رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

کارل ماریا فن وبر

 

i8dfmbu0xiy2ubt5p49f.jpg

 

كارل مریا فن وبر Carl Maria von Weber در 18 دسامبر 1786 از یك خانواده هنرمند در ایالت هلشتاین به دنیا آمد . چهار تن از افراد این خانواده در موسیقی اهمیت یافتند . دو نفر از آنها آلویزیا و كنستانس دختر عموهای كارل خواننده اپرا بودند كه یكی از محبوبه و دیگری زن موتسارت شد .

 

پدر كارل نیز مرد هنرمندی بود و می خواست فرزندش را كودك نابغه ای تربیت كند اما تحصیلات وبر به طور منظم صورت نگرفت با این حال به واسطه استعداد فوق العاده ای كه داشت به زودی به تصنیف آهنگ پردات و در سیزده سالگی شش فوگ كوچك Fuguette برای پیانو ، چند سونات ، یك مس و یك اپرا كمیك نوشت ولی این آثار در یك حادثه حریق از میان رفت .

در سال 1800 وبر اپرای «دختر جنگل» را تصنیف كرد و در همین سال اپرای دیگری به نام «پتر شمل Peter Schmoll و همسایگان» به وجود آورد كه مورد توجه بسیار واقع شد و امروز اورتور این اپرا غالباً در كنسرت ها اجرا می شود . اما وبر هنوز تحصیلات كافی در موسیقی نداشت به این جهت در 1804 به وین رفت و نزد آبه فوگلر دوست بتهون به تحصیل موسیقی مشغول شد پس از پایان تحصیلات در هجده سالگی به رهبری اركستر تآتر برسلاو منصوب شد و در آن شهر نخستین اپرای افسانه ای «روبتسال Rubezahl» را نوشت .

 

از سال 1807 تا 1810 وبر دوره خوشی در اشتوتگارت گذرانید به همین جهت اكثر آثار او در این دوره دارای لحن نشاط آور و تمسخرآمیز است . اما برای امرار معاش خود دست به كارهای ناروا زد و یك بار به تهمت كلاهبرداری زندانی و تبعید شد و در نتیجه به جز اپرای «سیلوانا» بقیه آثارش ناتمام ماند .

پس از این دوره وبر از خطاهای جوانی دست كشید و به مطالعه كتابهای فلسفی به خصوص آثار كانت و شلینگ پرداخت و مصمم شد راه نوی در موسیقی اختیار كند و به این قصد اپرا كمیك یك پرده ای جدیدی به نام «ابوحسن» تصنیف كرد . وقتی سپاهیان ناپلئون به آلمان هجوم آوردند وبر تحت تأثیر احساسات خود یك سرود جنگی «لیر و شمشیر» و یك كانتات میهن پرستانه «پیكار و پیروزی» تصنیف كرد . اما بزرگترین خدمت او به وطنش از سال 1816 هنگامی كه به ریاست تآتر درسدن منصوب شد صورت گرفت زیرا او توانست با همه مشكلاتی كه در پیش داشت اپرای رمانتیك آلمان را تأسیس كند .

ایجاد اپرای آلمان

 

پیش از وبر سه آهنگساز بزرگ آلمان هندل ،گلوك و موتسارت در موسیقی اپرا آثار برجسته به یادگار گذاشته بودند اما هندل تحت تأثیر موسیقی انگلستان ،گلوك تحت تأثیر اپرای فرانسه و موتسارت تحت تأثیر سبك ایتالیایی واقع شد . در زینگ شپیل Singspiel آلمان نیز آهنگسازانی مانند كایزر ، موتسارت و بتهون كار كرده بودند ولی آثار آنها نمی توانست پایه محكمی برای اپرای آلمان باشد .

 

وبر برای ایجاد اپرای آلمان افكار و عقاید هردر Herder را مطالعه كرد و ادبیات جدید آلمان به خصوص آثار گوته و شیللر از نظر او پنهان نماند و بالاخره با آشنایی و معاشرت هوفمان Hoffmann داستانسرای رمانتیك راه جدیدی برای منظور خود پیدا كرد . با این مقدمات وبر موضوع اپرا را از افسانه های قدیم آلمان انتخاب كرد و در سال 1821 توانست نخستین اپرای بزرگ آلمانی راتحت عنوان فرایشوتسDer Freischutz (تیرانداز) به وجود آورد.

 

از اختصاصات این اپرا تنوع ضرب و ملودی ، بسط یك فرم جدید هم آهنگی كامل اركستر و آواز و استفاده از خاصیت سازها برای توصیف صحنه های شاعرانه و طبیعی بود . در این مورد وبر به خصوص كلارینت و كر را به كمال استادی به كار برده است . در قسمتهای آوازی وبر به جای بل كانتوی ایتالیایی تكنیك آوازی جدید و مشكلی به سبك لید و ترانه های آلمانی به وجود آورد و در بسیاری موارد از دیالوگ «صحبت های دو نفری» طبق سنن نمایش آلمان استفاده كرد . در تقسیم بندی صحنه های اپرا به جای پیروی از قواعد آریای ایتالیایی طبق مقتضیات داستان صحنه های اپرا را تعیین كرد .

اما این اپرای جدید برای مردم آن عصر بسیار «مدرن» و غیرقابل فهم بود به طوری كه حتی یكی از نویسندگان بزرگ رمانتیك مانند تیك ، فرایشوتس را «در ردیف بد آهنگ ترین اپراهایی كه تا آن زمان روی صحنه آمده» می شمرد . با این حال وبر قدم دیگری در پیشرفت منظور خود گذاشت و در سال 1823 اپرای «اویریانته Euryanthe» را در وین به روی صحنه آورد. در این شهر وبر به ملاقات بتهون رسید و از جانب او صمیمانه استقبال شد اما شوبرت كه در نمایش اویریانته حضور داشت آن را اپرای ضعیفی تشخیص داد . اپرای اویریانته شاید از این نظر كه نمایشنامه آن را خانم شاعر بی ذوقی تهیه كرده بود نتوانست اهمیت فرایشوتس را حایز شود . وبر بار دیگر به فكر تصنیف اپرا افتاد و به تصنیف اپرای «ابرون Oberon» پرداخت و در سال 1826 برای اجرای آن به لندن مسافرت كرد و با استقبال شایان انگلیسیها مواجه شد .

 

 

اما بر اثر كار فوق العاده و بیماری ریوی صحتش مختل شد . پیش از سفر انگلستان وبر به دوستانش گفته بود «برای معاش خانواده ام باید پول فراهم كنم . من به لندن می روم تا در آنجا بمیرم .» و این پیش بینی به حقیقت پیوست زیرا چند روز پس از نمایش ابرون در 5 ژوئن 1826 به سن چهل سالگی درگذشت .

 

vsiy88nt8dhbyxnj9t6.jpg

 

آرامگاه وبر

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...
  • پاسخ 59
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

جرج فدریک هندل

 

Handel.jpg

جرج فردریک هِندِل در ۲۳ فوریه ۱۶۸۵ در هاله در شرقِ آلمان زاده شد.

او را با تلفظِ انگلیسی، جرج فردریک هندِل می‌شناسند. این نام بی مناسبت نیست، زیرا گرچه هندِل زاده‌ آلمان بود و نامش هم قاعدتاَ باید آلمانی تلفظ شود، ولی او از ۲۷ سالگی در بریتانیا مقیم شد و تابعیت آن کشور را پذیرفت. از این رو، نامش هم تبعاَ تلفظ انگلیسی به خود گرفته است. پدر او پزشک بود و او را با خود از جمله به دربارِ والی یکی از شهرهای نزدیک زادگاهش برد.

در آنجا جرج ۸ ساله با ارگ نغمه‌ای نواخت و همین، توجه والی و سپس موسیقیدانِ بزرگ آن دیار، ویلهلم زاخو را به کار او جلب کرد. هندل از ۹ سالگی نزدِ زاخو به فراگیری تئوری موسیقی و آهنگسازی پرداخت و در سازهای گوناگون مهارت یافت. گفتنی است که آموزگارِ هندل، زاخو از چنان اهمیتی برخوردار بوده که حتی باخِ بزرگ نیز از او الهام بسیار گرفته است.

هندل دوازده ساله بود که به برلین رفت و اگر پدرش مخالفت نمی‌کرد، می‌توانست با هزینه پادشاهان پروس در برلین و ایتالیا تحصیل و کار کند. هندل به خواستِ پدر، در زادگاهش ماند و در کنارِ تحصیل رشته حقوق در دانشگاهِ هاله، نوازندگی ارگ در کلیسای بزرگِ شهر را پذیرفت. در ۱۸ سالگی به هامبورگ رفت و در تالارِ بزرگ کنسرت‌های آن بندر، در اپراهای گوناگون، ویلون، چِمبالو و سازهای دیگر نواخت. در همان شهر بود که پیش از رسیدن به سّنِ بیست‌ سالگی نخستین اپرایش‌، «آلمیرا»، و چند هفته پس از آن دومین آنها، «نِرو» را به روی صحنه برد.

 

اولین سفر به لندن

هندل در ۲۱ سالگی با هزینه خود به ایتالیا رفت و در آنجا تحصیلات و تحقیقات خود را ادامه داد. در یک اقامتِ چهار ساله در فلورانس و ونیز دو اپرای دیگر به نام‌های «رودریگو» و «آگریپینا» ساخت و به روی صحنه آورد. به‌جز اینها از همین زمان ساختنِ اپراهای کلیسایی را که آنها را اوراتوری می‌نامند آغاز کرد.

نخستین‌ بار در سال ۱۷۱۰، در ۲۵ سالگی به لندن سفر کرد و همانجا اپرای «رینالدو» را ساخت. ترانه‌هایی از این اپرا، تا امروز نیز کارمایه همه خوانندگانِ سرشناسِ اپراها هستند. افزون بر این اپرای رینالدو الهام‌بخش و مدل چند اپرای دیگر از جمله اپرای سه قروشی برتولت برشت بوده است.

فردریک هندل ۴۰ اپرا ساخته و از ۴۷ سالگی، در سال ۱۷۳۲ تنها به ساختنِ اپراهای کلیسایی پرداخته و ۲۵ اپرا از این گونه ساخته که بخش‌هایی از آن به عنوانِ سرودهای کلیسایی به زبان‌های گوناگون خوانده می‌شوند. سرودِ عیدِ میلادِ مسیح «هل تا جهان شادان شود» جزو اینهاست.

هندل دو آکادمی اپرا در لندن را رهبری کرد. اگرچه هردوی این نهادها به ورشکستگی اقتصادی افتادند، ولی با انگیزه‌ کار برای این آکادمی‌ها بود که آثارش را می‌ساخت. اپرای «مسیحا» که در سال ۱۷۴۲ ساخته، و برای نخستین بار در دوبلین، پایتختِ ایرلند برای تنگدستان و محکومان به روی صحنه آورد، همه ساله در روزهای عیدِ پاک اجرا می‌شود.

جرج فردریک هندل در سال ۱۷۵۲ نابینا شد ولی در ۷ سال آخر عمر نیز از پا ننشست و افزون بر چند اثرِ کوتاه، همواره اجراهای اپراهای خود را با ارگ همراهی می‌کرد.

 

آهنگسازی تأثیرگذار

هندل در ۱۴ آوریل ۱۷۵۹ در لندن درگذشت و در کلیسای وِست مینستِر به خاک سپرده شد. او آفریننده اپرای کلیسایی انگلیسی است که در آن عنصرهای تئاترال مانند ماسک، لباس و بازی‌های روی صحنه حذف می‌شوند و موسیقی نقش آنها را به عهده می‌گیرد. این، بیننده یا بهتر بگوییم شنونده است که صحبت‌ها را با شنیدن موسیقی در ذهنِ خود مجّسم‌می‌کند. هندل پیروِ سبک باروک بوده یعنی در آثارِ او برای بازتاب دادن احساساتِ انسانی از تکنیک‌های مشخصی استفاده می‌شده‌، برای نمونه گاه از نت‌های بم برای بیانِ غم بهره می‌گرفته است.

آثارِ هندل الهام‌بخش آهنگ‌سازان بزرگی چون بتهوِون و هایدِن بوده است. هایدِن اپرای کلیسایی «آفرینش» خود را به تأثیر از اپراهای هندل نوشته است. شاید خالی از لطف نباشد که در پایان اشاره کنیم، بر سرِ مّلیتِ هندل میانِ آلمانی‌ها و انگلیسی‌ها رقابتِ ناگفته‌ای جریان دارد. در حالی که از سال ۱۸۵۹ هر سه سال یک بار در لندن جشنواره‌ای ویژه او برگزار می‌شده و حتی یکبار یک گروه کُرِ ۴ هزار نفری را ارکسترِ ۵۰۰ نفری همراهی می‌کرده و نموداری از افتخارِ مّلی بریتانیا به شمارمی‌آمده، در آلمان حتی در زمانِ نازی‌ها، آثارِ او را با تغییرِ نام به روی صحنه می‌آورده‌اند. تنظیم و انتشار آثار او که از سال ۱۹۵۸ آغاز شده، تازه در سال ۲۰۲۳ پایان خواهد یافت.

هندل ۴۰ اپرا ساخت و از ۴۷ سالگی تنها به ساختنِ اپراهای کلیسایی پرداخت.

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

ژوزف هایدن

3dnnddnblz8e68nponfs.jpg

 

هایدن، در روستایی کوچک در روهراو اتریش زاده شد. پدرش چرخ ارابه می ساخت و هایدن کوچک تا شش سالگی به‌جز آوازهای عامیانه که پدرش دلبستهٔ خواندن آنها بود و نیز رقص هایی روستایی که هنگام جشن و سرور در گوشه و کنار زادگاهش برپا می‌شد، چیزی از موسیقی نمی‌شناخت. در ۸ سالگی به وین رفت تا به عضویت پسران آواز خوان کلیسای سن‌اشتفان درآید. در آن‌جا اگرچه صدای دلنشین او مورد توجه قرار گرفت، اما هیچ امکانی برای تحصیل آهنگسازی و هنر نوازندگی برایش فراهم نیامد و هنگامی که صدای خوشش را از دست داد او را بدون کمترین پول از سن‌اشتفان روانهٔ گوشهٔ خیابان کردند.

او درباره این دوره چنین گفته:

با تدريس موسيقی به بچه‌های ۷، ۸ ساله بود که به زحمت می‌توانستم زنده بمانم

 

او در آن ایام در تلاش بود تا فنّ آهنگ‌سازی را خود به تنهایی بیاموزد و همزمان به هر کاری که می‌توانست از جمله نوازندگی ویولون در گروه محبوب نوازندگان خیابان وین که اسباب سرگرمی و تفریح شبانهٔ مردم را فراهم می‌کرد می‌پرداخت.

 

هایدن گرچه خود را اسیر شغلش حس می‌کرد، اما بعدها در توصیفی خردمندانه از وضعیت خود چنین گفت : «آن‌جا نه‌فقط دلگرم به اقبال و پذیرش مداوم بودم بلکه در مقام رهبر ارکستر می‌توانستم تجربه کنم و دریابم که چه‌چیز سبب تقویت جلوه‌ای صوتی می‌شود یا آن را تضعیف می‌کند و به این ترتیب می‌توانستم به دلخواه خود ترکیب سازها را بهبود بخشم، آن‌ها را تغییر دهم و سازهایی را خذف یا اضافه کنم. از دنیا دور افتاده بودم.»

 

هایدن رهیاب سبک کلاسیک در تکامل بخشیدن به سمفونی و کوارتت زهی پیشرو بود. موتسارت و بتهوون از سبک او تأثیر پذیرفته بودند.

هایدن در سال ۱۸۰۹ هنگام اشغال وین توسط ارتش ناپلئون در ۷۷ سالگی در گذشت.

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

ونجلیس ( ونگلیس )

 

vengelis.jpg

 

اوانگلوس اودیسیوس پاپاتاناسیو ( مشهور به ونجلیس ) در ۲۹ مارس ۱۹۴۳ در شهر کوچکی در نزدیکی والوس یونان متولد شد. از سن چهار سالگی شروع به نواختن پیانو کرد و در ۶ سالگی اولین تصنیف خود را برای عموم اجرا کرد. از همان زمان کودکی استعداد خود را در موسیقی نشان داد . والدینش سعی کردند تا با گرفتن معلم خصوصی او را تشویق کنند اما او به آموزشهای رسمی جواب نداد. خود ونجلیس در این باره می گوید: همیشه احساس می کنم که نمی توان همه چیز را از طریق آموزش های کلاسیک یاد گرفت چرا که این تجربه‌ها و اندوخته های فردی هستند که در نهایت نتیجه می دهند.

در اوایل دهه ۶۰ ونجلیس پس از اینکه مدرسه را رها کرد به اتفاق تعدادی از دوستانش گروهی به نام فرمیکس را تشکیل دادند که این گروه در زمان خود توانست هزاران نفر از طرافداران تشنه موسیقی را به استادیوم های یونان بکشاند ونجلیس حقیقتاٌ اولین هنرمندی است که موسیقی پاپ را در کشورش یونان پایه‌گذاری کرد . فرمیکس به زودی محبوبیتی عمومی در یونان پیدا کرد.

بدنبال تحولات اجتماعی که در سال ۱۹۶۸در یونان اتفاق افتاد ونجلیس یونان را ترک کرده و به پاریس رفت در آنجا به اتفاق دیموس راسوس و لاکوس گروه موسیقی "آفرودیت چایلد" را تشکیل داد این گروه در اولین انتشار خود (با آهنگ باران و اشکها) موفقیت خوبی در سراسر دنیا بدست آورد. آلبوم "آفرودیت چایلد" به مدت بیش از سه سال آهنگ شماره یک اغلب کشورهای اروپایی بود . این گروه پس از تهیه آلبوم "۶۶۶" از هم جدا شدند و ونجلیس برای مدتی در پاریس ماند و یک موسیقی فیلم برای کارگردانی فرانسوی بنام فردریک روسف ساخت و در همین زمان بود که اولین آلبوم تک نفره خود را با اجرای بسیار عالی در استادیوم المپیاکوس یونان اجرا کرد .

در سال ۱۹۷۴ بعد از موج شایعاتی که مربوط به پیوستن او به گروه موسیقی یس(ریکی وایکمنس) بوجود آمده بود به لندن رفت. همکاریش با گروه یس بیش از چندین هفته طول نکشید چرا که سمت و سوی موسیقی ونجلیس با این گروه کاملاٌ متفاوت بود . اما همین زمان اندک باعث دوستی نزدیک او با جان اندرسن شد.

ونجلیس قراردادی با یک شرکت آهنگسازی به نام RCA امضا کرد ونجلیس ۲۴ آهنگ برای این شرکت در استودیوی معروف نیمو تولید کرد . ونجلیس استودیوی نیمو را كه ساختمان معروفی است در نزدیکی ساختمان ماربل لندن, به عنوان استودیوی شخصی اش انتخاب کرد. اولین آلبومش در این استودیو "بهشت و جهنم" بود این آلبوم کلکسیونی از بهترین آهنگهای پاپ بود که توانست طلایه دار موسیقی پاپ در اروپا و ایالت متحده آمریکا شود. پس از "بهشت و جهنم " آلبوم های بعدی نیز به موفقیت هایی دست یافتند و فروش زیادی در بازارهای موسیقی بدست آوردند.

در همین دوران ونجلیس یکی از معتبرترین جوایز (اسکار) را بخاطر ساخت موسیقی فیلم ارابه های آتش در ۱۹۸۲ بدست آورد. ونجلیس با اکثر سازهای موسیقی آشنایی دارد ، او سراینده، تنظیم کننده و تهیه کننده نیزهست. تهیه بیش از ۲۰ آلبوم ، ساختن موسیقی برای بسیاری از فیلم ها(از جمله فیلم فتح بهشت كه با استقبال منتقدان روبرو شد)، برنامه های تلوزیونی ، تئاتر ورقص های باله او را تبدیل به پرکارترین آهنگسازان جهان کرده است.

سبک موسیقی ونجلیس بسیار متنوع است چنان كه در تمامی سبک‌های پاپ، راک، کلاسیک، جازآثاری خلق كرده است. خود او در مورد آثارش می گوید: "تمام تلاش من این است که به مخاطبم بگویم که هر آهنگی حاوی تفکری است، تمام کاری که من می کنم این است که موسیقی را به آنها برسانم این دیگر به عهده خود آنهاست که چه چیزی از آن بگیرند".

 

(1970) S - e - x Power

(1972) Fais Que Ton Rêve Soit Plus Long Que la Nuit

(1973) Earth

(1973) L'Apocalypse des Animaux

(1975) Heaven and Hell

(1976) Albedo 0.39

(1976) La Fête Sauvage

(1977) Ignacio

(1977) Spiral

(1978) Beaubourg

(1979) China

(1979) Opera Sauvage

(1980) See You Later

(1981) Chariots of Fire

(1983) Antarctica

(1984) Soil Festivities

(1985) Mask

(1985) Invisible Connections

(1988) Direct

(1990) The City

(1992) 1492: Conquest of Paradise

(1994) Blade Runner

(1995) Voices

(1996) Oceanic

(1998) El Greco

(2001) Mythodea — Music for the NASA Mission: 2001 Mars Odyssey

(2004) Alexander

(2007) El Greco: Original Motion Picture Soundtrack

(2007) Blade Runner Trilogy: 25th Anniversary (3 CD)

(2012) Chariots of Fire - The Play

 

همچنین ونجلیس ساخت موسیقی اختتامیه المپیک سیدنی 2000 و جام جهانی 2002 کره و ژاپن را نیز برعهده داشته است.

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

لوچیانو پاواروتی

 

nwzginnzimo508jqhc3.jpg

 

 

 

لوچیانو پاواروتی در 21 اكتبر 1935 در شهر مودنا متولد شد.

او تنها فرزند یك نانوای ساكن این شهر بود. در كودكی او به فوتبال بیش از موسیقی علاقه‌مند بود و به دلیل عضویت در تیم فوتبال مودنا به شهرتی محلی دست پیدا كرد.

پاواروتی برای اولین بار در گروه كر شهر مودنا به همراه پدرش آواز خواند، پدر پاواروتی بسیار علاقه‌مند به اوپرا بود و خود نیز به عنوان یك خواننده آماتور اوپرا آواز می‌خواند و جوایزی نیز دریافت كرده بود. پس از آنكه گروه كر مردان روسینی در یك رقابت بین‌المللی موفق به كسب جایزه شد، پاواروتی تصمیم گرفت تمام وقت خود را صرف موسیقی كند.

برای اولین بار در مقام یك خواننده اوپرا در نقش رودولفو از شخصیت‌های اپرای لابوهمی اثر پوچینی، در خانه اپرای رجیو امیلیا آواز خواند. پاواروتی پس از موفقیت داخلی به شهر‌های آمستردام، وین، زوریخ و لندن رفت و در این شهرها نیز قطعاتی از آثار مشهر موسیقی را خواند.

در سال 1965 پاواروتی برای اولین بار به ایلات متحده آمریكا رفت و لوچیا دی لامرمور اثر دونیزتی را با جوان ساترلند در تالار اوپرای میامی اجرا كرد. پاواروتی در سالن اوپرای نیویورك متروپلیتن چندین اثر اوپرا اجرا كرد كه با اقبال عمومی مواجه شد.

 

pavarotii-the-trio.jpg

شهرت پاواروتی با حضور در گروه سه نفره اوپرا خوانانی كه به مناسبت جام جهانی 1990 قرار بود به اجرای یكی از بیاد ماندنی‌ترین آثار موسیقی كلاسیك بپردازند، به اوج خود رسید. صفحه اجرای اوپرای پاواروتی به همراه خوسه كارراس و پلاسیدو دومینگوی اسپانیایی به پرفروش‌ترین صفحه اوپرای اوئل دهه 1990 در سراسر جهان بدل شد.

در سال 1992 نیز پاواروتی پا حضور پرنس چارلز و پرنسس دایانا در حضور 150 هزار نفر اولین كنسرت كلاسیك تاریخ هاید پارك لندن را اجرا كرد. در ژوئن 1993 بیش 500هزار نفر برای شنیدن صدای پاواروتی در سنترال پارك نیویورك گرد هم آمدند. در سپتامبر همان سال نیز پاواروتی برای 300هزار نفر در پای برج ایفل آواز خواند.

 

درحالی كه بسیاری از خوانندگان و علاقه‌مندان به موسیقی كلاسیك نسبت به اجرای اوپرا در فضای باز گلایه داشتند، مدافعان پاواروتی معتقد بودند، پاواروتی با اجرای اوپرا در فضای باز، علاقه به این نوع موسیقی را در میان مردم رواج می‌دهد و به آن‌ها فرصت گوش فرا‌دادن به یكی از بیاد ماندنی‌ترین صداهای تاریخ اوپرا را می‌دهد.

پاواروتی در كنار خوانندگی به تربیت خوانندگان اوپرا در حد استادی اهتمام می‌ورزید. این خواننده مشهور اوپرا، آخرین اوپرای خود را در ماه مارس 2004 در سالن اوپرای پوچینی توسكا در نیویورك اجرا كرد.

پاواروتی سرانجام پس از 71 سال عمر و به دلیل ابتلا به سرطان لوزالمعده در روز 6 سپتامبر 2007 در زادگاهش مودنا و در حالی كه تمامی اعضای خانواده و بسیاری از دوستانش بر بالینش بودند، درگذشت.

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

پاکو دلوسیا

 

lx9wdxljo1l077qclz0c.jpg

 

پاکو دِ لوسیا (به اسپانیایی: Paco de Lucía ) متولد ۲۱ دسامبر ۱۹۴۷ میلادی در آلخسیراس، کادیس با نام اصلی فرانسیسکو سانچز گومز : آهنگساز و نوازنده گیتار اهل اسپانیا است. وی پیشروی سبک فلامنکوی نو است و از معدود نوازندگان گیتار است که توانسته به سبک‌های دیگر نیز وارد شود. پاکو د لوسیا برندهٔ جوایز متعدد هنری است.

 

پاکو در آلخسیراس واقع در کادیس اسپانیا متولد شد و چهار برادر بزرگ‌تر از خود داشت. همچنان‌که در آلخسیراس مرسوم است او و برادرش پپه د لوسیا (که خواننده و شاعر فلامنکو است) نام خانوادگی خود را برای احترام به مادرشان «لوسیا گومز» (به اسپانیایی: Lucía Gomes) به «د لوسیا» تغییر دادند.

پاکو در سال ۱۹۵۸ در سن ۱۱ سالگی اولین اجرای جدی خود را در رادیوی اسپانیا انجام داد. رشد هنری او در فاصلهٔ سال‌های ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۷ شدت بیشتری داشت، و او در همکاری با کامرون د لا ایسلا ۱۰ آلبوم منتشر کرد.

 

پاکو تا سال ۱۹۹۱ قادر به خواندن نت نبود و چنان‌که در فیلم زندگی‌نامه‌اش گفته، به عنوان یک نوازنده گیتار فلامنکو همیشه به ریتم در موسیقی‌اش اهمیت بیشتری می‌داده تا به درست به صدا در آوردن نت‌ها (چیزی که در نواختن گیتار کلاسیک بیشتر مورد توجه است.)

 

پاکو د لوسیا تا کنون موفق به دریافت جوایز بسیاری شده‌است، که از آن جمله می‌توان به دریافت دکترای افتخاری از دانشگاه پلی‌فونیک شهر آلخسیراس و دریافت دکترای افتخاری از کالج موسیقی برکلی در سال ۲۰۱۰ اشاره کرد.

 

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

ژان میشل ژار

 

jar2.jpg

 

ژان میشل آندره ژار (به فرانسوی: Jean-Michel André Jarre) (زادهٔ ۲۴ اوت ۱۹۴۸ در لیون) موسیقیدان، آهنگساز و تهیه کنندهٔ موسیقی فرانسوی است. او یکی از پیشتازان موسیقی الکترونیک، عصر نو، امبینت و سینت پاپ به شمار می‌رود. همچنین کنسرت‌های وی به دلیل نورپردازی‌های حرفه‌ای, آتش‌بازی و نمایش‌های لیزری معروف هستند.

ژار در شهر لیون فرانسه به دنیا آمد. پدرش موریس ژار (آهنگساز فیلم هایی همچون محمد رسول الله و..)و مادرش، فرانس پژو، یک فعال سیاسی فرانسوی بود. والدینش هنگامی که او ۵ ساله بود از یکدیگر جدا شدند. به این ترتیب ژان از همان ابتدای زندگی از پدر موسیقیدانش دور افتاد و تنها با مادرش در فرانسه زندگی میکرد. ژان میشل تا ۱۸ سالگی پدرش را ندید. پدربزرگ او، آندره ژار یک نوازنده ابوا، مهندس و مخترع بود که یک دستگاه میکس کننده اولیه موسیقی را نیز برای رادیو لیون ساخته بود. او یک ضبط کننده موسیقی را به نوه‌اش، ژان میشل هدیه داد. ژار در هشت سال اولیه زندگی‌اش، هر سال شش ماه را در خانه پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می‌کرد. او از تماشا کردن اجرای نوازندگان خیابانی از پنجره خانه پدربزرگش در دوران کودکی به عنوان یکی از مشوقان شروع موسیقی خود یاد می‌کند.

وی سپس شروع به نواختن پیانو کرد. اکثر اوقات همراه مادرش به جاز کلاب‌هایی می‌رفت که در آنها نوازندگان مشهور ساکسیفون و ترومپت هنرنمایی می‌کردند. ژار در این باره می‌گوید:«این اجراها مرا به این فکر انداخت که موسیقی می‌تواند بدون هیچ کلامی، توصیفی باشد.» همچنین او تحت تأثیر کارهای پیتر سولاژ، نقاش و مجسمه‌ساز برجسته فرانسوی نیز قرار گرفت. ژار می‌گوید:«می‌توان برای اولین بار در موسیقی، به وسیله صداها و فرکانس‌ها شبیه یک نقاش عمل کرد.»

در دوران جوانی او زندگی خود را از طریق نقاشی کردن اداره می‌کرد و تعدادی از کارهایش را نیز در نمایشگاه نقاشی لیون به نمایش در آورد. همزمان با تحصیلش در مدرسه، مادر ژان میشل او را در کلاس‌های کانتو پوان، هارمونی ثبت نام کرد. در سال ۱۹۶۷ ژار نواختن گیتار را در یک گروه شروع کرد و تجربه میکس کردن صداهای سازهایی چون فلوت و گیتار الکتریک، را با استفاده از افکت‌ها و سایر صداها به دست آورد.

از سال ۱۹۶۹ تجربه کار با حلقه نوار، رادیو و سایر وسایل الکترونیکی را به دست آورد. در همان سال به گروه GRM پیوست و تحت راهنمایی‌های پیر شفر، پدر موسیقی کانکریت، تجربیات زیادی را به دست آورد. به عقیده شفر، موسیقی از نت‌ها ساخته نشده بلکه صداها هستند که موسیقی را می‌سازند. پس از آن با سینت سایزر موگ آشنا شد و در استودیو آهنگساز آلمانی، کارل هاینز اشتوکهاوزن، در کلن برای مدتی مشعول به کار شد.

ژار برای اولین بار در سال ۱۹۶۹، آهنگ ۵دقیقه‌ای «Happiness is a sad song» را ساخت. اما اولین آهنگی که به طور رسمی از او منتشر شد، «la Cage» در سال ۱۹۷۱ بود.

 

دهه ۷۰ میلادی

در سال ۱۹۷۲، اولین البوم خود با نام deserted palace «کاخ متروکه» را منتشر نمود. در سال‌های ۱۹۷۳ و ۱۹۷۴ با چند خواننده دیگر همکاری کرده و کنسرت کریستوف را نیز کارگردانی نمود .

ژار شهرت جهانی خود را در سال ۱۹۷۶ به وسیله آلبوم اکسیژن به دست آورد. این آلبوم شامل شش ترک شماره‌گذاری شده‌است که با نام‌های اکسیژن یک، اکسیژن دو و ... از یکدیگر متمایز می‌شوند. در ساخت این آهنگ‌ها به ملودی بیش از ریتم توجه شده‌است. ژار این آلبوم را همانند کارهای قبلی در استودیو خانگی‌اش که در آشپزخانه برپا شده بود و با بودجه ناچیزی ضبط کرد. تمامی اکوهای موجود در آهنگ‌ها توسط سینت سایزر وی سی اس ۳ ایجاد شده‌اند. ژار در این باره می‌گوید:

“تمامی آن صداهای آسمانی در اکسیژن ۴ توسط وی سی اس ۳ ایجاد شده بود. این یکی از اولین سینت سایزرهای اروپایی است که در انگلیس توسط مردی به نام پیتر زینوویف ساخته شده بود. من یکی از اولین مدل‌های آن را خریدم که برای دریافتش مجبور شدم در سال ۱۹۶۷ به لندن سفر کنم. و هنوز هم بعد از چهل سال از همین سینت سایزر بر روی صحنه استفاده می‌کنم.”

اکسیژن از آن زمان تا به حال حدود ۱۲ میلیون نسخه فروخته‌است و پرفروش‌ترین آلبوم فرانسوی تا به امروز به شمار می‌رود.

آلبوم بعدی ژار Equinoxe ( به معنای اعتدال بهاری) نام داشت و در سال ۱۹۷۹ منتشر شد. آهنگ‌های این آلبوم فضای کلاسیک بیشتری از اکسیژن دارند و تاکید زیادی روی ملودی آنها شده‌است. ژار پس از انتشار این آلبوم، کنسرتی در فضای آزاد را در میدان کنکورد در روز باستیل ترتیب داد. این کنسرت رایگان، یک رکورد جهانی پربیننده‌ترین کنسرت را با بیش از یک میلیون تماشاگر بر جای گذاشت. همچنین ۱۰۰ میلیون نفر بیننده تلویزیونی این کنسرت بودند.

 

jar3.jpg

 

با این که این کنسرت اولین اجرای ژار نبود، اما آتش بازی، نور پردازی‌ها و نمایش تصاویر مختلف مقدمه‌ای بر شکل اجراهای وی در سال‌های بعد بودند. این کنسرت همچنین شهرت وی را بیش از پیش افزایش داد و باعث شد در بین ۱۴جولای تا ۳۱ آگوست همان سال، هشتصد هزار نسخه دیگر از آلبوم‌هایش را بفروشد. در همان سال بود که ژار با فرانسیس ریمبرت، موسیقی‌دان فرانسوی آشنا شود و زمینه برای همکاری‌های بعدی آن دو فراهم شد. این روزها ریمبرت به طور تمام وقت با ژار همکاری می‌کند.

دهه ۸۰ میلادی

تا زمانی که آلبوم Magnetic Fields (میدان‌های مغناطیسی) در ۲۰ می ۱۹۸۱ منتشر شد، آلبوم‌های اکسیژن و اکینو بیش از ۶ میلیون نسخه در سرتاسر جهان به فروش رفته بودند. همچنین آلبوم Magnetic Fields در دو ماه اول بعد از انتشار، بیش از ۲۰۰ هزار نسخه در فرانسه به فروش رسید. اصوات تولید شده در آهنگ‌های این آلبوم توسط سینت سایزر دیجیتال Fairlight CMI تولید شده‌اند و این امکان را به ژار می‌دادند که پردازش صداها را راحت‌تر انجام دهد. ژان میشل ژار جزو نخستین کسانی است که از این سینت سایزر استفاده کرده و در موسیقی خود از آن بهره برده‌است. انتشار این آلبوم با اولین تور خارجی ژار همزمان گشت. در سال ۱۹۸۱، سفارت انگلستان در چین، آلبوم‌های اکسیژن و اکینو را به رادیو پکن داد؛ که آهنگ‌های این دو آلبوم به عنوان نخستین موسیقی خارجی که پس از دهه‌ها از رادیو ملی چین پخش می‌شد شناخته گشت. پس از این واقعه، ژار به این کشور دعوت شد تا چند کنسرت موسیقی در آن جا اجرا کند و اولین موسیقی دان غربی باشد که در چین کنسرت می‌دهد .

آلبوم بعدی ژار، Music for supermarkets نام داشت. قرار بود این آلبوم در هتل Drouout پاریس به مزایده گذاشته شود. اما قبل از شروع حراج، ژار به رادیو لوکزامبورگ اجازه داد که این آلبوم را به طور کامل پخش کند. سرانجام تنها نسخه وینیل این آلبوم به قیمت 69 هزار فرانک به فروش رسید و آن را تبديل به گران ترين آلبوم فروخته شده در فرانسه كرد. ژار نیز قسم خورد که نسخه نوار این آلبوم را در حضور یک ناظر نابود كند.

اما با وجودی که او کپی این آلبوم را نابود کرد، از ملودی آن در ساخت آلبوم بعدی‌اش ( Zoolook ۱۹۸۴) استفاده نمود. در این آلبوم از سینت سایزرهای آنالوگ همراه با وکال استفاده شده. در آهنگ‌های Zoolook، از کلمات و عبارات به زبان‌های مختلف از سرتاسر دنیا استفاده شده‌است. این آلبوم کمتر از سایر کارهای ژار فروش کرد و تنها به رتبه ۴۷ جدول فروش موسیقی بریتانیا راه یافت.

پیداش آلبوم Rendez-Vouz (به معنی قرار ملاقات-۱۹۸۶) در طی دو ماه صورت گرفت و بعضی از آهنگهای آن، همانند آلبوم قبلی Zoolook، از آلبوم Music for supermarkets الهام گرفته بود. در این آلبوم از انواع شیپورها، ترومبون و ویولون‌های فرانسوی استفاده شده و استایلی باروک نیز در شکل اهنگ‌های آن دیده می‌شود.

در سال ۱۹۸۸ ژار ششمین آلبوم استودیویی خود به نام Revolutions را منتشر نمود. این آلبوم حاوی سبک‌های متفاوتی است و از موسیقی عربی و شرقی نیز در آن استفاده شده‌است. از روی ترک ششم این آلبوم به نام Revolutions نماهنگي ساخته شد که اجرای این آهنگ را در کنسرت داکلند وی در انگلستان نشان می‌دهد و در لابلای پخش تصاویر کنسرت، تصاویری از انقلاب‌های سرتاسر دنیا به خصوص انقلاب ۵۷ ایران دیده می‌شود.

دهه۹۰ میلادی

در سال ۱۹۹۰ ژار با الهام از فعالیت‌های اقیانوس شناس و پژوهشگر فرانسوی، ژاک ایف کوستو، آلبوم Waiting for Cousteau را منتشر ساخت. چندی بعد در روز باستیل، کنسرتی را در میدان لا دفانس پاریس برگزار نمود که این کنسرت نیز بار دیگر رکورد جهانی قبلی خود او را شکست. حدود دو میلیون نفر بازدید کننده این برنامه بودند.

در سال ۱۹۹۳، ژار آلبوم Chronologie (تلفظ کرونولوژی به معنای گاه‌نگاری) را روانه بازار ساخت. این آلبوم اولین اثر ژان میشل ژار است که با الهام از موسیقی تکنو ساخته شده‌است و با تکیه بر همان نگاه موسیقیایی به کار گرفته شده در آلبوم‌های اکسیژن و اکینو ضبط گردیده‌است. در این آلبوم استفاده از ابزار آلات جدید موسیقی شامل Roland JD-۸۰۰ و Kurzweil-k۲۰۰۰ در کنار ابزار قبلی دیده می‌شود. پس از انتشار این آلبوم، وی نخستین تور بزرگ جهانی خویش را آغاز کرد. ژار در مورد این آلبوم می‌گوید:

کاری که برای ساخت کرونولوژی انجام دادم شبیه ساخت اکسیژن بود. من از سینت سایزرهای قدیمی دهه ۷۰ مثل سینت سایزر Moog در کنار دستگاه‌های دیجیتال و کمی موسیقی دنس دهه ۹۰ استفاده کردم. در حقیقت، کرونولوژی مخلوطی از موسیقی دهه ۹۰ و دهه ۷۰ است.

در ۶ سپتامبر ۱۹۹۷، ژار کنسرت بزرگی را در دانشگاه دولتی مسکو به مناسبت ۸۵۰ مین سالگرد تاسیس این شهر برگزار کرد. بار دیگر آسمان و خود شهر مسکو همچون مکان‌های قبلی برگزاری کنسرت‌های ژار صحنه‌ای برای تماشای نورپردازی و آتش‌بازی‌های فراوان و نمایش‌های لیزری شده بود. این روز همزمان با تدفین پرنسس دایانا شده بود. از این رو ژار آهنگ مشهور Souvenir Of China (سوغات چین) خود را به او تقدیم کرد و جمعیت حاضر لحظاتی را به یاد دایانا سکوت کردند. گفتنی است حدود ۳٫۵ میلیون نفر این کنسرت را تماشا می‌کردند. همچنین در این کنسرت فیلمی از فضانوردان حاضر در ایستگاه فضایی میر برای تماشاگران پخش شد و آنها از کنسرت ژار تشکر کرده و گفتند: موسیقی ژان میشل ژار موسیقی ماست.

 

دهه اول قرن بیست و یک

در سال ۲۰۰۰ ژار آلبوم Metamorphoses (به معنی دگرگونی‌ها) را که اولین اثرش همراه با خواننده بود، منتشر ساخت. این آلبوم ساختاری تکنو دارد و با سایر آلبوم‌های ژار کاملا متفاوت است.

ژار، خود نیز در این آلبوم به عنوان خواننده حضور دارد. در ترک Hey Gagarin که خطاب به فضانورد بزرگ روسی، یوری گاگارین است؛ ژار با افکت از صدای خود به عنوان خواننده استفاده کرده‌است. همچنین در چند آهنگ دیگر نیز صدای ژار، با بیان کلماتی هر چند کوتاه در کنار صدای سایر خوانندگان شنیده می‌شود. لاری اندرسون، ناتاشا اطلس و شارون کر از جمله خوانندگانی هستند که در ساخت این آلبوم با ژار همکاری داشته‌اند.

در اول ژانویه ۲۰۰۱، ژار و تتسویا کومورو، موسیقی دان ژاپنی کنسرتی به نام Rendez-Vous in Space (به معنی قرار ملاقات در فضا) را در اکیناوای ژاپن برگزار کردند. این برنامه پیشکشی بود به نویسنده بزرگ انگلیسی آرتور سی. کلارک که از دوستان نزدیک ژار نیز به شمار می‌رفت. قبل از اجرای هر آهنگ قسمت‌هایی از یک مصاحبه با این نویسنده نیز در محل برگزاری کنسرت پخش می‌شد. نقطه آغازین کنسرت نیز بر اساس فیلم ۲۰۰۱: a space Odyssey (فیلم نامه از آرتور سی. کلارک) بود . ژار چندی بعد یک کنسرت خیریه را در آکروپولیس یونان اجرا کرد.

در سال ۲۰۰۲ آلبوم Sessions۲۰۰۰ منتشر شد. این آلبوم بیشتر در سبک سینت جاز است و از آلبوم‌های قبلی او متمایز است . و نزد منتقدین امتیازات خوبی را کسب کرده‌است. همچنین در سال ۲۰۰۳ ژار آلبوم Geometry of love را منتشر کرد.

در سپتامبر ۲۰۰۴، نخستین آلبوم در جهان که به شیوه فراگیر ۵٫۱ دالبی دیجیتال ضبط شده بود توسط ژان میشل ژار ضبط و روانه بازار گشت. این آلبوم که Aero نام دارد شامل چندی از مهم‌ترین کارهای وی و نیز سه ترک جدید است. همه آهنگ‌های این آلبوم به یکدیگر متصل هستند. همراه این آلبوم یک دی وی دی هم منتشر شد. در تمام مدت پخش این دی وی دی تنها یک جفت چشم(چشمان بازیگر فرانسوی، آنه پاریلاد) دیده می‌شود. به تمام آهنگ‌های این آلبوم گوش داده و در مدت پخش آلبوم از چشمان او فیلم برداری شده‌است. عکس روی کاور آلبوم نیز چشمان ژار را نشان می‌دهد.

در سال ۲۰۰۵ ژار کنسرت بزرگی را در منطقه Solidarnosc لهستان اجرا نمود که بیش از ۱۷۰ هزار نفر تماشاگر داشت و تعداد زیادی از نوازندگان و خوانندگان گروه کر لهستانی او را همراهی می‌کردند. او در این کنسرت آهنگ Acropolis خود را به پاپ ژان پل دوم که به تازگی درگذشته بود تقدیم کرد و پیش از اجرای آهنگ از خاطره دیدارش با پاپ در کنسرت خود در لیون سخن گفت.

در سال ۲۰۰۷ وی آلبوم Teo& Tea (تئو و تیا) را روانه بازار کرد. عنوان این آلبوم با اشاره به دو شخصیت تخیلی مشابه در دو نقطه متفاوت از جهان است که یکدیگر را می‌یابند و همراه با هم می‌توانند اعمال عجیب و افسانه‌ای گوناگونی را انجام دهند.(کارتونی با عنوان دو قلوهای افسانه‌ای با همین موضوع در تلویزیون دولتی ایران پخش شده‌است.) تک آهنگ Teo&Tea همراه با کلیپی انیمیشن دو ماه قبل از انتشار آلبوم در شبکه‌های اجتماعی نظیر یوتیوب، مای اسپیس و شبکه‌های تلویزیونی پخش می‌شد اما نشانی از نام سازنده اثر در هیچ یک از این شبکه‌ها نبود. تا اینکه با انتشار این آلبوم مشخص شد این آهنگ از چه کسی بوده‌است.

ژار در مورد این آلبوم می‌گوید:

این آلبوم یک اشتباه بزرگ بود. یک اثر گنگ و بی معنی. در آن زمان من مشکلات شخصی فراوانی داشتم و سعی می‌کردم با نواختن موسیقی خود را سرگرم کنم. و ناگهان این آهنگ‌ها به صورت آلبوم منتشر شدند. من هیچ گاه چنین کاری را دوباره تکرار نخواهم کرد

در نوامبر ۲۰۰۷، به مناسبت سی امین سالگرد انتشار اکسیژن ژار آلبومی را با نامOxygene – new master recording روانه بازار ساخت. این آلبوم شامل یک دی وی دی و یک سی دی است که در دی وی دی تصویری، ژار و سه تن از نوازندگان همراهش را در حال اجرای آهنگ‌های اکسیژن در یک صحنه بدون تماشاگر نشان می‌دهد. ژار در اجرای این آهنگ‌ها از سینت سایزرهای قدیمی خود نیز استفاده کرده‌است. همچنین موومان‌های اصلی به وسیله سه اهنگ به نام Vibration به یکدیگر متصل شده‌اند. دی وی دی این کنسرت بدون تماشاگر به صورت سه بعدی هم موجود است.

در سال ۲۰۰۹ ژار کارگردان هنری World Sky Race شد.هدف این برنامه که از سوی سازمان یونسکو طرح ریزی شده‌است ارتقای حفاظت از محیط زیست و استفاده از کشتی‌های هوایی پرشده از گازهای سبک تر از هوا برای کاهش آلودگی و فشار هوای ناشی از نقل و انتقالات هوایی است. همچنین در این سال، وی سفیر حسن نیت یونسکو به مناسبت سال جهانی ستاره شناسی شد.

دهه دوم قرن بیست و یک

در یک مه۲۰۱۰ ژار مرحله دوم از تور ۲۰۰۹-۲۰۱۰ خود را آغاز نمود. همچنین چندی بعد در تاریخ ۳۰ مه۲۰۱۱ آلبومی را با نام Essentials &Rarities منتشر نمود که شامل دو سی دی است. سی دی اول شامل مشهورترین آثار و سی دی دوم شامل کارهای او قبل از اکسیژن است.

 

 

جوایز و افتخارات

 

jar1.jpg

 

۱۹۷۶-مرد سال مجله People

۱۹۷۹- ثبت رکورد در رکوردهای جهانی گینس به دلیل برگزاری بزرگ ترین کنسرت در میدان کنکورد

۱۹۸۱-عضو افتخاری کنسرواتور موسیقی پکن

۱۹۸۵ و ۱۹۸۶- آلبوم بی کلام سال توسط Victoires de la musique برای آلبوم های Zoolook و Rendez-Vouz

۱۹۸۷- ثبت رکورد در رکوردهای جهانی گینس به دلیل برگزاری بزرگ‌ترین کنسرت Rendez-Vous Houston

۱۹۸۷- مرد سال موسیقی اروپا توسط مجله People

۱۹۹۰-ثبت رکورد در رکوردهای جهانی گینس به دلیل برگزاری بزرگ‌ترین کنسرت Paris La Defanse

۱۹۹۳- سفیر حسن نیت یونسکو

۱۹۹۵- کسب نشان شوالیه لژیون دونور از دولت فرانسه

۱۹۹۷- ثبت رکورد در رکوردهای جهانی گینس به دلیل برگزاری بزرگ‌ترین کنسرت با سه و نیم میلیون تماشاگر در مسکو

۱۹۹۸- جایزه پلاتینیوم IFPI

۲۰۰۵-جایزه مرد سال گدانسک

۲۰۰۶- دریافت جایزه تلویزیون لهستان برای اجرای کنسرتSolidarnosc

۲۰۰۸- کسب دکترای افتخاری از دانشگاه مندلیف روسیه

۲۰۱۰- دریافت جایزه یک عمر فعالیت توسط مجله MOJO

۲۰۱۱- کسب نشان افسر لژیون دونور از دولت فرانسه

 

همچنین به پاسداشت فعالیت‌های هنری ژان میشل ژار و استفاده از ابزارآلات الکترونیک، یک سیارک که در سال ۱۹۴۲ کشف شد به نام Jarre4422 نام گذاری شده است.

لینک به دیدگاه
  • 5 هفته بعد...

جو ستریانی

Joe-Satriani_1crop.jpg

جو ، "سچ"، ستریانی، متولد 15 جولای 1956 ، متولد وستبوری نیویورک، بزرگ شده کارل پلیس نیویورک، استاد و گیتاریست راک اینسترومنتال

بوده ، و یکی از نوازندگان چیره دست گیتار راک می باشد.

 

به جو ستریانی در سن چهارده سالگی ، وقتی شنید که جیمی هندریکس از دنیا رفته است ، الهام شد که گیتاریست شود. ستریانی در حال گذراندن یک دوره آموزشی فوتبال بود که این خبر به گوشش رسید و ناگهان به مربی خود گفت که فوتبال را ترک می کند تا گیتاریست شود. او در سال 1974 تحصیل موسیقی را نزد گیتاریست جز بیلی باور و پیانیست گوشه گیر جز لنی تریستانو آغاز نمود. تریستانوی تکنیک طلب، به مقدار زیادی نوازندگی ستریانی را تحت تاثیر قرار داد. جو همچنین در طول دهه هفتاد شروع به یاد دادن گیتار ، به شاگرد برجسته اش استیو وای ، شخصی از لانگ آیلند ، نمود. در 1978 او به برکلی کالیفرنیا رفت تا حرفه موسیقی را دنبال کند. او در کالیفرنیا به آموزش گیتار ادامه داد که از جمله شاگردانش دیوید برایسون (Counting Crows )، کرک همت (Metallica ) ، فیل کتنر (Laaz Rockit ) ، و چارلی هانتر بودند.

 

در سال 1986 وقتی که دوست و شاگرد اولش استیو وای بخاطر نواختن با دیوید لی روت معروف شد ، در مصاحبه با چندین مجله گیتار شروع به جار و جنجال در باره ستریانی کرد. آلبوم دوم ستریانی به نام Surfing With The Alien در سال 1987 ، آثار موفق (hit ) رادیویی را بوجود آورد ، و اولین آلبوم بدون کلامی(instrumental ) بود که سالهای زیادی در صدر چارت باقی ماند. ستریانی همچنین برای پشتیبانی از آلبوم سولوی میک جگر خواننده گروه رولینگ استونز ،در تورهای استرالیا و نیوزلند او را همراهی نمود.

 

در سال 1989 ستریانی آلبوم Flying In A Blue Dream را منتشر کرد. آلبوم فروش خوبی داشت مخصوصا در تگزاس. این آلبوم در ایستگاه رادیویی KLBJ-FM در آوستین شدیدا مورد تشویق قرار گرفت. از آهنگ One Big Rush در موسیقی فیلم هر چه می خواهی بگو اثر کامرون کرو استفاده شده است. از آهنگ The Forgotten Part2 نیز در آگهی تجاری شرکت Labatt Blue در کانادا در سال 1993 استفاده شده است. آهنگ Big Bad Moon که یکی از تک آهنگهایی است که ستریانی شخصا در آن خوانده است نیز جزو آثار موفق 1991-1992 بوده است.

 

ستریانی در سال 1992 آلبوم The Extrimist را منتشر کرد ، آلبومی که تحسین برانگیزترین و از نظر اقتصادی موفقترین سی دی او تا به امروز بوده است. ایستگاههای رادیویی سراسر کشور به سرعت summer song را برداشتند در حالیکه Crying ، Friends، The Extrimist به آثار موفق منطقه ای تبدیل شدند. سی دی آن در حال حاضر جزو کلاسیک های راک محسوب می شود.

 

در اواخر 1993 ستریانی به عنوان جانشین کوتاه مدت گیتاریست جداشده گروه Deep Purple ، ریچی بلک مور ، در تور ژاپن این گروه به آنها پیوست. آن کنسرتها چنان موفق بودند که از ستریانی خواستند تا برای همیشه به گروه بپیوندد ولی قرارداد بلندمدت ستریانی با سونیSony مانع از تحقق این امر شد.

در سال 1996 او G3 را تشکیل داد که از سه گیتاریست اینسترومنتال راک تشکیل میشد: ستریانی ، استیو وای و اریک جانسون. G3 همچنان از هنگام افتتاحش تا به امروز متناوبا به اجرا درآمده است که در آن ستریانی و استیو وای به عنوان عضو ثابت، و اعضای سوم غیر ثابت مانند اریک جانسون، اینگوی مالمستین ، رابرت فریپ، وین شفرد ،جان پتروچی و بسیاری دیگر نوازندگی کرده اند.

ستریانی همچنین در بسیاری از آلبومهای دیگر نقش داشته از جمله کارهای گیتار در آلبوم Hey Stoopid از آلیس کوپر، Break Like The Wind از گروه Spinal Tap ، و Imaginos از گروه

Blue Oyster Cult ، و آلبومهای سولوی اعضای گروهش استو هم و گرگ بیسونت ، و بسیاری دیگر از آلبومهایی که سبک گیتار-محور دارند. جالب توجه اینکه خوانندگی زمینه (back vocal ) اولین آلبوم گروه Crowded House نیز به ستریانی نسبت داده می شود. در سال 2003 او درسی دی گروه Yard Birds به نام Birdland لید گیتار زد. در سال 2006 در چند آهنگ از سی دی-دی وی دی دو دیسک یان گیلان خواننده گروه Deep Purple به نام Gilan`s Inn مهمان بوده است.

 

تکنیک و توانایی

 

Joe%20Satriani.jpg

 

ستریانی از نظر تکنیکی به عنوان یکی از چیره دست ترین گیتاریست ها در سبک راک شناخته شده است. او تقریبا بر تمام تکنیکهای اجرایی بر روی ساز تسلط دارد از جمله Tapping دو دستی ، Sweep Picking ، Volume Swells ، harmonics ، و افکتهای گسترده Whammy Bar . یکی از ویژگیهای مشخصه آهنگسازی او استفاده از تئوری تن محور (Pitch Axes ) میبا شد که او در سبکهای گوناگونی آنرا به کار می برد. ستریانی به گامها و تکنوازی جور دیگری نگاه می کند. او به جای اینکه گام ها را در پوزیسین خودشان تمرین کند در هر زمان گامهایش را روی یک سیم تمرین می کند.

او این تکنیک را " گامهای خطی" می نامد. در هنگام پاساژهای شدیدا تکنیکی از پوزیسین استفاده می کند. او همچنین یک استاد گیتار بسیار مشهور است .

 

ستریانی (مانند استیو وای، مالمستین، پتروچی، استیو مورس و گیتاریستهای دیگری که تکنیک و دقت در نوازندگی در دستور کارشان قرار دارد) توسط آنهایی که سبکهای ساده تر موسیقی را ترجیح می دهند به باد انتقاد گرفته شده است. چند تا از معاصرهای او هستند که به ستریانی دلگرم طعنه میزنند. مثلا یک بار گری مور گفت که او موسیقی ستریانی را "مغزی" میداند و افزود : " آن مایه دلسردی من است". اگرچه شاگرد درخشان او استیو وای توجه بیشتری را به خود جلب کرده است ، اکثر نویسندگان و موزیسینها به خاطر منش موسیقایی ، فروتنی و شخصیت جذاب ستریانی به او احترام می گذارند.

طرفداران موسیقی اینسترومنتال الکتریک گیتار ، او را به عنوان هنرمند احساساتی و پر روح معاصر راک، که دارای چشم و گوشی باز برای خلق نغمه های زیبا ، و اخیرا، تاکید بیشتر بر احساس در کنار تکنیک، مورد ستایش قرار می دهند. اگر از نظر سبک بخواهیم صحبت کنیم از سال 1998 آلبومهای او از سبک قبلیش فاصله گرفته و به سمت انواع ساده و دست یافتنی تر در حرکت است. ستریانی بخاطر تاثیر پاینده آلبوم های اولش ، طرفداران بیشماری را در سراسر جهان برای خود حفظ کرده است.

 

موفقیت او در میان دسته ای که نظر چندان مساعدی به موزیسینهای اینسترومنتال ندارند نیز قابل توجه است. ستریانی نامزد 13 جایزه گرمی شده و بیش از هفت میلیون آلبوم در سراسر جهان فروخته است. بسیاری از طرفداران او را سچ Satch خطاب می کنند ، همانگونه که سالها دوستانش این کار را می کردند ، که مخففی است از Satriani . آهنگ Satch Boogie از آلبوم Surfing With The Alien یکی از چند صد آهنگی است که اسم ندارند بلکه شماره گذاری شده اند (...Satch Boogie1 ، Satch Boogie143 ) . گیتاریستهای دیگر او را جو مقدس (Saint Joe ) صدا می کنند که تی شرتهای بیشماری هم در این رابطه تولید شده است.

سند سری گیتارهای ایبانز JS و آمپلیفایرهای پی وی JSX به نام ستریانی خورده است. هر دوی آنها به عنوان محصولات امضا دار برای ستریانی طراحی شده اند.

 

لینک به دیدگاه
  • 2 ماه بعد...

پیتر گابریل

4u0vaizqd2yy7o5id3n.jpg

پیتر گابریل 13 فوریه 1950 در انگلستان متولد شد ، گبریل به عنوان سردسته گروه مشهورGenesis از سال 1967 تا اوایل 70، موسیقی راک را به سطوح جدیدی هدایت کرد. گبریل در شیوه كار خود دقت زیادی به خرج می داد و بسیار خلاق بود. او در دوران دبیرستان گروه Genesis را تشكیل داده بود، اما در سال 1975 جنسیس را ترك کرد تا افكار و ایده هایش را در آلبوم های شخصی خودش اجرا کند. وقتی درامر اول هم گروه را ترک کرد و درامر جوانی به نام فیل کالینز به جنسیس پیوست، هیچکس فکر نمی کرد کالینز بتواند به عنوان رهبر و خواننده گروه، شهرت و محبوبیت آن ها را تا امروز حفظ کند.

گبریل پس از جدایی، اولین آلبوم سولوی خود را در سال 1977 با تاثیر از سبك موسیقی الكترونیك به بازار داد. این آلبوم و دو آلبوم بعدی او را به عنوان هنرمندی مشهور و در عین حال خاص و آوانگارد معرفی كردند تا به دور از نام پر آوازه Genesis، به شهرت برسد. آهنگ Biko در آلبوم سوم پیتر گبریل ، ترانه ای بود در مورد مبارزات تبعیض نژادی كه به یكی از بزرگترین ترانه های اعتراض آمیز دهه 80 تبدیل شد

.

 

در سال 86 آلبوم So كه یكی از برترین آلبومهای تاریخ پاپ است همراه با یك سری كلیپ های ویدئویی ارایه شد كه به دلیل ویژگی های روشنفكرانه آن، هنوز هم جزو كلیپهای پر طرفدار است. در این ویدئوها، موسیقی با جلوه های بصری و مضامین سمبولیك و نشانه شناسی و طرحی نو تهیه و اجرا شد. در كلیپ Sledgehammer گبریل با ایده ای خلاقانه برای اولین بار از تركیب انیمیشن با اكشن زنده استفاده كرد. بعد از این آلبوم پیتر گبریل به عنوان یکی از بزرگترین اساتید موسیقی راک و یك ستاره جهانی تبدیل شد و طرفدارانی خاص برای خود دست و پا کرد.

پیتر گبریل در سال 1992 با ترانه “Us” به سمت تجاری موسیقی پاپ رفت و بسیاری از مخاطبان خود را از دست داد. این آلبوم متاثر از درد و رنج ناشی از جدایی از همسر اول و دخترش است كه غم و اندوه ناشی از تمایل به بازگشت به ابدیت، در ترانه River تجلی می کند. این آلبوم یك میلیون نسخه فروش كرد.

گبریل در سال 1982 در لندن یك فستیوال عظیم موسیقی ملل World Music با نام Womad را افتتاح كرد و با همكاری بزرگانی چون نصرت فاتح علی خان و یوسو نُدور ، رابرت پلنت و تونی بنت در سالهای بعد در نیوزلند، اسپانیا، ایتالیا، سنگاپور، سریلانكا و جزایر قناری به اجرای برنامه های موسیقی ملل پرداخت كه بزرگترین و جاه طلبانه ترین آنها در 1993 در آمریكا اجرا شد و تبدیل به یكی از ماندگارترین اجراهای زنده موسیقی ملل گردید. گبریل را می توان بعنوان یکی از مطرح ترین شرق شناسان در عرصه موسیقی معرفی کرد . تحقیقات گسترده، سفر به کشورهای مختلف، مطالعه و ارائه آثار و مقالات گوناگون در رابطه با موسیقی شرقی، آفریقایی و تلفیق خلاق آن با سازهای غربی از جمله تاثیرات این هنرمند در ژانر موسیقی ملل است .

گبریل علاوه بر فعالیت های خیریه اجتماعی و سیاسی، آهنگسازی موسیقی فیلم های موفقی را انجام داده است.در سال 2002 آلبوم Up تنها توانست مدت کوتاهی مقام نهم در جدول پرفروش ترین های آمریکا بدست آورد. یكی از آثار زیبا و به یاد ماندنی او، موسیقی متن فیلم The Last Temptation Of Christ به كارگردانی مارتین اسكورسیزی به عقیده بعضی نهایت تبلور تلاش او در ژانر World music است.

پس از گذشت شانزده سال تلاش و زحمت، سرانجام آلبوم Big Blue Ball اثر پیتر گبریل در سال 2008 در بازار موسیقی جهانی منتشر شد. خواننده اصلی در چندین آهنگ، خود پیتر گبریل است، همچنین خوانندگانی از جمله کارل والینگر، تیم فین و شنید اُکانر در اجرا ها حضور دارند،و هنرمندان دیگری مانند پرکاشنیست ژاپنی جوجی هیروتا، خواننده معروف عرب ناتاشا اطلس با سازهای زهی ارکسر حُسام رمزی همکاری می کنند. برادران هولمز به اتفاق درامر معروف بیلی کوبهام و صدای فوق العاده پاپا وِمبا به همراهی گیتار فلامینگو خوان مانوئل کانیزارس...و موسیقی دانان شهیر دیگری از غرب، آفریقا و آسیا در این پروژه هنرنمایی کردند.

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

ریچارد کلایدرمن (به فرانسوی: Richard Clayderman) (زاده ۲۸ دسامبر سال ۱۹۵۳ در پاریس) نوازنده مشهور پیانو فرانسوی است. او که نام اصلیش Philippe Pagès است آلبوم‌های متعددی را ارائه نموده‌است. این آلبوم‌ها شامل ساخته‌هایی از دو آهنگساز مشهور فرانسوی: Paul de Senneville و Olivier Toussaint، باز نوازی آثار معروف موسیقی کلاسیک، تنظیم ِ سازی از آثار مشهور موسیقی مردمی و موسیقی ملل، و بالاخره تنظیم‌هایی از موسیقی سینما است.

دوران جوانی

یلیپ پاژه، نواختن پیانو را از سن ۵ سالگی نزد پدرش که یک معلم پیانو بود فرا گرفت. گفته می‌شود که وی قبل از ورود به مدرسه و پیش از خواندن و نوشتن زبان مادری، خط موسیقی را به خوبی می‌خواند. چند سال بعد، در رقابت‌های محلی پیانو ممتاز گردید. در سن ۱۲ سالگی در کنسرواتوار پاریس در رشته ی نوازندگی پیانو پذیرفته شد و در ۱۶ سالگی با رتبه ی اول فارغ التحصیل گردید. یک سال بعد در حالی که در کنسراتوار عالی پاریس دوره ی پیشرفته پیانیست کنسرت را ادامه می‌داد، به دلیل مشکلات زیادی که بر سر راهش بود از جمله بیماری پدرش و مشکلات مالی حاصل از آن، دوره پیشرفته مذکور را نیمه تمام رها نمود و برای گذران زندگی، روزها به عنوان کارمند در یک بانک، و شب‌ها در برخی گروه‌های آن زمان به عنوان آکومپانیست پیانو فعالیت می‌کرد. همان زمان خوانندگان مطرح شانسون دهه ۷۰ همچون Michael Sardou ، Johny Hallyday و Thierry Le Luron را با پیانو همراهی نمود.

بالاد برای آدلین

او در سال ۱۹۷۶ توسط Olivier Toussaint، آهنگساز و تهیه کننده موسیقی و همکارش Paul de Senneville، دعوت شد تا قطعه‌ای برای پیانو را ضبط نماید. Paul de Senneville آهنگساز و موؤسس استودیو Delphine پاریس، این قطعه‌ای را برای دختر تازه متولد شده اش به نام آدلین ساخته بود و برای ضبط این قطعه از نوازندگان پیانو دعوت کرده بود تا از بین آنها بهترین نوازنده را برای این قطعه انتخاب کند. فیلیپ ۲۳ ساله به دلیل آنکه اجرایی لطیف، دلنواز از این قطعه انجام داده بود و به علاوه دارای شخصیتی محجوب و چهره‌ای خوش بود، از بین ۲۰ پیانسیت دیگر انتخاب شد.دیری نکشید که ۲۲ میلیون نسخه از تک آهنگ Ballade pour Adeline در سرتاسر دنیا به فروش رسید و به دنبال این موفقیت اعجاب انگیز، فیلیپ نام خانوادگی فرانسوی اصلی حود (Pagès) را برای پرهیز از بد تلفظ شدن در سایر زبان‌های دنیا به نام خانوادگی مادربزرگ اسکاندیناویایی خود (Clayderman) تغییر داد و Richard را به عنوان تخلص هنری خود برگزید. از سال ۱۹۷۷ آلبوم‌های پیاپی ضبط نمود و اولین کنسرت بین‌المللی خود را از پایتخت موسیقی کلاسیک، شهر وین اتریش آغاز نمود. از آن پس، هر سال با انتشار ۲ یا ۳ آلبوم جدید و با برگزاری تورهای بین‌المللی در کشورهای اروپایی، آمریکای لاتین، خاور دور و خاور میانه، به عنوان یک ستاره کنسرت‌های بیشماری را ترتیب داده‌است. گفتنی است که از سال ۱۹۷۹ تا کنون، هر ساله، ۲۰۰ روز را در تور جهانی به برگزاری کنسرت برای هوادارانش می‌پردازد.

موفقیت‌ها

کلایدرمن تا کنون بیش از ۱۲۰۰ ملودی ضبط کرده‌است و با فروش بیش از ۸۰ میلیون نسخه دارای ۲۷۰ صفحه ی طلایی و ۷۰ صفحه ی پلاتینیوم است. وی سبک رمانتیک نوینی را با تلفیق موسیقی کلاسیک و پاپ ساخته و استاندارد جدید از اجرای پیانو را که برای اغلب علاقمندان پیانو و حتی مبتدیان قابل اجراست پدید آورده‌است. بسیاری از جوانان علاقمندی شان به پیانو و موسیقی کلاسیک را مدیون آشنایی با موسیقی وی می‌دانند. در حقیقت موسیقی کلایدرمن همانند پلی موسیقی پاپ را به موسیقی کلاسیک پیوند زده، گرایش و درک موسیقی کلاسیک به ویژه موسیقی سازی را برای مردم دنیا آسان تر نموده‌است. در کتاب رکوردهای جهانی گینس، از وی به عنوان " موفق‌ترین نوازنده پیانو در سراسر دنیا" نام برده شده‌است.

ارزیابی

کلایدرمن یکی از پرکارترین پیانیست‌های پاپ و کلاسیک است. مجموعه آثار ضبط شده ی وی، کلکسیون بی نظیری از محبوب‌ترین ملودی‌های دنیا با اجرای پیانو و ارکستر کلاسیک - پاپ است. در یک ارزیابی کلی غیرمنصفانه‌است که آثار وی در همسویی با پسند عامه مردم، در حد عوام زدگی فرو افتد.

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

کت استیونس

 

m4c5w8r8mxyphrqlv5z.jpg

 

کت استیونس با نام اصلی استیون دیمیتری جورجیو , و ملقب به یوسف اسلام 21 جولای 1948 در لندن از مادری سوئدی و پدری یونانی به دنیا آمد. البته او با اسم Steven Demetre Georgiou به دنیا آمد اما ما بیشتر او را با نام کت استیونس می شناسیم. اگر در بیوگرافی او نگاه کنیم همه کاری در زمینه موسیقی می بینیم به علاوه دو عنوان «بشر دوست» و «مشوق اسلام».

 

ایمان به اسلام

 

در سال 1976 کت استیونس در مالیبو ( در کالیفرنیا ) در حال غرق شدن است. ناگهان یاد خدا می افتد. جمله “Oh God! If you save me I will work for you.” را می گوید و خدا هم نجاتش می دهد. این شاید برای ما یک قصه را تداعی کند اما برای کت استیونس داستان نوع دیگری رقم خورد. او چنان تحت تاثیر قرار گرفت که تصمیم گرفت به وعده اش با معبود خودش عمل کند – هر چند معبودش نیازی ندارد – و برای خدا تلاش کند.

 

تجربه مرگ در چند قدمی روح کت را به یافتن حقیقت معنوی تشویق می کند. از بودائیسم شروع می کند و می رود که همه علوم ماورایی را یاد بگیرد و تا آموختن نجوم هم حتی پیش می رود اما اینجاست که دیوید از راه می رسد.

دیوید برادر کت کتابی کپی شده را به او می دهد و چه نشسته ای که شاید حقیقت را در این کتاب یافتی. کت قرآن اهدایی برادر را مانند برگ زر می گیرد و روی آن شروع به مطالعه می کند. البته او از بچگی همیشه بین ادیان مختلف این ور و آن ور می رفته و حتی در لحظه تولد با این که پدر ارتودوکس یونانی و مادر یک باپتیست بوده در مدرسه کاتولیک ها درس می خواند و با این مطالعات بیگانه نیست.

 

در سال 1977 کت رسما به اسلام ایمان آورد و در سال 1978 نامش را به «یوسف اسلام» تغییر داد. او همیشه از نام جوزف ( یوسف در تلفظ لاتین ) خوشش می آمد وقتی داستان حضرت یوسف در قرآن خواند این نام را برای خودش برگزید.

 

آلبومهای او با نام کت استیونس

 

  • 1967: Matthew and Son

  • 1967: New Masters
  • 1970: Mona Bone Jakon

  • 1970: Tea for the Tillerman
  • 1971: Teaser and the Firecat
  • 1972: Catch Bull at Four
  • 1973: Foreigner
  • 1974: Buddha and the Chocolate Box
  • 1975: Numbers
  • 1977: Izitso
  • 1978: Back to Earth

آلبومهای او با نام یوسف اسلام

  • 2006 An Other Cup

  • Roadsinger 2009

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

کیتارو

u9gy3lr3trcu84rv0yb.jpg

 

كيتارو در سال ۱۹۵۳ با نام واقعى «ماسانورى تاكاهاشى» در ژاپن به دنيا آمد. پدر و مادر او مانند اغلب ژاپنى ها پيرو آئين شينتو، مذهب ارواح پرستى بودند. كيتارو در دبيرستان به موسيقى سل(موسيقى مذهبى سياه پوستان)، ريتم و بلوز علاقه مند شد.

 

او پس از فراگيرى نواختن گيتار الكترونيك، با گروه خود به نام «آلباتراس» (نوعى مرغابى بزرگ دريايى)، شروع به برگزارى برنامه هايى در مهمانى ها و كلوب ها كرد. نام كيتارو كه يك شخصيت كارتونى تلويزيونى بود در همين زمان از سوى دوستانش بر وى نهاده شد. بزرگترين اثر وى در اين زمان اُتيس و ردينگ بود. كيتارو خود در مورد اين اثر مى گويد: «موسيقى من احساسى از تعمق و مهربانى را در مخاطب بر مى انگيزد و در واقع موسيقى من نه ريتم است و نه بلوز اما مخاطب احساسى مشابه احساس موسيقى سُل را در خود احساس مى كند.»

 

در اوايل دهه هفتاد او به طور كلى تغيير رويه داد و كار با كيبورد را آغاز كرد. او به گروه «فار ايست فَميلى» پيوست و با آنها گذار به دور جهان را آغاز كرد. در اين مسافرت ها، كيتارو با «كلاوس شولز»، نوازنده سينتى سايزر و بنيانگذار گروه «تنجرين دريم» آشنا شد. شولز براى گروه دو آلبوم توليد كرد و كيتارو كلاس فشرده اى را نزد وى به فراگيرى سينتى سايزر گذراند.

 

كيتارو در مورد اين تغيير مسير به سمت فراگيرى سينتى سايزر مى گويد: «من با سينتى سايزر مى توانم يك اقيانوس خلق كنم، يك كناره زمستانى، يك ساحل تابستانى و يك منظره كامل را بيافرينم.»

 

او پس از بازگشت به ژاپن در سال ۱۹۷۷ كار تكنوازى خود را آغاز كرد. دو آلبوم اوليه او با نام هاى «تن كاى» و از داستان ماه كامل «به نوعى جنون و هوس، آئين و كيش» براى جنبش در حال تولد موسيقى «نيو ايج» تبديل شد. اما اين آلبوم «جاده ابريشم» كيتارو بود كه توجه جهانيان را به سوى او جلب كرد. جاده ابريشم، موسيقى اى بود كه براى يك مستند ژاپنى كه به مدت پنج سال در تلويزيون به نمايش در مى آمد، ساخته شده بود.

 

آلبوم جاده ابريشم او در سال ۱۹۸۶ با استقبالى جهانى روبه رو شد و در پى اين استقبال، كيتارو در سال ۱۹۸۷ با همكارى موسيقيدان هاى مختلفى مانند «ميكى هارت» و «جان اندرسون» توانست آلبوم هايى مانند« نور روح» را به بازار عرضه كند و بالغ بر ده ميليون كاست به فروش رسيد. اين آلبوم به عنوان بهترين اثر نيو ايج معرفى شد.

در همين سال بود كه وى آلبوم هاى قديمى خود را هم بازتكثير و توزيع كرد اما اين بار در سطحى جهانى و تور خود به آمريكا را شروع كرد و توانست با اجراى اولين تور زنده خود تنها در آمريكاى شمالى دو ميليون آلبوم به فروش برساند.

 

او در سال بعد توانست با خلق موسيقى فيلم «بهشت و زمين» شهرتى دوباره كسب كند و برنده جايزه بالاترين امتياز در سال ۱۹۹۴ شود. اما اوج موفقيت او در عرصه موسيقى، دريافت جايزه سال ۲۰۰۱ براى آلبوم «در فكر تو» بود.

 

كيتارو يك ستاره است اما بسيار فروتن. او مى گويد: «طبيعت به من الهام مى كند. من تنها يك پيغام بر هستم. براى من برخى آهنگ ها مانند ابرها هستند و برخى مانند آب.»

كيتارو هر ساله براى تكريم و احترام به «مادر زمين» كنسرتى در كوه فوجى يا در نزديكى خانه اش در كلرادو برگزار مى كند. در يكى از اين برنامه ها كيتارو، در شبى ماه تمام در آگوست از غروب تا سپيده دم بر چليك مى كوبد و در حالى كه دستانش آغشته به خون شده بود همچنان به كوبيدن ادامه مى دهد.

از سال ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۰ او با همسر اولش با نام يوكى زندگى مى كرد اما آنها به علت اينكه كيتارو اغلب اوقات در آمريكا كار مى كرد و همسرش در ژاپن، از هم جدا شدند. در نيمه هاى دهه نود او با زنى با نام «كيكو ماتسوبارا » كه هم اكنون در اغلب آلبوم هايش در كنار او مى نوازد، ازدواج كرد.

 

هم اكنون او در شهر «وارد» در خارج از كلرادو در مكانى به وسعت هفتاد و دو هزار مترمربع و در خانه اى به مساحت ۲۳۲ متر مربع، جايى كه كنسرت هاى آخر خود را در آنجا برگزار كرد، زندگى مى كند.

 

آلبومهای رسمی کیتارو :

 

1978 - Ten Kai/Astral Voyage/Astral Voyager/Astral Trip

1978 - In Person Digital

1979 - Full Moon Story/Daichi

1979 - Oasis

1980 - Silk Road (a.k.a. The Soghdian Merchants on VHS)

1980 - Silk Road II

1980 - In Person Digital

1980 - Silk Road Suite

1981 - Silk Road III: Tunhuang (japanese original title: Tonko)

1981 - Best of Kitaro vol 1

1981 - World of Kitaro

1981 - Ki

1982 - Millennia (Queen Millennia movie soundtrack)

1983 - Silk Road IV: Tenjiku/India

1984 - Silver Cloud/Cloud

1984 - Live in Asia/Asia Super Tour Live/Asia

1986 - Toward the West

1986 - Tenku

1987 - Light of the Spirit

1988 - Ten Years/Best of Ten Years

1990 - Kojiki

1991 - Live in America

1992 - Dream/Lady of Dreams

1993 - Heaven and Earth

1994 - Mandala

1995 - An Enchanted Evening - Live

1996 - Peace On Earth

1997 - Cirque Ingenieux

1998 - Gaia-Onbashira

1999 - Best of Kitaro vol 2

1999 - Thinking of You

2000 - The Soong Sisters

2001 - Ancient

2002 - An Ancient Journey

2002 - Daylight, Moonlight in Yakushiji - Live

2003 - Best of Silk Road

2003 - Sacred Journey of Ku-Kai

2004 - Shikoku 88 Places

2005 - Sacred Journey of Ku-Kai Volume 2

2006 - Spiritual Garden

2007 - Sacred Journey of Ku-Kai Volume 3

2010 - Sacred Journey Of Ku-Kai Volume 4

لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...

کارلوس سانتانا

 

77ptcze41rwjv8e31ly.jpg

کارلوس سانتانا، گيتاريست مکزيکي‌تباري است که بيش از 40 سال است در صف اول هنرمندان موسيقي راک و پاپ جهان ايستاده است ، در عرصهٔ موسیقی جوایز معتبر زیادی به دست آورده‌است.

 

کارلوس سانتانا در آتلان دو ناوارو در جالیسکو ی مکزیک به دنیا آمد. که اکنون یک خیابان و یک میدان در این شهر به نام سانتانا است. کارلوس صاحب دو برادر به نامهای آنتونیو و خورخه و نیز چهار خواهر به نام‌های لورا، ایرما، لتیسیا و ماریا است.

پدر کارلوس، ژوژه سانتانا، نوازندهٔ ویولن بود. کارلوس نیز نوازندگی ویولن را از پدر آموخت. کارلوس در ۸ سالگی تحت تأثیر تران هنرمندان بلو از قبیل بی. بی. کینگ، جان لی هوکر و تی-بون واکر که از رادیو آمریکا پخش می‌شد، به گیتار روی آورد.

 

پس از آن هنگامی که سانتانا فقط ۱۱ سال داشت، در کلوپ‌های شبانه شروع به نوازندگی گیتار کرد.

هنگامی که کارلوس سانتانا ده دوازده ساله بود، یک مرد آمریکایی بدو تجاوز جنسی کرد که پیامدهای آزاردهندهٔ آن در روان سانتانا تا سال‌ها باقی ماند، به گونه‌ای که در دههٔ نود، برای بهبودشان، پس از رایزنی با همسرش، چندین جلسه نزد روان‌کاو حاضر شد .

در سال ۱۹۶۰ خانوادهٔ سانتانا به سان‌فرانسیسکو نقل مکان کردند. یک سال بعد کارلوس نیز به آنها پیوست. در آنجا او به دبیرستان میشن رفت و زبان انگلیسی را آموخت و در سال ۱۹۶۵ نیز از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد.

 

در اواخر سال ۱۹۶۶، تام فرازیر تصمیم گرفت که گروه موسیقی راک جدیدی تشکیل دهد. فرازیر (گیتار) به کارلوس سانتانا (گیتار، آواز)، مایک کارابلو (پرکاشن)، راد هارپر (درام)، گاس رودریگز (گیتار باس) و جرج رولی (آواز) پیوست و گروه Santana Blues Band را به وجود آوردند.

پس از مدتی نام گروه به سانتانا تغییر یافت. در اواخر دههٔ ۶۰ گرچه گروه با چندین کمپانی موسیقی به توافق رسیده بود، اما گروه قرارداد را رد کرد. بنابراین هنگام اجرای گروه در جشنواره وودستاک ۱۹۶۹ برای حدود نیم میلیون نفر، هنوز هیز آلبومی از آنها منتشر نشده بود. در پایان همان سال سانتانا با کمپانی «کلمبیا رکوردز» قراردادی امضا کرد و گروه اولین آلبوم خودش را با نام سانتانا منتشر کرد. بعد از آن سانتانا آلبوم‌هایAbraxas و Santana III را منتشر کرد.

قطعه بدون کلام Incident at Neshabur (حادثه در نیشابور اولین بار در آلبوم Abraxas عرضه شد.

 

در آوریل سال ۱۹۷۳ سانتانا با دبورا سارا کینگ ازدواج کرد. آنها اکنون صاحب سه فرزند به نام‌های سالوادور، استلا و آنجلیکا هستند.

به عنوان عضوی از تالار مشاهیر راک اند رول، آهنگ‌های سانتانا تابحال بیش از ۹۰ میلیون نسخه در سرتاسر جهان فروش داشته‌است و بیش از ۱۰۰ میلیون نفر در کنسرت‌های او شرکت کرده‌اند. او همچنین برندهٔ ۱۰ جایزهٔ گرمی شده‌است.

مجله رولینگ استون در سال ۲۰۰۳ و در رده‌بندی ۱۰۰ گیتاریست برتر تمامی دوران، سانتانا را در رتبه پانزدهم قرار داد.

 

آلبوم‌ها

Santana Live at the Fillmore (عرضه شده در سال ۱۹۹۷)

(پخش زنده سانتانا در فیلمور)

Santana (۱۹۶۹): (سانتانا) دومین آلبوم نسبتاً پرفروش (پلاتینوم) در آمریکا.

Abraxas (۱۹۷۰) پنجمین آلبوم پلاتینوم در آمریکا

۳ (۱۹۷۱) US: ۲x Platinum

Caravanserai (۱۹۷۲) US: Platinum (کاروانسرا)

Carlos Santana & Buddy Miles! Live! (۱۹۷۲; C.S. with Buddy Miles) US: Platinum

Love Devotion Surrender (۱۹۷۳; C.S. with John McLaughlin) US: Gold

Welcome (۱۹۷۳) US: Gold

Illuminations (۱۹۷۴; C.S. with Alice Coltrane)

Borboletta (۱۹۷۴) US: Gold

Lotus (live) (۱۹۷۵)

Amigos (۱۹۷۶) US: Gold

Festival (۱۹۷۷) US: Gold

Moonflower (۱۹۷۷) US: 2x Platinum

Inner Secrets (۱۹۷۸) US: Gold

Oneness: Silver Dreams, Golden Reality (۱۹۷۹; C.S.)

Marathon (۱۹۷۹) US: Gold

The Swing of Delight (۱۹۸۰; C.S.)

Zebop! (۱۹۸۱) US: Platinum

Shango (۱۹۸۲)

Havana Moon (۱۹۸۳; C.S. with Booker T & the MGs, Willie Nelson, and The Fabulous Thunderbirds)

Beyond Appearances (۱۹۸۵)

Freedom (۱۹۸۷)

Blues for Salvador (۱۹۸۷; C.S.)

Spirits Dancing in the Flesh (۱۹۹۰)

Milagro (۱۹۹۲)

Sacred Fire: Live in South America (۱۹۹۳) US: Gold

Santana Brothers (۱۹۹۴; C.S. with Jorge Santana & Carlos Hernandez)

Supernatural (۱۹۹۹) US: 15x Platinum

Shaman (۲۰۰۲) US: 2x Platinum

All That I Am (۲۰۰۵) US: Gold

 

 

ترانه‌های تکی

۱۹۶۹: "Jingo" #۵۶ US

۱۹۷۰: «Evil Ways» #۹ US

۱۹۷۱: «Black Magic Woman» #۴ US

۱۹۷۱: «Everybody's Everything» #۱۲ US

۱۹۷۱: «Oye Como Va» #۱۳ US

۱۹۷۲: «No One to Depend On» #۳۶ US

۱۹۷۴: «Samba Pa Ti» #۲۷ UK

۱۹۷۶: «Let It Shine» #۷۷ US

۱۹۷۷: «She's Not There» #۲۷ US, #۱۱ UK

۱۹۷۸: «Well All Right» #۶۹ US

۱۹۷۹: «One Chain (Don't Make No Prison)» #۵۹ US

۱۹۷۹: "Stormy" #۳۲ US

۱۹۸۰: «You Know That I Love You» #۳۵ US

۱۹۸۱: "Winning" #۱۷ US

۱۹۸۱: «The Sensitive Kind» #۵۶ US

۱۹۸۲: «Hold On» #۱۵ US

۱۹۸۲: «Nowhere to Run» #۶۶ US

۱۹۸۵: «Say It Again» #۴۶ US

۱۹۹۹: "Smooth" (feat. Rob Thomas) #۱ US, #۳ UK (charted in ۲۰۰۰)

۲۰۰۰: «Maria Maria» (feat. The Product G&B) #۱ US, #۶ UK

۲۰۰۲: «The Game of Love» (feat. Michelle Branch) #۵ US, #۱۶ UK

۲۰۰۴: «Why Don't You and I» (feat. Alex Band) #۸ US

۲۰۰۵: «I'm Feeling You» (feat. The Wreckers are Michelle Branch & Jessica Harp) #۵۵ US

۲۰۰۵: «Just Feel Better» (feat. Steven Tyler)

۲۰۰۶: «Cry Baby Cry» (feat. Sean Paul & Joss Stone) #۷۱ UK

 

جوایز مربوط به موسیقی

Latin Rock Band of the Year by the Latin New York Music Awards, - ۱۹۷۵

Bammy Award for Best Guitarist, - ۱۹۷۶

Bammy Award for Best Guitarist, - ۱۹۷۷

Bammy Award for Best Album, MOONFLOWER, - ۱۹۷۷

Chrystal Globe Award issued by CBS for International sales of over ۵٬۰۰۰٬۰۰۰, - ۱۹۷۷

Bammy Award for Musician of the Year, - ۱۹۷۸

Bammy Award for Best Guitarist, - ۱۹۸۰

Bammy Award for Best Guitarist, - ۱۹۸۱

Number ۱ Pop/Rock Guitarist by Playboy's Reader Music Poll, - ۱۹۸۳

Number ۱ Pop/Rock Guitarist by Playboy's Reader Music Poll , - ۱۹۸۴

Grammy Award for Best Rock Instrumental Performance, BLUES FOR SALVADOR, - ۱۹۸۸

Bammy Award for Musician of the Year, - ۱۹۸۸

San Francisco chapter of NARAS awards Carlos the MVP award, - ۱۹۹۱

Bammy Award for Musician of the Year, - ۱۹۹۳

Bammy Award for Best Guitarist, - ۱۹۹۴

Bammy Award for Best Guitarist, - ۱۹۹۵

Number ۱ Pop/Rock Guitarist by Playboy's Reader Music Poll , - ۱۹۹۵

Rock Walk Induction, Guitar Center, Hollywood, CA, - ۱۹۹۶

Billboard Century Award, - ۱۹۹۶

Arthur M. Sohcot Award for Public Service and Excellence in Performance, - ۱۹۹۷

Bay Area Music Awards Walk of Fame Inductee, - ۱۹۹۷

Nosotros' Golden Eagle Legend in Music Award, - ۱۹۹۷

Chicano Lifetime Achievment Award, - ۱۹۹۷

Rock and Roll Hall of Fame Induction, - ۱۹۹۸

Special Achievement ALMA Award, - ۱۹۹۹

Grammy Hall of Fame Award for Abraxas, - ۱۹۹۹

American Music Award for Favorite Pop/Rock Album; SUPERNATURAL, - ۲۰۰۰

Federazione Industria Musicale Italiana - Italian Music Awards - Best Male Artist ۲۰۰۰; Carlos Santana, - ۲۰۰۰

M۶ Award (France) International Male Artist of The Year, - ۲۰۰۰

Amigo Award (Spain) Best International Album - Supernatural, - ۲۰۰۰

Downbeat ۶۵th Annual Readers Poll for Beyond Group of The Year, - ۲۰۰۰

Touch Tunes Award for Most Performed Song - Smooth, - ۲۰۰۰

Latin Grammy Award for Best Pop Instrumental Performance - El Farol, - ۲۰۰۰

Comet Award (Germany) 'Best International Artist', - ۲۰۰۰

California Music Award for Outstanding Single - Smooth, - ۲۰۰۰

Grammy Award for Record of the Year - Smooth, - ۲۰۰۰

Grammy Award for Song Of The Year - Smooth (Written by Rob Thomas & Ital Shur), - ۲۰۰۰

Grammy Award for Best Pop Instrumental - El Farol, - ۲۰۰۰

Grammy Award for Best Rock Instrumenatl - The Calling (With Eric Clapton), - ۲۰۰۰

Grammy Award for Best Rock Performance by a Duo or Group With Vocals - Maria Maria (with The Product G & B), - ۲۰۰۰

Drummie Award - Best Percussion Recording; Supernatural, - ۲۰۰۰

VH-۱ Award 'Your Song Kicked Ass But Was Played Too Damn Much' - Smooth, - ۲۰۰۰

Amigo Award (Spain) Best International Band - Santana, - ۲۰۰۰

Downbeat ۶۵th Annual Readers Poll for Beyond Artist of The Year, - ۲۰۰۰

GQ Man of The Year Award - Music, - ۲۰۰۰

Latin Grammy Award for Best Rock Performance by Duo or Group With Vocal - Corazon Espinado, - ۲۰۰۰

Blockbuster Entertainment Award for Favorite Rock Artist or Group - Supernatural, - ۲۰۰۰

California Music Award for Outstanding Album - Supernatural, - ۲۰۰۰

Grammy Award for Album of the Year - Supernatural, - ۲۰۰۰

Grammy Award for Best Pop Collaboration With Vocals - Smooth (With Rob Thomas), - ۲۰۰۰

Grammy Award fpr Best Rock Performance by a Duo or Group - Put Your Lights On (With Everlast), - ۲۰۰۰

Grammy Award for Best Rock Album - Supernatural, - ۲۰۰۰

The DVD Awards – ۲۰۰۱ – Best DVD-Video Music Program for ‘A Supernatural Evening with Santana” presented by Video Store Magazine, - ۲۰۰۱

BMI Urban Awards - ۲۰۰۱ – Song of the Year for Maria Maria, - ۲۰۰۱

NARM Chairman's Award for Sustained Creative Achievement, - ۲۰۰۲

Grammy Award for Best Pop Collaboration w/ Vocals - The Game of Love (w/ Michelle Branch), - ۲۰۰۲

Radio Music Award for Song of the Year/Adult Alternative Radio - The Game of Love featuring Michelle Branch, - ۲۰۰۳

Latin Recording Academy Person of the Year, - ۲۰۰۴

The World Music Awards, Legend Award-August ۳۱, - ۲۰۰۵

BMI Icon Award, - ۲۰۰۵

 

 

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

اوتمار لیبرت

 

hzemq4yfy6dafm3navr.jpg

 

اتمار لیبرت نوازنده چیره دست گیتار، نامزد ۵ جایزه گرمی( Grammy ) و دریافت کننده ۳۸ گواهی‌نامه طلا و پلاتین انجمن صنعت ضبط آمریکا، در سال ۱۹۵۹ از پدری آلمانی-چینی و مادری مجارستانی به دنیا آمد. او بیشتر کودکی خود را در سفر به اروپا و آسیا گذرانده است. او گیتار را از سن ۱۱ یازده سالگی شروع کرد و در ۱۸ سالگی هنگامی که در حال تکمیل دوره گیتار کلاسیک بود، عازم سفری طولانی به سمت آسیا و روسیه شد . Liebert بصورت گسترده سفر کرد و موسیقی سنتی این مناطق را فرا گرفت.

 

در نهایت اولین آلبوم رسمی Ottmar با نام Nouveau Flamenco روانه بازار شد. این آلبوم به رادیو نیز پا باز کرد و برنامه ریزان رادیویی به رقابت برای پخش آهنگهای اوتمار لیبرت در شبکه های خود پرداختند از جمله موفقیتهای آلبوم او میتوان گفت که این آلبوم در سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۷ از طرف کشورهای امریکا، کانادا، نیوزیلند و استرالیا مورد تشویقهای گوناگونی قرار گرفت و بعنوان بهترین آلبوم سال برگزیده شد.

 

آلبوم بعدی او به نام Solo Para Ti در سال ۱۹۹۲ از طرف کمپانی سونی ( Sony Music ) انتشار یافت. این آلبوم با همکاری اوتمار لیبرت، لونا نگرا (Luna Negra) و با چهره محبوب کارلوس سانتانا (Carlos Santana) وارد بازار شد. این آلبوم نه تنها بعنوان بهترین آلبوم سال شناخته شد بلکه در بین ۱۰۰ آلبومی که در نوع خود بینظیر بودند در صدر قرار گرفت.

سبک موسیقی Ottmar Liebert را می‌توان فلامنکوی جدید (Nuevo Flamenco یا New Flamenco) نامید. به عبارتی ترکیبی هنرمندانه از گیتار فلامنکو و موسیقی های دیگر همچون جاز، راک، سلتیک (Celtic) و… .

 

او تاکنون بیش از ۳۰ آلبوم منتشر ساخته، در بیش از ۲۰ آلبوم به عنوان همراه حضور داشته و کنسرت های بزرگی را در کشورهای مختلف برگزار نموده که همگی مورد تحسین منتقدین و شنوندگان قرار گرفته است.

 

از آخرین کارهای او می‌توان به آلبوم Santa Fe در سال ۲۰۱۱ و کنسرت های ۲۰۱۲ اشاره نمود.

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

مایک اولدفیلد

 

 

qyxoh8zniqx2qwkbn8kl.jpg

میکائیل گوردن اولدفیلد ، در ریدینگ در بریتانیا بتاریخ 15 می 1953 بدنیا آمد. پسر دکتر هانری اولدفیلد و مورین برنادین لیستون (ایرلندی تبار) او آخرین فرزند از سه فرزند خانواده می باشد که هر سه در کار موسیقی فعال بوده اند .

کودکی مایک اولدفیلد قویا متأثر از بیماری مادرش است که بارها در بیمارستان روانپزشکی بستری می شود و سرانجام در اوایل 1975 فوت می کند. در رابطه با بحرانهای روانی مادرش، مایک اولدفیلد از نظر شخصیتی به درونگرایی بیمارناکی مبتلا می شود و از سن هفت سالگی به گیتار رو می آورد. خیلی زود او با تقلید از گیتاریستهای موسیقی فولکلور بریتانیایی که از سالهای 60 رایج شده بود، روش شخصی خود را ابداع می کند. از گیتاریستهای شاخص این دوره می توانیم به بطور مشخص از John Renbourn و Bert Jansh نام ببریم.

در دوران نوجوانی مایک اولدفیلد گیتاریست تمام عیاری ست که در چند انجمن فولکلور عضویت دارد. ولی فعالیتهای خلاق او در واقع از سن پانزده سالگی با همکاری خواهرش «سالی» آغاز می شود. محصول این همکاری به روش(( سالا نژی)) موسیقی با دو ابزار موسیقی رایج درفولکلور بریتانیا، آلبومی ست بنام Children of the sun که در نوامبر 1968 در کمپانی ترانس آتلانتیک منتشر شد.

سپس مایک با برادرش تیری اولد فیلد گروه تازه ای تشکیل می دهد که چندان دوام نمی آورد. در این دوران گیتار الکترونیکی را در اختیار می گیرد که در اصل به مارک بولان Marc Bolan کمپوزیتور بریتانیایی تعلق داشت.

در فوریه سال 1971 بعنوان باسیست و سپس گیتاریست به کوین آیرس (Kevin Ayres ) و گروه او می پیوندد. در این گروه با کوپوزیتور آوان گاردیست داوید بدفورد آشنا می شود که او را به ادامه و گسترش کمپوزیسیونهای اولیه اش تشویق می کند.

در 17 سالگی قطعاتی می سازد که بعدها به آغاز سیر تکوینی قطعاتی ست که مایک اولد فیلد در سن 17 سالگی ساخته بود و ماکت آنرا نیز Tubular belles بوسیلۀ ضبط صوت Bang and Olufsen ضبط می کند که کوین آیرس به او قرض داده بود. این ضبط صوت محصول یک شرکت دانمارکی ست که ابزارآلات سمعی و بصری می سازد. او دستگاه ضبط را بنحوی دستکاری می کند که ضبط اصوات روی ضبطهای پیشین را امکانپذیر می سازد یعنی کاری که در استودیوهای موسیقی انجام میگرفت.

در تابستان 1971با ماکتی که تهیه کرده بود به تمام خانه های دیسک مراجعه می کند ولی هیچکس کار او را قبول نمی کند. ولی ناشناخته مورد توجه تام نیومن قرار می گیرد که خودش نیز موسیقیدان و در عین حال شرکت تولیدی داشت که در استودیوی The manor کار می کرد که به ریچارد برانسون تعلق داشت که یکی از تجار جوان بزرگ بریتانیایی ست و مارک ویرجین او شهرت بسیار زیادی پیدا کرد.

در سال 1971 ریچارد برانسون هنوز در حال طرح ریزی شبکۀ گسترده ای از فروشگاههای دیسک است و تلاش می کند تا برای منتشر کردن گیتاریست جوان جایی پیدا کند، ولی موفقیتی بدست نمی آورد. با اینحال ریچارد برانسوندر سال 1972 تصمیم می گیرد مارک خودش را ایجاد کند و به مایک اولدفیلد پیشنهاد می کند که در لیست نخستین هنرمندان برای مارک ویرجین Virgin ثبت نام کند و با او برای شش آلبوم قرارداد می بندد که بعدها به منشأ اختلاف نظر و دعوای حقوقی بین مایک اولد فیلد و ویرجین تبدیل می شود.

 

توبولار بلز بتاریخ 25 می 1973 با شمارۀ کاتالوگ V2001 چند روز پس از 20 امین سالگرد تولد مایک اولدفیلد منتشر می شود. این آهنگ شامل قطعۀ بلند موسیقی راک سمفونیک می باشد که روی هر دو طرف دیسک 33 دور ضبط شده است. تمام یا تقریبا تمام ابزارهای موسیقی حاضر در این قطعه توسط خود مایک اولد فیلد بکار برده شده است و یکی از نکات قابل توجه از نظر تکنیکی برای ضبط موسیقی در آن دوران است. ریچارد برانسون این آلبوم را به رسانه های انگلیسی معرفی می کند و جان پیل دی جی معروف نیز هر دو طرف آلبوم را در برنامۀ بخش راک رادیو بی بی سی پخش می کند. آلبوم مایک اولدفیلد بشکل بی سابقه ای در تاریخ موسیقی بفروش می رسد، حادثه ای که برای قطعۀ موسیقی برای ابزار شگفت آور بود.

چند ماه بعد بازپرداخت تم این آهنگ برای تم اصلی فیلم "جن گیر " این موفقیت را بیش از پیش در ابعاد گسترده تری بخصوص در ایالات متحدۀ آمریکا افزایش داد .

فهرست کامل آلبوم های مایک اولد فیلد:

 

Tubular Bells ....1973

Hergest Ridge ....1974

Ommadawn ....1975

Incantations ....1978

Platinum ....1979

QE2 ....1980

Five Miles Out ....1982

Crises ....1983

Discovery ....1984

The Killing Fields ....1984

Islands ....1987

Earth Moving ....1989

Amarok ....1990

Heaven's Open ....1991

Tubular Bells II ....1992

The Songs of Distant Earth ....1994

Voyager ....1996

Tubular Bells III ....1998

Guitars ....1999

The Millennium Bell ....1999

Tr3s Lunas ....2002

Tubular Bells 2003 ....2003

Light + Shade ....2005

Music of the Spheres ....2008

 

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

جمیز هورنر

 

kd7b0pxty583gue5kmsp.jpg

جیمز هورنر (James Roy Horner) ، از معروف ترین آهنگسازان موسیقی متن ، در سال ۱۹۵۳ در آمریکا متولد شد . او نواختن پیانو را از ۵ سالگی آغاز کرد و تحصیلات خود را در کالج سلطنتی لندن و دانشگاه کالیفرنیا سپری کرد .

 

آهنگ سازی این هنرمند در ابتدا با فیلم های تراز پایین آغاز شد اما رفته رفته با کارهای زیبایش توانست همگان را مجذوب خود کند و آهنگسازی فیلم های بزرگی چون تایتانیک ، آواتار ، شجاع دل ، تروی ، بیگانگان ، دشمن پشت دروازه ، خانه ای از شن و مه ، افسانه و نقاب زورو ، یک ذهن زیبا ، مرد عنکبوتی شگفت انگیز و … را در کارنامه کاری خود ثبت کند .

 

او تا کنون موفق به نامزدی ۸ جایزه اسکار ، ۸ جایزه گلدن گلوب ، ۶ جایزه گرمی و همچنین موفق به کسب ۲ جایزه اسکار ، ۲ جایزه گلدن گلوب و ۴ جایزه گرمی شده است .

بی شک بزرگترین موفقیت جیمز هورنر خلق موسیقی متن فیلم تایتانیک است ، آنچه که ۲ جایزه اسکار ، ۲ جایزه گلدن گلوب و ۳ جایزه گرمی را برایش به ارمغان آورده و با فروش ۲۷ میلیون نسخه ای در جایگاه پرفروش ترین قطعه ی ارکسترال موسیقی متن تاریخ جا خشک کرده است .

 

جالب است بدانید که جایگاه اول و دوم در لیست پرفروش ترین فیلم های تاریخ به فیلم هایی اختصاص دارد که جیمز هورنر آهنگسازی کرده ! ؛ یعنی آواتار و تایتانیک .

 

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

کنی جی

 

80771569587950283908.jpg

Kenneth Bruce Gorelick معروف به کنی جی نوازنده چیره دست سازهای بادی نظیر ساکسیفون و فلوت در سبک جاز میباشد.

او در 5 ژوئن 1956 در شهر سیاتل امریکا از پدر مادری یهودی به دنیا آمد . کنی جی بزرگترین هنرمند در فروش آثار بی کلام موسیقی در دوران معاصر میباشد.

او اولین کار حرفه ایش را در سال 1976 همراه با بری وایت و با آهنگ Love Unlimited Orchestra اجرا کرد در همین دوران هم اسم کنی جی را برای خودش انتخاب کرد. بعد از اتمام درسش از Central Washington University دو آلبوم دیگر با گروه Jeff Lorber Fusion بیرون داد و پس از آن دیگر به صورت یک سلوئیست به کارش ادامه داد.

 

اولین موفقیتش را با آلبوم چهارمش یعنی Duotones در سال 1986 که یکی از معروف ترین قطعات خودش را به اسم Songbird را هم در همین آلبوم نوازندگی میکند به دست آورد.

کنی جی در سال 1994 جایزه معروف گرمی را به خاطر تصنیف کردن قطعه Forever in Love از آن خودش کرد.

او در کارنامه هنری خود سابقه همکاری با هنرمندان بزرگی نظیر آندره بوچلی ، ویتنی هاستون ، سلن دیون ، ارثا فرانکلین و... را دارد.

 

در سال 1997 کنی جی موفق شد اسم خود را در کتاب رکوردهای گینس به خاطر اجرای طولانی ترین نُت تاریخ بوسیله ی ساکسیفون به ثبت برساند.

 

در فوریه 2000 کنی جی به کاخ سفید دعوت شد و به اجرای زنده برای بیل کلینتون و اعضای کابینه ش پرداخت .

 

آلبوم های کنی جی عبارتند از :

 

1982 Kenny G

1983 G Force

1985 Gravity

1986 Duotones

1988 Silhouette

1992 Breathless

1994 Miracles: The Holiday Album

1996 The Moment

1997 Six of Hearts

1999 Classics In The Key Of G

2000 Faith: A Holiday Album

2002 Paradise

2002 Wishes: A Holiday Album

2003 Ultimate Kenny G

2004 At Last...The Duets Album

2005 The Greatest Holiday Classics

2006 The Holiday Collection

2012 The Christmas Classic Album

 

کنی جی علاوه بر فعالیت در موسیقی یک گلفباز و خلبان حرفه ای نیز میباشد.

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

آل دی میولا

 

djew19h4nfkqs4935gm.jpg

آل دی میولا گیتاریست تحسین شده ی سبک جز فیوژن و جز لاتین ، متولد شده 22 جولای 1954 در یک خانواده ایتالیایی، و بزرگ شده در نیوجرسی، در دوران جوانی اوقاتش را بین درسهای گیتار و علافی در کلوپهای سالسا تقسیم کرده بود. تحت تاثیر بسیار زیاد گیتاریست جز لری کوریل ، در دانشگاه موسیقی برکلی در بوستون ثبت نام نمود ، جایی که جلسات تمرینات ماراتن مانندش هنوز عامل حکایت افسانه هاست(آل هنوز استاد تکنیکالی است که تمام گیتاریستهای دیگر را با او اندازه می گیرند).

“ما سه نفر بودیم در یک اتاق؛ یکی در اتاق بود ، یکی در حمام و من گنجه را انتخاب می کردم.”

 

در نوزده سالگی بعد از چند جلسه کوتاه با کیبوردیستی به نام بری مایلز ، چیک کوریا از آل برای استفاده در Return to Forever در سال 1974 ، استفاده کرد. از آن وقت ستاره اقبال آل به سرعت درخشید.

 

طبق نظرسنجی پرفروشترین مجله گیتار در جهان ، مجله Guitar Player ، آل دی میولا معتبرترین جوایز گیتار را (در میان گیتاریستهای جهان) کسب کرده است. در دو دهه و نیم گذشته در سراسر جهان او را به عنوان یکی از برجسته ترین نوازندگان چیره دست در حیطه جز بی کلام (Instrumental Jazz ) معاصر ، می شناسند. خط مشی معروف آل دی میولا به اندازه گستره وسیعی است از احساسات جمع شده در سبکی منحصر بفرد که دربردارنده تاثیرات الهم شده هنرمندان جهان می باشد.

 

از سرعت و گرمی تکنوازیهای اولش تا رقابت و پیروزی در گیتار تریوی ” دی میولا - مک لافلین- دو لوچیا ” ، از اکتشافات برزیلیش در “Cielo e Terra ” و “Soaring Through A Dream ” تا انحراف به سمت تانگو و رومانتیسم در گروه آکوستیکش “World Synfonia ” و ضبط دومین آلبوم این گروه به نام Heart Of The Immigrants.

از شروع مسیر تک نوازیهای اولش، آلبومهایی مثل “Land Of The Midnight Sun ” ، “Elegant Gipsy ” و ” Casino ” در میان تمام نوازندگان بی کلام آن دوره جزو پرفروشترین آنها بوده اند

.

در حالیکه رادیو U.S متمایل به دوری کردن از موسیقی دلپسند معاصر است آل دی میولا همچنان در کمال احترام، در حال کسب موفقیتهای شگفت انگیز در موسیقی پیشگام می باشد. آل دی میولا دوباره و دوباره ،مثل یک موهبت الهی موسمی، خود را به عنوان آهنگساز و نوازنده ظریفترین و مهیج ترین ملودیهای تغزلی آشکار می کند. او مکررا توسط بزرگترین منتقدین موسیقی جهان بخاطر قطعات هنری و کارهای هنرمندانه گیتارش مورد توجه قرار گرفته است. فریبهای میولا در ترکیب ریتم های پیچیده سنکپ دار با ملودیهای محرک تغزلی و هارمونی پیچیده در بنیان این کارهای جدی ولی دل انگیز همیشه مهمترین و پیشروترین بوده است.

 

رد پای تکنیک وحشتناک و عمق موسیقی او را می توان در اولین آوازه جهانیش به همراه چیک کوریا و گروه Return To Forever در سال 1974 پیدا کرد. در 1980 در “Super Guitar Trio ” به همراه جانی مک لافلین و پاکو دو لو چیا ، پیروز اعلام شد.

آلبوم “Friday Night in Sanfrancisco ” یک ضبط استثنایی شد که تحسین همگان را برانگیخت. نتیجه ای که پی آمد آن فروش بیش از دو میلیون نسخه از آلبوم بود. آنها با همدیگر از 1980 تا 1983 تور گذاشتند و در سال 1996 نیز برای سی دی سوم “Guitar Trio ” و یک تور جهانی دور هم جمع شدند. در اوایل 1996 آل دی میولا یک گروه تریوی دیگر را با افرادی مثل جان لاک پونتی و استنلی کلارک تشکیل داد.

 

آل دی میولا گروهی را بوجود آورد که خودش آنرا اینگونه وصف می کند: ” شایسته ترین گروه در دوره موسیقایی من” . اسم این گروه جدید Al Di Meola World Sinfonia 2000 می باشد که شامل موزیسینهایی از آرژانتین ، کوبا و اسراییل است.

 

او شخصا 21 آلبوم موسیقی خود را ضبط کرده است از جمله آلبوم سولوی گیتار آکوستیک جدیدش به نام “Winter Nights” . یک ضبط خیلی خودمانی از آل دی میولا که متناوبا از دو گیتار آکوستیک وینتیج و یک باندورا (ساز 48 سیمی چنگ مانند) که توسط نوازنده اوکراینی به نام رومن هرینکیف نواخته می شود، استفاده شده است.

 

موسیقی متمرکز شده بر یک تم تعطیلات زمستانی و آهنگهایی شامل چهار آهنگ اصلی، چهارقطعه از آهنگهای کریسمس ، و دو قطعه معروف موسیقی پاپ. یکی آهنگ “Mercy Street ” از پیتر گابریل ودیگری “Scarborough Fair ” از پل سایمون. انتخاب موسیقایی آل دی میولا در این آلبوم و ترکیب آن با آهنگهای اصلی خودش، دارای نوعی حالت تماتیک هماهنگ و منحصر بفرد می باشد.

آل معتقد است که این آلبوم از نظر شنیداری بهترین ضبط صدایی است که تا حالا انجام داده است. علاوه بر رومن هرینکیف ، دوست و شریک موسیقایی آل ، هرنان رومرو ، در ضبط گیتار آکوستیک در دو قطعه و در تولید آلبوم همکاری کرده است.

 

از میان نامهایی که دی میولا در طول دوره درخشان حرفه ایش با آنها نواخته و یا ضبط کرده می توان به افرادی مثل چیک کوریا ، لوچیانو پاواروتی ، پاکو دو لوچیا ، پل سایمون ، فیل کالینز ، سانتانا ، جان مک لافلین ، لری کوریل ، استیو وینوود ، وین شورتر ، هربی هنکوک ، گانزولا روبالکابا ، جاکو پستوریوس ، لس پاول ، جان لاک پونتی ، استیو وای ، فرانک زاپا ، میلتون ناسیمنتو ، اگبرتو گیسمونتی ، جیمی پیج ، تونی ویلیامز ، استنلی کلارک ، استیو واندر ، ایراکر و بسیاری دیگر اشاره کرد.

 

ملودیهای مهیج و تنوع ریتمیک در “World Sinfonia” و “Heart of the Immigrants ” ، شدیدا تحت تاثیر استاد آرژانتینی تانگو مرحوم آستور پیازولا ساخته شده اند. در “Kiss My Axe ” و ” Infinite Desire ” و”Orange and Blue ” او منظره فرهنگی و موزیکال وسیعتری را به تصویر می کشد. به هر حال دوستی دی میولا و آستور پیازولا قبل از مرگش، عامل موثری در عمیق تر شدن علائق گیتاریست به موسیقی آرژانتین و دنیای کلاسیک بود.

“پیازولا تاثیر ژرفی بر پیشرفتهای من به عنوان یک موزیسین و یک انسان گذاشت. ما با هم دوستان نزدیکی شدیم که با پست با هم در تماس بودیم و بعدا در طی این تفریح ، شگفتی و علاقه من شدیدا برانگیخته شد تا این انسان بزرگ را بیشتر بشناسم.” ” چیک کوریا نیز شخص دیگری است که تاثیر زیادی در زندگی من داشته است. او یک حامی شگفت انگیز و الهام برانگیز ترین شخص در موسیقی و یک دوست بوده است. ” ” نواختن با چیک اولین قدم مهم در پیشرفت من به عنوان یک نوازنده بوده است.”

 

آلبومهای انحصاری دی میولا :

 

Land of the Midnight Sun ...1976

Elegant Gypsy ...1977

Casino ...1978

Splendido Hotel ...1980

Electric Rendezvous ...1982

Scenario ...1983

Cielo e Terra ...1985

Soaring Through a Dream ...1985

Tirami Su ...1987

World Sinfonia ...1990 with Dino Saluzzi

Kiss My Axe ...1991

World Sinfonia II – Heart of the Immigrants (with Dino Saluzzi)...1993

Orange and Blue ...1994

Di Meola Plays Piazzolla ...1996 with Dino Saluzzi

The Infinite Desire ...1998

Winter Nights ...1999

World Sinfonía III - The Grande Passion ...2000 with Toronto Symphony Orchestra

Flesh on Flesh ...2002

Consequence of Chaos ...2006

Vocal Rendezvous ...2006

Diabolic Inventions And Seduction For Solo Guitar ...2007

Pursuit of Radical Rhapsody ...2011

 

 

لینک به دیدگاه
  • 1 سال بعد...

کارل ارف (۱۸۹۵-۱۹۸۲) آهنگساز آلمانی بود. مشهورترین کار او کارمینا بورانا است.

 

او همچنین مبتکر شیوه خاصی برای آموزش موسیقی به کودکان بود که به کلاس‌های موسیقی ارف معروف است.

 

مبدع روش آموزش موسيقي كودك براساس شيوه‌اي است كه «ارف» نامیده میشود. به گفته "فرزاد حكيم رابط"، بنابراين روش كه مخصوص كودكان (و مقطع سني ۴ تا ۱۲ سال) است و در عين حال مناسب‌ترين روش آموزش موسيقي براي كودكان و نوجوانان بهشمار مي‌رود؛ كودكان با استفاده از سازهاي بسيار ساده و در عين حال با قابليت اجرايي بالا بهراحتي و خيلي زود به تكنيك‌هاي موردنياز براي نوازندگي دست پيدا مي‌كنند. يك روش مناسب در «ارف»، بازيهاي ريتميك است. كودكان بدون هيچ‌گونه تجربه موسيقي و آشنايي با نت و ريتم با انواع ريتم آشنا شده و در آينده‌اي نزديك با دروس تئوري موسيقي ارتباط پيدا مي‌كنند.

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه
  • 6 ماه بعد...

مايكل جكسون

ht11sv1njqssbrnsdhy.jpg

مایکل جوزف جکسن (زادهٔ ۲۹ اوت ۱۹۵۸، درگذشته ۲۵ ژوئن ۲۰۰۹) موسیقیدان، سرگرمی‌ساز و بازرگان آمریکایی بود. فرزند هفتم خانوادهٔ جکسن، او فعالیت حرفه‌ای خود را در عرصهٔ موسیقی از سن ۱۱ سالگی بعنوان یکی از اعضای گروه جکسن فایو آغاز نمود و در حالی که هنوز عضوی از گروه بود، در سال ۱۹۷۱ کار خود را به عنوان یک تک‌خوان شروع کرد. او را سلطان پاپ می‌نامند، پنج آلبوم از آلبوم‌های استودیویی او جزء پر فروش‌ترین آلبوم‌های جهان هستند: جدا از بقیه، دلهره آور، بد، خطرناک، تاریخ.

 

در اوایل دهه هشتاد میلادی، او به عنوان برترین نماد موسیقی پاپ، و اولین سرگرمی ساز آمریکایی آفریقایی تبار شناخته شد که موج قدرتمند و ساختار شکنی عمیقی را بنیانگذاری نمود، آغاز این موج از شبکهٔ MTV بود. محبوبیت موزیک ویدئوهای او مثل «بیلی جین»، «بزن به چاک» و «Thriller» (دلهره آور)، باعث تحول ساختار موزیک ویدئو به صورت یک فرم هنری و ابزار تبلیغاتی شد، و شبکهٔ تازه تاسیس MTV را به شهرت رساند. در دههٔ نود نیز ویدئوهایی مثل «Black or White» و «Scream»، آثار جکسن را به طور مداوم در لیست برنامه‌های اصلی MTV قرار داد. جکسن با اجراهای روی صحنه و موزیک ویدیوهایش، حرکات تکنیکی پیچیدهٔ رقص مثل روبات و مون واک را به محبوبیت رساند. شیوهٔ منحصر به فرد او در موسیقی و سبک آوازش، تعداد بی‌شماری از هنرمندان هیپ هاپ، پاپ و آر اند بی معاصر را تحت تاثیر قرار داده‌است.

او توسط بنیاد و تک آهنگ‌های خیریهٔ خود، و پشتیبانی ۳۹ جنبش خیرخواهانه، میلیون‌ها دلار برای اهداف خیریه وقف یا جمع آوری کرده‌است. با این وجود ابعاد دیگر زندگی شخصی او، همچون ظاهر در حال تغییر و رفتارش، سبب ایجاد جنجال‌های غرض ورزانه‌ای شد که به چهرهٔ مردمی او صدمه زد. او در سال ۱۹۹۳ متهم به سوء استفادهٔ جنسی از کودکان شد. اما پلیس تحقیقات جنایی را به دلیل عدم وجود شواهد کافی متوقف نمود و جکسن هرگز دستگیر نشد. پس از آن او دوبار ازدواج کرد، پدر سه فرزند شد و تمام این‌ها جنجال بیشتری ایجاد نمود. از اوایل دهه نود نگرانی‌هایی دربارهٔ وضعیت سلامتی او وجود دارد و از اواخر دهه نود اخبار ضد و نقیضی در بارهٔ وضعیت مالی این خواننده گزارش می‌شود. در سال ۲۰۰۵ جکسن بدلیل اتهامات بیشتری مربوط به سوء استفادهٔ جنسی و چند اتهام دیگر محاکمه و تبرئه شد.

 

او جزو تعداد معدودی از هنرمندان است که برای بار دوم به تالار مشاهیر راک اند رول راه یافته‌است. از دستاوردهای دیگر او می‌توان به ثبت رکوردهای بیشمار در لیست رکوردهای جهانی گینس، از جمله عنوان "موفق‌ترین سرگرمی ساز تمام دوران هاً، ۱۳ جایزهٔ گرمی، ۱۳ تک آهنگ شمارهٔ یک سولو__ بیشتر از هر هنرمند مرد دیگری از زمان پایه گذاری جدول صد اثر برترــــ و فروش بیش از ۷۵۰ میلیون واحد در سراسر جهان اشاره کرد. در صنعت موسیقی جایزه‌ای نمانده که جکسن به خانه نبرده باشد. همچنین او یک تاجر بسیار زیرک است، بسیاری او را یک نابغه در تجارت توصیف کرده‌اند و هیچ هنرمندی از نظر وسعت توانایی کنترل امور مالی و تجاری با او قابل مقایسه نیست. تقریبا چهار دهه‌است که کنکاش‌های بسیار موشکافانه در زندگی خصوصی جکسن همراه با دوران فعالیت درخشانش، او را جزئی از فرهنگ مردمی کرده‌است. او به عنوان یکی از مشهورترین مردان جهان شناخته می‌شد.

او در روز ۲۵ ژوئن ۲۰۰۹، به ایست قلبی دچار شد و به کما فرو رفت. او به سرعت به بیمارستان انتقال یافت اما با وجود تلاش تیم پزشکی برای بازگرداندن تنفس او، درگذشت.

 

سبک موسیقی

سوژه‌ها و سبک ها

استیو هوآی از ال موزیک (All Music)، بیان می‌کند که توانایی و استعدادهای فراوان جکسن، او را قادر به تجربهٔ سوژه‌ها و سبک‌های گوناگونی در طول دوران کاری سولوی (تک خوان) خود کرده ‌است. به عنوان یک موسیقیدان، او از سبک دنس (سبک رقص) و بلد‌های (سبک عاشقانه یا احساس گرا) موتاون، به سبک نیو جک سوینگ (new jack swing ــ سبک ترکیب ار اند بی و سول و رپ) با مایه‌های تکنو، و بعد به ترکیب تمام این‌ها با ریتمهای سبک فانک و گیتار هارد راک پرداخته‌است. برخلاف بسیاری از هنرمندان، جکسن آهنگ‌های خود را روی کاغذ نمی‌آورد. بلکه آن‌ها را داخل یک دستگاه ضبط صوت دیکته می‌کند؛ هنگام ضبط، او آهنگ را از حفظ می‌خواند. تعدادی از منتقدان بیان کرده‌اند که، Off the Wall، ترکیبی از بلدهای فانک، دیسکوـ پاپ، سول، راک ملایم، جاز و پاپ است. مثال‌های مهم عبارتند از: بلد «She's out of My Life» و دو ملودی دیسکو، «Workin' Day and Night» و «Get on the Floor». طبق نظر هوآی، Thriller نقاط قوت Off the Wall را قوی تر و خالص تر کرد؛ قطعات دنس و راک جسارت آمیزترند، در حالی که ملودی‌های پاپ و بلدها، ملایم تر و روح‌انگیزتر هستند. قطعات برجسته عبارتند از: بلد هاً Human Nature، The Lady in My Life و The Girl Is Mine، قطعات فانک: Billie Jean،Wanna Be Startin' Somethin و آهنگ‌های تنظیم شده به سبک دیسکو: Baby Be Mineو . Pretty Young Thingبا Thriller، کریستوفر کانلی از مجلهٔ رولینگ استون اظهار کرد که، جکسن پیوستگی طولانی مدتش را با تم پس زمینه‌ای پارانویا (وهم گرایی)، و خیالات تیره و تارتر گسترش داده ‌است. استفن ارلوین از ال موزیک اشاره کرد که، این گرایش در آهنگ های «Billie Jean» و «Wanna Be Startin' Somethin'» مشهود است. در«Billie Jean» جکسن دربارهٔ یک طرفدار سمج می‌خواند، که ادعا می‌کند جکسن پدر فرزند اوست. در «Wanna Be Startin' Somethin» او برعلیه شایعات و رسانه‌ها صحبت می‌کند. «Beat It»، آهنگ راک ضد خشونت خیابانی، ادای احترامی به تاتر موزیکال وست ساید استوری بود و طبق گفتهٔ هوآی، اولین آهنگ راک تحول آفرین جکسن شد. هوآی همچنین اشاره کرد که، قطعهٔ همنام با عنوان آلبوم، «Thriller»، آغازگر ابراز علاقهٔ جکسن به موضوعات فراطبیعی است. بحثی که او در سال‌های بعد بارها به آن پرداخت. او در این آهنگ، از جلوه‌های صوتی سینمایی، موتیف‌های فیلم‌های وحشت و حقه‌های آوازی برای القای حس خطر در کارش استفاده کرد. در ۱۹۸۵، جکسن آهنگ حماسی «We Are the World» را برای اهداف خیرخواهانه نوشت. موضوعات بشردوستانه بعدها جزء هستهٔ مرکزی زندگی و موسیقی او شدند.

 

در Bad، ایدهٔ جکسن حول محور عاشق طعمه جو، در آهنگ راک «Dirty Diana» دیده می‌شود. اولین تک آهنگ، «I Just Can't Stop Loving You» یک آهنگ عاشقانهٔ سنتی، در حالی که «Man in the Mirror» یک بلد حماسی دربارهٔ اقرار و چاره جویی بود و در سطح بالاتری نسبت به کار قبلی او «We Are the World» قرار داشت. «Smooth Criminal» (مجرم زیرک) ، روایت یک هجوم خونبار، تجاوز و شاید قتل است. او در این آهنگ، از صدای طبل‌های دیجیتالی، خطوط بم ساخته شده توسط کیبورد، المنت‌های سازهای ضربی و صدای تپش قلب خودش، برای ارائهٔ تاثیر نافذ یک قلب تپنده، استفاده نمود.

 

استفن ارلوین از ال موزیک، اظهار می‌کند که، Dangerous جکسن را به صورت یک فرد کاملا متناقض نشان می‌دهد. او توضیح می‌دهد که، این آلبوم متفاوت‌تر و متنوع تر از آلبوم قبلی او Bad است. بطوری که، مخاطب حرفه‌ای را مورد توجه قرار می‌دهد، اما با قطعات حماسی نظیر «دنیا رو شفا بدهHeal the World» برای مخاطب سطح متوسط نیز جذاب است. نیمهٔ اول آلبوم، به سبک نیو جک سوینگ پرداخته‌است و شامل قطعات «Jam» و «Remember the Time» است. در آهنگ «Black or White»، جکسن از المنت‌های هارد راک استفاده می‌کند. در این آلبوم، جکسن برای اولین بار ناهنجاری‌های اجتماعی را جزء موضوعات اصلی قرار می‌دهد، برای مثال، «Why You Wanna Trip on Me» برعلیه گرسنگی جهانی، ایدز، بی‌خانمانی، سوء استفاده از داروها و مواد مخدر اعتراض می‌کند. Dangerous حاوی تلاش‌هایی دربارهٔ تمایلات جنسی، مثل «In the Closet» (پشت درهای بسته) است. آهنگ عشقی دربارهٔ میل و انکار، ریسک و خوددار بودن، زهد و ارتباط، خلوت و افشاء. قطعهٔ همنام با عنوان آلبوم، ادامه‌ای است بر موضوع عاشق طعمه جو و میل مفرط. نیمهٔ دوم شامل آهنگ‌های حماسی پاپ ـ گاسپل درون گرا، مانند «Will You Be There»، «Heal the World» و «Keep the Faith» است. در این آهنگ ها، جکسن سرانجام لب به سخن دربارهٔ برخی دلمشغولی‌ها و نگرانی‌های شخصی‌اش باز می‌کند. در بلد «Gone Too Soon»، جکسن به دوستش رایان وایت، و افرادی که بر اثر بداقبالی مبتلا به ایدز شده اند، ادای احترام می‌نماید.

HIStory، فضایی از وهم و سوء ظن خلق می‌کند. این آلبوم، بر روی سختی‌ها و جنجال‌های علنی که جکسن قبل از تولید این آلبوم درگیرشان شد تمرکز می‌کند. در تلاشهای نیو جک سوینگ ـ فانک ـ راک «Scream» و «Tabloid Junkie»همراه با بلد ار اند بی «You Are Not Alone»، جکسن آثار تلافی جویانه ای، برعلیه بی‌عدالتی و انزوایی که احساس می‌کند می‌سازد و بیشتر خشمش را به سوی رسانه‌ها نشانه می‌گیرد. در بلد درون گرا «Stranger in Moscow» (غریبه در مسکو)، جکسن غم خود را به خاطر «سقوط از شوکت» ابراز می‌کند، در حالی که آهنگ‌هایی مثل «Earth Song» (ترانهٔ زمین)، "Childhood" (کودکی)، Little Susie (سوزی کوچولو) و Smile ( لبخند)، همه قطعات پاپ اپرایی هستند. در قطعهٔ ".D.S"، جکسن یک حملهٔ لفظی بر علیه تام اسندن آغاز کرد. او اسندن را به عنوان یک ضد اجتماع سفیدپرست که می‌خواهد "منو به چنگ بیاره، زنده یا مرده«" توصیف می‌کند. اسندن در مورد آهنگ گفت، «من ـــ بهتره بگیم ـــ بهش افتخار ندادم آهنگشو بشنوم، اما بهم گفته شده که آهنگ با صدای شلیک گلوله تموم می‌شه».

 

در تولید آلبوم Invincible، جکسن طی برنامهٔ کاری سنگینی با تولید کننده ،رادنی جرکینز، کار کرد. این آلبوم از قطعات سول مدرنی مثل «Cry» و «The Lost Children» (بچه های گم شده) و بلدهایی مثل "Speechless" (بی کلام)، «Break of Dawn» (سپیده دم) و «Butterflies» و قطعاتی که ترکیبی از سبک‌های هیپ هاپ، پاپ و رپ، مانند ،2000 وات، Heartbreaker و Invincible (تسخیرناپذیر) تشکیل شده‌است.

 

مرام و تاثیر

در ۱۹۸۴، نام جکسن بطور رسمی در قدمگاه مشاهیر هالیوود ثبت شد. جکسن اثر برجسته‌ای بر موسیقی و فرهنگ سراسر جهان گذاشته‌است. او در آمریکا تبعیض‌های نژادی را فرو پاشید، هنر موزیک ویدئو را متحول کرد، و راه را برای موسیقی پاپ مدرن هموار نمود. فعالیت‌های کاری، صوت یکتای موسیقایی و سبک آوازی جکسن، هنرمندان هیپ ـ هاپ، پاپ و آر اند بی‌بیشماری را تحت تاثیر قرار داده‌است. هنرمندانی مثل ماریا کری، آشر، بریتنی اسپیرز، جاستین تیمبرلک و آر. کلی. جکسن برای بیشتر دوران کاریش، توسط موسیقی و فعالیت‌های بشر دوستانه، تاثیر «بی مانندی» بر روی نسل جوان در سطح جهان گذاشته‌است.

 

او افتخارات و جوایز بیشماری در طول فعالیت کاری اش دریافت کرده است، از جمله، «موفق‌ترین هنرمند مرد پاپ هزاره» از جوایز جهانی موسیقی، «هنرمند قرن» از جوایز موسیقی آمریکا، و «هنرمند پاپ هزاره» از جوایز بمبی. او دوبار به تالار مشاهیر راک اند رول فرا خوانده شده است، یکبار به عنوان عضوی از گروه جکسن فایو در ۱۹۹۷ و بعدا بعنوان یک هنرمند سولو در ۲۰۰۱. جکسن به تالار مشاهیر آهنگ سازان نیز در ۲۰۰۲ فرا خوانده شد. جوایز او عبارتند از، تعداد بسیار زیادی رکورد جهانی گینس (۸ تا فقط در ۲۰۰۶)، ۱۳ جایزه گرمی، ۱۳ تک آهنگ برتر ــــ بیش از هر هنرمند مرد دیگری بعد از پایه گذاری جدول ۱۰۰ اثر برترــــ و فروش ۷۵۰ میلیون واحد (دیسک) در سراسر جهان.

او با این مشخصه شناخته می‌شود، «یک رب النوع توقف ناپذیر، که تمام ابزار را برای فتح جداول ـ اینطور که نمایان است ــ به ارادهٔ خود در اختیار دارد: صدایی که بلافاصله خود را نشان می‌دهد، حرکات رقص که چشم را خیره می‌کند، استعدادها و قابلیت‌های موسیقایی حیرت انگیز، و محبوبیت و قدرت بسیار بسیار زیاد یک ستاره». در میانهٔ دههٔ هشتاد، مجلهٔ تایم جکسون را «داغ ترین پدیدهٔ فردی از زمان الویس پرسلی» توصیف کرد. در شرف ورود به ۱۹۹۰، ونیتی فر جکسن را مردمی‌ترین هنرمند در تاریخ نمایش دانست. تام آتلی نویسندهٔ دیلی تلگراف، او را یک «شخصیت فوق العاده مهم درتاریخ فرهنگ مردمی» و یک «نابغه» نامید. کل در آمدهای او در طول زندگی‌اش، از سهمش از سود کارهای سولو و موزیک ویدئو ها، درآمد کنسرت ها، و مشارکت یا موافقت ها، ۵۰۰ میلیون دلار تخمین زده شده‌است. در ۲۰۰۶ اعلام شد که جکسن در طول زندگی اش بیش از ۳۰۰ میلیون دلار وقف خیریه نموده‌است. برخی تحلیل گران عقیده دارند که انحصارات او از کاتالوگ‌های موسیقی می‌تواند میلیاردها دلار ارزش داشته باشد. دوران کاری موفقیت آمیز جکسن، او را برای تقریبا چهار دهه بخشی از فرهنگ مردمی کرده ‌است. در سال‌های اخیر او به عنوان یکی از معروف‌ترین مردان جهان شناخته شده‌است.

 

کاتالوگ آلبوم‌ها

• ۱۹۷۲: Got to Be There (باید برسم اونجا)

• ۱۹۷۲: Ben (بن (آلبوم))

• ۱۹۷۳: Music & Me (موسیقی و من (آلبوم))

• ۱۹۷۵: Forever، Michael (مایکل ،برای همیشه (آلبوم))

• ۱۹۷۹: Off the Wall (جدا از بقیه)

• ۱۹۸۲: Thriller (دلهره آور)

• ۱۹۸۷: Bad بد

• ۱۹۹۱: Dangerous (خطرناک)

• ۱۹۹۵: HIStory ( تاریخ)

• ۲۰۰۱: Invincible (تسخیرناپذیر)

 

 

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...