رفتن به مطلب

امشب


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 3.5k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی...

امشب چیزایی بهم گفتن که باور نمیکردم.

چیزایی دیدم که استرس انداخت به وجودم...

امشب...

خوشحال بودم تو ختم پذیرایی کردم واس خاطرش و خدا...

امشب دوره هم....هر لحظه یه خاطره جلو چشم هممون...

سخته از دست دادن یه عزیز که جز خوبیهیچی ازش ندیده باشن...

لینک به دیدگاه

رفیق به چه درد آدم میخوره؟!

دوستی که 2 -3 سالی میشد ندیده بودمشو امشب دیدم و 3 ساعت از وقتم گرفته شد ... سرما هم خوردم توی پارک... از حرفاش هم اصلا خوشم نمیومد و تمایلی هم نداشتم ببینمش...

خیلی خوشحالم از این جهت که آدم رفیق بازی نیستم...

اتفاقا پیش اومده بهم بگن چرا با هیچکی گرم نمیگیری... خودتو میگیری... خیلی هم اینجوری بهتره ... آدم تنها باشه خیلی بهتر از اونه که با یکی که باهاش حال نمیکنه باشه!!

لینک به دیدگاه

امشب دلم تمام چیزهای خوب رو میخواد.....دلم تورو میخواد...دلم کربلا میخواد که با تو برم.....خدایااااااااااااااااااااااااااااا

لینک به دیدگاه

یه متن بلند بالا اولش نوشتم اما پاکش کردم........ تو یه جمله خلاصش کنم اینطوری بهتره......

 

به گمانم امشب یه دوست خوب از انجمن رفت.......همین............

 

.............

لینک به دیدگاه

امشب حس بدی دارم:hanghead:

همون حسیه که بعضی وقتا میاد سراغم و دیوونم میکنه

اینکه همه چی مبهمه،

اینکه همه چی عکس اون چیزیه که من فکر میکنم،

اینکه نمیدونم چی درسته و چی غلط،

اینکه باید سکوت کنم و به روی خودم نیارم تا کسی ازم سوال نکنه،

اینکه نمیتونم درد و دل کنم...

داغونم کرده

خدایا خیلی از بنده هات خستن...

خدایا خودت حال همه رو خوب کن...:icon_gol:

لینک به دیدگاه

درس عمومی "تاریخ تحلیلی صدر اسلام" این ترم برداشته بودم ...

بعد از ظهر کلاس داشتم ...

استادش یک عاغای روحآنی عبوث و بی اعصاب ، ترکیبی از این اسماعیل (!) ها : :ws46::ws25::184::167::3::ws35:

 

دو سه بارم به من گیر داد که با گوشیت ور نرو :whistles:

منم اعصابم از دستش خرد شده بود؛ دو سه تا سوال ازش پرسیدم اسلام و... رو به چالش کشوندم ؛ یکی از بچه ها هم منو همراهی میکرد و اونم سوالای دیگه میپرسید...:ws3: 40 دقیقه آخرکلاسو داشت کل کل میکرد یعنی... :ws28:

 

ولی الان اومدم سایت یونی رو نگاه کردم دیدم مهلت حذف و اضافه تموم شده :4564: خدا کنه فردا میرم پیش مدیر گروه اجازه حذف و اضافه بهم بده ... حوصله این بابا رو ندارم ... :hanghead:

لینک به دیدگاه

خوندن این جمله برای چند دقیقه احساساتم رو برانگیخت و باعث شد برم توی خودم ...

 

هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست،زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد.ای کاش من هم مثل او به خدایم ایمان داشتم .

( ایت اله بهجت)​

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...