.Godfather. 1,441 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۸ منبع : تبیان کارالیوف (1907-1966) مغز متفکر اتحاد جماهیر شوروی در آغاز عصر فضا محسوب میشود. وی اگرچه در زمینه طراحی هواپیما آموزش دیده بود، اما توانمندی اصلی خود را در طراحی موشک، ساماندهی و مدیریت، یکپارچهسازی و برنامهریزی راهبردی به اثبات رساند. ایدهها و قدرت رهبری او، شوروی را در رقابت فضایی با ایالات متحده در بسیاری از زمینهها پیش انداخت. کارالیوف یکی از قربانیان سرکوب بزرگ استالین در سال 1938 بود و حدود شش سال از عمرش را در زندان بهسر برد که چند ماه آن را نیز در اردوگاه کار اجباری سیبری سپری کرد. او پس از آزادی، تبدیل به چهرهای شاخص در توسعه برنامه موشکهای قارهپیمای روسیه شد و بهعنوان سرپرست برنامههای فضایی شوروی، به موفقیتهای چشمگیری در پروژههای اسپوتنیک و وستوک دست یافت. وی تا زمان مرگ غیرمنتظرهاش در سال 1966، در صدد به اجرا درآوردن طرحهایش برای رقابت با ایالات متحده بر سر رسیدن به کره ماه بود. از کارالیوف قبل از مرگش تنها بهعنوان یک سرطراح یاد میشد و به علت ملاحظات امنیتی و اطلاعاتی، نقش برجسته او در توسعه برنامههای فضایی شوروی تا سالها بعد از مرگش چندان در محافل عمومی مطرح نبود. وی به همراه گلوشکو و چلومی، سه سرطراح اصلی شوروی در عصر رقابت فضایی با ایالات متحده آمریکا بود. دوران جوانی سرگئی كارالیوف در 12 ژانویه 1907 در یك خانواده فرهنگی در ژیتومیر (مركز استانی در نواحی مركزی اوكراین كه بخشی از امپراطوری شوروی آنروز بود) متولد شد. مادرش اصالتاً اوكراینی و پدرش روسی بود. یك سال پس از تولد سرگئی، خانوادهاش به كیف اوكراین نقل مكان كردند. در سال 1910، والدین او به دلیل مشكلات مالی از هم جدا شدند و سرپرستی سرگئی را مادرش بهعهده گرفت و به او گفت كه پدرش مرده است. كارالیوف هرگز موفق به دیدار پدر نشد و تنها دریافت كه وی تا سال 1929 زنده بوده است. كارالیوف در نژین زیرنظر پدربزرگ و مادربزرگش بزرگ شد و مادرش به دنبال تحصیلات عالیه، اغلب در كیف به سر میبرد. سرگئی كودكی تنها بود و دوستان معدودی داشت، اما همیشه به عنوان یك دانشآموز خوب، بهویژه در درس ریاضیات، شناخته میشد. در سال 1916، مادرش با یك مهندس برق ازدواج كرد كه وی تأثیر بسیار خوبی بر روی سرگئی گذاشت. او در سال 1917 پس از اشتغال در راهآهن، خانوادهاش را به اودسا (شهری بندری واقع در اوكراین امروز) برد. سال 1918، مصادف با پایان جنگ جهانی اول و آستانه انقلاب روسیه، سال پرهیاهویی در روسیه بود. درگیریها و شورشهای این دوران تا سال 1920 ادامه داشت. در طول این دوره، مدارس محلی بسته بودند و كارالیوف نوجوان تحصیلاتش را در خانه ادامه داد. سال 1919، سال كمبود غذا در شوروی بود و كارالیوف در همان سال به تیفوس مبتلا شد. او و خانوادهاش این سالها را به سختی سپری كردند. سرگئی تحصیلاتش را در اودسا ادامه داد و همانجا در كنار علوم پایه، نجاری را نیز فراگرفت؛ اما علاقه اصلی او هوانوردی بود كه شاید تحتتاثیر حضورش در یك نمایش هوایی در سال 1913 ایجاد شد. او مطالعات مستقلی در زمینه مبانی پرواز انجام داد و نیز در یك باشگاه گلایدر محلی مشغول به كار شد. وی همچنین برنامههای عملیاتی یك گروه هواپیمایی ارتشی در اودسا را نیز با علاقه دنبال میكرد. در سال 1923، كارالیوف به انجمن هوانوردی و ناوبری هوایی اوكراین و كرایمیا پیوست. پس از پیوستن به اسكادران هواپیماهای دریاپایه اودسا، او اولین درسهای پرواز را فراگرفت. وی در سال 1924، به تنهایی گلایدری با نام كِی-5 را طراحی كرد. در همان سال، كارالیوف تصمیم به ثبتنام در كلاسهای هوانوردی موسسه پلیتكنیك كیف گرفت. وی در كیف نزد عمویش زندگی میكرد و برای بهدست آوردن هزینه تحصیل، به كارهای مختلفی میپرداخت. برنامه درسی او عمدتاً كلاسهای گوناگون فنّی- مهندسی و ریاضی- فیزیك بود. در سال 1925، كارالیوف در كلاسهای ساخت گلایدر شركت كرد. او اجازه پرواز با گلایدرهای آموزشی را نیز داشت. طی حادثهای در یكی از پروازها، او با شكستگی دو دنده خود مواجه شد، اما در نهایت دوره را به اتمام رساند و در ژوئیه سال 1926 در مدرسه عالی فنی باومن مسكو پذیرفته شد. كارالیوف تا سال 1929 موضوعات تخصصی گوناگونی در زمینه هوانوردی را فراگرفت. او همراه خانوادهاش، كه آنها هم به مسكو منتقل شده بودند، زندگی میكرد و علاوه بر تحصیل، فرصتهای بیشتری برای پرواز با گلایدرها و هواپیماهای موتوردار بهدست آورد. او همچنین در سال 1928 گلایدری طراحی كرد و سال بعد، آن را در یك مسابقه به پرواز درآورد. در طی سال 1929، حزب كمونیست بهدلیل نیاز فوری كشور به مهارتهای فنی، فرمان تسریع آموزش مهندسین را صادر كرد. كارالیوف با ارائه طرح عملی ساخت یك هواپیما، موفق به اخذ مدرك دیپلم شد. استاد راهنمای او در این طرح، آندری توپولوف مشهور بود. 1 نقل قول لینک به دیدگاه
.Godfather. 1,441 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۸ زندگی كاری كارالیوف پس از فراغت از تحصیل، در یك دفتر طراحی هواپیما مشغول به كار شد. این دفتر توسط یك فرانسوی به نام پل ریچارد سرپرستی میشد و تعدادی از بهترین طراحان روسی در آن حضور داشتند. البته كارالیوف از اعضای برجسته این گروه بهشمار نمیآمد، اما در حالیكه در استخدام این دفتر بود، بر روی دو پروژه طراحی شخصی خود نیز كار میكرد كه یكی از آنها، طرح یك گلایدر با قابلیت اجرای مانورهای آكروباتی بود. او در سال 1930، سرمهندس ساخت هواپیمای بمبافكن سنگین تیبی-3 توپولف شد. سرانجام كارالیوف در سال 1930، موفق به اخذ گواهینامه خلبانی خود شد. در 6 اوت سال بعد، او با دختری كه از سال 1924 با وی نامزد بود، ازدواج كرد. در طی سال 1930، كارالیوف به امكان استفاده از موتورهای سوخت مایع برای پیش راندن هواپیماها علاقهمند شد. او در سال 1931 همراه با فردریك زاندر (یكی از پیشگامان علوم موشكی در شوروی و از طرفداران ایده سفرهای فضایی) در گروه تحقیقات پیشرانش جت (GIRD) كه اولین مركز دولتی برای توسعه راكت در اتحاد جماهیر شوروی بود، شركت كرد. در مه سال 1932، كارالیوف بهعنوان سرپرست این گروه تحقیقاتی برگزیده شد. نقل قول لینک به دیدگاه
.Godfather. 1,441 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۸ طي سالهاي بعد، گروه تحقيقات پيشرانش جت سه سامانه پيشرانشي متفاوت را توسعه داد كه هر يك موفقتر از ديگري بود. در سال 1932، ارتش به فعاليتهاي اين گروه علاقهمند شد و بخشي از هزينههاي آنها را تأمين كرد. در سال 1933، اين گروه اولين پرتاب راكت سوخت مايع خود با نام GIRD-09را حدود هفت سال پس از انجام اولين آزمايش پرتاب توسط رابرت گودارد، با موفقيت صورت داد. در 1934، كاراليوف نتايج تحقيقات گروه را در كتابي با عنوان «پرواز موشك در استراتوسفر» منتشر كرد. با افزايش علاقه ارتش به توسعه فناوري جديد، دولت در سال 1933 تصميم به ادغام تشكيلات GIRD و آزمايشگاه ديناميك گاز (GDL) و ايجاد مؤسسه تحقيقات پيشرانش جت (RNII) گرفت. والنتين گلوشكو براي سرپرستي بخش طراحي موتور برگزيده شد و در كنار كاراليوف، به توسعه موشكهاي كروز و گلايدرهاي موتوري سرنشيندار پرداختند. در دهم آوريل سال 1935، دخترش ناتاشا به دنيا آمد. در سال 1936، آنها بهصورت مستقل از خانواده كاراليوف، به زندگي خود در يك آپارتمان ادامه دادند. او و همسرش، هر دو شاغل بودند و كاراليوف ساعات بسياري را در دفتر طراحي خود سپري ميكرد. در اين زمان او سرمهندس RNII بود. گروه RNII كار خود را در توسعه صنعت راكت با تمركز خاص بر حوزه پايداري و كنترل ادامه داد. اين مؤسسه، انواعي از سامانههاي پايداري خودكار ژيروسكوپي را طراحي كرد كه امكان پرواز پايدار در طول مسير پروازي تعيينشده را فراهم مينمود. كاراليوف سرپرستي باجذبه و توانمند، فردي سختكوش و مديري منظم بود و به جزئيات توجه بسياري ميكرد. در ژوئن سال 1938، همگام با دوران سركوب مخالفان توسط استالين، افرادي از سازمان اطلاعات شوروي به سرعت وارد آپارتمان كاراليوف شدند و او را بازداشت كردند. وي متهم به خرابكاري و سنگاندازي در مسير فعاليتهاي مؤسسه تحقيقاتي توسعه راكت بود. كاراليوف در پي شكنجه (كه شكستن فكش را در پي داشت) و اقرار به جرم، به ده سال زندان در اردوگاه كار اجباري محكوم شد. احتمال ميرود كه روابط نه چندان خوشايند ميان او و گلوشكو، به اين دليل بوده باشد كه كاراليوف بعداً فهميد كه نام او توسط همكارش، گلوشكو، در اختيار مأموران سازمان اطلاعات قرار گرفته است. ساير اعضاي RNII نيز دستگير و محاكمه شدند و حتي فرمانده نظامي گروه نيز اعدام شد. اكثر مديران مهم مؤسسه در بين سالهاي 1937 تا 1938 اعدام شدند و كاراليوف در اين ميان، بسيار خوششانس بود كه توانست جان سالم به در برد. تلاشهاي او براي تشكيل دادگاه تجديدنظر در سال 1939 نتيجهبخش بود، اما احضار دوباره وي به دادگاه به دليل انتقال وي از زندان به اردوگاه كار اجباري در سيبري به تعويق افتاد. وضعيت اردوگاه بسيار اسفبار و كمبود غذا، لباس و سرپناه غيرقابل تحمل بود. آمار مرگ و مير محكومين اين اردوگاه نيز زبانزد بود. او طي چند ماه كار اجباري در معدن، بيشتر دندانهاي خود را از دست داد و به ناراحتي قلبي دچار شد. پس از بازگشت به مسكو در اواخر سال 1939، بررسي مجدد پرونده به كاهش محكوميت ده ساله وي به هشت سال انجاميد. به علاوه، قرار بر اين شد كه او را بهجاي اردوگاه كار اجباري، به ندامتگاه ويژه نخبگان و تحصيلكردگان منتقل كنند. اين ندامتگاه، در واقع اردوگاهي براي مهندسان و دانشمندان روسي بود تا بالاجبار بر روي پروژههاي حزب كمونيست كار كنند. بدين ترتيب، كاراليوف تحت مراقبت به دفتر طراحي توپولف در يك اردوگاه ويژه منتقل شد. در طول جنگ جهاني دوم، دو هواپيماي بمبافكن توپولف تييو-2 و پتلياكوف پيئي-2 توسط گروه مهندسان زنداني طراحي شد. اين در حالي بود كه گروه مذكور در خلال جنگ چندين بار به دلايل مختلف، از جمله پيشروي نيروهاي آلماني، تغيير مكان داده شدند. در سال 1942، كاراليوف براي كار زيرنظر والنتين گلوشكو به يكي ديگر از اردوگاههاي ويژه منتقل شد. وي تا سال 1944 عمرش را در اين اردوگاه، به دور از خانوادهاش و در مصيبت و وحشت، سپري كرد و سرانجام در 27 ژوئن سال 1944، به همراه توپولف، گلوشكو و چند تن ديگر از متخصصان آزاد شد؛ اگرچه تبرئه كامل او از اتهامات در سال 1957 صورت گرفت. در ادامه، سرپرستي گروه طراحي تحت مراقبت، به كميسيون صنعت هوانوري دولت محول شد و كاراليوف همچنان همكاري خود را با گلوشكو در طراحي سامانههاي موشكي براي يك سال ديگر ادامه داد. 1 نقل قول لینک به دیدگاه
.Godfather. 1,441 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۸ در سال 1945، كاراليوف اولين مدال افتخارش را بهدليل همكاري در راستاي توسعه موتورهاي راكتي براي هواپيماهاي نظامي دريافت كرد. در همان سال، او با درجه سرهنگي به ارتش سرخ پيوست و همراه ديگر كارشناسان براي بررسي و مطالعه در مورد فناوري راكت وي-2 به آلمان رفت. در آن زمان، اولويت ارتش شوروي دستيابي به اطلاعات نابودشده فناوري راكت وي-2 آلماني و مطالعه بيشتر بر روي قطعات و تسهيلات به دست آمده بود. تحقيقات تا اواخر سال 1946 يعني تا زمان بازگشت متخصصين روسي به روسيه بههمراه 150 تن از دانشمندان و مهندسان آلماني ادامه داشت. بيشتر متخصصان آلماني به اسارت در آمده توسط نيروهاي روسي، آنهايي بودند كه در خلال جنگ در توليد موشكهاي وي-2 براي ارتش آلمان نقش داشتند ولي هيچگاه به طور مستقيم با ورنر فونبراون، دانشمند پيشرو علوم موشكي آلمان، همكاري نكرده بودند. فون براون خود توسط ارتش آمريكا به ايالات متحده منتقل شد. استالين براي توسعه صنعت موشكسازي شوروي، تصميم به تأسيس مؤسسهاي به نام NII-88 در حومه مسكو گرفت. يكي از شعب اين موسسه، در جزيرهاي واقع در 200 كيلومتري مسكو ايجاد شد و ميزبان مهندسان آلماني بود. با وجود حفاظت امنيتي شديد منطقه، وضعيت زندگي براي ساكنين نسبت به ديگر اسراي جنگي بسيار مناسب بود. توسعه موشكهاي بالستيك تحت نظارت نظامي ديميتري يوستينوف صورت گرفت و سرطراح موشكهاي دوربرد نيز سرگئي كاراليوف بود. وي توانمنديهاي خود را در هدايت و پيشبرد كار به خوبي نشان داد. با استفاده از نقشههاي تهيهشده از قطعات جداشده موشكهاي وي-2، كار ساخت نمونه مشابه شروع و راكت جديد با عنوان آر-1 در اكتبر سال 1947 براي اولين بار آزمايش شد. از مجموع يازده موشك پرتابشده، پنج موشك به اهداف تعيينشده اصابت كرد. اين آمار قابلمقايسه با نمونههاي آلماني و حاكي از قابليت اطمينان پايين موشكها بود. ارتش شوروي استفاده از تخصص كارشناسان آلماني را در انتقال كامل فناوري راكت وي-2 همچنان ادامه داد، ولي بهدليل مسائل امنيتي شديد حاكم بر برنامههاي موشكي شوروي، تبادل اطلاعات ميان متخصصان آلماني و دانشمندان روسي ميسر نبود. از اين رو، تداوم كار مهندسان آلماني آنچنان رضايتبخش نبود و بين سالهاي 1951 تا 1953، وزارت دفاع شوروي دانشمندان آلماني و خانوادههايشان را به آلمان بازگرداند . در سال 1947، گروه تحت مدیریت كارالیوف كار بر روی توسعه بیشتر طرحهای موشكی را برای بهبود برد و كاهش وزن ادامه دادند. بدین ترتیب، برد موشك آر-2 به دو برابر برد وی-2 رسید و برای اولین بار از سر جنگی جداشونده در آن استفاده شد. موشك آر-3 بردی حدود 3000 كیلومتر داشت و حتی میتوانست اهدافی را در خاك انگلستان هدف قرار دهد. هرچند این پروژه به علت ناتوانی در تولید موتورهایی با قدرت مناسب در سال 1952 متوقف شد. در همین سال، كارالیوف برای تسهیل در گرفتن منابع مالی دولتی، به حزب كمونیست شوروی پیوست. توسعه موشكهای بالستیك با آزمایش موشك آر-5 در 1953 و در نهایت، پرتاب موفق اولین موشك بالستیك قارهپیما، یعنی راكت دومرحلهای آر-7، در اوت 1957 پیگیری شد. در سایه پیشرفت شوروی در فناوری ساخت موشكهای بالستیك قارهپیما، كارالیوف به فكر استفاده از موشكهای قدرتمند برای سفرهای فضایی افتاد. در سال 1953، او برای اولین بار، طرح استفاده از موشك آر-7 برای پرتاب ماهواره به مدار را پیشنهاد داد. در ادامه، وی ایده جدید خود را با فرستادن آزمایشی یك سگ به فضا، با انجمن دانشمندان روسی در میان گذاشت و با وجود مخالفتها، آن را با جدیت پیگیری كرد. در سال 1957 (سال جهانی ژئوفیزیك)، ایده پرتاب ماهواره در رسانههای آمریكا مطرح شد. با این وجود، دولت آمریكا چندان از سرمایهگذاری سنگین بر روی این ایده استقبال نكرد و برنامههای مرتبط برای مدتی به حالت تعلیق در آمد. كارالیوف سرانجام با مطرح كردن رقابت فضایی شوروی و ایالات متحده و لزوم پیروزی شوروی در این عرصه با پرتاب اولین ماهواره به فضا، توانست از حمایت دولت شوروی برخوردار شود. توسعه اسپوتنیك-1 كمتر از یك ماه به طول انجامید. طراحی ساده این ماهواره شامل یك كره فلزی صیقلی، یك فرستنده، تجهیزات اندازهگیری حرارت و تعدادی باتری بود. كارالیوف شخصاً و با دقتی خاص مراحل مونتاژ را مدیریت كرد. سرانجام در 4 اكتبر سال 1957، اسپوتنیك-1 سوار بر پرتابگری كه تنها یكبار پرتاب موفقیتآمیز آن آزمایش شده بود، به فضا پرتاب شد و در مدار قرار گرفت. خبر پرتاب این ماهواره به سرعت در رسانههای جهان انتشار یافت و پیامدهای سیاسی بسیاری در پی داشت. مقامات سیاسی وقت اتحاد جماهیر شوروی، از این موفقیت بسیار خرسند بودند و دستور به ادامه برنامه دادند. كمتر از یك ماه بعد، یعنی در سوم نوامبر همان سال، اسپوتنیك-2 همراه با سگی به نام لایكا، به عنوان اولین حیوان فضانورد، در مدار قرار گرفت. این ماهواره، شش برابر سنگینتر از اسپوتنیك-1 بود و طی مدت چهار هفته توسعه آن، فرصتی برای انجام آزمایشهای فنی و كنترل كیفیت وجود نداشت. موفقیتهای برنامه اسپوتنیك با پرتاب اسپوتنیك-3 دنبال شد و این فضاپیما در 15 مه سال 1958 در مدار قرار گرفت. پس از موفقیت در برنامه اسپوتنیك، توجه كارالیوف به سفر به ماه معطوف شد. در همین راستا، نوع جدیدی از موشك آر-7 با یك مرحله بیشتر، طراحی و ساخته شد. در سال 1958، پرتاب اولین كاوشگرهای ماه، در قالب برنامه لونا، به شكست انجامید. ولی در ادامه، كاوشگرهای لونا-1، لونا-2 و لونا-3 در مأموریت خود به ماه، ركوردهای ارزشمندی را برای اتحاد جماهیر شوروی به ثبت رساندند. در آن زمان، كارالیوف و همكارانش بر روی برنامههای جاهطلبانهای چون كاوش مریخ و زهره، قرار دادن انسان در مدار، پرتاب ماهوارههای مخابراتی، جاسوسی و هواشناسی، و فرود آرام بر سطح ماه نیز كار میكردند. طرح كارالیوف برای سفرهای فضایی سرنشیندار، به سال 1958، وقتیكه مطالعات طراحی بر روی فضاپیمای وستوك در جریان بود، باز میگردد. ایده كارالیوف، ساخت كپسولی خودكار با قابلیت حمل یك سرنشین با لباس فضایی كامل بود. این كپسول، از سازوكار خروج اضطراری فضانورد در صورت بروز مشكل، فرود نرم و سامانه پرتاب به بیرون حین بازگشت بهره میبرد. در 15 مه سال 1960، یك نمونه بدون سرنشین وستوك، 64 بار به دور زمین چرخید، اما موفق به بازگشت نشد. در ادامه، چهار فضاپیمای آزمایشی دیگر نیز كه حامل تعدادی سگ بودند، به مدار پرتاب شدند كه دو مورد از آنها با موفقیت كامل همراه بود. در نهایت، در 12 آوریل سال 1961 و پس از كسب اجازه رسمی از سوی دولت برای انجام اولین پرواز فضایی سرنشین دار تاریخ، نمونه اصلاحشدهای از موشك آر-7، یوری گاگارین را به عنوان اولین فضانورد به مدار زمین حمل كرد. گاگارین در پایان مأموریت خود، پس از خروج از فضاپیما در ارتفاع هفت كیلومتری، با استفاده از یك چتر نجات به زمین بازگشت. پرتابهای دیگر فضاپیمای وستوك با موفقیتهای وستوك-5 در انجام 81 چرخش به دور زمین و پرتاب اولین زن كیهاننورد به نام والنتینا تراشكوا با فضاپیمای وستوك-6 دنبال شد. در این زمان، كارالیوف به فكر توسعه فضاپیمای سایوز افتاد كه با حمل تعداد بیشتری فضانورد، امكان الحاق به فضاپیماهای دیگر در مدار و تبادل خدمه را نیز فراهم میساخت. با این حال، مقامات همچنان در اندیشه ثبت ركوردهای بیشتر اما كمهزینه بودند و كارالیوف را تهدید میكردند كه كار را به رقیب وی، ولادیمیر چلومی، واگذار خواهند كرد. در آن زمان، رقابت شدیدی میان چلومی، گلوشكو و كارالیوف - كه هر یك طرحهای ویژه خود را برای توسعه صنایع موشكی شوروی داشتند- در راستای بهرهمندی از حمایتهای دولتی در جریان بود. در این میان، چلومی از نفوذ بیشتری در دستگاه دولتی برخوردار بود. بدی ترتیب، گروه كارالیوف ابتدا فضاپیمای وسخود را كه نمونه توسعهیافته وستوك بود، طراحی كردند. یكی از مشكلات موجود، طراحی چتر فرود فضاپیما بود كه با توجه به اینكه وسخود برای سه نفر سرنشین در نظر گرفته شده بود، نیاز به طراحی چترهای بزرگی داشت. آزمایشهای فرود ناموفق این فضاپیما باعث ایجاد وقفه در برنامههای كارالیوف شد، اگرچه مشكلات با بهكارگیری مواد جدید در طراحی چتر به طور كامل مرتفع شد. وسخود پس از انجام یك پرواز آزمایشی بدون سرنشین، در اكتبر سال 1964 یك گروه سه نفره شامل كوماروف، ایگوروف و فیوكتیستوف را به فضا برد و شانزده بار به گرد زمین چرخید. فضانوردان در این پرواز، برای اولین بار، بدون پوشیدن لباس فضایی در داخل فضاپیما به مدار رفتند. هنگامیكه آمریكاییها به انجام یك راهپیمایی فضایی در قالب برنامه جمینی میاندیشیدند، روسها تصمیم گرفتند با پرتاب دومین وسخود، در این زمینه هم از آنها پیشی بگیرند. بدین ترتیب در 18 مارس 1965، وسخود-2 به فضا پرتاب شد و آلكسی لئونوف با موفقیت اولین راهپیمایی فضایی جهان را به اجرا در آورد. با این حال، مشكلات به وجود آمده در این پرواز باعث شد ماموریتهای آینده وسخود متوقف و به بایگانی سپرده شود. در همان زمان، تغییر رهبری و سیاستهای اتحاد جماهیر شوروی باعث شد تا كارالیوف دوباره مجال كار در راستای رسیدن به آرزوی دیرینهاش، یعنی كنار زدن آمریكا در سفر انسان به ماه، را به دست آورد. گروه كارالیوف برای رسیدن به این هدف، طراحی موشك عظیم ان-1 را آغاز كردند. تواناییهای غیرقابل انكار سرگئی كارالیوف در مدیریت، نوآوری و طرح ایدههای عملی، وی را به مغز متفكر اكثر برنامههای فضایی اتحاد جماهیر شوروی در آغاز عصر فضا بدل كرده بود. او را همیشه با دو حرف اول نامش (SP) و یا با عنوان سرطراح میشناختند. در آن زمان، این بالاترین عنوان در برنامههای فضایی بود. كارالیوف به عنوان مردی كامل شهره بود و در عین حال، انتظار زیادی هم از كارمندان خود داشت. اطرافیانش همواره از اینكه كار یا حركت اشتباهی انجام دهند كه موجب خشم وی شود، نگران بودند. كارالیوف ضمن كار بر روی طرح موشك ان-1، همچنان برنامههای فضایی دیگر از جمله طراحی فضاپیمای سرنشیندار سایوز، توسعه كاوشگرهای لونا و زمینهسازی برای انجام مأموریت بدون سرنشین به مریخ و زهره را نیز دنبال میكرد؛ اما قبل از مشاهده ثمره طرحهای گوناگونش بهطور غیرمنتظرهای از دنیا رفت. نقل قول لینک به دیدگاه
.Godfather. 1,441 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۸ دوران پایانی زندگی در دسامبر سال 1960، كارالیوف دچار اولین حمله قلبی خود شد. در طول دوران نقاهت، پزشكان متوجه شدند كه او دچار ناراحتی كلیه نیز هست كه این مسئله به دوران بازداشتش در اردوگاههای كار اجباری باز میگشت. پزشكان به وی هشدار دادند كه اگر به سختی گذشته كار كند، مدت زیادی زنده نخواهد ماند. اما كارالیوف با این استدلال كه اگر شوروی پیشگامی خود را در فعالیتهای فضایی از دست دهد، دولت حمایتهای مالی خود را از برنامههای فضایی متوقف خواهد كرد، به كار خود ادامه داد. وضع جسمانی وی در طول سالها رو به وخامت گذاشت و بیماریهای گوناگون به سوی او هجوم آورد. كارالیوف بارها به دلایل مختلف از جمله خونریزی روده، ناراحتی قلبی و التهاب كیسه صفرا، روانه بیمارستان شد. وی رفته رفته شنوایی خود را نیز از دست میداد كه دلیل آن شاید تأثیر صداهای ناشی از آزمایشهای موتور بود. دلیل قطعی مرگ كارالیوف مشخص نیست؛ در دسامبر سال 1965، ظاهراً یك زائده خونی در روده بزرگ او تشخیص داده شد. وی در 5 ژانویه سال 1966 برای یك جراحی به ظاهر معمولی به بیمارستان منتقل شد و 9 روز بعد جان سپرد. در پی آن، مقامات دولتی علت مرگ را سرطان روده اعلام كردند. ولی بعدها گلوشكو ناموفق بودن عمل جراحی را مسبب مرگ كارالیوف دانست. با این حال، خانواده كارالیوف مرگ به دلیل سرطان را تأكید كردند. ناراحتی قلبی وی نیز در مرگش بیتأثیر نبوده است؛ به هر حال، او پس از عمل جراحی، دیگر به هوش نیامد. به دلیل سیاستهای دوران حكومت استالین و جانشینان او، هویت كارالیوف هرگز تا زمان مرگش فاش نشد. علت این امر، حفظ كارالیوف از گزند عناصر آمریكایی بود. از این رو، مردم شوروی تا زمان مرگ كارالیوف از دستاوردهای بزرگش آگاه نشدند. آگهی فوت وی در 16 ژانویه 1966 در یكی از معروفترین روزنامههای شوروی، به همراه عكسی از او و مدالهایش منتشر شد. به دلیل خدمات ارزشمند كارالیوف در توسعه اولین موشكهای قدرتمند، ماهوارهها و فضاپیماها، او را بانی فعالیتهای فضایی شوروی میدانند. اگرچه مرگ زودهنگام وی كه فاش شدن نام و سابقه كاریاش را در پی داشت - در حالی كه هویت دیگر سرطراحان و كارشناسان علوم فضایی شوروی همچنان سرّی باقی مانده بود- در پررنگ شدن هرچه بیشتر نقش او در این زمینه بیتأثیر نبوده است. كارالیوف سهم بزرگی در اولین دستاوردهای فضایی بشر مانند پرتاب اولین ماهواره ساخت بشر، نخستین حیوان زنده و اولین انسان و زن فضانورد به مدار، و همچنین اولین راهپیمایی فضایی داشت. اگرچه در كنار موفقیتهایش، شكستهای بسیاری نیز در برنامههای تحت رهبری وی به وجود آمد كه در آن زمان، از اعلام عمومی آنها خودداری شد. از جمله اینكه فضاپیمای سایوز در اولین پرواز آزمایشی خود چند ماه پس از فوت كارالیوف، سرنشین خود را به كشتن داد. از سرگئی كارالیوف اغلب در كنار ورنر فونبراون، به عنوان سردمداران رقابت فضایی آغاز عصر فضا یاد میشود. با این حال، وی برخلاف فونبراون، مجبور به رقابت مستمر با رقیبان داخلی همچون ولادیمیر چلومی، كه برنامههای خود را برای سفر به ماه داشتند، نیز بود. مرگ كارالیوف، ضربه جبرانناپذیری را به برنامههای فضایی روسیه وارد كرد. دو هفته پس از فوت وی، فضاپیمای لونا-9 با فرود نرم بر سطح ماه و ارسال اولین تصاویر از سطح یك جرم آسمانی، آخرین موفقیتهای شوروی را در عرصه رقابت فضایی با ایالات متحده رقم زد. بیماری و مشغله زیاد كارالیوف به همراه عدم همكاری مناسب او با متخصصانی همچون گلوشكو و چلومی، باعث شد كه اتحاد جماهیر شوروی از تمام توان خود در رقابت فضایی با ایالات متحده بهره نبرد. اگر آمریكاییها با همكاری چهار پیمانكار اصلی توانستند موشك ساترن-5 و فضاپیمای آپولو را توسعه دهند، كارالیوف تنها با اتكا به تخصص خود و گروهش تصمیم به انجام كاری مشابه داشت. در واقع، ادامه برنامههای فضایی وی برای دیگران در غیاب او عملاً غیرممكن بود. جانشین كارالیوف، واسیلی میشین، معاون نزدیك او بود كه به عنوان سرطراح، برنامه نیمهكاره موشك ان-1 را ادامه داد؛ اما در سال 1972، پس از چهار پرتاب ناموفق موشك ان-1، اخراج و گلوشكو جایگزین وی شد. تا آن زمان، آمریكاییها در قالب برنامه آپولو، موفق به سفر به ماه شده بودند. نقل قول لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .