رفتن به مطلب

رازگشایی از شعبده اپل: چرا آی‌فون پنج -همان گوشی «دراز و بی‌قواره»- این همه پرفروش شده است؟


ارسال های توصیه شده

هر حقه جادویی مرکب از ۳ مرحله است، اولین مرحله
تعهد
pledge
نام دارد، شعبده‌باز یه چیزی رو به شما نشون می‌ده، یه دسته ورق یه پرنده یا یه انسان، اینو نشون شما می‌ده، شایدم از شما بخواد خوب بررسیش کنید، تا بدونید واقعا وجود داره، بدون تغییر و طبیعی، ولی البته حقیقت چیز دیگریه، مرحله دوم
چرخش the turn
است، ساحر اون چیز معمولی رو می‌گیره و یه کار غیر معمولی روش انجام میده، حالا شما می‌خواهید سِر کار رو بفهمید، ولی نمی‌تونید، چون شما درست به ماجرا نگاه نمی‌کنید، چون واقعا برای فهمیدن اسرار تلاش نمی‌کنید، خودتون سر خودتون کلاه می‌ذارید، ولی هنوز کسی دست نمی‌زنه، چون ناپدید کردن یه چیز کافی نیست، باید برش گردونید، و اینجاست که هر حقه‌ای قسمت سوم هم داره، سخت‌ترین بخش، بخشی که ما بهش می‌گیم:
حیثیت prestige
.

 

09-18-2012-12-01-32-AM1.jpg

دیالوگ صحنه اول فیلم پرستیژ (۲۰۰۶) ساخته کریستوفر نولان

یک بار این دیالوگ را بخوانید،‌از این دیالوگ در بخش آخر این پست استفاده خواهم کرد!

 

 

- - - Updated - - -

 

چند روز از همایش اپل، همایشی که در آن آی‌فون ۵ معرفی شد می‌گذرد، انبوهی از وبلاگ‌های فارسی رویداد را به صورت زنده گزارش کردند، و در این چند روز خبرهای متعددی در مورد آن منتشر کرده‌اند، وبلاگ‌ها و سایت‌های فرنگی که جای خود دارند.

 

نخستین سؤالی که بعد از همایش اپل مطرح شد، این بود که آیا این گوشی آنقدر جذاب خواهد بود که کسانی را که از قبل آی‌فون داشتند، تشویق به خرید آی‌فون ۵ کند؟ یا اصلا این گوشی می‌تواند کسانی را که فعلا از گوشی‌های هوشمند اندروید یا ویندوز استفاده می‌کنند یا اصلا گوشی هوشمند ندارند، وادار کند که دست به جیب شوند؟

بعضی‌ها آی‌فون پنج را دراز و بی‌قواره و حتی زشت می‌دانند، اما با خواندن این پست تا به انتها متوجه می‌شوید که علیرغم تغییر نکردن ظاهر آی‌فون و فقط کمی اضافه شدن به طول آن، همچنان شعبده اپل کار خواهد کرد.

پاسخ ما باید قدری تشریحی باشد، در واقع در این پست می‌خواهیم به جای تمرکز بر روی پنج مارک‌ها و جداول مقایسه‌ای، روی مکانیسم روانی طرفداری و خرید گجت‌ها هم اندکی دقیق شویم و نگاهی متفاوت به این جنگ‌های گجتی بیندازیم.

اول: شرایط ما در ایران:

نخست، شرایط ما را در ایران در نظر بگیرید، مدت زیادی است که با دیدن شوق طرفداران گجت را در محیط پیرامون و یا وبلاگ‌ها، بلافاصله این حرف به نظرم می‌رسد: کرمداران عالم را درم نیست، درم‌داران عالم را کرم نیست!

به گمانم در مورد آی‌دیوایس‌ها این سخن بیشتر مصداق داشته باشد، یعنی آن دسته‌ای از کاربران جوان که دوست دارند و می‌توانند از همه امکانات وسیله خود استفاده کنند و مدام اپلیکیشن‌های گوناگون را آزمایش کنند، آنقدر هزینه ندارند که آی‌دیوایس بخرند و برعکس آن دسته‌ای از لحاظ شغلی و مالی ثبات لازم را دارند، به خاطر مشغله کاری یا ناآشنایی با فناوری، از کسری از امکانات وسیله خود هم استفاده نمی‌کنند. (چیزی که البته کلیت ندارد)

همین دیروز متوجه شدم که یک فروشگاه آنلاین ایرانی، «به سبک ایرانی»، آی‌فون ۵ را پیش‌فروش می‌کند تا در اوایل آبان به دست خریداران برساند، قیمت نسخه ۶۴ گیگ آی‌فون ۵، در این فروشگاه حدود ۳٫۵ میلیون تومان است!

09-17-2012-09-22-33-PM1.jpg

سوال اینجاست که نیم اینچ صفحه نمایش بزرگ‌تر آیا ارزش این همه هزینه را برای کسی که صاحب یک آی‌فون ۴s را دارد؟ بله! آی‌فون ۵ پردازشگر بهتری دارد، اما آیا این نیروی پردازشی اصلا به کار می‌آید و در اجرای اپ‌های معمول تفاوتی ایجاد می‌کند؟

اصلا آیا به نظر شما آی‌فون ۴s زیباتر از آی‌فون ۵ نیست؟! آیا منطقی‌تر نیست که همین گوشی آی‌فون ۴ یا ۴s خودمان را به نسخه ششم iOS ارتقا بدهیم و یک سال دیگر صبر کنیم؟

 

لینک به دیدگاه

دوم: با توجه به چیزی که در قسمت اول بحث گفته شد و جو سرخوردگی پنهانی که حتی در بین فن‌بوی‌های اپل هم وجود دارد، بایستی به نظر برسد که آی‌فون ۵، چندان موفقیتی کسب نکند.

نگاهی به تصویر زیر بیندازید:

09-17-2012-07-32-37-PM1.jpg

تصویر بالا تمسخرآمیز بود، اما بیان‌کننده این واقعیت است که امیدی نیست که سیاست‌های کلی اپل، تغییر چندانی کند و شما حتی در نسل‌های بعدی آی‌فون هم با تغییرات بنیادی روبرو نخواهید شد.

یک تصویر دیگر:

funny-iPhone-4-vs-iPhone-5.jpg

البته طرفداران اپل هم در این میان بیکار نبوده‌اند:

09-17-2012-11-22-01-PM.jpg

طرفداران اندروید همواره کاربران آی‌فون را دست می‌اندازند که چرا به یک گوشی با پلتفرم اینچنین بسته و محدود دل خوش کرده‌اند، آنها در شگفتند که چطور یک سری افراد اینچنین خودخواسته به حبس شدن رضایت داده‌اند و حتی یک بار هم به سرشان هم نمی‌زند که از پنجره کوچک زندانشان نگاهی به بیرون بیندازند.

در مقابل طرفداران اپل، آی‌فون را گوشی بسیار خوش‌ساخت با عملکرد بالا می‌دانند که مجهز به روان‌ترین سیستم عامل دنیا است، آنها اعتقاد دارند که کیفیت اپلیکیشن‌های اندروید هیج وقت به پای کیفیت اپ‌های iOS نخواهد رسید، مخصوصا در رده اپلیکیشن‌های تخصصی.

واقعیت این است که استدلال‌های هیچ از این دو دسته غلط نیست، چیزی که باعث جبهه‌گیری و تفاوت آنها با هم شده سلیقه و کاربری متفاوت آنهاست.

 

 

- - - Updated - - -

 

سوم: اما تا اینجای کار پاسخ ندادیم که آی‌فون ۵ موفق خواهد بود یا نه. در این قسمت با هم خبرهایی را مرور می‌کنیم که نشان می‌دهد برخلاف آنچه نخست القا می‌شد، اتفاقا آی‌فون پنج گوشی بسیار موفقی هم خواهد بود:

خبر اول:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

خبر دوم:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

09-17-2012-07-51-44-PM.jpg

خبر سوم:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

نتیجه‌گیری که از این خبرها می‌شود این است که آی‌فون پنج همچنان گوشی موفقی خواهد بود و شاید بهتر از آی‌فون ۴s هم به فروش خواهد رسید.

اما ما هنوز نمی‌توانیم بگوییم که آیا سهم آی‌فون در بازار گوشی‌های هوشمند بیشتر خواهد شد یا اینکه گوشی‌های اندرویدی خواهند توانست بخشی از بازار اپل را به چنگ بیاورند.

 

لینک به دیدگاه

چهارم: آیا وفاداران گجتی می‌توانند خیانت کنند؟!

اما مطلبی که مایل هستم در همین بخش عنوان کنم این است که آیا به نظر شما اصلا امکان دارد که یک طرفدار آی‌فون یا اندروید به مرور زمان تغییر عقیده دهد و به دسته دیگر بپیوندد؟

سؤالم کمی عجیب است اما حس می‌کنم باید کمی در مورد آن بحث کنیم، خود من گجت‌های اندرویدی و آی‌دیوایس‌های زیادی را در این دو سه ساله آزمایش کرده‌ام، نوع کاربری و سلیقه‌ام باعث گرایش بیشتر من به آی‌دیوایس‌ها شده است، اما از دنیای اندروید هم غافل نیستم و الان یک تبلت هفت اینچی نکسوس هم دارم. اما صادقانه در اینجا اعتراف می‌کنم که یک بیستم زمانی را که آی‌پد در دست می‌گیرم، به نکسوس هفت اختصاص نمی‌دهم.

بی‌شک کسانی هم پیدا می‌شوند که رویکردی متفاوت دارند و با لذت از گلکسی اس ۳ یا گلکسی نوت استفاده می‌کنند و استفاده از آی‌فون برایشان حتی زجر‌آور است.

خلاصه سخنم این است که آیا به نظر شما سلیقه و کاربری و یک چیز شخصی از پیش نهادینه شده در اعماق نورون‌های ما نیست؟ آیا حتی قبل از اینکه جزئیات گجت‌های تازه معرفی شوند، ناخودآگاه ما مشخص نمی‌کند که ما به کدام برند گرایش خواهیم داشت؟!

مثلا برای من روانی اجرای سیستم عامل و سریع اجرا شدن اپلیکیشن‌ها و یک محیط منظم و به شدت مرتب، اهمیت زیادی دارد، من شخصا حوصله ویجت‌ها را ندارم و حتی در آی‌فون و آی‌پد خودم علاقه زیادی به نوتیفیکیشن‌ها ندارم، من اعتقاد دارم که ویجت‌ها تمرکز آدم را به هم می‌زنند، من به حالت هندسی منظم گجتم اهمیت می‌دهم.

در علایق خودم در زندگی هم که دقیق می‌شوم، می‌بینم دقیقا همین رویه دارم، یعنی همانگونه که دوست ندارم ویجت‌ها نظم کاربری موبایل را به هم بزنند، دوست ندارم کسی با زنگ یا تحمیل یک کار پیشبینی‌نشده، دقیقه‌ای از نظم زندگی‌ام را بهم بزند، برای من لحظه‌ها و دقایق اهمیت دارند و وقتی ساعتی باید جایی باشم،‌ دقیقا سر همان ساعت در محل حاضر می‌شوم، در انتخاب لباس و وسایل دیگر هم حالت هندسی منظم، به دور از شلوغی و خودنمایی، اما شیک برایم اهمیت دارد.

در مقابل می‌شود کاربری را سراغ داشت که شورمندتر است و هیچ محدودیتی را برنمی‌تابد، او دوست دارد که لباس‌های اسپورت با جلوه خارجی زیاد بپوشد و مثلا وقتی که در حال مطالعه، دوستی به او زنگ می‌زند، اصلا بدش نمی‌آید که نظمش بهم هم خورده.

می‌شود انتظار داشت که شخصیت و روانشانسی متفاوت این دو دسته، روی انتخاب گجت آنها هم تأثیر بگذارد. در هر صورت هیچ کدام از آنها اشتباهی مرتکب نشده‌اند، آنها فقط مناسب با سیلقه و کاربری خود انتخاب کرده‌اند.

اما همچنان که شخصیت و سبک زندگی در هر کدام از ما به سختی تغییر می‌کنند، ترجیح گجتی ما هم به گمان من با دشواری بسیار تغییر می‌کند. در اینترنت رسم شده که لقب‌هایی به طرفدارن آی‌فون بدهند، بعضی از این تعبیرها ممکن است باعث رنجش طرفداران آی‌دیوایس بشود، لقب‌هایی مثل اپل زامبی یا بدتر از آن آنچه سامسونگ با بی‌نزاکتی عنوان می‌کند!

در واقع اینجا سامسونگ و شرکت‌های دیگر یا کسانی که دوست دارند شماری از فن‌بوی اپل را به دنیای اندروید بیاورند، تلاش می‌کنند، به هر ترتیب شده، این هواداران وفادار را منصرف کنند، و وقتی توفیقی نمی‌یابند و تیرشان به سنگ می‌خورد، از سر عصبانیت لقب «زامبی» را حواله اپلی‌ها می‌کنند.

علت وفاداری اپلی‌ها به گجت‌هایشان به گمان من نه کور بودن آنها و ندیدن امکانات گجت‌های دیگر است و نه افسون اپل. بلکه به گمان من منطبق بودن پلتفرم و خصوصیات آن با نوع کاربری و سلیقه و شخصیت آنهاست.

بی‌شک در چیزی که عنوان کردم، می‌توانید ایراداتی وارد کنید، مثلا خیلی جاها این جیب شماست که گجت شما را مشخص می‌کند. خیلی وقت‌ها هم نداشتن یک اینرنت موبایلی درست و درمان، باعث می‌شود به فکر بیفتید فقط یک گوشی برای حرف زدن داشته باشید و نه چیز بیشتر. همچنین همیشه امکان دارد، سربرآوردن یک پلتفرم یا سیستم سخت‌افزاری جدید که به صورت بنیادی شرایط را تغییر بدهد، باعث جدا شدن وفاداران یک شرکت، و پیوستن آنها به یک شرکت دیگر شود. برای مثل شما علاقه‌مندان نوکیا را در نظر بگیرید که الان به گروه اندروید و اپل پیوسته‌اند.

برای حسن ختام این بخش بد نیست به این تصویر نگاه کنید، این تصویر شاید برای طنز و خوشمزگی ایجاد شده، اما به باورم قسمتی از حرف‌هایی را که در بالا عنوان کردم در خود پنهان دارد:

image.jpg

بله! ممکن است کسانی از شکل گلکسی اس ۳ خوششان نیامده باشد، و یا آی‌فون ۵ راضی‌شان نکرده باشد، ممکن است در مرحله اول تصور کنیم که این نارضایتی باعث رویکرد آنها به جبهه مخالف می‌شود، اما جالب است که بعد از مدتی هر دو دسته تصمیم می‌گیرند که به اردوی خود وفادار بمانند!

 

 

- - - Updated - - -

 

پنجم: بیشتر ما طرفدار تیم‌های ورزشی داخلی و خارجی خاصی هستیم، در حالی که آن تیم‌ها ربط به زندگی خصوصی ما ندارند. طرفداری ما از این تیم‌ها ممکن است تصادفی باشد، مثلا برای اینکه دوستان دوران کودکی یا پدرمان طرفدار آنها بوده‌اند یا ممکن است فلسفه و نوع بازی یک تیم با سلیقه و سبک ارزشی ما مطابقت داشته باشد، ما به شیوه مشابهی گجت‌های مورد علاقه خود را انتخاب می‌کنیم و همان طور که خیلی کم پیش می‌آید شخصی تیم ورزشی مورد علاقه‌اش را عوض کند، خیلی کم پیش می‌آید که یک اپل فن بوی، طرفدار ویندوز فون شود.

البته جنبه دیگری اینگونه طرفداری‌ها، افزایش خودپنداره و

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
یا Self-esteem است. ما در ذهن خودمان کلیت و موفقیت یک تیم ورزشی یا گجت را در ذهن به خودمان بازتاب می‌دهیم و می‌خواهیم به دیگران اینگونه بنمایانیم که این منم که تیمم آن سبک بی‌مانند بازی را دارد یا این منم که فلان گجت گران با پرفورمانس بالا را داراست و چنان اعتباری در بازار دارد.

در روانشناسی مبحثی هم وجود دارد به نام مکانیسم‌های دفاعی. منظور از مکانیسم دفاعی روش‌هایی است که ذهن انسان (غالباً به طور ناخودآگاه) به کار می‌برد تا با تعارض‌های درون‌روانی خود کنار بیاید.

حالا من در اینجا می‌خواهم از انواع واکنش‌های دفاعی برای توجیه رفتارهایی که کاربران مشتاق گجت‌ها از خود بروز می‌دهند، ما غالبا در سایت‌ و وبلاگ‌ها و فوروم‌ها ایرانی شاهد بحث‌ها بی‌حاصل و یقه‌گیری و توهین‌های کاربران با هم هستیم، چرا چنین روندی شکل می‌گیرد؟ «بخشی» از این رفتار این کاربران و حتی بخشی از راهبردهایی که شرکت‌های گوشی‌ساز با هم دارند را می‌توان با همین مکانیسم‌ها توجیه کرد.

۱- انکار یا DENIAL: عبارت است از انکار و نفی واقعیت، رفتار، کردار و عامل اضطراب زا. عدم پذیرش واقعیت و رد رویدادها.

مثال غیرگجتی: مثال: هنگامی که پزشک سرطان را در بیمارش تشخیص میدهد، بیمار آن را نادرست پنداشته و سراغ پزشک دیگری می‌رود.

مثال گجتی: اصلا سیستم عامل iOS بسته نیست – اتفاقا طراحی بدنه و جنس گلکسی اس ۳ محشر است.

۲- جابجایی (DISPLACEMENT): انتقال احساسات، هیجانات و تکانه‌های اضطراب‌زا از یک شخص و یا شیء (تهدید کننده و یا غیر قابل دسترس) به فرد و یا شیء امن‌تر و قابل پذیرش‌تر.

مثال غیرگجتی: مثال: کارمند عصبانی از دست رئیس خود، از آنجایی که قادر نیست بر سر رئیس خود فریاد بکشید، هنگامی که به خانه باز میگردد عصبانیت خود را سر همسر خود خالی کرده و سر وی فریاد میکشد.

مثال گجتی: اندرویدی‌ها و فن‌بوی‌های اپل از پس هم برنمی‌آیند و به صورت امن و بی‌دردسر ویندوز فون را می‌کوبند!

۳- دلیل تراشی(RATIONALIZATION): عبارت است از استفاده از استدلال‌های منطقی و پذیرفتنی برای توجیه رفتار و احساسات غیر موجه و توجیه ناپذیر

مثال غیرگجتی: فردی که از اداره خود اخراج گردیده علت اخراج خود را چنین توجیه میکند:من چون آدم متملقی نبودم و چاپلوسی رئیس را نمی‌کردم اخراج شدم. در صورتی که بی کفایتی و عملکرد ضعیف وی علت اصلی برکناری وی بوده است.

مثال گجتی: اصلا ساختن گوشی بزرگ‌تر از سه و نیم اینچ، توجیهی ندارد، چون اصلا نمی‌شود با یک دست با آن کار کرد و اصولا بهترین سایزی که برای یک گوشی می‌توان داشت، همین سه و نیم اینچ است.

۴- جبران(COMPENSATION): مستور ساختن جنبه‌های منفی (کاستی‌های نامطلوب) خودانگاره و شخصیت با تاکید و تقویت اغراق آمیز جنبه‌های مثبت.

مثال غیرگجتی: کودک لاغر و نزار در بزرگسالی به پرورش اندام روی آورده و بدنساز می‌شود یا دانش‌آموز با چهره نا زیبا در دانشگاه، دانشجوی ممتاز گردیده و یا پژوهشگر می‌شود.

مثال گجتی: جبران کردن ضعف خودخواسته یک گجت با برجسته کردن جنبه دیگری از پاتفرم، مثلا جبران کند بودن و لگ‌های سیستم عامل یا ضعف فروشگاه اپلیکیشن با ساختن گوشی‌هایی با صفحه نمایش بزرگ. یا جبران سواد اندک یا جایگاه اجتماعی پایین با ترول شدن و بحث‌های بی‌حاصل و بی‌مایه در وبلاگ‌ها و فوروم‌ها و کاسه داغ‌تر از آش شدن در آنها.

۵- توجیه عقلی(INTELLECTUALIZATION): استفاده مفرط از تفکر و منطق انتزاعی-پرهیز از احساسات آزار دهنده با تمرکز بر جنبه‌های عقلانی.

مثال غیرگجتی: بحث در مورد فاکتورهای مهندسی ساختمان‌ها و یا مکانیسم عمل زلزله ها پس از روی دادن زلزله جای سوگواری و پرداختن به جنبه احساسی آن.

مثال گجتی: توجیه کپی کردن و شباهت‌های انکارناپذیر یک گوشی با بحث در مورد غیرمنطقی بودن قوانین پتنت!

۶- برون ریزی(ACTING OUT): استفاده از کنش‌های فیزیکی جای کنار آمدن مستقیم با چالش‌ها و صحبت کردن درباره احساسات خود.

مثال غیرگجتی: فردی که هنگام خشمگین شدن قادر به کنترل خود نیست و به همه چیز آسیب می‌رساند.

مثال گجتی: توهین مستقیم به هواداران سایر گجت‌ها مثلا گوسفند خواندن آنها.

۷- درون فکنی(INTROJECTION): نوع شدید همانند سازی میباشد که در آن فرد ارزشها و ویژگیهای فرد و یا گروه دیگر را جذب ساختار “خود” میکند. درونی کردن احساسات، ارزشها و ویژگیهای فرد دیگر، ویژگیهایی که خودمان در آن زمینه ضعف داریم. نسبت دادن افکار و احساسات دیگران به خود و تقلید از آنها.

مثال غیرگجتی: فردی که قرار است کنفرانس بدهد، خود را جای یک سخنران نامدار قرار میدهد و اینگونه اعتماد بنفس پیدا می‌کند.

مثال گجتی: یک تبلت‌ساز چینی که یک گوشی بی‌هویت شبیه آی‌فون پنج ساخته بود و بعد در خبرها عنوان کرده بود که به خاطر نقض پتنت در نظر دارد از اپل شکایت کند. شاید در این لحظه خودش را جای اپل تصور کرده بود که در حال شکایت از سامسونگ است!

۸- فرا فکنی (PROJECTION): نقطه مقابل درون فکنی است-نسبت دادن احساسات، امیال، افکار، تکانه‌ها و گرایشات نامطلوب، ناخوشایند و غیر اخلاقی خود به افراد و یا شیء خارجی دیگر.

مثال غیرگجتی: دختری که نسبت به همکار مرد خود گرایش جنسی دارد، همکار خود را متهم به چشم‌چرانی و هوسرانی می‌کند.

مثال گجتی: در فوروم‌ها و وبلاگ‌های ایرانی به صورت‌های مختلف کرات مشاهده می‌شود، شما ترول می‌شوید و می‌آیید همه افکار و انگاره‌های منفی خود را به صاحب وبلاگ یا کاربران دیگران نسبت می‌دهید!

۹- والایش(SUBLIMATION): انرژی خود را صرف فعالیت های سازنده کردن-هدایت افکار و تکانه های ناپذیرفتنی از سوی جامعه به اهداف پسندیده‌تر.

مثال غیرگجتی: مردی که از عمل بریدن لذت میبرد جراح میشود.

مثال گجتی: شرکت‌هایی که تصور می‌کند ممکن است از سوی مردم پول‌پرست تلقی شود، با نشان دادن اینکه هنرمندانی مثل ویم وندرس یا مارتین اسکورسیزی عاشق گجت‌هایشان هستند، خود را حامی خلاقیت جا می‌زنند و برای خود به ناگاه فلسفه و تاریخ ایجاد می‌کنند.

۱۰- شوخ طبعی(HUMOUR): تاکید بر جنبه‌های جالب و طنزگونه عامل استرس‌زا و تعارضات. انحراف از جدیت و نیمه خالی به نیمه مثبت و پر.

مثال غیرگجتی: شخصی که دچار بیماری ناشناخته ای است این موضوع که، پزشکان قادر به تشخیص بیماری وی نیستند را دستمایه خنده قرار می‌دهد.

مثال گجتی: کمرنگ کردن نگرانی از انقلابی نبودن یک گجت با درست کردن کاریکاتورهایی خنده‌دار در مورد جنبه‌های ظاهری همان گجت!

خب، بس است! این طوری اگر ادامه بدهم پس از این هر بحث و مطلبی در وبلاگی بخوانید، یاد واکنش‌های دفاعی می‌افتید، این فقط یک زاویه دید برای نوع رفتار شرکت‌ها و علاقه‌مندان آنها بود و بس. مثال‌هایی هم که زدم بیشتر برای توجیه مطلب بود و در خود مثال‌های زیاد تمرکز نکنید، چون در مورد همه آنها حرف و حدیث وجود دارد.

فقط توجه شما را به این نکته جلب می‌کنم که استفاده از این مکانیسم‌ها اغلب نشانه ضعف نیست، همه‌ ما دارای خزانه‌ای از انواع و اقسام مکانیسم‌های دفاعی (از شکل‌های ناپخته تا شکل‌های پخته‌ آن) هستیم؛ و در مواقع و شرایط مختلف آن‌ها را به کار می‌بریم. اما اگر این خزانه‌ در دسترس محدود باشد؛ و به فرض، مکانیسم دفاعی که فرد غالباً به کار می‌برد مکانیسم دفاعی فرافکنی باشد، چنین فردی نمی‌تواند در شرایط مختلف، به شکلی منعطف از مکانیسم‌های دفاعی مختلف استفاده کند؛ و چنان‌چه توضیح داده شد، رویارویی او با دنیا و اطراف‌اش شکلی غیرمنعطف و بدبینانه پیدا خواهد کرد. در واقع، مکانیسم‌های دفاعی در فرد، الگوی ادراک، تفکر، احساس و رفتار فرد را می‌سازد. اگر این الگو باعث شود که فرد در موقعیت‌های مختلف و به شکلی نامتناسب، مثلاً، از مکانیسم دفاعی فرافکنی استفاده کند، دنیا و افراد را آسیب‌رساننده و بدخواه خود خواهد دید و شخصیتی بدبین (یا پارانویید) خواهد داشت.

 

لینک به دیدگاه

ششم: اما در قسمت آخر پستم می‌خواهم به دیالوگی که در اول پست درج کردم، برگردم. این قسمت ممکن است جانبدارانه به نظر برسد، اما بالاخره ما باید توجیهی برای موفقیت آی‌فون پنج پیدا کنیم.

یک بار دیگر آن دیالوگ را بخوانید، نمی‌دانم ویدئوی همایش اخیر اپل را توانسته‌اید ببینید یا نه. اگر ندیده‌اید حتما در یوتیوب جستجو کنید و ببیندش، اگر هم فرصت زیادی ندارید کافی است که آن ویدئوی معرفی آی‌فون پنج را ببینید.

اپل از سال ۲۰۰۷ تا به حالا در شوهایی که زمانی استیو جابز با شکوه برگزار می‌کرد و حالا تیم کوک مسئولیت آن را دارد، به نوعی شعبده‌بازی کرده است.

ما در سال‌های اخیر به کرات این شوها را دیده‌ایم و هر بار هم تحت‌تأثیر قرار گرفته‌ایم، ما با اینکه دیگر دستمان آمده است که در هر شو چه چیزهایی با چه ترتیبی خواهیم دید باز هم بعد هر همایش اپل شگفت‌زده می‌شویم، حتی آن باری که آی‌فون کاملا لو رفته بود و جابز عملا خلع سلاح شده بود یا این بار که دقیقا می‌دانستیم آی‌فون پنج چه شکلی خواهد بود، باز هم برای شروع شدن همایش لحظه‌شماری می‌کردیم. ما اصلا تصور نمی‌کردیم که آی‌پد اینقدر موفق باشد ما فکر نمی‌کردیم که آی‌فون ۴s این همه بفروشد.

این چه شعبده‌ای است که تکرار آن هم از لطف آن نمی‌کاهد. اپل در اجرای کدام یک از مرحله شعبده مهارت و استادی دارد؟

برای پاسخ به این سوال،

را ببینید، با دیدن این ویدئو آی‌فون از یک گوشی هوشمند «معمولی» در ذهنتان تبدیل به چیز فوق‌العاده‌ای می‌شود، راهبرد اپل در این قسمت فوق‌العاده است و نگرش شما را نسبت به گوشی از این رو به آن رو می‌کند.

در این قسمت جانی آیو با لهجه انگلیسی و نوع خاص تکیه‌هایش رو کلمات از ساختمان و نحوه پولیش شدن آی‌فون تعریف می‌کند، باب منسفلد و اسکات فورستل هم در مورد قسمت‌های دیگر صحبت می‌کنند.

09-18-2012-02-02-29-AM.jpg

اپل در این قسمت turn است که به کمال رسیده است. شرکت‌های دیگر شاید روی تعهد تمرکز کنند، یعنی زمانی که بخواهند اسمارت فون خود را به نمایش بگذارند، سعی کنند که از همان اول چیز فوق‌العاده نمایش بدهند، مثلا یک گوشی با صفحه نمایش ۴٫۸ اینچ یا یک گوشی با بدنه زیبا مثل لومیا معرفی کنند. اما این فقط اپل است که می‌تواند هر زمان که اراده کند با یک محصول ظاهرا غیرانقلابی هم اغوایتان کند.

اپل تنها شرکتی است که با دوربین‌های ۲۹ مگاپیکسلی از خطوط مونتاژش عکس می‌گیرد، اپل تنها شرکتی است که سه سال زمان صرف ساختن هدفون جدیدش می‌کند، اپل تنها شرکتی است که علیرغم تغییرات مهمی مثل قرار دادن یک پردازنده با معماری جدید یا یکی کردن لایه پیکسل‌ها و لایه سلول‌های حسگر با هم، دست آخر محصولی به بازار می‌فرستد که شباهت زیادی به محصول قبلی‌اش دارد و معمولی تلقی می‌شود.

09-18-2012-02-04-19-AM1.jpg

بله! خیلی‌ها ممکن است از آی‌فون جدید ناامید شده باشند، علت ناراضایتی بیشتر آنها این است که آی‌فون جدید تفاوت زیادی با آی‌فون قبلی ندارد، شاید آنها دوست داشتند که همان تغییر و تحول سری گلکسی اس را در هنگام آپدیت شدن‌ها ببینند.

اما نه! خوب به این حرف‌های جانی آیو توجه کنید:

به آی‌فون فکر کنید، آی‌فون چیزی است که بیشتر از سایر چیزها در زندگی با آن سر و کار دارید، آی‌فون محصولی است که همه وقت در دستان شما جای دارد. ما با توجه به ارتباط بی‌همانندی که مردم با آی‌فون خود دارند، تغییرات آن را کاملا جدی می‌گیریم.
ما نمی‌خواهیم فقط یک گوشی جدید بسازیم، بلکه می‌خواهیم یک گوشی خیلی بهتر بسازیم.

به عبارتی فلسفه جانی آیو و اپل در ساختن گوشی، فقط تغییر صرف نیست، یک بار پیش خودتان منصفانه فکر کنید، چرا اپل با این همه سرمایه و این همه نیروی طراح با آن سابقه درخشان، سعی نمی‌کند که در هر به‌روزرسانی آی‌فون ظاهر گوشی‌ را کمی تغییر بدهد. آیا این طوری همه راضی نخواهند بود، هم ژرونالیست‌ها، هم کاربرها و هم خودشان؟!

پیشتر از این هم در مواردی کارشناسان امر با دیدن موفقیت‌های اپل مثلا در عرصه آی‌پد گفته بودند که اپل در پیشبینی نیازهای مردم از خودشان هم داناتر و آگاه‌تر است.

این ادعا در مورد تغییر نکردن ظاهر آی‌فون در به‌روزرسانی‌ها هم صادق است! چگونه؟

ما تصور می‌کنیم که بیشتر مردم دوست دارند در هر به‌روزرسانی آی‌فون شاهد تغییرات ظاهری بنیادی یا دست‌کم قابل ملاحظه‌ای باشند، بی‌شک اپل ابزارهایی برای گرفتن بازخورد از مردم دارد و از این تمایل هم آگاه است، اما اپل آنقدر ذکاوت دارد که برآورد کرده باشد این تمایل مردم، تمایلی اصیل و ریشه‌ای نیست!

بیشتر مردم تنها به خاطر این مطلب خواستار تغییرات ظاهری هستند که آسان‌ترین شیوه درک ارزش‌ها از دیدشان، تر و تازگی دیداری است. اما اپل حدس زده است که این تمایل زودگذر باشد و با فاصله گرفتن از هر جلسه معرفی، چیزی که عملا اهمیت دارد، کارایی و کاربرد گوشی‌شان باشد.

به عبارتی اپل حدس می‌زند که اگر محصولاتش مدتی در دست مردم باشند و از آن استفاده کنند، خود به خود متوجه کارایی آن می‌شوند، اینجاست که شعبده اپل در مرحله turn شکل می‌گیرد، یک وسیله نسبتا ساده با ظاهری خوب اما بدون تغییر، در دستان شما، به ناگاه جادویی و انقلابی می‌شود.

من شخصا با آی‌پد یکی که خریده بودم، این چرخش در دیدگاه را حس کردم، من قبل از آی‌پد یک گلکسی تب هفت اینچی داشتم و واقعیتش را بخواهید، ششصد و خوردی تومانی که آن زمان صرف خرید یک آی‌پد وای فای ۱۶ گیگ کرده بودم، به نظرم اتلاف پول بود.

اما این وسیله ناگهان در دست من جان گرفت، فهمیدم که با نصب چند اپلیکیشن مثل فلیپ‌بورد، زایت و اپلیکیشن‌های سایت‌های خبری، چه میزان کاربری و وب‌گردی دگرگون شده است.

زمانی که در این مورد با یکی از همکاران که با دنیای فناوری بیگانه نبود، صحبت می‌کردم، او به من گفت که مگر این وسیله همان چیزی نیست که همه می‌گویند یک آی‌فون بزرگ است. همکار من حق داشت، چون باید آی‌پد را در دستان خود می‌گرفت تا یک چیز معمولی در دستانش با ورود به مرحله turn تبدیل به یک جادو شود.

این چیزی است که هر کس وقتی مدتی گجت را خرید یا در اپل استور با گجت کار کرد، عملا حس می‌کند.

سامسونگ و HTC و نوکیا می‌توانند انرژی زیادی روی طراحی مجدد هر نسل از گجت‌هایشان کنند، آنها می‌توانند فهرست‌های طولانی از ویژگی‌ها گوشی‌شان درست کنند، اما همانگونه فیلم‌هایی با چرخش ناگهانی در روایت، اثرگذارتر از فیلم‌هایی با داستان یکنواخت هستند، افسون اپل است که عاقبت بر سحر دیگر شرکت‌ها غلبه خواهد کرد.

دقیقا به همین خاطر است که دوست‌داران اپل نمی‌توانند جلوی خودشان را برای خرید گجت‌های تازه بگیرند. خواهی نخواهی آنها به افسون اپل مبتلا می‌شوند و هم آی‌فون پنج را می‌خرند و در آینده آی‌فون شش را!

با عبور از این مرحله، اپل وارد مرحله پرستیژ می‌شود، خودتان را تصور کنید که وقتی بعد از اجرای چند اپ دلخواه در آی‌فون، آن را در جیب می‌گذارید و در حالی که شاید در تاکسی و محل کار آی‌فون شما را کسی که اطلاعی از فناوری ندارد از محصولاتی با صفحه بزرگ‌تر و ظاهر دلفریب‌تر، عقب‌تر بداند، در دل می‌دانید که اپل با عبور از مرحله یک و دو وارد مرحله سوم هم شده است و توانسته همه این شگفتی‌ها را به شما نشان بدهد و با خاموش کردن صفحه نمایش، همه اینها در کالبد یک گوشی «معمولی» جای می‌گیرند. اپل آماده است که این شعبده را در نسل بعدی آی‌پد و آی‌فون هم تکرار کند!

 

 

- - - Updated - - -

 

مثل یک تیم فوتبال، موفقیت یک گجت به عوامل متعددی بستگی دارد، بدون داشتن فلسفه و جهان‌بینی در طراحی و تبلیغ، کردیت، بازار اپلیکیشن و کیفیت سیستم عامل، سیستم پویای تأمین قطعه و نگاه آینده‌نگرانه، یک شرکت موفق نخواهد بود. اگر یکی از حلقه‌‌ها وجود نداشته باشد، گجت چیزی کم خواهد داشت، مثلا گران از آب درخواهد آمد و فروش نخواهد رفت، عملکرد خوبی نخواهد داشت یا جلوه‌ای در بازار نخواهد داشت و کاربر آن را بی‌روح خواهد یافت.

 

بیشتر بخوانید:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

آخرین اخبار فناوری را با «یک پزشک» دنبال کنید.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...