رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

04_Home___Negin_Ehtesabian_copy.jpg

۱. شهر فقط با خانه‌هاست که شهر می‌شود. خیابان‌ها را بخاطر خانه‌ها کشیده‌اند.

شهر فقط بخاطر خانه٬ شهر ِ آدم می‌شود: خانه‌ی آدم٬ خانه‌ی دلِ آدم٬ خانه‌ی اصلی ‌ِ آدم...

 

۲.بعضی‌ها برای تمام عمرشان یک شهر دارند. بعضی‌ها تمام عمر در بلاتکلیفی بین چندتا شهر می‌مانند. بعضی‌ها هم هیچوقت شهرشان را پیدا نمی‌کنند.آن‌هایی که شهرشان را مدام عوض می‌کنند ٬خانه‌ی اصلی ندارند. اصلاً کولی‌اند و خانه‌شان٬ زندگیشان است. اگر عوض شود٬ می‌میرند.

 

۳. هیچوقت یادم نمی‌آید که بیشتر از چندماه در یک شهر مانده‌باشم.یا بهتر بگویم: هیچوقت یادم نمی‌آید یک شهربخصوص بیشتر از چندماه با من مانده‌باشد.

نقشه‌ها می‌گویند خیابان‌ها٬ همان خیابان‌هاست؛ اما من اگر هرچند مدت یک‌بار نقشه‌ی شهر را یاد نگیرم توی خیابان‌ها گم می‌شوم؛ و سردرگم می‌شوم که این‌جا واقعاً همانجاست٬ یا فقط اینطور به‌نظر می‌رسد؟ آخر بعضی‌جاها هست که آدم فکر می‌کند حتماً یک‌روزی آنجا بوده‌است. اما هرچی چشم‌می‌اندازد هیچ چیز آشنایی پیدا نمی‌کند.

 

۴. یک شهر‌هایی هستند که در نقشه‌شان یک نقطه‌ی درخشان دارند. یک جای معمولی در یک خیابان معمولی ٬ که یک نور غیرمعمولی دارد و با یک بند ِِ غیرمعمولی محکم وصل می‌شود به قفسه‌ی سینه‌ات. انگار که کل خیابان‌ها ٬کل خانه‌ها ٬ فقط بخاطر همین یک نقطه است که برایت شهر می‌شوند.

بعد بی‌مقدمه٬ یک روزی می‌بینی که نقشه‌ی شهر را عوض کرده‌اند. این یکی٬ یک نقطه‌ی دیگرش را علامت زده‌است. یا اصلاً هیچ‌جایی در‌آن نمی‌درخشد: تمام خیابان‌ها مثل همند؛ تمام خانه‌ها مثل هم.

 

۵.بعضی شهرها هستند که توی خیابان‌هایشان پر از آدم‌هایی است که شب‌ها توی خانه‌هایشان چراغ روشن می‌کنند و توی خانه‌هایشان شهرهایی است که روزها توی خیابان‌ها را روشن می‌کنند.

بعضی از شهرها فقط خالی‌اند و هیچوقت یادت نمی‌آید کی می‌آیند و کی می‌روند. توی بعضی‌ها هم فقط ارواح راه می‌روند. همیشه یادت می‌رود چطوری می‌آیند و چطوری می‌روند.

 

۶.من مدام راه خانه‌ام را گم می‌کنم. همیشه نقشه دستم است ولی گاهی نقشه‌ی یک شهر را برای یک شهر دیگر استفاده می‌کنم؛ مثلاً بعضی ‌وقت‌ها شهر عوض می‌شود ولی من هنوز دارم با نقشه‌ی قبلی راه می‌روم. بعضی‌وقت‌ها هم من نقشه را عوض می‌کنم ولی شهر عوض نمی‌شود؛ بعضی وقت‌ها هم هردوتا با هم: شهر عوض می‌شود و من هم نقشه را با نقشه‌ی یک شهر دیگر عوض می‌کنم.

 

۷.بعضی‌وقت‌ها انگار شهر ِ آدم به آدم می‌رسد٬ یا آدم‌ ِ آدم به شهر ِ آدم.

بعضی‌وقت‌ها هم آدم٬ هیچوقت به شهر ِ خودش نمی‌رسد٬ یا شهر ِ خودش هیچوقت شهر نمی‌شود.

اما بعضی‌وقت‌ها اصلا شهری در کار نیست.

 

نقطه‌الف

بهمن‌ماه ۱۳۸۶

 

وبلاگ هزار تو

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...