sookut 13735 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 شهریور، ۱۳۹۰ سرنوشت يوزهاي ايران درگفتگوبا جورابچيان 8 محیطبان برای یک میلیون هکتار! ایرن- محمد محمدپور: هنوز سوال بزرگ باقی است. یوز ایرانی منقرض می شود یا می ماند؟ اگر چه به نظر می رسد هم اکنون در این باره تعداد خوش بینیها بیشتر از بدبینیها است، چون تا همین ده سال پیش تقریباً هیچ تردیدی وجود نداشت که یوز آسیایی(که چند سالی است به آن یوز ایرانی می گوئیم) این سریع ترین دونده جهان سرنوشتی جز انقراض ندارد. آنچه که در این سالها خوش بینیها را افزایش داده پروژه حفاظت از این گونه است که با حمایت برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد توسط کارشناسان ایرانی و در دفتری به همین نام اجرا می شود. وضعیت این پروژه همیشه موضوع مناقشه های بسیار بوده است. می توان گفت اخباری که از این پروژه منتشر شده کمتر از اخبار کل دیگر گونه های جانوری نیست. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام UNDPپروژه را تا سال 2014 تمدید کرده و آن طور که علیرضاجورابچیان، مدیراین پروژه در ایران می گوید، این اتفاق نشان دهنده اطمینان آنها به اقداماتی است که تاکنون انجام شده. صبح یک روز گرم تابستانی به طبیعت زیبای پردیسان می رویم تا در دفتر حفاظت از یوز ایرانی متوجه شویم که آخرین وضعیت این تیزپای طبیعت چگونه است. گفت و گویی با جورابچیان درباره چالش ها،بایدها و نبایدهای حفاظت از یوز ایرانی. *** اگر بخواهید مهمترین چالش پیش روی پروژه یوز را نام ببرید،کدام یک را ذکر می کنید؟طبعا چالش های زیادی پیش روی شماست، اما مهمترین آن کدام است؟ با توجه به ناملایمات و مشقاتی که در اجرای پروژه حفاظت از یوز آسیایی به وجود آمده،دستاوردهای خوبی داشته ایم اما مهمترین چالش مسأله محیط بانان است. اگرما شاهدیم که باارزشترین مقالات در مجلات معتبر علمی به چاپ می رسد،دوربین ها توله های جدید را به ثبت می رسانند،همه مدیون تلاش های خستگی ناپذیرمحیط بانان است... در حال حاضر چند محیط بان در پروژه فعال هستند؟ برای 10 زیستگاه ما 110 محیط بان داریم؛ یعنی برای شش و نیم میلیون هکتار عرصه های زیستی یوز ومعادل نصف مجموع عرصه های چهارگانه تحت پوشش سازمان محیط زیست. وضعیت این محیط بانان باید تغییر کند. برخی از آنها تحت قرارداد موقتی ادارات کل و زیستگاه ها هستند. ضریب اطمینان استخدامی برای آنها وجود ندارد.بعضا طی 10 سال 50 کارگاه آموزشی را پشت سر گذاشته اند. همین چند روز پیش در جلسه با آقای محمدی زاده مصوباتی درباره آنها داشتیم. البته به نظر می رسد که تعداد محیط بانان پروژه از حد استاندارد خیلی پایین تر است؟ طبیعی است که کمبود نیرو داشته باشیم. هم اکنون یک دهم حد استاندارد، محیط بان داریم. یعنی برای حفاظت از یوز ایرانی بیش از هزار محیط بان می خواهید؟ بله.شما ببینید در نایبندان طبس که بزرگترین منطقه تحت پوشش سازمان محیط زیست است و یک میلیون هکتار مساحت دارد،تنها 8 محیط بان فعال هستند. آن هم در شرایطی که 18 شبانه روز فعالیت دارند و تنها 12 روز تعطیل اند. در میان 10 زیستگاهی که شناسایی شده کدام زیستگاه برای شمار از اهمیت خاصی برخوردار است؟آیا این گونه است که یک زیستگاه ویژگی هایی داشته باشد که آن را از سایر زیستگاه ها متمایز کند؟ یوز گونه ای قلمروطلب است.یوزهای ما چندین برابر یوزهای آفریقایی قلمرو دارند.طبق مطالعاتی که انجام دادیم یوزهای ما در زیستگاه های نایبندان، توران، بافق ودره انجیر که مساحتی حدود 600 تا 700 کیلیومتر را دربر می گیرد رفت و آمد دارند. بنابراین ما نمی توانیم بگوییم که یک زیستگاه برای ما اولویت دارد و یک زیستگاه در اولویت پایین تر است.سال گذشته در پارک ملی سیاهکوه که 200 هزار هکتار مساحت دارد به یقین 9 قلاده یوز ثبت شد؛ در یک مقطع زمانی معین که آمار بسیار بسیار جالبی است. ما در نایبندان 12 تا 16 قلاده یوز داریم؛ با آن همه مساحتی که دارد. البته توران و نایبندان طبس بیشترین جمعیت یوز را در طول سال در خود جای می دهند.در این میان نایبندان، دنج ترین زیستگاه یوز به شمار می آید. ما سوالاتی از مدیران زیستگاه های یوز درباره طعمه ها داشتیم. خیلی جالب بود که اکثر آنها می گفتند یوز ایرانی به شکار قوچ و میش و کل و بز گرایش بیشتری دارد تا شکار آهو. در حالی که همه کارشناسان می گویند که طعمه اصلی یوز، آهو است. آیا گزارش هایی در این باره به دست شما نیز رسیده؟ با داده های این گزارشها چه نتیجه ای می گیرید؟ بله، ما هم گزارش هایی در این خصوص دریافت کرده ایم.عده ای معتقدند که چون جمعیت آهو کاهش یافته یوزپلنگ به سمت قوچ و میش متمایل شده ودر تپه ماهورها دنبال شکار است. اما مطالعات ما نشــــان می دهد که گونه های شکارچی،چه پلنگ، چه ببر، چه گرگ وچه یوز همیشه به دنبال شکار آسان ترین طعمه اند. یوزهیچوقت طعمه سهل و آسانی مثل قوچ را رها نمی کند تا برود سراغ آهو. سرعت آهو 20 کیلومتر بیشتر از قوچ است. سرعت یوز تنها در 150 متر به 200 کیلیوتر در ساعت می رسد اما هر چه مسافت طولانی تر باشد سرعتش کاهش می یابد تا جایی که به صفر می رسد و هر کسی می تواند با دست بگیردش! زمانی یوز در تمام کشور وجود داشت ولی الان محدود شده به اطراف کویر مرکزی و کوهستان های منفرد واقع در کویر مرکزی. ما در نایبندان 400تا جبیر داریم اما جمعیت قوچ این منطقه به 1500 رأس می رسد. یعنی تقریبا چهار برابر جمعیت جبیر ما در این منطقه قوچ و میش داریم. در همین نایبندان تنها 2 درصد طعمه یوز به آهو و جبیر مربوط می شود و 98 درصد طعمه یوز، قوچ و میش و کل و بز است. وقتی قوچ و میش و کل و بز هست، یوز مایل نیست آهو شکار کند. گوشتخواران به طور غریزی دنبال راحت طلبی اند. شما نگاه کنید که به صورت کاملا غریزی آسان ترین راه به قله را پیدا می کنند یا در میان گله با یک نگاه، ضعیف ترین حیوان را می یابند. در یوز،قوی ترین حس، بینایی است در حالی که در گربه سانان قوی ترین حس بویایی است. در میاندشت چون قوچ و میش نداریم ، یوز آهو شکار می کند. شما از حدود 2 سال پیش گفته اید که قصد انتقال آهو از شیراحمد به میاندشت را دارید.اما این اتفاق نیفتاده.دلیل خاصی دارد؟ در میاندشت ما مثل چند سال قبل خوشحال نیستیم. چند سال قبل به طور یقین 4تا 6 قلاده در این زیستگاه مشاهده کردیم اما حالا به 3 قلاده رسیده است. طرح انتقال آهو را ما پیگیری کردیم آقای دکتر صدوق هم دستورش را دادند. ما طرح را به دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان فرستادیم.متولی امر حیات وحش در کشور این دفتر است. آمادگی اجرای طرح را هم داشتیم اما با آن موافقت نشد. چرا؟ دلایلی ذکر کردند. گفتند بهترین روش برای تکثیر حیات وحش حفاظت است. زیستگاه شیراحمد را ما در سال 72 راه اندازی کردیم زمانی که تنها 20 رأس آهو داشت و خوشحالیم که اکنون به 3 هزار رأس رسیده.ما آنجا طرح تکثیر جبیر را نیز اجرا کردیم.برخلاف نظر برخی که گمان می کنند این طرح برای احیای گونه درخطر جبیر بوده،اما ما در نظر داشیم طعمه یوز را پرورش دهیم و تکثیر کنیم.یعنی کار ما برای یوز نه از سال 80 که از آن زمان آغاز شده بود.الان در میاندشت شمار آهو به 600 رأس رسیده.یعنی دو برابر شده.البته این جمعیت باز هم برای یوز کافی نیست. برسیم به یک سوال مناقشه برانگیز! شما بارها گفته اید که جمعیت یوز در ایران بین 70 تا 120 قلاده است. اما برخی کارشناسان این آمار را واقعی نمی دانند و از بروز خطا در شناسایی یوزی که تصویرش به ثبت رسیده سخن می گویند. شما چه دلیلی برای اثبات ادعای خود دارید؟ آمار ما را متخصصان و کارشناسان بین المللی تأیید می کنند. ما در حال حاظر بیش از 500 قطعه عکس از یوز داریم.در انسان اثر انگشت باعث تشخیص هویت مستقل فرد می شود و در یوز پوست این جانور.البته این 500 قطعه عکس از ده سال پیش تاکنون به ثبت رسیده اما دست کم 350 قطعه از آن مربوط به دو سال اخیر است.خوشبختانه توله ها نیز اضافه شده اند و این باعث خوشوقتی است. در پرسشنامه ای که برای مشاهده یوز تهیه شده 30 آیتم گنجانده شده که از نظر عقلی امکان ندارد به دروغ پر شود.هر کسی که مدعی است این آمار اشتباه است به نزد ما بیاید تا او را از اشتباه درآوریم. الان UNDPچه تعداد یوز را در ایران به ثبت رسانده؟ آمار ما را کاملا قبول دارد.سابقه نداشته که یک پروژه بین المللی بیش از 4 سال طول بکشد اما پروژه ما تا سال 2014 تمدید شده.الان یازده سال است که ما این پروژه را تحت نظر UNDPاداره می کنیم.بودجه اصلی ما را سازمان محیط زیست تأمین می کند.پولی که UNDPبه ما می دهد تنها برای روشن نگاه داشتن چراغ دفتر کافی است. می دانیم که یکی از مهترین اهداف پروژه آموزش جوامع محلی است.فکر کنم اوضاع نسبت به قبل خیلی بهتر شده... من به عنوان کسی که 40 سال است که در محیط زیست فعال هستم می گویم وقتی خیالم به عنوان مدیر پروژه حفاظت از یوز آسیایی آسوده می شود که زیستگاه های ما تحت مدیریت جوامع محلی باشد.اگر مدیریت زیستگاه از بخش دولتی به بخش خصوصی منتقل شود شما تردید نکنید که آنها از افراد بومی و محلی برای محیط بانی استفاده می کنند چرا که این افراد می دانند که حفظ گونه با حفظ زیستگاه و افزایش طعمه ممکن است،لذا می روند سراغ حفظ طعمه و هنگامی که از این را درآمد کسب کردند با جان و دل در حفظ یوز کوشا می شوند، چرا که می دانند پای منافع خودشان هم در میان است.خوشبختانه در حال حاظر بسیاری از انجمن ها به مسأله یوز حساس شده اند و اقدامات خوبی در این زمینه انجام داده اند.در بسیاری از روستاها مسابقه دوچرخه سواری با نام یوز انجام می شود.اینها خیال ما را تا حدودی آسوده می کند که فرهنگ سازی لازم انجام شده. شما ببینید رسانه ها چقدر به موضوع یوز حساسشده اند... اگر بخواهید در این مدت تلخ ترین و شیرین خاطره خود را ذکر کنید،کدام ماجرا را برای ما تعریف می کنید؟ شیرین ترین خاطره برای ما وقتی است که این تلفن به صدا در می آید و گزارش مشاهده توله های یوز به ما اطلاع داده می شود. وقتی هم که یوزی تصادف می کند برای ما تلخ است اما اطلاع رسانی که در زمینه صورت می گیرد و آن حساسیت به وجود آمده برای ما شیرین است. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده