رفتن به مطلب

هفت انگيزه براي فتح مريخ


ارسال های توصیه شده

انگيزه نخست: همانندي مريخ و زمين

 

5D3_Marsurf.JPG

 

 

در آغاز مطلب جالب است بدانيد كه سياره ي سرخ داراي آب يخ زده در دو كلاهك قطبي است.همچنين مدارك علمي در دست دانشمندان گواه آن است كه در روزگاران دور و شايد در دوران اخير، آب به شكل مايع بر سطح آن جاري بوده است.نشانه هاي فرسايش در شيب كوه ها و دهانه هاي آتشفشاني در مريخ كاملا يادآور پديده هاي جغرافيايي در زمين است و اين ها همه نشانه هايي است از اين كه اين سياره ي خاموش، روزي زنده و باطراوت و شايد پذيراي حيات فرا زميني بوده باشد.

 

در اين تصوير كه توسط مدارگرد نقشه بردار سراسري مريخ گرفته شده،رسوباتي را مشاهده مي كنيد كه كاملا مانند پديده هاي سطح زمين است.

و حال داده هايي كلي درباره ي كره ي مريخ يا بهرام.يك روز در اين سياره برابر 24.5 ساعت و اندازه ي آن يك سوم زمين است.البته نگران كوچك بودن آن نباشيد چون سطح مريخ برابر سطح 7 قاره ي خشك بر روي زمين مي باشد! جاذبه ي آن نيز حدودا 3 مرتبه كمتر از سياره ي خودمان است.البته اين كشش براي راه رفتن بر روي سطح مريخ بس است.توجه داشته باشيد كه اين جاذبه ي كم، برتري بزرگي براي موشك هاي فضايي است بدين گونه كه با كم بودن سرعت گريز، پرواز موشك از سطح مريخ با صرف انرژي كمتر و در پي آن با هزينه ي كمتري انجام خواهد شد.يقينا مانند اين پديده را در ماه نيز مشاهده كرده ايد، وقتي كه آپولو ماه را به مقصد زمين ترك كرد، انرژي كمتري به كار برد تا پرتاب از سكوي پرواز در زمين.

جاذبه ي كمتر در مريخ مزاياي ديگري هم دارد. براي نمونه، ترابري مصالح براي شهر سازي در مريخ آسان تر خواهد بود.فوايد زندگي در اين شرايط هنوز ناشناخته است ولي پيش بيني مي شود كه اين مساله براي بهبود ورم مفاصل و درد كمر سودمند واقع شود.شايد در آينده به جاي چشمه هاي آب گرم سرعين، به بكارگيري پيرامون مريخ براي درد مفاصل متوسل شويم! همچنين پيش بيني مي شود كه نوزادان زاده شده در مريخ بلندقد تر از ما خواهند بود. پس بهتر است هيچ گاه با پسر عموي مريخي خود بسكتبال بازي نكنيد!

همانندي ديگر مريخ با زمين در حركت دوراني اين دو سياره است. مقدار انرژي گرمايي كه به مريخ مي رسد تا اندازه اي با زمين يكسان است و اگر اين سياره داراي جوي فشرده تر مي بود؛ بي گمان آب و هوايي همانند زمين داشت. دماي بهرام هم اكنون بين 140- تا 20 درجه ي سانتيگراد مي باشد.با وجود اين سرما، هنوز هم مريخ بهترين مكان براي آدمي به شمار مي آيد، البته پس از زمين!

 

انگيزه دوم: راز هاي پنهان در سياره ي سرخ

 

با همانندي هايي كه اشاره شد بعيد به نظر نمي رسد كه حيات باكتريايي يا چيزي همانند آن در بهرام موجود باشد.برخي بر اين باورند كه وايكينگ آثاري از حيات را در سال 1976 به زمين مخابره كرده است.برخي نيز مدعي اند كه ما شواهدي از حيات را در شهاب سنگ هايي كه از مريخ آمده اند يافته ايم.مريخ پيماها نيز به نوبه ي خود در اين راستا پژوهش كرده اند ولي بي گمان تنها راه براي اطمينان كامل، فرود آدمي بر سطح مريخ خواهد بود.تمام دانشمندان در اين موضوع هم فكر هستند كه توانايي آدمي در مشاهده ي كلي سطح مريخ و گزينش محل آزمايش و موشكافي داده ها با ربات ها قابل سنجش نيست.با كشف حيات در مريخ ما مي توانيم پاسخ بزرگترين سوالات آدمي را بيابيم. پرسش هايي از قبيل: آيا ما در جهان تنها هستيم؟ به راستي بنياد و ريشه ي حيات چيست؟ شرايط مناسب براي نجات حيات در كيهان چه مي باشد؟

مطالعه ي بهرام از ديدگاه زمين شناختي هم بسيار جالب خواهد بود. بي گمان سطح مريخ بسيار كهن تر از سياره ي ماست؛كه اين مطلب به شناخت چگونگي رشد و تغيير سيارات كمك شاياني خواهد نمود.افزون بر آنكه عوارض موجود بر سطح مريخ بسيار شگفت انگيز تر از زمين ماست زيرا كه بزرگترين دره ها و آتشفشان هاي موجود در دستگاه خورشيدي، در سياره ي سرخ جاي گرفته اند.

 

انگيزه سوم: كمك به همبستگي زمين

 

فتح جهاني مريخ خواهد توانست دروازه اي نو به سياست كشورها بگشايد.البته اين درست است كه هم اكنون زمين ما آرمان شهر شاعران نيست و شوربختانه، سياست جنگ هنوز هم جريان دارد. ولي اگر خوب بيانديشيد، آدمي هيچ گاه به اندازه ي حال مستعد چنين رخدادي نبوده است.كشور هاي جهان قابليت آن را دارا هستند كه با همكاري مشترك، دروازه هاي فضا را بر روي آدمي بگشايند.براي نمونه، ايستگاه فضايي جهاني مي تواند نمونه اي از اين توان بنهفته باشد. تصور كنيد كشمكش هاي جهاني پايان يابد و دستيابي به مريخ يك هدف جهاني گردد. نه تنها هدفي براي آمريكا،روسيه يا كشورهاي ديگر، بلكه هدفي والاتر براي تمامي نوع بشر. حتي اگر فتح نخستين به دست يك كشور انجام گيرد باز هم مريخ براي همه ي انسان هاست.به دليل شرايط خاص مريخ، محدوديت هاي ديرينه ي زمين در آنجا دستورفرما نخواهد بود. كيست كه بتواند مانع كوچ زمينيان به مريخ گردد؟ چه بسا حتي مفهوم كشور ، تنها ويژه ي سياره ي خودمان باشد و مفهوم نگهداري قلعه و سلطنت به تاريخ بيپوندد. پس چه زيباست كه همگي انسان هاي جهان، دست در دست هم دهيم به مهر، مريخ خويش را كنيم آباد!

 

انگيزه چهارم: ارزش اقتصادي

 

سياره ي مريخ از ديد اقتصادي هم بسيار گرانبهاست.اگر سطح آن را در نظر بگيريم؛ مريخ با مساحت 144 تريليون متر مربع به همان اندازه داراي فضاست كه زمين خشكي دارد.مزاياي چنين زمين گسترده اي از جوانب گوناگون كاملا روشن است.مي توانيد از پدربزرگتان بپرسيد كه در گذشته زمين متري چند بوده و آن را با قيمت روز بسنجيد!ولي جداي از شوخي، به راستي اين زمين بكر در مريخ، از ديد سكونتي، صنعتي، اقتصادي و مانند آن، بسيار پربهاست.

 

نمايي از آيدا 243 ،در سمت چپ و ماه كوچك آن داكتيل، در سمت راست كه توسط كاوشگر گاليله ي ناسا كشف شد.

همچنين اين سياره داراي مقدار قابل توجهي دوتريوم مي باشد.دوتريوم يك ايزوتوپ پايدار هيدروژن است كه يك ميلي ليتر از آن انرژي برابر 20 تن زغال سنگ ايجاد مي كند.در مريخ مقدار قابل توجهي هم فلزات كمياب همانند پلاتينيوم، زر و نقره موجود است.ترابري اين مواد از مريخ به زمين آسان خواهد بود.البته خرده سيارات اطراف بهرام نيز بسيار باارزش هستند. براي نمونه داكتيل، ماه خرده سياره ي آيدا، با قطر 1.4 كيلومتر ،از تمامي آهني كه آدمي تاكنون در كره ي زمين بهره گيري كرده، بيشتر آهن دارد

جالب است بدانيد كه داكتيل نخستين ماه يك خرده سياره بود كه كشف گرديد و كاوشگر گاليله آن را براي نخستين بار در سال 1993 يافت.منابع طبيعي اين خرده سيارات مي تواند در نزديكي مريخ استخراج گردد و با هزينه اي اندك از اين سياره به زمين فرستاده شود

 

انگيزه پنجم: مكان سياره

 

مي دانيم كه از ديد مسافت، بهرام نخستين سياره پس از زمين در دستگاه خورشيدي است و به طور تخميني، نزديك به زمين به شمار مي آيد.همچنين آن قدر به خورشيد نزديك هست تا از نور و گرماي آن بهره مند گردد.البته به اندازه ي كافي هم از خورشيد دور هست تا از دگرگوني هاي گرمايي خورشيد در امان بماند زيرا كه ما هنوز كاملا از چرخه ي دراز مدت گرمايي خورشيد آگاه نيستيم و در صورت بروز خطر براي زمين، مريخ مي تواند پناهگاه خوبي براي آدميان باشد.

 

انگيزه ششم: خانه ي دومي براي آدمي

 

مريخ مي تواند يك نقشه ي پشتيبان براي نگهداري نسل آدمي در مواقع خطر باشد.با مطالعه ي تاريخ حيات بر سطح كره ي زمين مشاهده مي كنيم كه هر چند ميليون سال، گونه هاي حيات بدست شهاب سنگ ها و عوامل طبيعي ديگر تهديد شده اند.يك سيارك با قطر داكتيل كه در مورد چهارم اشاره كردم توانايي آن را داراست تا ما را براي هميشه از سطح زمين بزدايد.با نگرش بر آنكه زمان وقوع چنين فاجعه اي پيش بيني كردني نيست؛ بهتر است خانه ي دوم خود، يعني سياره ي سرخ را براي روز مبادا آماده سازيم.

فرود آدمي بر سطح مريخ در آينده ي نزديك، چندان دور از ذهن نيست.ولي پرسش اينجاست كه آيا اين مهاجرنشين قادر به برآوردگي همگي نياز هاي خود خواهد بود و يا اينكه وابسته به سياره ي مادر، يعني زمين، باقي خواهد ماند؟ البته زماني فرا خواهد رسيد كه مردمان مريخ براي نيازمندي هاي نخستين براي ادامه ي زندگي ديگر متكي بر زمين نخواهند بود.ولي آيا اين بدان معناست كه حيات با همه ي شگفتي ها و گوناگوني هاي بي مانندي كه در زمين مي شناسيم در مريخ وجود خواهد داشت؟ ممكن است بتوانيم خوراك مورد نياز خود را در گلخانه هاي مصنوعي كشت كنيم ولي به راستي پرندگان، آبزيان، حيوانات وحشي،رود هاي خروشان و اقيانوس هاي مواج چه مي شوند؟! آيا ما محكوم به ترك اين شگفتي هاي زمين هستيم؟ شايد خير! اينجاست كه طرح زميني سازي مريخ مي تواند فروغ اميدي باشد براي نگهداري زيستگاه ها و شايد گسترش آن در گيتي.

 

زميني سازي مريخ، فرآيندي تدريجي خواهد بود .در اين تصوير تكامل اين فرآيند را در چهار مرحله مشاهده مي فرماييد.در انتهاي فرآيند زميني سازي، مريخ ديگر سياره اي سرخ نخواهد بود و مانند زمين آبي رنگ خواهد شد.

همانگونه كه از نام آن برميايد ((زميني سازي)) طرحي بلند پروازانه براي همانند ساختن پيرامون بهرام يا هر سياره ي ديگر به زمين است.اين ايده نخست بدست اخترشناس و مروج علوم نامي، كارل ساگان مطرح گرديد.طرز كار آن بدين گونه است كه آينه هايي در مدار مريخ قرار خواهند گرفت و نور خورشيد را بر سطح سياره متمركز خواهند نمود.با گرم تر شدن سياره، يخ هاي موجود در آن ذوب مي گردد و با پايه ريزي شدن جوي فشرده تر، محيطي دلخواه تر براي آدمي به ارمغان مي آورد.البته اجراي چنين كاري از ديد مهندسي بسيار پيچيده و با پيشرفت آهسته و تدريجي خواهد بود.

 

انگيزه هفتم: چالشي براي آدميان

 

بي گمان فتح و اسكان در سياره ي سرخ، دشوارترين كاري خواهد بود كه آدمي تاكنون با آن دست و پنجه نرم كرده است؛ درست همانند ساخت پل هاي سترگ يا آسمان خراش هاي بلند بالا، تسخير مريخ نيز چالشي بزرگ براي آدمي و نمود رشد و پيشرفتي شگرف براي اين گونه به شمار مي آيد.روياي زندگي در مريخ ديگر يك داستان علمي تخيلي نيست و ما مي توانيم با فناوري امروز كار را آغاز كنيم.به نظر من، حتي اگر شش انگيزه ي پيشين وجود نداشت، تنها همين يك انگيزه كافي بود براي تسخير اين سياره! ما مريخ را فتح خواهيم كرد نه تنها براي سود جستن از منابع و فوايد آن، بلكه براي دشوار بودن و رويايي بودن آن، تا نشان دهيم كه آدمي تواناست تا مرزهاي گيتي را درنوردد و فهم و بينش خود را در سراپرده ي هستي گسترده سازد.به اميد آن روز...

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...