رفتن به مطلب

چرا درمانده ایم؟!


anvil

ارسال های توصیه شده

گزيده اي از كتاب جامعه شناسي خودماني

...از روزی كه میرزا ابوالحسن شیرازی اولین ماشین چاپ را در تبریز به كار انداخت؛ كتاب ها و مقالات فراوانی تحت عناوین مشابهی مانند "راز عقب افتادگی مشرق زمین"؛ "بدبختی ایرانی"؛ "نقش اعراب در عقب ماندگی ایرانی" و .... به چاپ رسید كه پایه ی استدلال های همگی شان به غیر از تعداد معدودی بر پایه ی برائت ایرانی بود. یعنی یك ناسیونالیسم مسخره تمام تقصیر حال و روز امروز ایرانی ها را به دلایلی گاهاً تاثیر گذار ولی كم تاثیر و گاهی به دلایل واهی به عوامل خارجی حواله می كرد.... حالا بعداً در مورد تمدن ایرانی ها از روزگار باستان حرف ها دارم. خلاصه از نظر اینان از حمله ی مغول گرفته تا زن بارگی ناصرالدین شاه و قتل امیر كبیر و مشروطه ی وارداتی!! و انحراف مشروطه و روی كار آمدن رضا شاه صد در صد انگلیسی (البته نه 99 درصد) و كودتای 28 مرداد و انقلاب 57 و روی كار آمدن حكومت روحانیون همگی تنها و تنها از بستر شوم استثمار و استعمار بلند شده است. یعنی همه ی این اتفاقات معلول دو علت است: رویداد های تاریخی كه در گذشته اتفاق افتاده (كاریش هم نمیشه كرد) و دوم دستِ شوم خارجی!! وایرانی این وسط بی تقصیر است!!....

البته نویسنده منكر تاثیر مستقیم و غیر مستقیم این عوامل نیست اما می گوید: "این ها همه تاثیر دارند، اما اثری ست مقطعی بر بستر موجود جامعه؛ چه اگر ما این گونه مایی نبودیم این عوامل نیز اثر های دیگری داشتند"...

نراقی در بخشی از مقدمه، با اشاره به نقلی از کتاب «سازگاری ایرانی» مهندس مهدی بازرگان، به انتقاد از برخی از دلایل مبنی بر «سرّ بقای سه هزار ساله ی ایران» می پردازد: "...وقتی بنا باشد ملتی به طور جدی با دشمن روبرو نشود، تا آخرین نفس نجنگد و بعد از مغلوب شدن، سرسختی و مخالفت نکند، بلکه تسلیم اسکندر شود و آداب یونانی را بپذیرد، اعراب که می آیند در زبان عربی کاسه ی گرم تر از آش شده، صرف و نحو بنویسد یا کمر خدمت برای خلفای عباسی بسته، دستگاه شان را به جلال و جبروت ساسانی برساند، در مدح سلاطین ترک چون سلطان محمود غزنوی آب دارترین قصاید را بگوید، غلام حلقه به گوش چنگیز و تیمور و خدمتگزار و وزیر فرزندانش گردد، یعنی هر زمان به رنگ تازه وارد درآمده، به هر کس و ناکس تعظیم و خدمت کند، دلیل ندارد که نقش و نام چنین مردم از صفحه ی روزگار برداشته شود. سرسخت هاي يك دنده و اصولي هستند كه در برابر مخالف و متجاوز مي ايستند و به جنگش مي روند يا پيروز مي شوند و يا اگر شكست بخورند چون با حريف سازش نمي كنند حريف آن ها را نابود مي كند.... در حمله ی مغول دیدیم که شرق و شمال به علت مختصر مقاومت با خاک یکسان شد، ولی امرای فارس تسلیم شدند و سالم ماندند...ضمناً نبایدفراموش كردكه روح ایرانی چندان خالص،الهی و استوار بر پایه های محكم تقوا و حق پرستی نبوده است. در شدیدترین دوران تقدس و تشیع و در دربارهای صفویه و قاجاریه به حداكثر شراب خواری و زن بازی و عیاشی بر می خوریم. سفاكی صفویه علیه خاندان خود و مردم بی سابقه بوده است؛ ولی مرحوم مجلسی را برای گردآوری دریایی از روایات وسیله دادند و در شب های جشن یك بازار قیصریه را با چراغانی و شراب و شیرینی و زن های رقاصه برای شاه قرق می كردند. این دوگانگی روح ایرانی یا جمع بین دیانت و معصیت را شاید هیچ..."

 

در باب صریح ترین انتقاد از خود ما ایرانیان از كتاب "نجات" نوشته ی دكتر علی محمد ایزدی آورده است:

 

"...بدون شك من هم خوب بلدم خود و سایر هموطنانم را باهوش ترین،مهربان ترین،اصیل ترین و تربیت شده ترین نژاد روی زمین قلمداد كنم. ایرانیان را با نژاد آریا با تمدن شش هزار ساله اش انسان ترین انسان های روی كره ی زمین معرفی نمایم؛ خوب بلدم بگویم ما ایرانیان شجاعت شیر، سخاوت حاتم و...و...چه داریم. ولی خوب می دانم كه با استقبال از شعار و احتراز از شعور خود را غافل نموده و خوب می دانم آن هایی كه از ایران و ایرانی بت ساخته اند از حرف های من ناراحت می شوند. اما با همه ی این می دانم ها می خواهم واقعیت را هر چند تلخ عنوان كنم تا مصلحین به گفتار آیند و دست اندر كاران به حركت....."

 

شاردن سیاح شهیر فرانسوی می گوید:"...ایرانیان بیش از هر چیز دل شان می خواهد زندگی كنند و خوش باشند. بسیار مخفی كار و متقلب و بزرگ ترین متملقین عالم هستند.به غایت دروغگو و..."

 

در باب ریا کاری می گوید : "...نگاهی به اسامی دور و برتان بیندازید. درصد زیادی از ثریاها و شهنازهای ما حدوداً 50 ساله هستند و اكثر خانم ها با نام فرح چهل ودو سه ساله. اسامی كوروش و داریوش و... عموماً سال های تولدشان 50 و 51 بوده و عمار ها یاسرها و...عموماً 25 و 26 ساله. علت را خودتان بررسی كنید..."

 

سرپرسی سایكس در كتاب "8 سال در ایران" می گوید: "...تباهی اخلاقی و بی صفتی ایرانی، بدبختانه ضرب المثل است... از تمام صفاتی كه سیرت ایرانی را تشكیل می دهد بعد از خودخواهی بی حد، حرص پایدار در كسب مال و جمع ثروت از راه حلال و غیر حلال است..."

 

...و از این نمونه ها بسیار فراوان است. ظاهر سازی، دروغ و ریا، بی برنامگی، قهرمان پروری و استبداد زدگی ما، حسادت و حسد ورزی، همه چیز دانی و توهم دائمی توطئه با چندین مثال ساده و كمی جست و جو در خودمان یا لااقل اطرافیان مان میان ما ایرانیان بیداد می كند. قصد ندارم بگویم این ها فقط برای ایرانیان است و بس. خیر همه جای جهان امروز گرفتار این بی اخلاقی ها شده است. اما حرف من كمیت و غلظت آن در میان ایرانیان است كه در توده های جامعه به شدت نفوذ كرده است. این رفتار ها در همه ی جهان وجود دارد اما میان سیاستمداران، سرمایه داران، تجار، بانك داران و نه به این شدت میان توده های عادی و معمولی مردم...

 

...صحبت این است كه ما چگونه ایم كه دولت های استعماری می توانند راحت تر از جاهای دیگر در این كشور به مقاصدشان برسند؟ چگونه هستیم كه وقتی حكام مان این گونه غلام حلقه به دوش آمریكا بودند؛ آمریكا رفتار تحقیرآمیزی كه با آلمان های شكست خورده بعد از جنگ نتوانست بكند، با ما كرد و حالا روسیه این رفتار را می كند و....

 

....خوب وقتی قهرمان پروری نهایت هدفت شد به صورت طبیعی در طیفی قرار می گیری که اگر از بالا دستی زور می شنوی یک جور آن را باید سر پایین دستی خالی کنی حالا اگر حتی در یک بخش از جامعه حرفت در رو ندارد؛ رئیس نیستی، چاره ای نیست؛ این زور شنوی را یک جور باید برد بالای سر زن و بچه و آن جا آن را تخلیه کرد و بعد می بینی خیلی آهسته و آرام با زور زیستن برایت شده یک عادت. تمام فکر و ذکرت این شده که یک جوری برای خودت تامین قدرت کنی. خودت بروی دست راست زورگو بشوی و برای این که بتوانی از محل زور و زورگویی تو هم نصیبی ببری؛ فکر کنی قاعده ی کار همین است...

 

...كم تر كسي از اهالي ايران است كه ميرغضبي نداند يا ستم و تعدي نتواند و ظلم و بي انصافي نپرورد. تمام سكنه آن از طبقه حكما و حكام و وزرا گرفته تا حمال و بقال همه ستمگر و بي مروت، همه خونخوار و بي مرحمت و همه فرياد دارند كه چرا ما ميرغضب باشي نيستيم...

 

...از اين دردناك تر نمي شود كه تجربه اي را به قيمت گزاف به دست مي آوريم ولي آن را نگه نمي داريم، يك يا دو نسل بعد همه آن يادمان مي رود و دوباره روز از نو و روزي از نو...

 

...ايرانيان پاي بند هيچ يك از مكلفات اخلاقي نيستند و جز پر كردن و اطفاي شهوات مشئوم از زندگي چيزي نمي فهمند. دروغ مي گويند، فريب مي دهند، مانند خاكشير به هر مزاجي مي سازند و در مقابل هر باري تسليم مي شوند و اين كار را زبر و زرنگي مي دانند. از خود راي و اختيار زيادي ندارند. امروز از يك چيز تعريف مي كنند و فردا با لحن زننده اي همان چيز راتكذيب مي كنند. مبالغه و خوش آمد گويي را به جايي مي رسانند كه مقام فرشتگان را به يك نفر مي دهند و لحظه اي بعد همان شخص را مجسمه وقاحت و جانشين ابليس مي خوانند...

 

...شما در جامعه‏ای زندگی می‏کنید که کلمه‏ی نمی‏دانم و بلد نیستم کم تر از هر کلمه‏ی دیگری به گوش تان می‏خورد. چطور جماعتی تا قبل از این که بدانند که نمی‏دانند به دنبال دانستن خواهند رفت...مگر ممکن است؟...

 

لینک به دیدگاه

....اگر بپرسيد به چه دليل اين شديم؛ مجبور خواهم شد فهرست وار تکرار کنم و فقط فهرست وار شرمسارانه بگويم :

_به دليل اين که ملتي هستيم بيگانه با تاريخ

_حقيقت گريز و پنهان کار؛ ظاهر ساز و قهرمان پرور؛

_خود محور و همه چيز دان؛ بي برنامه و فرصت طلب و قانون گريز و به تبع آن مسئوليت ناپذير

_و اگر اجازه دهيد و ناراحت نميشويد حسود و پرتوقع

 

در ادامه ی این کتاب، به 15 صفت اصلی ایرانیان در فصل های جداگانه پرداخته شده است که مختصرا در زیر اورده شده اند:

با تاریخ بیگانه ایم

حقیقت گریزی و پنهان کاری ما

ظاهر سازی ما

قهرمان پروری و استبداد زدگی ما

خودمحوری و برتری جوئی ما

بی برنامگی ما

ریاکاری و فرصت طلبی ما

احساساتی بودن و شعار زدگی ما

ایرانیان و توهم دائم توطئه

مسئولیت ناپذیری ما

قانون گریزی و میل به تجاوز ما

توقع و نارضایتی دائمی ما

حسادت و حسد ورزی ما

صداقت ما

همه چیز دانی ما

 

با تاريخ بيگانه ايم :

نراقی ضمن یادآوری این مسئله که «حتی تحصیل کرده های مان خیلی با تاریخ میانه ی خوبی ندارند و ملتي كه تاريخ گذشته اش را نمي داند؛ همه چيز را خودش بايد دوباره تجربه كند...»، یکی از مهم ترین مشکلات جامعه ی ایرانی را بیگانگی با تاریخ می خواند و یادآور می شود که «از هر چیزی بدترش هم وجود دارد» : "...وقتی تازی ها با شعار برادری و برابری به ایران متعلق به امپراطور ساسانی و نه متعلق به ایرانی حمله ور شدند، واقعیت ساده ی تاریخی این است که فشارهای هیئت حاکمه با بدبختی ها و نکبت هایی که برای مردم بینوا فراهم کرده بود، زمینه ی خوش باوری را برای باور برادری و برابری اهدایی قوم مهاجم از مدتها قبل فراهم کرده بودند و همینطور شد که تا آمد تفرعن و نژادپرستی و برتری جویی اموی را احساس کند، کارش از کار گذشته بود و چاره ای جز تمکین نداشت. آن وقت مجبور شد حدود دویست و پنجاه سال دست و پا بزند تا بالاخره بتواند راه هایی برای رهایی بیابد..."

نراقی با بیان این که باید حافظه ی تاریخی داشته باشیم و نباید همه ی مطالب را خودمان تجربه کنیم، به جنگ های ایران و روسیه و عهدنامه های گلستان و ترکمانچای اشاره می کند و از نقش انگلیسی ها می نویسد، اما نقش حضرت خاقان (فتحعلیشاه قاجار) را (و به واقع نقش خودمان را) مهم ترین علت اصلی این ننگ ها می داند و می نویسد: «... منکر نقش خاقان نمی شود شد که یک تنه برای همه ی کشور تصمیم می گرفت، در حالی که بزرگ ترین هنرش تزیین ریش بلندش بود و افزایش شمار فرزندان ذکور و اناثش که حتی خودش هم تعداد دقیق آن ها را نمی دانست. انگلیسی ها هم وقتی بخواهند اعمال نفوذ کنند؛ حداقل در معامله با آدم با شعور مجبورند یک چیزی بیشتر بدهند و یک کمی کمتر ببرند. نقش و تأثیر اصلی مال خودمان است.»

 

حقيقت گريزي و پنهان كاري :

 

در مجموع ما ايراني ها علاقه چنداني به روبرو شدن با حقايقي كه به هر دليل مطابق ميل مان نباشد نداريم. از بيماري صعب العلاجي كه خداي ناكرده گريبان خود و يا عزيزي را گرفته باشد تا معضلات و مشكلات اجتماعي ترجيح مي دهيم در بهترين حالت با سكوت به آساني از كنار آن رد شويم و به اين منظور در حاد ترين شرايط با انشاءالله و يا به اميد خدا و در اوج نا علاجي با هر چي خداوند مقرر كرده باشد صورت مسئله را پاك مي كنيم. غافل از آن كه به استناد ده ها توصيه مسلم؛ انجام اين امور را خداوند بر عهده ما گذاشته است و قرار نيست اگر كوشش نكنيم خود به خود حل شوند. داستان آن درويشي كه سگ كاسه اش را ليسيده بود را مي دانيد. درويش مي دانست كه سگ كاسه اش را ليسيده و نه گربه؛ اما مي گفت انشاءالله گربه است. ما هم اغلب مسایل مان را خوب مي دانيم ولي حتي خودمان را هم گول مي زنيم...

 

ظاهر سازي :

 

...مخاطب من شما نيستيد بلكه نفر كناري شماست! ما ايراني ها اكثريت قريب به اتفاق مان اهل تظاهر هستيم. تظاهر به درستي، تظاهر به ادب، نزاكت، مكنت، ثروت، قدرت و ده ها صفت ديگر كه دوست داريم.... اتاق مهماني را به ياد مي آوريد! بهترين مكان خانه با بهترين امكانات براي سالي يكي دو بار استفاده!...

 

رياكاري و فرصت طلبي :

 

...و در اين بازي ايراني عجب صبري دارد... در تهاجم دشمن اول كمي مقاومت مي كند، اگر حريف نشد تسليم مي شود، بعد هم رنگ مي شود، وقتي جلب اعتماد كرد به آرامي آن چنان استحاله اي در دشمن ايجاد مي كند كه چنان پدري از صاحب بچه در مي آورد و تغيير فرم و رفتاري به دشمن مي دهد كه هيچ چيزش شبيه اولش نيست ولي خودش هم چيزهايي بسيار با ارزش را از دست داده است...

 

ايرانيان و توهم دائمي توطئه :

 

...از توطئه و توطئه گر كم ضربه نخورده ايم؛ ولي ما ايراني ها به دلايل زيادي از جمله ترس، احتياط و... علاقه منديم دشمن بزرگي براي خود فرض كنيم و همه چيز را به گردن او بيندازيم...

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...