قاصدکــــــــ 20161 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۸۸ 1-Sunday در روزگار قديم ، مردم نظاره گر گوي منور طلائي رنگي در آسمان بوده اند كه گوئي خدائي اين گوي پر نور را حركت در مياورد و در ارابه اي اطراق كرده بود كه چرخهاي اين ارابه در هر چرخش از خود نور روسنائي بيرون ميرختند . اپولون ( APOLLO ) خداي روشنگري و ايزد خورشيد نام گرفته بود . به افتخار او ، سر آغاز هفته بنام خورشيد ( Sol) خواندند و آنروز را به لاتين Solis days يعني روز خورشيد ناميدند . سپس اين لفظ به Sunnandaey كه به انگليسي همان روز خورشيد است ناميده گشت و بتدريج به Sunday مبدل شد . در موزه هاي مغرب زمين ، بخصوص دانمارك ، در غرفه اي خاص گردونه اي را مي توان ديد كه اسب تند پاي بلند يالي اين گردونه منور خورشيد را برپشت ميكشد . 2-Monday مردم جنوب اروپا نيز به گوي نقرهاي رنگي در آسمان چشم ميدوختند كه شبها نور افشاني ميكرد به زبان لاتين اين كره پر نور Luna ) ماه ) ناميده شد ، نظاره گران اين گوي منور ، روز ديگري از هفته را بنام اين كره موسوم نمودند . اين روز به لاتين Lunadies خوانده شد كه بعد ها ساكنان شمالي قاره اروپا به Mona ( لفظي كه آنها در برابر Luma براي Moon ماه ادا مينمودند) سرسپاري پيدا كردند و بعد از روز خورشيد را Monanday يعني روز ماه ناميدند . از اين لفظ كلمه انگليسي Monday بجاي ماند . 3-Tuesday سومين روز هفته در شمارش روزها ي غربي بنام Tiw معروف است . Tiw خداي جنگ اقوام لاتين زبان بود او حامي جنگاوراني محسوب ميشد كه او را مي پرستيدند . دلسپردگان Tiw باور داشتند كه وقتي جنگجوي غيوري در رزمگاه به قتل ميرسد Tiw از مامن خود در كوهستان پايئن ميامد و بهمراه حوريان ، جنگجوي خسته را از ميدان جنگ به سرزمين امن و امان و زيبا منظري مي برد Tiw نام خود را يه سومين روز هفته داد و اينروز به Tiwasdey موسوم گشت كه در زبان انگليسي به Tuesday مقلب شد 4- Wednesday ساكنان شمالي قاره اوروپا ، خدايان متعددي را ميپرستيدند . در نظر آنها خدائي بنام Woden از ساير خدايان برتر بود و صاحب منصب اريكه خداي خدايان محسوب ميگشت . Woden خدائي تشنه دانستني و آگاهي بود . حتي او در ازاي كسب معرفت ، يك چشم خود را در گرو خداي دانش نهاده بود . بهمين خاطر در نگارش تصوير اين خدا او را همواره با كلاه لبه داري مجسم ميكردند كه جلو چشم نابينا و به گرو رفته او را ميگرفت . دو پرنده سياهرنگ ( شايد كلاغ ) بر دوش او مي نشستند و به جاسوسي وكسب خبر از قلمرو علم براي اين خدا مي پرداختند . شبانگاهان اين پرندگان به زمين مي آمدند و تا سپيده دم اخبار را گردآوري مي نمودند و هنگام پگاه به پيشگاه Wodenبر ميگشتند . همين است كه woden به كل اخبار جهان آگاه بود . به افتخار اين خدا روزي از روزهاي هفته ( چهارمين روز هفته ) بنام او مرسوم گشت و Wodnesdaey نام يافت كه كم كم در زبان انگليسي به Wendnesday شهره گشت 5- Thursday مردم روزگاران گذشته مغرب زمين ، رعد و برق و عوارض ناشي از اين پديدارهاي طبيعي را نمي شناختند. در پرده خيال آنها Thur ، خداي تندر بود كه بر ارابه اي كه دو بز چموش تند پاي آنرا ميكشيدند سوار ميگشت . آنها باور داشتند كه وقتي Thur احساس گرسنگي ميكند ، از گردونه خويش چكشي عظيم در آسمانها رها ميسازد كه نور خيره كننده اي از اين چكش ساطع ميشود و صداي چرخ ارابه او در آسمان مي پيچد . رعد و برق ناشي از اين حركت Thur پنداشته ميشد . بنام پنجمين روز هفته را Thuresdaey ناميدند كه به انگليسي Thursday خوانده شد . 6-Friday مردم شمال اروپا به الهه زيبايي معتقد بودند كه او ار Frigg ميخواندند ، وظيفه او حمل جنگاوران كشته شده در ميدان جنگ و رساندن آنها به باغ زيبايي خيالي بود كه بدستان معجزه گر او جنگاوران ، در آن باغ حيات مجدد مي يافتند وبه زندگاني جاويد ميرسيدند. در اپراي تنظيم شده توسط ريشارد واگز مي بينيم كه Figg سپر و نيزه اي بردست گرفته و جنگجويي خسته را بر سينه ميفشارد . در نزد ملل مغرب زمين ، ششمين روز هفته به Frigedaey ملقب گشت . الهه اي كه بر ارابه اي جاي خوش كرده و نيزه بر دست بر گرده دو سگ تيز پوزه كه گردونه او را ميكشد ، شلاق مي كوبد و در قلمرو آسمان به چرخش و جولان در مي آيد . انگليسي Friday را از آن الهه Frigg دانستند 7-Saturday Saturm در قلمرو اسطوره رومي ها به خداي كشتزار محسوب ميشد . به رغم رومي ها ساتورن كنترل را بعده داشت و ريزش باران به همت او وابسته بود . رومي ها قبل از بذر افشاني به درگاه Satrun قرباني مي دادند و از او امداد مي خواستند به افتخار اين خدا روز شنبه اروپائي ها Saturnidies خوانده شد كه در انگليسي به Saturday موسوم شد . لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده