دارد در راه باید اتفاقاتی پیش بیاید كه تو بتوانی از نقطه A به نقطه B سلامت برسی، آن هم در یك شرایط زمانی. چون همیشه به نقطه B رسیدن خیلی مهم نیست به این دلیل كه شاید تو در یك موقعیت زمانی و مكانی بلدی به نقطه B برسی. اما اینكه تو چطور مسیرت را بچینی و بروی و حداكثر سعی و تلاشت را بكنی برای اینكه این مسیر را به سلامت طی كنی، مثل یك آدمی است كه آذوقه سفرش را برداشته و كمربندش را بسته است، اتومبیلش را معاینه كرده تا برود به یك نقطه دیگر برسد و در این مسیر حداكثر سعی‌اش را هم می‌كند كه درست برود. اما یك بدشانسی وجود دارد كه از بالای كوه یك سنگی همزمان با لحظه‌ای كه تو از آن پیچ عبور كنی یكدفعه پرت می‌شود و صاف روی سقف ماشین تو می‌افتد و تو نمی‌توانی به نقطه B برسی. اما تو هیچ تقصیری نداری. هیچ دخل و تصرفی در آن اتفاقی كه انجام شده نداری. آن چیزی بود خارج از قدرت تو. پس بنابراین باید به آن چیزهایی بپردازیم كه در قدرت ماست. از طرف دیگر تو اگر بخواهی این مسیر را درست طی كنی نمی‌توانی سر پیچ‌ها نگاه كنی ببینی سنگی می‌افتد یا نه. تو باید مسیرت را دنبال كنی.

 

اگرمن اسکورسیزی را در خیابان ببینم...!

چقدر از ضریب موفقیت در زندگی یک بازیگر دستخوش تصادف است و چقدر از آن ارادی است؟

 

تصادف اگر به معنی شانس است به نظر من شانس جزئی از ذات هر كاری است. شانس را نباید یك پدیده‌ای دانست كه نباید از آن استفاده كرد. من اگر فردا در خیابان اسكورسیزی را شانسی ببینم و شانسی از من خوشش بیاید و شانسی یك نقش را به من بدهد كه در آن بازی كنم و من بروم در آن بازی كنم نباید گفت شانسی بود پس بی​ارزش است. مهم این است كه تو چطور از شانست استفاده كنی، شانس در خانه هركسی را می‌زند مهم این است كه چه كسی در را به موقع باز كند. در جامعه‌ای مثل ایران حركات فردی خیلی موثر است چون سازماندهی مناسبی وجود ندارد. مثل كاری كه اصغر فرهادی كرد. او در یك مسیری قدم‌های درست و موثر برداشت و در نهایت در طولانی‌مدت به آن چیزی كه می‌خواسته، رسید.

 

آیا فرصت جهانی‌شدن برای تو فراهم است؟

 

باید شرایطش ایجاد شود و آن شرایط هم مستلزم این است كه جدا از كار كردن، (كار كردن به شانس و موقعیت زمانی هم بستگی دارد كه در آن دخیل است). محیط اطرافت است و اتفاقاتی كه در درون جامعه‌ات می‌افتد. چگونه بنابراین همه اینها به خیلی چیزها بستگی دارد. من برای بهتر شدن تنها می توانم بگویم تمام سعی و تلاشم را خواهم کرد.

 

یعنی امكانش وجود دارد از لیگ سینمای ایران بازیگری ترانسفر شود به لیگ سینمای تجاری یا اروپا؟

 

جدا از آقای فرهادی كه به نوع جدیدی از سینما پرداخته خیلی از فیلم‌هایی كه به سینمای خارج از كشور معرفی می‌شدند اساسا ستاره‌محور و بازیگرمحور نبودند اما به نظرم بعید نیست با توجه به تمرکزی كه دنیا به ایران كرده است می‌توان به سینمای ایران كه به نوعی آینه تمام‌نمای جامعه است نگاه ویژه‌ای شود.

 

هیچ وقت به کسی حسادت نکردم

این سؤال پیش می‌آید که در این 13-12 سال موجی درست كرده‌ای؟

 

نه، هیچ‌وقت دنبال جریان‌سازی نبوده‌ام. جریان‌ها از موج تبلیغات به وجود می‌آیند. گاهی هم این جریان‌ها را آرتیست نمی‌سازد مطبوعات است كه جریان‌سازی می‌كند. خیلی وقت‌ها خود هنرمند موافق آن جریان‌سازی نیست.

 

هیچ وقت به بچه‌های هم‌نسل خودت رشك برده‌ای؟

 

نه، هیچ‌وقت یادم نمی‌آید كه چنین احساسی داشته باشم.

 

اما گاهی درگیر فضاهای دو قطبی و رقابت حتما شده‌ای؟

 

از طرف من اینطور نبوده است شاید از طرف مطبوعات و مردم این اتفاق افتاده باشد.

 

دلخوشی‌های تو فروش فیلمت است یا نه جمعی از آرا و محبوبیت مردم.

 

همه اینها در كنار هم. هر دو را با هم می​خواهم!

 

سوپر استار هرگز شکست نمی‌خورد

در این چند سال اخیر به نوعی تعریف ستاره سینما عوض شده است. نگاه سینما از رضا كیانیان و بهرام رادان برگشته به سمت رضا عطاران، یعنی اقبال عمومی و فروش سینما به طرف اوست.تعریف كلاسیكی از ستاره سینما داری؟

 

اولا رضا عطاران هم ستاره است دوما ستاره بودن در شخصیت یک آرتیست است. یك ستاره باید همه چیزش ستاره باشد، فقط فروش فیلمش نیست، خیلی اوقات در سینمای جهان می‌بینی كه فیلم‌های آقای براد پیت فروش كمی می‌كنند اما او همچنان ستاره سینماست چون همیشه در مركز توجه قرار دارد.

 

ما خیلی از بازیگرها را داشته‌ایم كه میلیارد میلیارد فروش فیلم‌شان بوده اما تو نمی‌توانی اسم ستاره را روی آنها بگذاری. داستان این است كه ستاره یك فردی است كه همه چیز او برای مردم جالب است، هر كاری كه می‌كند برای مخاطب زیادی كه دارد جالب می‌تواند باشد. این ستاره یك لبه دو تیغ هم دارد یكسری مخالف قسم‌خورده هم دارد در همه جای دنیا اینطور است حالا اگر این آقا یا خانم ستاره بتواند كاری كند كه توازنی در فروشش ایجاد كند یعنی هیچ وقت به كف كف نیفتد كه دیگران فكر كنند نابود شده است كارش را درست انجام داده. اتفاقا ثابت شده آن فروش‌های عجیب و غریب و صدرنشین جدول قدرت ویرانگری هم دارد به این دلیل كه تو تا ابد كه نمی‌توانی فیلم پرفروش بازی كنی پس‌فردا ممكن است یك فیلمی بازی كنی كه فیلم خوبی باشد ولی فروش كمتری داشته باشد و تو شكست‌ بخوری. به نظر من مدار حركت كردن فردی كه به او می‌گویند سوپراستار مدار متعادل‌تری است. آنها یكسری جرقه زودگذر هستند كه می‌آیند و همه مجلات و روزنامه‌ها را تسخیر می‌كنند...

 

هنری که مدیری و شهاب حسینی دارند

چرا تا به حال سریال تلویزیونی بازی نكرده‌ای؟

 

من فكر می‌كنم شاید اسیر شرایطی نشده‌ام كه مجبور شوم بروم سریال بازی كنم.

 

آیا این درست است كه حضور در سریال از آدم خرج می‌كند؟

 

به هر حال تو یك درجه‌ای در كارت داری كه یك پله پایین‌تر قرارت می‌دهد. خواه‌ناخواه بیشتر خرج می‌شوی هر هفته در تلویزیون دیده می‌شوی. ضمن اینكه درصد آدم‌هایی كه در یك سریال بتوانند از تبعات بعد آن جان سالم به در ببرندكم است. این هنر را فقط مهران مدیری، شهاب حسینی و حامد بهداد می‌توانند داشته باشند. خب، اینها به اندازه انگشتان دو دست هم نیستند. البته نباید اینطور تصور شود كه هر كسی سریال بازی می‌كند كار بدی انجام داده یا برعكس.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...