رفتن به مطلب

چرا زنان مدیران بهتری هستند !؟


ارسال های توصیه شده

ببینید دومسئله کاملا نزدیک به هم دراینجا وجود داره

feasibility یا امکان یک مسئله و Reliability یا قابلیت

تشخیص این دو از هم یخورده مشکل هست

اینکه ترانهاده تصمیمگیری رو بزاریم برعهده بانوان امر محالی نیست ولی فرایند تصمیم گیری درسازمانهای بزرگ وحتی سازمانهای کوچکتر حیاتی ترین بخش عمر یک سازمان به شمار میره وتمامی داده های اماری والگوهای استنتاجی حکایت ازاین مسئله دارن که مردان قدرت تشخیص وتصمیم گیری بالاتری دارن

این به هیچ عنوان نمیتونه ناقض قدرت مدیریت زنان باشه ولی دلیلی هم برای این مسئله موهومی نیست که بگیم قطعیتی درهر استنتاجی وجود داره

یک سازمان شاید با تصمیمات یک خانم موفق ظاهر بشه وسازمانی مشابه با تصمیمات مردان

به هرحال برای همه بانوان مدیر ارزوی موفقیت میکنیم:whistle::icon_gol:

 

 

ببین ببین تا کم می آره می ره تو فاز تئوری باز:whistle:

 

اینکه ترانهاده تصمیمگیری رو بزاریم برعهده بانوان امر محالی نیست ولی فرایند تصمیم گیری درسازمانهای بزرگ وحتی سازمانهای کوچکتر حیاتی ترین بخش عمر یک سازمان به شمار میره وتمامی داده های اماری والگوهای استنتاجی حکایت ازاین مسئله دارن که مردان قدرت تشخیص وتصمیم گیری بالاتری دارن

 

کلا مشکل استنتاج جات همینه دیگه....شما براساس یک سری داده محدود استنتاج می کنین....جالبه که در هر دوره ای ما هیچ وقت داده های کاملی نداشتیم که استنتاج صحیحی از اون داشته باشیم.:ws37:

 

همیشه شعاع استنتاج به قدر تصمیمی بوده که در ناخودآگاه بر اون باور داشته و می خوان بهش برسین.....باز به قطعیت نمی گم...در اکثر موارد...:ws37:

 

وقتی ما مرور می کنیم...تاریخ رو...مگه چقدر از عمر مشارکت زن در مسائل اجتماعی انسانی می گذره......وقتی اونا در این مورد(مشارکت در مسائل اجتماعی) که کمترین حقشون هست هنوز هم در بعضی کشورها به اون حد نرسیدن....چه طور به این استنتاج برسیم که جنس ما نسبت به اونا دارای قدرت تصمیم گیری بیشتری هستند؟؟!!!!!....:ws38:

مگه چند سال از تصمیم گیری های اونا می گذره؟!!!!:ws38:

 

مگه چه مدت از حضور زنان در عرصه ی اقتصادی و یا سیاسی و یا صنعت می گذره....؟؟؟:ws38:

 

آیا ضعف یک نتیجه گیری استنتاجی این نیست که بعضی فاکتورها رو در دایره ی به اصطلاح منطق خودش نمیاره؟

 

آیا بعد از دوره ی تاریخی که زن هیچ نقشی در تصمیم گیری ها نداشته.....حتی در مکاتبی ایسمی که در کشورهای مادرشون فرقی بین کالا و زن نبود....البته من با همین آزادی اجتماعی فعلی که بر مبنای همین ایسم ها به زن داده شده هم زاویه دارم و اون رو برده داری مدرن می دونم ولی.....

 

آیا سجاد عزیز...علم استنتاج در بیشتر مواقع یک پیش داوری در ذهن استنتاج کننده به واسطه ی عادت ذهنی یا نگاه جنسیتی (نگو تاثیر نداره که دیگه تو روان شناختی کلاه مون با هم می ره تو هم:ws3:) تاثیر نداره؟

 

 

من حتی در زمان حال حرف شما رو قبول داشته باشم...ولی این زنهار رو بهتون می دم....که این استنتاج دیگه نمی تونه چشمش رو به یک سری فاکتورها راحت ببنده و هر چه که جلوتر بره این نتیجه رو بده....:ws37:

 

 

 

پ.ن:من فقط عاشق اینم..عمری از خدا بگیرم.....

من هی بگم: سجاد اینه....و....باز سجاد بگه: اون....:ws3:

 

من فقط عاشق اینم...روزایی که با تو تنهام...

استنتاج و بحث فکری رو بزارم میون کارام....:ws3:

 

 

لطفا ترانه ی بالا رو رو گام صدای سیاوش قمیشی بخونید:ws3:

لینک به دیدگاه
ببین ببین تا کم می آره می ره تو فاز تئوری باز:whistle:

 

 

 

کلا مشکل استنتاج جات همینه دیگه....شما براساس یک سری داده محدود استنتاج می کنین....جالبه که در هر دوره ای ما هیچ وقت داده های کاملی نداشتیم که استنتاج صحیحی از اون داشته باشیم.:ws37:

 

همیشه شعاع استنتاج به قدر تصمیمی بوده که در ناخودآگاه بر اون باور داشته و می خوان بهش برسین.....باز به قطعیت نمی گم...در اکثر موارد...:ws37:

 

وقتی ما مرور می کنیم...تاریخ رو...مگه چقدر از عمر مشارکت زن در مسائل اجتماعی انسانی می گذره......وقتی اونا در این مورد(مشارکت در مسائل اجتماعی) که کمترین حقشون هست هنوز هم در بعضی کشورها به اون حد نرسیدن....چه طور به این استنتاج برسیم که جنس ما نسبت به اونا دارای قدرت تصمیم گیری بیشتری هستند؟؟!!!!!....:ws38:

مگه چند سال از تصمیم گیری های اونا می گذره؟!!!!:ws38:

 

مگه چه مدت از حضور زنان در عرصه ی اقتصادی و یا سیاسی و یا صنعت می گذره....؟؟؟:ws38:

 

آیا ضعف یک نتیجه گیری استنتاجی این نیست که بعضی فاکتورها رو در دایره ی به اصطلاح منطق خودش نمیاره؟

 

آیا بعد از دوره ی تاریخی که زن هیچ نقشی در تصمیم گیری ها نداشته.....حتی در مکاتبی ایسمی که در کشورهای مادرشون فرقی بین کالا و زن نبود....البته من با همین آزادی اجتماعی فعلی که بر مبنای همین ایسم ها به زن داده شده هم زاویه دارم و اون رو برده داری مدرن می دونم ولی.....

 

آیا سجاد عزیز...علم استنتاج در بیشتر مواقع یک پیش داوری در ذهن استنتاج کننده به واسطه ی عادت ذهنی یا نگاه جنسیتی (نگو تاثیر نداره که دیگه تو روان شناختی کلاه مون با هم می ره تو هم:ws3:) تاثیر نداره؟

 

 

من حتی در زمان حال حرف شما رو قبول داشته باشم...ولی این زنهار رو بهتون می دم....که این استنتاج دیگه نمی تونه چشمش رو به یک سری فاکتورها راحت ببنده و هر چه که جلوتر بره این نتیجه رو بده....:ws37:

 

 

 

پ.ن:من فقط عاشق اینم..عمری از خدا بگیرم.....

من هی بگم: سجاد اینه....و....باز سجاد بگه: اون....:ws3:

 

من فقط عاشق اینم...روزایی که با تو تنهام...

استنتاج و بحث فکری رو بزارم میون کارام....:ws3:

 

 

لطفا ترانه ی بالا رو رو گام صدای سیاوش قمیشی بخونید:ws3:

 

ای اغا ای خانوم ای برادر ای عزیز دل

چرا منو تو این موقعیت قرار میدی اخه؟

عزیز دل برادر هممون میدونیم تازه به لطف فمینیسم وngo های رنگارنگ بانوان ومنشور حخوخ بشر وهزار ویک دفتر ودستک تازه این حقوق نسوان کمکی به رسمیت شناخته شده ولی مسئله یه ذره عمیقتراز این حرفاست

اگر تئوریک صحبت میکنیم به دلیل حاد بودن شرایطی هست که سرمایه برای مردم رقم زده

انگار باید دوباره برگردیم به سراغ نیچه ودنبال پتکی باشیم برای نوشتن فلسفه ای نو

قدرت اغا قدرت

مضمون تمامی تئوری ها درلفافه همینه حالا نه به قطعیت که با نسبیتی بالا

اینم از داستان استنتاج

اما

اما داستانی که دوست نداشتم بهش دوباره وارد بشم ومجبورم میکنی یه ذره ورق بزنیم دفتر تنهایی تاریخ رو

آیا بعد از دوره ی تاریخی که زن هیچ نقشی در تصمیم گیری ها نداشته.....حتی در مکاتبی ایسمی که در کشورهای مادرشون فرقی بین کالا و زن نبود....البته من با همین آزادی اجتماعی فعلی که بر مبنای همین ایسم ها به زن داده شده هم زاویه دارم و اون رو برده داری مدرن می دونم ولی.....

منم به شدت زاویه دارم با این مسئله ولی حرف های مگویی هست که به مذاق افکار عالی ملت ما اصلا خوش نمیاد این دوران!

قبل از مکاتب ایسمی چه کسی چه ایین هایی زن رو از عرصه قدرت پاک کرد

چه کسانی منتفع شدن از بردگی زن؟

واما اشارتی کافیست فکرکنم

اگردوست داشتی کتابهایی چون تاریخ جامع ادیان نوشته جان بی ناس و جامعه شناسی گیدنز دراین زمینه دردسترسن

این باوریست که به مکاتب ایسمی ما القا شده از طریق اموزه هایی قداست مآب

به هرحال

ما شمارا دوست داریم

ما به شما علاقه مندیم

اگر مرغ درکوچه شما گران است بیایید از سرکوچه ما بخرید که بسی گرانتر هست!

لینک به دیدگاه
ای اغا ای خانوم ای برادر ای عزیز دل

چرا منو تو این موقعیت قرار میدی اخه؟

عزیز دل برادر هممون میدونیم تازه به لطف فمینیسم وngo های رنگارنگ بانوان ومنشور حخوخ بشر وهزار ویک دفتر ودستک تازه این حقوق نسوان کمکی به رسمیت شناخته شده ولی مسئله یه ذره عمیقتراز این حرفاست

اگر تئوریک صحبت میکنیم به دلیل حاد بودن شرایطی هست که سرمایه برای مردم رقم زده

انگار باید دوباره برگردیم به سراغ نیچه ودنبال پتکی باشیم برای نوشتن فلسفه ای نو

قدرت اغا قدرت

مضمون تمامی تئوری ها درلفافه همینه حالا نه به قطعیت که با نسبیتی بالا

اینم از داستان استنتاج

اما

اما داستانی که دوست نداشتم بهش دوباره وارد بشم ومجبورم میکنی یه ذره ورق بزنیم دفتر تنهایی تاریخ رو

 

منم به شدت زاویه دارم با این مسئله ولی حرف های مگویی هست که به مذاق افکار عالی ملت ما اصلا خوش نمیاد این دوران!

قبل از مکاتب ایسمی چه کسی چه ایین هایی زن رو از عرصه قدرت پاک کرد

چه کسانی منتفع شدن از بردگی زن؟

واما اشارتی کافیست فکرکنم

اگردوست داشتی کتابهایی چون تاریخ جامع ادیان نوشته جان بی ناس و جامعه شناسی گیدنز دراین زمینه دردسترسن

این باوریست که به مکاتب ایسمی ما القا شده از طریق اموزه هایی قداست مآب

به هرحال

ما شمارا دوست داریم

ما به شما علاقه مندیم

اگر مرغ درکوچه شما گران است بیایید از سرکوچه ما بخرید که بسی گرانتر هست!

 

من خودم فدات شم تک نفری:ws3:

دیدی با این زبون بنویسی من زیر دیپلمم می فهمم:w02:

 

حرفت حقه...من همیشه گفتم حرفت حقه....حرفی که بوی منطق بده حق می شه...

ولی خوب بعضی یک سری منطق رو قبول دارن . یک سری هم منطق دیگه....

 

من در مجموع در آخر حرفم با استنتاج شما موافقت کردم....ولی می گم با داده های منجر به این استنتاج مشکل دارم...

با اینکه ما داده هایی که حس می کنم جز ناخالصی بحث هستن رو کنار می زاریم...و براشون به قدر داده های قابل تعریف و ملموس ارزش قائل نمی شیم....

 

برای من دلیل و نقطه ی این عقب موندگی ها الان مسئله نیست....برای من نتیجه الان بحثه..که حال که ما دورانی زندگی می کنیم که ادعای برابری می کنیم....هنوز به این باور نرسیدیم که این بهتر است یا آن بهتر هست دیگه وجود نداره....چون در این زمان به صدم ثانیه مثال نقضش وارد می شه...:ws37:

 

دنیا..دنیای اندیشه های در مِه هست.......گاهی این منطق جواب می ده...و دو قدم جلوتر...که به واسطه ی وجود مه که چیزی نمی دیدم..یک منطق دیگه....

 

نه انسان مکتب ایسمی صرف....نه انسان مذهبی صرف....من انسانی میانه آرزو دارم....انسانی که برای هر مشکل یک راه در چنته داشته باشه:ws37:

 

انسانی همه جانبه نگر....

 

آیا می شود؟!

 

خودم دارم سعی می کنم:ws37:

 

 

آغا خوش به حال شما که مرغ می خورین...ما سویا می خوریم.....سویا خواستین بیاین خودم عمده بهتون می فروشم:ws3:(کنایه رو گرفتم:ws37:)

 

 

پ.ن:نمی دونستم یک مقاله ی ساده اینجوری خون ها رو به جوش بیاره:ws3:

لینک به دیدگاه
انسانی همه جانبه نگر....

 

آیا می شود؟!

 

خودم دارم سعی می کنم:ws37:

 

 

آغا خوش به حال شما که مرغ می خورین...ما سویا می خوریم.....سویا خواستین بیاین خودم عمده بهتون می فروشم:ws3:(کنایه رو گرفتم:ws37:)

 

 

پ.ن:نمی دونستم یک مقاله ی ساده اینجوری خون ها رو به جوش بیاره:ws3:

 

شدنش میشه ولی نمیشه:w58:

یعنی نمیزارن ونمیخوان که بشه وقضیه میشه همون اتوپیایی که هیچگاه امکان وقوعش نیست ویه ایسمی اونور داره فریب میده اذهان رو ویه شداد وعدنی اینور داره به ورطه نابودی میکشه

به هرحال

منم به شخصه دارم روی جامعه یکنفره سرمایه گذاری میکنم شاید اینجوری به مرز ارضا رسیدیم

درمورد استنتاج ها هم باهات موافقم والبته خوشم میاد زودی تایید میکنیم:ws28:

اقا جوش چیه تبخیر شد رفت:sigh:

:icon_gol:

لینک به دیدگاه

درمورد استنتاج ها هم باهات موافقم والبته خوشم میاد زودی تایید میکنیم:ws28:

اقا جوش چیه تبخیر شد رفت:sigh:

:icon_gol:

 

ما کلا با هم مخالفیم ولی موافقیم:ws28:

 

ایشالله دوباره ابر شین و ببارین...و برکت شین واسه دیگران:ws37:

 

یک دونه باشی استاد:icon_gol:

لینک به دیدگاه

این 4 تا پست آخر به شدت سنگین بود من نفهمیدم چی شد:ydm47612zsesgift969

 

اولا این آقای معین نقطه اس یه جوری با مزه مینویسه هر دو طرفو با هم حفظ میکنه....آدم خوشش میاد....ایول:biggrin: به نظر من روحیه مشاوره دهنده ای خوبی (برای سازمان ها ) داری. کلا این جوری حس میکنم. ولی مدیر خوبی نمیشی ! قاطعیت نداری. اما مشاور خوبی میشی !!!!!

 

آقای سجاد شوما هم لطفا بیا توضیح بده:whistle: نشد نقل قول بگیرم شماره پستا رو میگم.

پست 23 موضوع رو به تاریخ و جامعه شناسی و مکتب های ایسمی ربط دادین. بعد یه صفحه قبل این جمله رو گفتین

مردان قدرت تشخیص وتصمیم گیری بالاتری دارن

یعنی یه جوری توانایی کم تر زنا تو مدیریت رو به تفاوت های مردا و زنا (هم روانشناختی و هم فیزیولوژی ) ربط دادین:ws38: (این جمله ربطی به پست 23 نداشت ! )

 

بالاخره کدوم؟

چرا ادم رو تو این شرایط قرار میدین؟ :banel_smiley_4::ws3:

لینک به دیدگاه
این 4 تا پست آخر به شدت سنگین بود من نفهمیدم چی شد:ydm47612zsesgift969

 

اولا این آقای معین نقطه اس یه جوری با مزه مینویسه هر دو طرفو با هم حفظ میکنه....آدم خوشش میاد....ایول:biggrin: به نظر من روحیه مشاوره دهنده ای خوبی (برای سازمان ها ) داری. کلا این جوری حس میکنم. ولی مدیر خوبی نمیشی ! قاطعیت نداری. اما مشاور خوبی میشی !!!!!

 

آقای سجاد شوما هم لطفا بیا توضیح بده:whistle: نشد نقل قول بگیرم شماره پستا رو میگم.

پست 23 موضوع رو به تاریخ و جامعه شناسی و مکتب های ایسمی ربط دادین. بعد یه صفحه قبل این جمله رو گفتین

 

یعنی یه جوری توانایی کم تر زنا تو مدیریت رو به تفاوت های مردا و زنا (هم روانشناختی و هم فیزیولوژی ) ربط دادین:ws38: (این جمله ربطی به پست 23 نداشت ! )

 

بالاخره کدوم؟

چرا ادم رو تو این شرایط قرار میدین؟ :banel_smiley_4::ws3:

 

بالاخره اینکه هرکسی را بهرکاری ساخته اند:ws3:

اگه صحبت از تصمیم گیری وفرایند تصمیم گیری میشه منظور مدیریت وبخش هایی از مدیریت هست که تو حییات وسود وزیان سازمان نقش پررنگی دارن وبه نوعی زندگی سازمان به رفتار اونا بستگی داره

مقالات وکتابهای شاخصصی درزمینه تصمیمات مدیریتیی وافرادی که خارج از حوزه های تئوریک واکادمیک وارد شدند وسازمان رو زیر ورو کردن وجود داره

مثل داستان فورد داستان ای بی ام یا اخرین مورد شاخص اپل

داشتم فیلم بانوی اهنین رو میدیدم که به زندگی مارگارت تاچر اختصاص داشت

جالب بود درطول تمامی زندگیش تمامی دستاوردهای سیاسی اون عنوان اولین رو یدک میکشیدن

سه تصمیم بسیار مهم دردوران نخست وزیریش گرفت که دوتاش منجر به شورش عمومی درانگلیس شد وبعد از رفتن تاچر حزب محافظه کار رسما مرد!

ایا این خلاصه میتونه اهمیت تصمیم گیری وتفاوت زنان ومردان رو نشون بده؟

اما دراصول به شخصه موافق دادن ازادی بیشتر برای حضور زنان درعرصه های اجتماعی هستم به شرطیکه مخل مهمترین اجتماع جامعه نباشه

توهمون فیلم ودرعالم واقع هم میبینیم زنان دوگزینه برای حضور پررنگ جلوی خودشون ندارن

یا نفی نقش خودشون به عنوان مادر چیزی که تاچر هم به نوعی انجام داد ودوم گذاشتن انرژی ماورایی ونوعی خودکشی که هرکسی قابلیت انجام ومدیریتش رو نداره

بازم من درخدمتم:icon_gol:

لینک به دیدگاه
بالاخره اینکه هرکسی را بهرکاری ساخته اند:ws3:

اگه صحبت از تصمیم گیری وفرایند تصمیم گیری میشه منظور مدیریت وبخش هایی از مدیریت هست که تو حییات وسود وزیان سازمان نقش پررنگی دارن وبه نوعی زندگی سازمان به رفتار اونا بستگی داره

مقالات وکتابهای شاخصصی درزمینه تصمیمات مدیریتیی وافرادی که خارج از حوزه های تئوریک واکادمیک وارد شدند وسازمان رو زیر ورو کردن وجود داره

مثل داستان فورد داستان ای بی ام یا اخرین مورد شاخص اپل

داشتم فیلم بانوی اهنین رو میدیدم که به زندگی مارگارت تاچر اختصاص داشت

جالب بود درطول تمامی زندگیش تمامی دستاوردهای سیاسی اون عنوان اولین رو یدک میکشیدن

سه تصمیم بسیار مهم دردوران نخست وزیریش گرفت که دوتاش منجر به شورش عمومی درانگلیس شد وبعد از رفتن تاچر حزب محافظه کار رسما مرد!

ایا این خلاصه میتونه اهمیت تصمیم گیری وتفاوت زنان ومردان رو نشون بده؟

اما دراصول به شخصه موافق دادن ازادی بیشتر برای حضور زنان درعرصه های اجتماعی هستم به شرطیکه مخل مهمترین اجتماع جامعه نباشه

توهمون فیلم ودرعالم واقع هم میبینیم زنان دوگزینه برای حضور پررنگ جلوی خودشون ندارن

یا نفی نقش خودشون به عنوان مادر چیزی که تاچر هم به نوعی انجام داد ودوم گذاشتن انرژی ماورایی ونوعی خودکشی که هرکسی قابلیت انجام ومدیریتش رو نداره

بازم من درخدمتم:icon_gol:

 

خب مباحث پیچیده شد:(50):

یعنی در واقع یه گزینه دیگه هم اضافه شد اونم نقش مادر بودن......

 

قضیه تک بعدی نیست و همون طور هم که تا حالا نتیجه گیری شد! چندین عامل دخیلن :

تفاوت های فردی زن و مرد

مسایل جامعه شناسی

مسایل خانوادگی و نقش افراد

و عوامل دیگه.....

 

 

از نظر من از یه نگاه دیگه اگه به قضیه نگاه کنیم مشکل اصلی این قضیه که در طول تاریخ مردان هم از نظر تعداد هم شاید از نظر کیفیت مدیریت اون طور که دیده شده!! مدیران بهتری بودن چن تا دلیل داره که هیچ کدوم مستقل از هم نیستن و به نوعی علت و معلول هم اند.

 

1. یکیش و مهم ترینش که حداقل تو خود ایران خوب دیده میشه اینه که زنان هنوز خودشون به اون خودباوری و اعتماد به نفس لازم نرسیدن. یعنی خیلی از اوقات خودشون باعث مانع پیشرفت خودشون میشن و یا خیلی از اوقات باعث شکست. متاسفانه خیلی از زنان حتی اگر عنوان هم نکنند اما تو ناخودآگاشون همیشه خودشون رو به عنوان جنس دوم میبینند . و حتی توی جامعه امروزی هم علی رغم همه پیشرفت های ظاهریش واقعا راحت مبینیم که خیلی از زنان فقط مردان رو لایق بالاتر بودن (چه در مفهوم مدیریت سازمانی و چه مفاهیم دیگه ) میدونن. و تعداد این زنان به هیچ وجه کم نیست که ای کاش نتیجه این تفکر غلط فقط مانع رسیدن به مدیریت و این حرف ها بود !!

 

 

2. یه دلیل دیگه ش تفکر مرد سالارانه ای هست که وجود دارد. و واقعا باز این مورد هم مثل مورد قبلی که ممکنه افراد به زبون نیارن یا منکر بشن، اما تو ناخود اگاهشون هست. توی یه مقاله نوشته بود که فقط 6 درصد مردان پست مدیریت رو برای زنان مناسب میبینند ( توجه کنیم که این مناسب ندونستن رو نه ز روی دلیل و منطق علمی، بلکه فقط از روی حسشون بیان میکنن ) 30 درصد از مردان از این که مافوقشون زن باشن احساس خوب و خوشایندی ندارن. و بیش از 80 درصد مردان مدیریت رو کاری کاملا مردونه میدونن! ( نه به دلایل علمی بلکه از روی حس! )

این عامل تکمیل کننده عامل قبلی هست برای به ظهور نرسیدن استعدادهایی که نگیم در همه زنان حتی اگر متقاعد شیم فقط در درصد کمی از زنان هم وجود داشته باشه، اما به عرصه ظهور نمی رسه و همراه اون آدم دفن میشه و به زیر خاک میره !

 

3. عامل دیگه این هست که متاسفانه هنوز هم کم این طرز تفکر وجود نداره که زن موجود داخل خونه هست و مرد موجود بیرون. واقعا این طرز تفکر رو کم نمیبینم. بیشتر خروجی های دانشگاه الان زنان هستن. اما بعد از یه مقدار کم فعالیت کاری علی رغم تحصیلات بالا ، از همه اون چیزهایی که شاید هر کی فقط یک بار فرصت تجربه کردنش رو تو زندگی داره دست میکشن و به امر مقدس خانه داری مشغول میشن ( این مورد متاسفانه الان زیاد هم شده! )

واقعا کسی منکر نقش اهمیت مادر بودن نیست و همه میدونن یه مادر خوب که هیچی حتی یک مادر ساده بودن هم یکی از لذت بخش ترین تجربیات یک زن هست. اما تعریف این نقش با خیلی از مسائل دیگه قاطی شده!!! و همه رو به پای مادر بودن میگذارند....!

تعاریف نقش ها چیه واقعا ؟؟؟؟

 

و طبیعی هست وقتی که همه (یا در خوش بینانه ترین حالت با وجود ایده ال ترین مرد به لحاظ فکری در این زمینه ، اکثر ) مسئولیت های داخل خونه بر دوش زن باشه و بخواد مدیر که هیچ حتی یک نقش معمولی رو هم در جامعه ایفا کنه، غالبا احساس فشار روانی زیادی می کنه.

 

 

4. تمام این عوامل که همه به هم وابستن منجر به تجربه کمتر زنان در این امر میشن. و این جاست که یه مرد ممکنه بیاد مثال بزنه بگه اگه راست میگی بگو در طول تاریخ مردان موفق مدیر بیشتر بودن یا زنان؟ !!

 

 

حتما تفاوتی ست هموطن..... حتما دنیای متفاوتی ست بین دنیای من و دنیای تو.....دنیای زنان و دنیای مردان

ساده انگاریست یکی کردن دنیایمان

ساده اندیشیست انتظار بی تفاوتی

که همه زیبایی به تفاوت هاست

اما ای کاش این تفاوت ها را بهانه سبقت گرفتن از هم نمی کردند.

 

 

:icon_gol:

 

لینک به دیدگاه

 

خب مباحث پیچیده شد:(50):

یعنی در واقع یه گزینه دیگه هم اضافه شد اونم نقش مادر بودن......

 

قضیه تک بعدی نیست و همون طور هم که تا حالا نتیجه گیری شد! چندین عامل دخیلن :

تفاوت های فردی زن و مرد

مسایل جامعه شناسی

مسایل خانوادگی و نقش افراد

و عوامل دیگه.....

 

 

از نظر من از یه نگاه دیگه اگه به قضیه نگاه کنیم مشکل اصلی این قضیه که در طول تاریخ مردان هم از نظر تعداد هم شاید از نظر کیفیت مدیریت اون طور که دیده شده!! مدیران بهتری بودن چن تا دلیل داره که هیچ کدوم مستقل از هم نیستن و به نوعی علت و معلول هم اند.

 

1. یکیش و مهم ترینش که حداقل تو خود ایران خوب دیده میشه اینه که زنان هنوز خودشون به اون خودباوری و اعتماد به نفس لازم نرسیدن. یعنی خیلی از اوقات خودشون باعث مانع پیشرفت خودشون میشن و یا خیلی از اوقات باعث شکست. متاسفانه خیلی از زنان حتی اگر عنوان هم نکنند اما تو ناخودآگاشون همیشه خودشون رو به عنوان جنس دوم میبینند . و حتی توی جامعه امروزی هم علی رغم همه پیشرفت های ظاهریش واقعا راحت مبینیم که خیلی از زنان فقط مردان رو لایق بالاتر بودن (چه در مفهوم مدیریت سازمانی و چه مفاهیم دیگه ) میدونن. و تعداد این زنان به هیچ وجه کم نیست که ای کاش نتیجه این تفکر غلط فقط مانع رسیدن به مدیریت و این حرف ها بود !!

 

 

2. یه دلیل دیگه ش تفکر مرد سالارانه ای هست که وجود دارد. و واقعا باز این مورد هم مثل مورد قبلی که ممکنه افراد به زبون نیارن یا منکر بشن، اما تو ناخود اگاهشون هست. توی یه مقاله نوشته بود که فقط 6 درصد مردان پست مدیریت رو برای زنان مناسب میبینند ( توجه کنیم که این مناسب ندونستن رو نه ز روی دلیل و منطق علمی، بلکه فقط از روی حسشون بیان میکنن ) 30 درصد از مردان از این که مافوقشون زن باشن احساس خوب و خوشایندی ندارن. و بیش از 80 درصد مردان مدیریت رو کاری کاملا مردونه میدونن! ( نه به دلایل علمی بلکه از روی حس! )

این عامل تکمیل کننده عامل قبلی هست برای به ظهور نرسیدن استعدادهایی که نگیم در همه زنان حتی اگر متقاعد شیم فقط در درصد کمی از زنان هم وجود داشته باشه، اما به عرصه ظهور نمی رسه و همراه اون آدم دفن میشه و به زیر خاک میره !

 

3. عامل دیگه این هست که متاسفانه هنوز هم کم این طرز تفکر وجود نداره که زن موجود داخل خونه هست و مرد موجود بیرون. واقعا این طرز تفکر رو کم نمیبینم. بیشتر خروجی های دانشگاه الان زنان هستن. اما بعد از یه مقدار کم فعالیت کاری علی رغم تحصیلات بالا ، از همه اون چیزهایی که شاید هر کی فقط یک بار فرصت تجربه کردنش رو تو زندگی داره دست میکشن و به امر مقدس خانه داری مشغول میشن ( این مورد متاسفانه الان زیاد هم شده! )

واقعا کسی منکر نقش اهمیت مادر بودن نیست و همه میدونن یه مادر خوب که هیچی حتی یک مادر ساده بودن هم یکی از لذت بخش ترین تجربیات یک زن هست. اما تعریف این نقش با خیلی از مسائل دیگه قاطی شده!!! و همه رو به پای مادر بودن میگذارند....!

تعاریف نقش ها چیه واقعا ؟؟؟؟

 

و طبیعی هست وقتی که همه (یا در خوش بینانه ترین حالت با وجود ایده ال ترین مرد به لحاظ فکری در این زمینه ، اکثر ) مسئولیت های داخل خونه بر دوش زن باشه و بخواد مدیر که هیچ حتی یک نقش معمولی رو هم در جامعه ایفا کنه، غالبا احساس فشار روانی زیادی می کنه.

 

 

4. تمام این عوامل که همه به هم وابستن منجر به تجربه کمتر زنان در این امر میشن. و این جاست که یه مرد ممکنه بیاد مثال بزنه بگه اگه راست میگی بگو در طول تاریخ مردان موفق مدیر بیشتر بودن یا زنان؟ !!

 

 

حتما تفاوتی ست هموطن..... حتما دنیای متفاوتی ست بین دنیای من و دنیای تو.....دنیای زنان و دنیای مردان

ساده انگاریست یکی کردن دنیایمان

ساده اندیشیست انتظار بی تفاوتی

که همه زیبایی به تفاوت هاست

اما ای کاش این تفاوت ها را بهانه سبقت گرفتن از هم نمی کردند.

 

 

:icon_gol:

 

 

مریم عزیز بزار یه اعترافی اول صحبتم بکنم

من ادم دگمی نیستم واز این مسئله هم میخوام دور باشم ولی اعتراف میکنم منم دچار همون بیماری اجتماع هستم حالا با دزی بالاتر یا پایینتر نسبت به بقیه

این به ذات ما مردا به ارث رسیده وگریزی ازاون نداریم

قبلا هم گفتم انرژی خیلی زیادی لازمه تا یه زن بتونه ازاین قید وبندهای مزخرف رهایی پیدا کنه ونتیجش همگامی بانوان با سیراجتماع هست به نحوی که مردسالاری مبلغش زنان میشن!

همه حرفات کاملا محترم وقابل اتکا هستند

مجبورم کردی دوباره بشینم دوفصل از کتاب جامعه شناسی گیدنز رو بخونم

برای اینگه اطاله کلام نشه دوستان میتونن به کتاب جامعه شناسی گیدنز بخش سوم ساختارهای قدرت صفحات 258 تا 262 و فصل پانزدهم صفحه 555 تحت عنوان زنان وکار مراجعه کنند

ممنون:icon_gol:

لینک به دیدگاه
این 4 تا پست آخر به شدت سنگین بود من نفهمیدم چی شد:ydm47612zsesgift969

 

اولا این آقای معین نقطه اس یه جوری با مزه مینویسه هر دو طرفو با هم حفظ میکنه....آدم خوشش میاد....ایول:biggrin: به نظر من روحیه مشاوره دهنده ای خوبی (برای سازمان ها ) داری. کلا این جوری حس میکنم. ولی مدیر خوبی نمیشی ! قاطعیت نداری. اما مشاور خوبی میشی !!!!!

 

آقای سجاد شوما هم لطفا بیا توضیح بده:whistle: نشد نقل قول بگیرم شماره پستا رو میگم.

پست 23 موضوع رو به تاریخ و جامعه شناسی و مکتب های ایسمی ربط دادین. بعد یه صفحه قبل این جمله رو گفتین

 

یعنی یه جوری توانایی کم تر زنا تو مدیریت رو به تفاوت های مردا و زنا (هم روانشناختی و هم فیزیولوژی ) ربط دادین:ws38: (این جمله ربطی به پست 23 نداشت ! )

 

بالاخره کدوم؟

چرا ادم رو تو این شرایط قرار میدین؟ :banel_smiley_4::ws3:

 

 

 

لطف دارین شوما:ws3:

ما هم از سنگینی این چند پست قبل به حالت افقی در آمدیم....:obm:

 

اینم یک نمونه از استنتاج با داده های محدود:w02:

 

بله..من عمرا مدیر خوبی بشم....ولی با داده های چند پست که نمی شه یک نتیچه قطعی نسبت به شخصیت یک نفر داد...:w02:

 

عوامل موفقیت در هر کاری از جمله مدیریت....در کنار اقتدار....سیاست هم هست...یک مدیر باید سیاست هم داشته باشه...:ws3:

 

قرار نیست ما باورمون رو بر دیگری تحمیل کنیم....ما داده ها رو در اختیار قرار می دیم...و دیگه طرف مقابل هست که می تونه قضاوت داشته باشه....

 

من به مبادله ی مطالب در یک بحث بیشتر علاقه مند هستم تا تاکتیک های بُرد در یک مباحثه....چون حقِ انتخاب و قدرت قضاوت در این میان در پی تحمیل نظر بر دیگری گُم نمی شه:ws37:

 

این میون اگر داده های طرف مقابل هم درست باشه...چرا نباید اون رو قبول کرد؟!:ws37:

 

انسان میانه....این دلیل من برای تصمیم های با انعطافم هست....:ws37:

 

 

 

پ.ن:ما دَر بَست در اعتلای زبان طنز در بحثهای ستگین تا آنجا که امکان داشته باشد می کوشیم!

باشد تا این زبان....کمک کند به ایجاد آرامش بیشتر در بحث....و از تنش جلوگیری کند...

 

معین خراباتی(داماد افاضاته!!!):ws3:

لینک به دیدگاه
لطف دارین شوما:ws3:

ما هم از سنگینی این چند پست قبل به حالت افقی در آمدیم....:obm:

 

اینم یک نمونه از استنتاج با داده های محدود:w02:

 

بله..من عمرا مدیر خوبی بشم....ولی با داده های چند پست که نمی شه یک نتیچه قطعی نسبت به شخصیت یک نفر داد...:w02:

 

عوامل موفقیت در هر کاری از جمله مدیریت....در کنار اقتدار....سیاست هم هست...یک مدیر باید سیاست هم داشته باشه...:ws3:

 

قرار نیست ما باورمون رو بر دیگری تحمیل کنیم....ما داده ها رو در اختیار قرار می دیم...و دیگه طرف مقابل هست که می تونه قضاوت داشته باشه....

 

من به مبادله ی مطالب در یک بحث بیشتر علاقه مند هستم تا تاکتیک های بُرد در یک مباحثه....چون حقِ انتخاب و قدرت قضاوت در این میان در پی تحمیل نظر بر دیگری گُم نمی شه:ws37:

 

این میون اگر داده های طرف مقابل هم درست باشه...چرا نباید اون رو قبول کرد؟!:ws37:

 

انسان میانه....این دلیل من برای تصمیم های با انعطافم هست....:ws37:

 

 

 

پ.ن:ما دَر بَست در اعتلای زبان طنز در بحثهای ستگین تا آنجا که امکان داشته باشد می کوشیم!

باشد تا این زبان....کمک کند به ایجاد آرامش بیشتر در بحث....و از تنش جلوگیری کند...

 

معین خراباتی(داماد افاضاته!!!):ws3:

 

مزاح کردم مستر معین خراباتی:ws3:

اخه از پشت مانیتور کی تونسته یکی دیگه رو بشناسه که من دومیش باشم ! اونم چه برسه به پیش بینی شغل و اینده طرف !

اگه سوء تفاهم شد معذرت میخوام:icon_gol:

لینک به دیدگاه
مزاح کردم مستر معین خراباتی:ws3:

اخه از پشت مانیتور کی تونسته یکی دیگه رو بشناسه که من دومیش باشم ! اونم چه برسه به پیش بینی شغل و اینده طرف !

اگه سوء تفاهم شد معذرت میخوام:icon_gol:

 

هی وای من..نفرماییدicon_pf%20(34).gif

 

ما هم با نیش های فراوان باز که در نوشته ها استفاده می کنیم در نشر مزاح تلاش می کنیم بانو....:ws3:

 

قصد فقط توضیح بود...روده درازی می کنیم دیگه:ws3:

 

سَرِتون سلامت گرامی:love070:

لینک به دیدگاه

با سلام به همه دوستان....:icon_gol:

این بحث رو آذرماه سال قبل در تالار صنایع ما داشتیم اگر تمایل داشتید میتونید به لینک زیر مراجعه کرده و مطالعه فرمایید....

http://www.noandishaan.com/forums/thread73900.html

با آرزوی موفقیت...:a030:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...