رفتن به مطلب

محاسبه پیشرفت فیزیکی پروژه


ارسال های توصیه شده

پروژه چقدر پیشرفت فیزیکی دارد؟

 

مطابق استاندارد مدیریت پروژه، در زمان ارائه گزارش عملکرد/پیشرفت (Status Report)، معمولا میزان پیشرفت فاکتورهایی مانند زمان، هزینه و محدوده (Scope) مورد بررسی قرار می‌گیرد. از این بین اندازه‌گیری دو فاکتور زمان و هزینه با توجه به وجود تکنیک‌های فراوانی که نرم افزارها در اختیار قرار می‌دهند، به سادگی قابل رصد و اندازه گیریست. اما در مورد محدوده؛‌ که به طور مستقیم فعالیتهای پروژه را مدنظر دارد، هیچگاه به طور شفاف قابل اندازه گیری نبوده است.

لینک به دیدگاه

در خصوص موضوع ارزیابی پیشرفت فیزیکی پروژه (Project Progress Measurement)، با دو سوال مهم زیر مواجهیم.

۱- معیارهای (Criteria) پیشرفت فیزیکی یک پروژه چیست؟

۲- چگونه این معیارها اندازه گیری می شود؟

 

در این پست به ارایه توضیحاتی درمورد بخش اول می پردازم. مطلبی که در جای جای فرآیندهای مدیریت پروژه همواره تکرار می‌شود آنست که “مسایل، باید ریشه ای حل شود“. این تاکید را به این دلیل ذکر کردم که توجه داشته باشیم برخلاف وضعی که عموما در ابتدای پروژه‌ شاهدیم، باید با چشم و گوش بازتر حرکت کنیم و نباید اجازه بدهیم تا نقاط ضعف پروژه از ابتدا در پروژه ایجاد یا تقئیت شود و در عمل یک قدم از واقعیتها عقب بمانیم!

 

مطابق استاندارد (PMBOK® Guide (4th edition, 2008، خط مبنا (Baseline) هایی که در زمان فرآیند برنامه ریزی تهیه می شود، شامل هزینه، زمان و محدوده است. حال اگر بخواهیم مطابق این رویکرد در پروژه ها عمل کنیم، می بایست گزارشهای پیشرفت کار را در قالب این ۳ معیار اصلی تهیه کنیم. معمولا در دو مقوله زمان و هزینه کمتر مشکل داریم.

 

همانطور که می دانید، برنامه و خط مبنای محدوده (Scope Baseline) شامل سه بخش WBS / WBS Dictionary / Scope Statement است و از این بین تنها WBS (ساختار شکست کار) است که می‌تواند دارای استعداد رهگیری و رصد شدن است، چراکه درواقع Scope پروژه را به بسته های کاری(Work Packages) قابل اندازه گیری و مدیریت شدن تبدیل کرده است.

 

آیا تا به حال با این سوال برخورد داشته اید؟ “اجرای فونداسیون چند درصد کل پروژه است؟

علی رغم مواجهه با اینگونه پرسشها، کمتر پاسخ قانع کننده ای برای آن پیدا کرده ام. دلیلش هم بسیار ساده است، زیرا اینگونه بسته های کاری دارای معیارهای اندازه گیری واحدی نیستند. عموما معیارهای موجود در مثال ذکرشده تنها در براورد هزینه ها خلاصه می شود. مثلا ۱۰%از کل هزینه پروژه. اما این روش مطمئنا دارای دقت لازم نیست.

 

حال بیایید تلاش کنیم از جنبه دیگری به این مساله نگاه کنیم، می‌دانیم که هر شرکت یا سازمان دارای اهداف استراتژیکیست، که در واقع مهمترین دلیل تعریف پروژه ها در این سازمان ها، رسیدن به این اهداف بوده است. باتوجه به همین نکته ظریف که خیلی اوقات مغفول واقع می‌شود، مدیریت ارشد یا دفتر مدیریت پروژه (PMO) شرکتها میبایست در ابتدای پروژه، خط مشی و وزندهی معیارهای اصلی (زمان، هزینه و …) را برای تیم مدیریت پروژه تعریف نماید.پس نقش اول را در تعیین معیارهای پیشرفت فیزیکی، مدیریت ارشد برعهده دارد.

 

از دیگر سو می توان با وزن دهی ترکیبی زمانی-هزینه‌ای (باتوجه به برآوردها)، وزن بسته‌های کاری را اندازه‌گیری نمود. به طور مثال: وزن دهی بسته کاری فونداسیون به این صورت باشد:

 

به لحاظ اهمیت زمانی : ۳۰%

به لحاظ اهمیت هزینه‌ای : ۷۰%

 

البته این نوع وزن‌دهی را میتوان در سطح ۱ یا ۲ ساختار شکست کار هم اعمال نمود. تجربه شخصی من آنستکه بهترین و کارآمدترین روش تعیین وزن معیارهای زمانی-هزینه‌ای و یا کیفی استفاده از خبرگان هر حوزه و درس آموخته های قبلیست.

پاسخ به سوال بعدی که چگونگی اندازه گیری این معیارهاست؛ در بخش بعدی و با ارائه یک مدل ریاضی کارآمد ادامه خواهد یافت.

لینک به دیدگاه

یکی از بهترین و کاربردی ترین روش های وزن دهی در اینگونه شرایط،استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره (AHP)‌ یا فرایند تحلیل سلسله مراتبی می باشد.

 

فرض کنید n رقیب و m معیار برای ارزیابی آنها داشته باشیم. گامهای این روش به شرح زیر است

 

۱- تعیین معیارها

۲- مقایسه زوجی هر دو رقیب: (n*(n-1)/2) مقایسه برای هر معیار و تشکیل ماتریس n*n رقبا که درایه‌های آن اعدادی در فاصله‌ای مشخصند و برتری نسبی یکی را بر دیگری بیان می‌کنند.

 

مثلا: اگر طرح i از طرح j خیلی بهتر باشد به عنصر aij عدد ۵ (پنج) نسبت می دهیم پس :aij=1/5

3- بدست آوردن وزن هر رقیب برای این معیار (یعنی یک بردار ۱ x n) که این کار با انجام یک سری عملیات سطری-ستونی بروی ماتریس گام قبل و استفاده از روش eigenvector انجام می‌شود و برداری بدست می‌آید که جمع عناصرآن یک و مقدار عنصر iام آن وزن رقیب iام را برای این معیار نشان می‌دهد.

۴- گامهای ۱ تا ۳ را برای تمام معیارها انجام دهید تا در نهایت m بردار n تایی بدست آید و با در کنار هم گذاردن آنها یک ماتریس m x n تشکیل شود. ۵- مقایسه زوجی خود معیارها و بدست آوردن وزن هر یک از آنها از روی ماتریس معیارها که برتری معیارها را نسبت به هم نشان می‌دهد (یک یک بردار ۱ x m) 6- ضرب بردار وزن معیارها در ماتریس m x n و در نهایت بدست آوردن وزن نهایی هر رقیب ۷- تست سازگاری برای نبود تناقض در تخصیص اعداد برتری طرحها در مقایسه با معیارها مساله دیگری که در همین زمینه مطرح می‌شود AHP گروهی است که در آن گروهی از افراد نظرات خود را ارائه می‌کنند و در سیستم های خبره نیز کاربرد دارد”.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

مسلما استفاده از روش بالا در زمانی که تعداد معیارها زیاد باشد، بسار وقتگیر خواهد بود و نیز احتمال بروز خطا، چه در زمان ورود اطلاعات و چه در زمان محاسبات، بالا خواهد رفت. از اینرو استفاده از نرم افزارهای تخصصی، می‌تواند از طرفی باعث صرف زمان کمتر و نیز صحت بالاتر اطلاعات خروجی گردد.

جدای از نرم افزار EXCEL که بخوبی توانایی انجام اینگونه محاسبات رادارد، نرم افزار Expert Choice به عنوان معروفترین و کاربردی‌ترین نرم افزار این حوزه شناخته می شود.

 

منبع: pmnotes.net

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...